نگاهی به آلبوم مشترک شجریان و قربانی؛ دور از انتظار، یکسان و گاهی ملالآور
«افسانه چشمهایت» اثری است با آواز همایون شجریان و علیرضا قربانی که حاصلش دور از انتظار، فضای موسیقیاش یکسان و گاهی هم ملالآور است.
خبرگزاری تسنیم - یاسر یگانه
حدود پنج سال انتظار برای شنیدنِ اثری مشترک از همایون شجریان و علیرضا قربانی زمانِ اندکی نیست. در این سالها هم بارها و بارها وعدههایی داده شد که هیچکدامشان عملی نشد. وعدههایی که مهیار علیزاده آهنگساز این آلبوم تقریبا هر ساله آنها را تکرار و تاریخی برای انتشار این اثر تعیین میکرد؛ اما هیچکدام از وعدههایش عملی نشد.
بالأخره پس از پنج سال، شجریان و قربانی دست به کار شدند و گفتند که 19 آبان 1398 آلبوم مشترکشان را با عنوان «افسانه چشمهایت» منتشر میکنند.
انتشار اثر حاشیههای بسیاری داشت. رفتن به مجموعه «ایران مال» هجمههایی علیه همایون شجریان و علیرضا قربانی ایجاد کرد که چرا این دو خواننده به این مجموعه رفتهاند. البته که این هجمهها چندان هم به حق نبود.
اما وقتی پای اسپانسر جدید به میان آمد، باز هم حاشیهها ادامه داشت. مراسم رونماییِ این اثر پُر از زرق و برقهای بیهوده بود اما دریغ از اندکی رفتار حرفهای و درست و هماهنگیهای به موقع.
به هر روی «افسانه چشمهایت» منتشر شد. انتظارها بسیار بالا بود. هجمهها به این اثر از همان ساعات اولیه انتشار آلبوم آغاز شد. برخی گویی کمرِ همت به زمین زدنِ این آلبوم بسته بودند؛ فوری دست به کار شدند و دست به تخریب آلبوم زدند.
البته که مهیار علیزاده هم بهانهی محکمی دستِ تخریبکنندگان داده بود. شعرِ قطعهی «افسوس» در بروشور آلبوم به نام هوشنگ ابتهاج (سایه) ثبت شده بود؛ خیلی زود اما مشخص شد که این شعر از سرودههای ابتهاج نیست. این مسئله سطح سوادِ ادبی و دقت آهنگساز را زیرسؤال میبرد. در نهایت هم مهیار علیزاده مجبور به عذرخواهی از همه شد.
چه قبل و چه بعد از انتشار، نگرشها نسبت «افسانه چشمهایت» چندان مثبت نبود و نیست.
جالب اینکه خودِ همایون شجریان و علیرضا قربانی هم به طور ضمنی، ضعفهای آلبوم را پذیرفتند و گفتند که دوست داشتند تغییراتی در آلبوم ایجاد کنند اما گویی مهیار علیزاده با این تغییرات مخالفت کرده است.
به هر روی دربارهی هر اثر هنری بهتر است پس از چند یا چندین بار شنیدن و دیدن سخن گفت و قضاوت و انتقاد کرد. شاید اکنون که هیاهوهای اطراف آلبوم «افسانه چشمهایت» فروکش کرده، بهترین زمان برای بررسی این اثر باشد. بیایید با هم نگاهی داشته باشیم به قطعههای موجود در آلبوم:
افسانه چشمهایت
این قطعه با آرپژ ثابت پیانو و خط ملودی ثابتی برای سازهای زهی آغاز میشود. آواز با صدای علیرضا قربانی و شعری از علیرضا کُلیایی آغاز میشود. در ادامه همایون هم وارد میشود و آرام آرام خوانندگان به محدودههای بالاییِ صدایشان میروند.
در امتداد این ماجراها ارکستر فقط همراهی کننده است و پارت ثابتی را تکرار میکند تا شاید تمرکز شنونده از شعر و آواز دور نشود.
در این قطعه پیانو و سازهای زهی را میشنویم که در خدمت آوازند.
پریشان خیال
باز هم آغازگر ماجرا ارکستر است. گویی قرار است یکی از کارهای موسیقی کلاسیک اروپا را بشنویم. کلارینت، ابوا، کنترباس، ویولنها و ویولاها و بعد گروه کُر وارد میشوند. پیانو هم گاهی شنیده میشود.
اینبار آغازگرِ آواز شجریان است با شعری از نیما یوشیج. این قطعه هم مانند قطعهی نخست در گام «مینور» نوشته شده است. قربانی در میانههای قطعه وارد میشود. باز هم اثری از سازهای ایرانی نیست. گاهی برای اُبوا و گاهی برای کلارینت خط ملودیهایی کوچک نوشته شده است.
بیش از نیمی از این قطعه در محدودههای پایین و میانههای صدای خوانندگان اجرا میشود. از آنجا به بعد است که آوازها اوج میگیرند. تحریرها و تکنیکها پیدرپی میآیند.
ارکستر هم در تمام این ماجرا تغییر چندانی ندارد.
حیرانی
پیانو، ویونسل، کنترباس و زهیها باهم شروع میکنند. گاهی کلارینت هم شنیده میشود. در آغاز همایون از نُتهای بالا شروع میکند و در ادامه صدای گروه کُر هم شنیده میشود که جواب آواز میدهند.
تمام آنچه برای سازها نوشته شده و شنیده میشود، از موسیقی کلاسیک پیروی میکند.
صدای سازهای بادی برنجی شنیده میشود و سپس دو خواننده از اوکتاو بالا آواز میخوانند و گروه کُر هم همراهی میکند.
اینبار هم سرودهای از نیما یوشیج خوانده میشود.
افسوس
اینجا درست همان جایی است که حاشیههای بسیاری برای آلبوم «افسانه چشمهایت» ایجاد کرد. شعر این قطعه در بروشور آلبوم به نام هوشنگ ابتهاج ثبت شده است. اما پس از انتشار آلبوم، نزدیکان هوشنگ ابتهاج واکنش نشان دادند و اعلام کردند که این شعر سرودهی ابتهاج نیست. در نهایت هم مهیار علیزاده آهنگساز آلبوم مجبور به عذرخواهی شد.
آواز «افسوس» را قربانی به تنهایی میخواند. این قطعه هم در گام «مینور» نوشته شده است.
پیانو و بعد سازهای زهی آواز را همراهی میکنند. نزدیک به انتها هم تکنوازیهای کوتاهی برای ابوا و ویولن نوشته شده است.
بیخوابی
باز هم پیانو، باز هم ارکستر، باز هم سکوت و وقفهها...
نقش کلارینت پررنگتر است. همایون آغازگر آواز است و در ادامه قربانی هم وارد میشود. باز هم مینورِ هارمونیک میشنویم.
تا اینجای آلبوم تقریباً چیزی از موسیقی ایرانی نشنیدهایم؛ نه در سازها نه در گامِ قطعهها. آوازها همچنان تکنیکشان ایرانی است.
کلامِ بیخوابی از سرودههای مهدی اخوان ثالث است.
به تماشای نگاهت
همایون آواز را آغاز میکند. همراهیِ پیانو و زهیها شنیده میشود. خط ملودیای برای ویولن نوشته شده که معمولاً همزمان با آواز نواخته میشود. «به تماشای نگاهت» را تنها همایون میخواند. در اواخر قطعه هم اوج و تحریرها شنیده میشود.
تا اینجا گویی به جای 6 قطعه، یک قطعه شنیدهایم. فضای قطعهها مشترک است و اغلب «مینور هارمونیک» به گوش میرسد.
«به تماشای نگاهت» با سرودهای از علیرضا کُلیایی اجرا شده است.
درد مشترک
گروه کُر مثل دعاهای آریا در موسیقی کلیسایی قطعه را شروع میکند. نُتهای کشیده از زهیها، بادیها و بعد اُبوا و در ادامه کلارینت شنیده میشود. قربانی آواز را آغاز و گروه کُر همراهی میکند. در ادامه آواز اوج میگیرد و در جایی از کار همزمان از یک اوکتاو بالاتر هم صدای خواننده شنیده میشود.
آواز در جایی شبیه به «دشتی» شروع میشود اما به «دشتی» پایبند نمیماند و به فضایی شبیه به «همایون» میرود و از آنجا پُلی میزند و به مینورِ کلاسیک ختم میشود. کلام این قطعه از شاملو است.
درد مشترک 2
با آواز همایون شروع میشود و گروه کُر و ارکستر و البته صدای قربانی همراهی میکنند. صدای آواز گاهی از یک اوکتاو بالاتر هم شنیده میشود.
صدای پیانو هم به گوش میرسد و خط ملودیهایی برای کرانگله (ابوای باس) و ویولن نوشته شده است که به تنهایی با همراهی پیانو اجرا میشوند.
در این قطعه رگههایی از آثار «دبوسی» و «استراوینسکی» شنیده میشود و موسیقی بیشتر از هر چیز به دورهی امپرسیونیسم نزدیک است.
این قطعه هم در همان فضای مینور جریان دارد.
درد مشترک 3
همایون از نُتهای بالا شروع میکند. این درست همان اتفاقی است که معمولاً در میانههای یک قطعه رخ میدهد. اما گویی آهنگساز تأکید داشته که درباره برخی از عادتهای شنوایی ما خرقعادت کند.
ادامه این قطعه با همراهی علیرضا قربانی، گروه کُر و ارکستر پیش میرود و تمام میشود. اما ما همچنان در فکر شروع این قطعهایم که ناگهان تمام شده است.
بیقرار 2
کار با ساز مضرابی و زهی آغاز میشود و بعد ویولن و ویولنسل هم شنیده میشود. قربانی آواز را شروع میکند. اینجا تفاوتی نسبت به دیگر قطعهها به گوش میرسد و آن هم وجود سازهای کوبهای است.
همایون هم اضافه میشود. در این قطعه دست خوانندگان بازتر است و اشارههایی به موسیقی ایرانی دارند.
خط ملودی برای ویولنسل در این قطعه شنیده میشود.
«افسانه چشمهایت» آلبومی است که گوش عموم مردم ایران به شنیدنش آشنا نیست. فضای این آلبوم برایمان غریبه است. خوانندگان در خدمت ارکستر و شعرند.
قطعهها به هم شبیه است و تنوع چندانی در فضای آثار نیست. تغییر قطعهها چندان ملموس نیست و وقتی چندین قطعه از آلبوم را شنیدهای، گویی هنوز در قطعهی اول ماندهای.
موسیقی سازمحور نیست و به هیچ سازی اجازه خودنمایی داده نمیشود. تمپوی قطعهها هم تقریبا یکسان است و ملودیهایی ساده میشنویم.
با این اوصاف باید اعتراف کنیم که «افسانه چشمهایت» هرگز شاهکار نیست. بیایید تصور کنیم که خوانندگان این آلبوم همایون شجریان و علیرضا قربانی نبودند؛ به راستی من و شما چندبار حاضر بودیم تمام این آلبوم را از ابتدا تا انتها بشنویم؟ به راستی اگر همایون و قربانی آواز این آلبوم را نمیخواندند، اصلاً خودِ من هم حاضر بودم چنین مطلبی دربارهی چنین اثری بنویسم؟
اگر «افسانه چشمهایت» اهمیت دارد تنها به خاطر حضور همایون و قربانی است. اما سرخورده میشویم وقتی حاصل کار را میشنویم. انتظارمان بسیار زیاد است و آنچه میشنویم هرگز برآورده نمیکند، انتظارمان را...
شاید در موسیقی ایران دیگر چنین اتفاقی رخ ندهد؛ اتفاقی که دو خواننده مهمِ دوران را کنار هم ببینیم؛ شاید این تنها فرصت بود که با افسوس بسیاری از دست رفت و قدرش دانسته نشد.
چند سال دیگر باید انتظار بکشیم تا شاید دو خواننده بزرگ دیگر، حاضر به همکاری در آلبومی رسمی باشند.
انتهای پیام/