"به رنگ خاک" سریالی که برای اولینبار دردانههای خلیجفارس را نشان میدهد
"به رنگ خاک" روی آنتن شبکه یک جزایر خلیج فارس را به نمایش درآورده است و پلانهای زیر آب و کار گسترده غواصی را مخاطب برای نخستینبار، میبیند؛ اما در داستانگویی و پرشهای ضعیف، مخاطب را سردرگم میکند.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: سریال شبکه یک سیما جزو پربازیگرترین مجموعههای تلویزیونی است؛ کاری که جایگزین "پناه آخر" داریوش یاری شد. سرمنزل اصلیاش ادای دین به مردمان خونگرم جزایر خلیج فارس است. برای نخستینبار مخاطب با تعدد پلانهای زیر آب، غواصی و موقعیتهای بکری از جنس جزایر را با چشم خودش و از قاب سیمای جمهوری اسلامی ایران میبیند. مرزبانان صبور مرزهای دریایی که از هیچ کوششی برای صیانت از دریاها و آبهای زیرزمینی ایران اسلامی دریغ ندارند.
صداوسیما باید از آپارتمان خارج شود
شاید قبل از ورود به نقد و بررسی سریال "به رنگ خاک"، لازم است به این نکته اشاره شود که مخاطبان آثار نمایشی از تماشای مکرر فضاهای به اصطلاح آپارتمانی به نقطه اشباع رسیدهاند و کماکان فیلمسازان به نمایش لوکیشنهای شهری و آپارتمانی اصرار دارند. صداوسیما باید از این آپارتمان و فضاهای خستهکننده خارج شود و موقعیتهای سریالیشان را در فضاهای دورافتاده، بکر و مردم مناطق مختلف کشور بنا کنند. در سریال "پایتخت" سازندگان و هنرمندانش از نگاه آپارتمانی فاصله گرفتند و مردم با مناطق مختلف، گویشها و لهجههای اقوام شمالی کشور خاصه مازندرانیها آشنا شدند؛ مردم در جریان غذاها و آداب و رسوم و رفتارشان قرار میگیرند.
در سریال "نون.خ"، مخاطب با اقوام کردنشین و کرمانشاهی روبرو شد و قرار است در فصل دوم، این اتفاق به صورت گستردهتر بیفتد و مردم با رفتارها، گویشها، لهجهها و مناطق بکر این شهرستانها و استانها آشنا شوند.
اهمیت استراتژیک خلیجفارس در سریالی تلویزیونی
حالا در سریال "به رنگ خاک" با نام قبلیاش "دردانههای خلیج فارس" روی آنتن شبکه یک سیما است؛ به اهمیت استراتژیک خلیجفارس و ادعاهای بیاساس در رسانههای خارجی توجه داشته، تصاویر مردمی که در بستر اثر نمایشی در حال کار و تلاشند، با هم فارسی حرف میزنند و در پیچ و خم اتفاقها و بحرانهای داستان سریال، عشق به سرزمین و همدلیشان را به هم نثار میکنند.
برای گردشگران جذاب است
مناطق دور افتاده و محروم و کمتر دیده شدهای را "به رنگ خاک" نشان میدهد که برای نخستینبار در قالب سریالی این اتفاق افتاده است؛ مناطقی که هرکدامشان دارای جذابیتهای طبیعی، آیینها، فرهنگ و رسومی است که برای گردشگران میتواند بسیار جذاب باشد.
سیاوش طهمورث و نقش ناخدا جمات
این سریال 35 قسمتی از مجموعه اپیزودهای مربوط به جزایر هرمز، لارک، قشم و ابوموسی ساخته شده است. مجموعه پربازیگری که به سراغ چهرههای پیشکسوتی چون سیاوش طهمورث در نقش ناخدا، عزتالله رمضانیفر، محمود پاکنیت و در عینحال به بازیگران بومی استان هرمزگان توجه کرده است.
یکی از ویژگیهای این سریال 35 قسمتی بازخوانی روابط انسانی و فعالیتهای اجتماعی ساکنان جزیرههای خلیج فارس در کنار روایت داستان اصلی این مجموعه است.
دفاع از نام، عزت و حرمت خلیجفارس
اگر بخواهیم قسمتهای پخش شده "به رنگ خاک" را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم، این سریال بومی و ملی از بسیاری سریالهای متوسط بیمحتوای تلویزیون، ارزشمندتر است. چرا که برای نخستینبار در سریالی، آنقدر لوکیشنهای جذاب و مناسب در بستر داستان قرار گرفته که تا این زمان مغفول مانده بودند. جزایر زیبای هرمز و خلیج فارس که این سریال به آنها توجه کرده و به گونه مناسبی هم تبلیغ شدهاند و خاستگاه داستان "به رنگ خاک" است. سریالی که ضمن توجه به ویژگیهای قومی، بومی و ملی ایرانیان بنا دارد از نام، عزت و حرمت خلیجفارس همچنان دفاع کند.
سریالی قابل احترام
سازندگان "به رنگ خاک" گرچه از اثر خود مجموعهای طراز اول و درجه یک تلویزیونی نساختهاند اما با توجه به بضاعت مالی، هنری و فنی خود، استفاده از هنرمندان شناخته شده سینما و تلویزیون و همچنین به هنرمندان مستعد شهرستانی و تعریف داستان اصلی سریال به صورت معمایی توانستهاند مخاطبانی برای خود دست و پا کنند. در واقع مهمترین دستاورد سریال "به رنگ خاک" جدا از امتیازهای محتوایی و ساختاری، نمایش زیباییها و ویژگیهای جزایر ایرانی و خلیج فارس است. در حالی که این سریال همچون آثار دیگر فرهنگی و هنری از کاستیهایی برخوردار است که می توانست قصه آن را قویتر و جذابتر کند و بازیهای بسیار بهتر از بازیگران ببینیم اما با این همه به عنوان اثری تلویزیونی بالای متوسط قابل احترام است.
"به رنگ خاک" نتوانست درجه یک شود!
"به رنگ خاک" میتواند نماد و آغازگر سریالهای قویتر و جذابتری در فضای چشمنواز جزایر فیروزهای ایران و خلیج فارس باشد. گزینش عوامل و بازیگران سریال هم مانند دیگر آثار هنری حاصل نگاه و سلیقه تهیهکننده و کارگردان آن است و باید به سلیقه هنرمندان احترام گذاشت؛ گرچه با دیدگاه، نظر منتقدان و گروههایی از مردم همسو نباشد. بدیهی است که "به رنگ خاک" ظرفیت پرداخت داستانی، ساختاری و حتی انتخاب بازیگران و عوامل درجه یک را داشته اما بضاعتهای فنی، فیلمنامهای و حتی محدودیتهای مالی و امکاناتی اجازه نداده است.
ماجرای کیوان قاچاقچی و فلشبکهای سردرگمکننده
برخی به فلشبک و پرشهای داستانی سریال انتقاد دارند که مخاطب را سردرگم میکند و باید حتماً تماشاگر همه قسمتهای "به رنگ خاک" باشد تا در جریان همه ماجراهای مهرداد و ناخدا و تاجگل قرار بگیرد.
تداوم حوادث داستان این سریال اگر به صورت مناسب در تدوین هم مورد توجه قرار میگرفت میتوانست به جذابیت اثر کمک کند. در صحنهای یاران کیوان قاچاقچی- مجید سعیدی- مهرداد (در زندگی قبل) یا همان مسعود (زندگی جدید) – برزو ارجمند- را به دریا میاندازند تا با شنا به ساحل برسد. مخاطب از شنای مهرداد غواص در این صحنه به نکته قابل تأمل و تأثیری نمیرسد و تنها شاهد بیحالی او به روی ساحل میشود.
چرا خواهرِ مهرداد، عکس برادرش را به "تاجگل" نشان داد؟
در ادامه با توجه به اینکه مهرداد، کهور (پسر بچه تاجگل- دختر ناخدا) که نقش اصلی فیلم به آن علاقه دارد، پسر تاج را در دریا میبیند؛ (تاجگل دختر ناخدا جمات که نقش آن را سیاوش طهمورث بازی میکند.) به جای کمک به او، نه تنها هیچ تلاشی نمیکند که ما در نمای بعد او را در کوهستان کبود میبینیم. این صحنهها میتوانست به جای ایجاد پرش در نوع داستانگویی با ایجاد ارتباط مناسب در داستان بین مهرداد، کهور و تاجگل جهت درست بیابد یا در صحنه ورود خواهر مهرداد به جزیره هرمز هم این تناقض وجود دارد. این خواهر تنها عکس مسعود را به تاجگل نشان میدهد و او هم از شناسایی مهرداد امتناع میکند؛ در حالی که معقول آن بود که پیش از نشان دادن به تاجگل، عکس مهرداد را به دوست مسعود یا مهرداد نشان میداد؛ دوستی که موتور سه چرخ کرایه دارد. زیرا او هم مسعود را میشناخت و به دلیل نوع کارش با تمام اهالی جزیره آشنا بود. اما این اتفاق در این سریال نمیافتد و مسیر کج دلخواه نویسندگان را پی میگیرد.
دردانههای خلیجفارس نام بهتری بود
شاید یکی از گلایههای رسانهای هم به تغییر نام سریال باشد؛ ابتدا "دردانههای خلیج فارس" بود و بعد در روز نمایش، نامش "به رنگ خاک" شد. احتمال دارد که لفافیان و بشیری (کارگردان و تهیهکننده) و حتی شبکه یک، برایشان نام عاشقانه "به رنگ خاک" جذابتر بوده است. البته با توجه به جایگاه محوری خلیجفارس در حوادث این سریال، نام "دردانههای خلیج فارس" مناسبتر به نظر میرسد.
مردم در "روبانقرمز" با منطقه عجیبِ قشم آشنا شدند
حسین سلطانمحمدی منتقد سینما و تلویزیون هم درباره ساخت کارهای بومی و خارجشدن سریالهای سیما از لوکیشنهای آپارتمانی به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: برخی اوقات مثل "پایتخت" سریال بومی و اقوامی خوبی درمیآید که هم از گویش و لهجه صحبت میکند و هم مخاطب مناطق بکر و اتفاقات خانوادگی بومی را باورپذیر میبیند. اما گاهی اوقات هم نویسندگان و فیلمسازان نسبت به فضای بومی و منطقهای که به آن میپردازند اشراف کاملی ندارند. در "روبان قرمز" ابراهیم حاتمیکیا طوری منطقه عجیب و غریب قشم را نشان داد که بعدها مردم علاقهمند شدند به آن منطقه بکر بروند و در نهایت به منطقهای توریستی و گردشگری تبدیل شد.
چرا آنقدر کاراکترها منزویاند؟
وی با اشاره به عدم توجه درست به خانوادهها در سریالهای مدرن و حتی بومی تلویزیون، افزود: روابط داستانی در فضای بومی و اقلیمی باید به صمیمیت رفتار و ارتباطات خانوادگی درست برسد؛ در "پایتخت" خانوادهها تعدادشان زیاد بود اما در سریالهای دیگر عمدتاً کاراکترهای سه چهار نفره منزوی میبینیم که همه گرههای داستانی را آنها باز میکنند. چرا آنقدر در سریالهای مدرن و حتی بومیمان، خانواده چند نفره نشان نمیدهیم و آدمها منزویاند؟ ما بلد نیستیم کار خانوادگی درست بسازیم چون عمدتاً ذهنیتهای فیلمسازان ما غربی است و بافت داستان خانواده را هنرمندانه کنار هم قرار نمیدهیم.
پلانهای زیر آبِ پیچیده
سیاوش طهمورث که نقش ناخدا جمات سریال "به رنگ خاک" را برعهده دارد بر ساخت سریالهای تلویزیونی خارج از لوکیشنهای آپارتمانی تأکید کرد و به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: کار سخت و پیچیدهای داشتیم؛ هم از لحاظ لوکیشن که در جزایر قشم و ابوموسی فیلمبرداری میشد و البته سکانسهای پایانی در جزیره "هرمز" فیلمبرداری شد. پلانهای زیر آب این مجموعه هم کار را پیچیدهتر کرده بود که مخاطب با کاری همراه با موقعیتهای جذاب مواجه میشود. این سریال 35قسمتی روابط انسانی و فعالیتهای اجتماعی ساکنان جزیرههای خلیج فارس را در کنار روایت داستان اصلی، بازخوانی کرد؛ باید از آپارتمان خارج شویم و به این مناطق برویم و سریال بسازیم.
آخرین پلان و عمق تعصب و عرقِ به خلیجفارس
سعید بشیری تهیهکننده سریال "به رنگ خاک" با اشاره به اینکه اهمیت خلیجفارس و توجه به تعصب ملی و نماد هویت تاریخی ایران، تصریح کرد: برای نخستینبار تمام جغرافیای فیلم و سریال در این جزایر اتفاق افتاد؛ جزایری که دوربین تاکنون به آنجا نرفته و "هنگام" و "لارک" را مردم دیدند. در جزیره "هرمز" قبلاً تصویربرداری کردهاند اما بسیاری در بازتابها به ما گفتند که چقدر این جزیرهها قشنگ است. برای ما تعصب و عرقملی و نمایش استراتژی مهم خلیج فارس که نماد هویت تاریخی ما است اهمیت داشت؛ حتی در آخرین پلان این سریال، عمق تعصب و عرق دلبستگی مردم به این منطقه را نشان میدهیم.
سریالی که غواصی را جدی گرفت
وی در خصوص استفاده از بازیگران بومی و پیشکسوتانی که کمکارتر شدهاند، افزود: واقعاً کار سختی هم با بازیگران داشتیم، چون قرار بود در جزایر مختلف، کارهای پیچیدهای شود؛ پلانهای گسترده زیر آب داشتیم که برای اولینبار در سریالی اینقدر جدی، بخشهای غواصی داشتیم. از بازیگران بومی به صورت گسترده استفاده کردیم و حتی نقشهای مهم دادیم و از پیشکسوتان کاربلدی هم بهره بردیم که اینروزها کمکارند؛ اینها هم نقطه مثبت سریال ما محسوب میشود. کار ما سخت و پیچیده بود، چون سکانسهای شناور و قایقی زیاد داشتیم؛ به همینخاطر تصویربرداریاش، دو سال و نیم به طول انجامید.
استراتژیهای موفق و فضاهای تعلیقی اکشن
تهیهکننده سریال "به رنگ خاک" در پایان خاطرنشان کرد: بحث پرداختن به این جزایر مشغله ذهنی و دغدغه حسی همه ایرانیان است، تلاش کردیم تا مخاطبی که بیننده این سریال تلویزیونی است با تعریف قصهای ساده، فضاهای تعلیق اکشن زیبایی را نشان دهیم و مخاطب در پَسِ همه این فضاها، اتفاقات و موقعیتها، به استراتژیهای موفق و قابل تأملی از این مناطق مهم کشور برسند.
انتهای پیام/