نگاهی به مطالب ستون نویسهای ترکیه| دعوای بزرگ بین اردوغان و رفقای قدیمی
اردوغان سیلاب خشم و کینه خود را به زور کنترل میکند و کاملا پیداست که تا چه اندازه از دست جداشدگان از آکپارتی٬ عصبانی است. آنها میخواهند یکی دو حزب جدید تاسیس کنند اما اردوغان آنها را به کلاهبرداری متهم میکند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، ستوننویسهای روزنامههای ترکیه که در زبان ترکی از آنها به "گوشهنویس" یاد میشود٬ بخشی از فعالان رسانهای توانمند و اثرگذار هستند که معمولاً یادداشتهایشان تاثیر قابل توجهی بر افکار عمومی و معادلات حزبی ترکیه میگذارد.
تسنیم تلاش میکند تا با انتخاب گزینههای قابل توجهی از نوشتههای ستوننویسهای ترکیه تصویری کوچک از تحولات سیاسی٬ فعالیتهای رسانهای و هدایت افکار عمومی این کشور را به دست دهد.
آتاتورک٬ شباهتی به هیتلر ندارد
مصطفی بالبای/ روزنامه جمهوریت
در روزهای اخیر٬ شاهد این بودیم که یکی از شبکههای تلویزیونی دولتی آلمان در یک مستند تاریخی٬ به شخصیت مصطفی کمال آتاتورک توهین کرده و او را به هیتلر تشبیه کرد. اما واقعیت این است که آتاتورک٬ نه تنها شباهتی به هیتلر ندارد بلکه کاملاً ضد او و مخالف اوست.
در دوران آتاتورک و در آغاز سده بیستم٬ رهبران و لیدرهای فراوانی بر صحنه سیاست درخشیدند اما بعداً بسیاری از آنان را به زبالهدان تاریخ انداختند ولی هنوز هم آتاتورک باقی مانده است و همچنان مورد علاقه مردم است.
آتاتورک٬ ویژگیهای فراوانی دارد که او را از هیتلر جدا میکند. مثلاً مهمترین ویژگی او مردمی بودنش است. آتاتورک در تمام تصمیمات و اقدامات خود٬ با مردم همراه بوده و از حمایت آنان برخوردار بوده است. به همین دلیل است که او را همیشه به عنوان یک رهبر مردمی میشناسند.
امین مالوف نویسنده مشهور لبنانی که کتابهای او به چندین زبان جهان منتشر شده٬ بر این باور است که مهمترین ویژگی آتاتورک این است که مشروعیت مردمی دارد. شاید به همین دلیل است که در بسیاری از کشورهای جهان٬ مجسمه او وجود دارد و سالانه در جهان و همچنین در ترکیه بیش از 10 کتاب در مورد آتاتورک نوشته میشود.
آدولف هیتلر٬ اراده ملت را در دستان خود گرفت و با آنان مانند اسیر جنگی رفتار کرد، اما آتاتورک به دنبال آزادی اراده مردمش بود.
همچنین موسولینی فردی بود که به عنوان یک انسان غیرنظامی٬ سودا و هوس آن را در سر داشت که به عنوان فرمانده کل قوا شناخته شود. او همین کار را کرد و خود را به چنین مقامی رساند، اما آتاتورک٬ به فعالیت نظامی خود پایان داد و زندگی اجتماعی و سیاسی را ترجیح داد.
دعوای بزرگ بین اردوغان و رفقای قدیمی
آسلان تکین / روزنامه ینی چاغ
این روزها٬ موضوع مهمی به نام اختلاف و دعوا بر سر «دانشگاه شهر استانبول» مورد توجه رسانهها قرار گرفته است.
ظاهراً هیات امنای این دانشگاه٬ وام کلانی از هالک بانک گرفته و حالا نمیتواند وام را تسویه کند. به همین خاطر بانک شکایت کرده و در حال توقیف تمام ساختمان٬ اموال و تجهیزات دانشگاه است. هیات امنای دانشگاه درخواست مذاکره دادهاند و میخواهند با مدیران هالک بانک صحبت کرده و از آنها مهلت بگیرند.
در این دانشگاه٬ احمد داوود اوغلو بیش از دیگران نفوذ دارد. او به منظور جلوگیری از توقیف دانشگاه٬ با شخص رئیس جمهور صحبت کرده است. خود او در این مورد گفته است:«همه چیز را کنار گذاشتم و شخصاً با شما تماس گرفتم. از شما میخواهم این لانه عرفان و دانش را تعطیل نکنید. این دانشگاه از 10 سال پیش تاکنون در خدمت دانش بوده است.»
اردوغان این روزها آن قدر از گل و داوود اوغلو عصبانی است که حتی در سخنرانیهای خود٬ مستقیماً نام آنان را بر زبان نمیآورد و با کنایه و ایما و اشاره به آنها اشاره میکند.
اگر به آخرین سخنرانی او در مورد دانشگاه مزبور توجه کرده باشید٬ اردوغان سیلاب خشم و کینه خود را به زور کنترل میکند و کاملاً پیداست که تا چه اندازه از دست جداشدگان از آکپارتی٬ عصبانی است. آنها میخواهند یکی دو حزب جدید تاسیس کنند اما اردوغان آنها را به کلاهبرداری متهم میکند. این است وضعیت سیاست در کشور ما. وقتی که عدهای از یک حزب جدا میشوند و قدم در مسیر تاسیس حزب جدید میگذارند٬ با تندترین و زشتترین الفاظ روبرو میشوند.
به پاریس برو ای افندی!
مهمت دوغان/ روزنامه قرار
وزارت کشور ترکیه اعلام کرده که با توجه به ناآرامیهای اخیر٬ فعلاً نباید به پاریس برویم. باشد. فعلاً نمیرویم. اما به یاد داریم که یکصد و پنجاه سال پیش٬ یکی از شعرا و عالمان ما پس از بازگشت از سفر فرنگ٬ در شعری نوشته بود: « به پاریس برو ای افندی! اگر عقل و فکر داری. آنان که پاریس را ندیدهاند٬ گویی اصلاً به این دنیا نیامدهاند.»
این شعر قدیمی٬ نمونهای از آغاز روند فکری تجددطلبان و غربزدگانی است که تصور میکردند٬ پاریس٬ مرکز منطق و فلسفه و هنر و اندیشه است و کسی را که به پاریس نرفته بود٬ آدم حساب نمیکردند.
راستش را بخواهید٬ ما هم همین چند وقت پیش به پاریس رفتیم. اول استراسبورگ٬ بعد پاریس. به نظرتان چه دیدیم؟ صدها درخت و نهال از ریشه کنده شده یا قطع شده٬ خیابانهای بدبو٬ کوچهها و رسانههای به هم ریخته و خورده شیشه و ناامنی و ناآرامی.
اعتراضات اخیر٬ واقعاً پاریس را به هم ریخته است و پاریس٬ آن شهر سابق نیست که در اشعار شاعران وصف میشد.
من فکر میکنم همین حالا هم باید به پاریس برویم. اما نه برای گرفتن عقل و منطق و اعتبار٬ بلکه برای دیدن تابلویی واقعی از کشوری بحرانزده که گویی با سیلابی خروشان روبرو شده است.
انتهای پیام/