اولین شماره «گاه نقد» روی دکه روزنامهفروشیها
اولین شماره مجله «گاهِ نقد» با موضوع تخصصی ویرایش و درستنویسی توزیع شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اولین شمارۀ مجلۀ «گاهِ نقد»، ویژهنامۀ مجلۀ «شیرازۀ کتاب»، با موضوع زبان فارسی و درستنویسی برای اولینبار در ایران منتشر شد. این ماهنامه با هدف ایجاد نوعی حساسیت و نظارت عمومی به تولیدات متنی در ایران، بهصورت تخصصی به موضوع «نقد ویرایشی» کتابهای موجود در بازار نشر ایران میپردازد. «گفتار»، «دیدار»، «هشدار»، «زنهار»، «نقدوار» و «رهیار» بخشهای گوناگون این شماره را تشکیل میدهند که هرکدام با ایدهای محوری و به شکلهای گوناگون، «نقد ویرایشی» را پی میگیرند. در «گفتار»، سیدمحسن ملاباشی، سردبیر این شماره از «گاه نقد»، تهدیدهایی که زبان فارسی را نشانه رفتهاند و راههای نجات از آنها و ضرورت وجود نظارتی عمومی و تخصصی بر متنهای تولیدشده را شرح میدهد و از پیامدهای بیتوجهی به این تهدیدها و دستاوردهای اقدام بهموقع و سنجیده در برابر این تهدیدها سخن میگوید.
ذیل عنوان «دیدار» فاطمه هادی نگاهی گذرا به کتاب «امین زبان و ادب پارسی» میاندازد و جایگاه و ضرورت توجه جدی به آن را گوشزد میکند. سیدحمید حیدری ثانی در «هشدار»، کتابهای «دستور خط فارسی» و «فرهنگ املایی خط فارسی» فرهنگستان را به نقد میکشد و کاستیها و برتریهای آنها را برمیشمرد. همچنین، زمینههای برخی کاستیهای این دو اثر ارزشمند، مثل ساختار فرهنگستان زبان و ادب فارسی را هم تحلیل و واکاوی میکند.
ترجمههای ترانه علیدوستی و ترجمههای آثار جوجو مویز در ایران و ترجمههای آثار شهید محمدباقر صدر به زبان فارسی موضوع پروندههای گوناگونی است که بهترتیب، سیمین کاظمی و افسانه دهکامه و صفورا امینجواهری ذیل عنوان «زنهار» نوشتهاند. «نقدوار» نیز دربردارندۀ «نقد ویرایشی» کتابهایی از احمد پاکتچی، محمدرضا حدادپور جهرمی، محسن زال و احمدعلی قانع بهقلم راضیه حقیقت، سجاد محمدی، افسانه دهکامه و محمدمجید عمیدی مظاهری است. «رهیار» نیز با هدف هموارکردن راه دوستداران ویرایش و درستنویسی زبان فارسی، مهمترین و معتبرترین منابع موجود در این عرصه را معرفی میکند.
اولین شمارۀ ماهنامۀ «گاه نقد» با موضوع ویرایش و درستنویسی به سردبیری سیدمحسن ملاباشی، در 152 صفحه در مراکز پخش و روزنامهفروشیها عرضه شده است. همچنین نسخۀ PDF این ماهنامه در اپلیکیشن طاقچه در دسترس علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
ماهنامۀ «گاه نقد» به همت سامانۀ کارشناسی کتاب مجمع ناشران انقلاب اسلامی، با توجه به خلأ در نقد تخصصی حوزههای مختلف کتاب تدوین و در حوزههای گوناگون ادبیات داستانی، تاریخ، علوم اجتماعی، فلسفه، زبان فارسی و درستنویسی، روانشناسی و دین مطالب تخصصی این حوزهها عرضه خواهد شد.
سرمقاله این شماره مجله در ادامه از نظرتان میگذرد:
هر کشوری کاستیها و برتریهایی در عرصۀ فرهنگ دارد و فرصتهایی را پیش پای خود میبیند و با تهدیدهایی روبهروست. سالهاست ایران اسلامی به دلایل گوناگون، با تهدیدی جدی دستوپنجه نرم میکند: تهاجم فرهنگی. اوایل دهۀ 1370 رهبر انقلاب از تهدید جدی تهاجم فرهنگی خبر دادند و فعالان فرهنگی کشور را به واکنشی درخور فراخواندند و در سخنرانیهای متعدد ابعاد گوناگون آن را تشریح کردند. طبیعی است این تهدید به شیوههای گوناگون، بخشهای مختلف فرهنگ ایرانِ اسلامی را تهدید میکند و برای مقابله با آن، باید بهدرستی، انواع این روشها و حساسترین مواضع در معرض تهدید را بشناسیم و راهکارهایی درست و سنجیده برای مقابله با آنها به کار بندیم.
بیگمان، اگر نگوییم زبان بنیادیترین بخش هر فرهنگ بهحساب میآید، دستکم یکی از عناصر و اجزای اساسی و حیاتی هر فرهنگی است و به هر اندازه آسیب ببیند، به شکلهای گوناگون، کل فرهنگ را متأثر میسازد. در توصیفی کلی، میتوان زبان را به دو بخش اصلی تقسیم کرد: ساختارها و واژهها. بهطور مشخص، آنچه هویت زبان را شکل میدهد، ساختارهای زبان است و طبیعی است نسبت به واژهها از اهمیت بیشتری برخوردار است و در حفظ و پاسداشت زبان، اولویت اول را به خود اختصاص دهد. اما متأسفانه، به دلایل گوناگون، همین ساختارهای زبان فارسی که هویتبخش زبانند و جایگاه ویژهای در فرهنگ ایرانیان مسلمان دارند، امروزه، تهدیدهایی جدی آنها را نشانه رفتهاند و هر کوتاهی در مقابلۀ با آنها، پیامدهای ناگواری به بار میآورد.
یکی از تهدیدهای اصلی که ساختارهای زبان فارسی را هدف گرفته است، ترجمههای بهشدت غیر ایرانی مترجمان کمسواد و کممایه است. بسیاری از کسانی که زبانی غیر از زبان فارسی میدانند، همین که میتوانند متنی غیرفارسی بخوانند، خیال خام مترجم بودن و ترجمه کردن در ذهن خود میپرورانند و خامدستانه قلم به دست میگیرند و متنی از زبانی دیگر به فارسی ترجمه میکنند. حاصل این کار جز متنی بهظاهر فارسی و در ساختار و معنا و اندیشه غیرفارسی نیست. این متن، فارسی را ترویج میکند؛ زیرا برای انتقال معنای مدنظرش واژههای فارسی را به کار گرفته است؛ اما در واقع، غیرفارسی است؛ زیرا اندیشهای غیرفارسی در پسِ آن است و با ساختارهای زبان مبدأ این اندیشهها را بیان کرده است. طبیعی است فارسیزبانان این نوشته را فارسی نمییابند و بهدشواری میخوانند و ارتباط چندانی با آن برقرار نمیکنند. تولید این متنها پیامدهای بسیاری به بار میآورد که باید به تفصیل آنها را بر رسیم.
اولین و مهمترین پیامد تولید چنین متنهایی، وارد آوردن آسیبهایی جدی به ساختارهای زبان فارسی است؛ زیرا نویسندگان این متنها بارها و بارها ساختارهای زبان فارسی را نادیده میانگارند و بهجای آنها ساختارهای زبان مبدأ را بهکار میگیرند و به همین شیوه، ساختارهای بیگانه را وارد زبان فارسی میکنند. دومین پیامد این ترجمههای سخیف و غیرعلمی، بیمارکردن زبان و اهالی آن است. نکتۀ جالب دربارۀ این ساختارهای بیگانه، گسترش سریع و بیوقفۀ آنها در گسترۀ زبان است. این غلط ها همچون ویروسهایی زبانی به ذهن و نوشتار مخاطبانشان راه مییابند و پس از مدتی چنان پُرکابرد و پُربسامد میشوند که اهالی زبان نقطۀ ورود آنها به زبان را به یاد نمیآورند و میپندارند از ابتدا به همین شیوه سخن میگفتند و مینوشتند.
پیامد سوم این رویدادِ زبانی و فرهنگی، فاصلهگرفتن مخاطبان از این متنها است و با توجه به پیامد دوم که این غلطها و دشواریها در متون ترجمه باقی نمیمانند و به متنهای تألیفی هم راه مییابند و فارسیزبانان این ساختارهای غیرایرانی را چندان درنمییابند، بهمرور زمان، مخاطبان از کتاب و کتابخوانی فاصله میگیرند. آشکار است که تنها عامل کاهش مطالعۀ کتاب در ایران، تولید متنهایی غیرفارسی و غیرمعیار نیست؛ اما نمیتوان این عامل مهم و بنیادین را که مانع ارتباط درست و کامل و دقیق مخاطبان با متن میشود، نادیده انگاریم و بهراحتی از کنار آن بگذریم. همین پیامد سوم یکی از مسائل اصلی فرهنگ و آموزش ایران امروز به حساب میآید و پیامدهای ناگوار بسیاری برجای میگذارد و ازبینبردن آن، دغدغۀ اصلی بسیاری از فعالان فرهنگی است، غافل از اینکه باید یکی از ریشههای اصلی این مشکل را که تولید متنهایی بدخوان و دشوار است، خشکاند و از بین برد.
پیامد چهارم تولید چنین متنهایی، جامعهپذیری زبانی نادرست و غیرمعیار نسل جدید است. کودکان از زمانی که به داستانهایی که پدر و مادرشان برایشان میخوانند، گوش میدهند، از متنهای موجود تأثیر میپذیرند و این تأثیرپذیری پس از آموختن حروف الفبا و کسب توانایی خواندن متن، چندین برابر میشود. طبیعی است کودکی که از ابتدا با متنهایی غیرمعیار، فارسیخواندن را میآغازد، بهشدت از آنها تأثیر میپذیرد و با همین متنها زبان او شکل میگیرد و به همین شکل سخن میگوید و مینویسد. به این آموزشها باید ترجمههای غیرمعیار انواع برنامههای رسانهای و تفریحی و سرگرمکننده، همچون پویانماییها را هم افزود که تأثیرهای مخربی بر ذهن و زبان کودکان و نوجوانان میگذارند.
تا به اینجا تاحدی تهدیدی که زبان فارسی با آن دستوپنجه نرم میکند، شرح دادیم؛ اما زمانی این مسئله بهتر آشکار میشود که بدانیم در ایران هیچ نهادی مسئولیت نظارت بر کیفیت متنهای کتابها را برعهده ندارد. شاید باور این نکته دشوار باشد؛ اما در واقعیتِ آن نمیتوان تردید کرد که در ایران، ممیزی و نظارتی بر متون تولیدشده نمیشود؛ یعنی هرکس بتواند محتوای کتابش را به تأیید وزارت ارشاد برساند، مانعی زبانی و متنی برای چاپ کتاب خود نمیبیند و کتاب خود را با هر کیفیت متنی میتواند به چاپ برساند. گویا تنها چیزی که مخاطب در کتاب با آن درگیر میشود، فقط محتوای اثر است و زبان و قلم نوشتار هیچ نقش و جایگاهی ندارد و مخاطب اصلاً با آن ارتباط برقرار نمیکند. بیگمان، چنین وضعیتی یکی از مصادیق بارز و خطرناک «ولنگاری فرهنگی» است.
البته این ولنگاری فرهنگی در عرصۀ زبان به اینجا ختم نمیشود یا شاید میتوان گفت خودِ این بحران فرهنگی، پیامد نابسامان دیگری در عرصۀ زبان و فرهنگ ایران است. کاملاً طبیعی است جامعه و فرهنگی که هیچ برنامۀ جامع و مُدونی برای حال و آیندۀ زبان خود ندارد، نظارت بر تولیدات زبانی هم، ارزش و اهمیت چندانی نمییابد و سازوکار مشخصی ندارد و هرکس با هر کیفیتی میتواند خوراکی فرهنگی و زبانی تولید کند و به خورد مردم بدهد و جامعه را به انواع بیماریهای زبانی و فکری و فرهنگی مبتلا سازد. بنابراین، بحران فقدان نظارت بر تولیدات متنی در ایران، نتیجۀ طبیعی فقدان هرگونه سیاستگذاری زبانی در ایران است.
چنانکه گفتیم، برای مقابله با تهاجمهای فرهنگی باید روشها و مواضع تهاجم را بهخوبی بیابیم و متناسب با آنها واکنشی درخور نشان دهیم. طبیعی است برای انجامدادن واکنشی درخور و راهگشا به این بحران، باید بهدرستی و بهروشنی چیستی آن را بشناسیم. متأسفانه، افزون بر اینکه هیچ نظارت علمی و دقیق و قانونی بر متنهای تولیدشده وجود ندارد، هیچ توصیف روشنی هم از وضعیت زبان فارسی در کتابهای موجود در دست نیست. تمام آنچه دغدغهداران این عرصه بهعنوان وضعیت نابسامان زبان فارسی بیان میکنند، برآمده از برآوردهایی محدود و نتیجۀ تجربههای شخصی است. چگونه میتوان در برابر تهاجمی که ابعاد و گسترۀ آن نامشخص است و فهم و شناخت درستی از آن وجود ندارد، واکنش درستی نشان داد؟
در چنین وضعیتی، ضرورت پژوهشی وضعیتشناسانه دربارۀ کیفیت متنهای تولیدشده بهخوبی آشکار میشود. پژوهش وضعیتشناسی زبان فارسی در کتابهای چاپشده در هر سال، باید بهروشنی به ما نشان دهد در حوزههای گوناگون تخصصی، یعنی علوم پایه و علوم تجربی و علوم انسانی کتابهای درسی و غیردرسی که تولید میشوند و طیف گستردهای از مخاطبان را پوشش میدهند، از نظر زبانی چه وضعیتی دارند. تهیۀ چنین گزارشی بهدست متخصصان این عرصه بر اساس شاخصهایی دقیق و علمی افزون بر اینکه فهمی روشن و مستند از وضعیت موجود در اختیار فعالان این عرصه قرار میدهد، زمینۀ اقدامی درست و سنجیده را فراهم میآورد.
همچنین، میتواند با اعتباربخشیدن به جایگاه زبان فارسی و درستنویسی آن، زمینههای علمی و فرهنگی ایجاد نظارت دقیق و قانونی به متنهای تولیدشده را فراهم آورد و این موضوع را به مسئلهای مهم برای بسیاری از فعالان عرصۀ فرهنگ تبدیل کند. همچنین، شاید مطالعۀ این وضعیتشناسی و آگاهشدن از وضعیت نابسامان زبان فارسی در زیست امروز ایرانیان، برخی از مسئولان را به ضرورت تدوین برنامهای جامع و مدون برای زبان فارسی ترغیب سازد. طبیعی است یکی از زمینههای لازم برای فراهمآوردن چنین چشماندازی از وضعیت زبان فارسی در کتابهای موجود، نقد جدی و علمی و تخصصی متنها از منظر ویرایشی است.
متأسفانه، افزون بر اینکه نظارتی زبانی و متنی به کتابهای در حال چاپ نمیشود، پس از انتشار نیز اهالی فرهنگ و متخصصان این عرصه برای نقد دقیق و تخصصی و علمی آنها اقدامی نمیکنند و نقدی به آنها نمینویسند. بیگمان، نوشتن چنین نقدهایی به کتابهای چاپشده کمی فضای نشر را بهسمت دقت و وسواس بیشتر در نوشتن زبان فارسی سوق میدهد و عرصه را برای نگهداری و پاسداری از زبان فارسی آماده میکند.
البته این سکه روی دیگری هم دارد: ادامۀ روند فعلی است. اگر روند فعلی ادامه یابد و بدون هیچ نظارتی همچنان به تولید متن بپردازیم و چشمانداز مشخصی ترسیم نکنیم و برنامهای برای آیندۀ زبان فارسی درنیندازیم و نقدی جدی و تخصصی و علمی به کتابهای چاپشده ننویسیم، باید منتظر ویرانیهای روزافزونی در عرصۀ زبان و فرهنگ ایران باشیم و مدام از نابهنجاریهای املایی و زبانی ناله سردهیم و هر روز هم شاهد بدتر شدن وضعیت باشیم.
انتهای پیام/