میزگرد| ناگفتههایی از رانتها و آسیبهای تنوع مدارس/عدالت توزیعی در مدارس سمپاد برقرار نیست
در طول این ۴۰ سال نتوانستیم حداقل عدالت را برای تمام دانشآموزان کشور تأمین کنیم، آیا منصفانه است در این شرایط اختیارات فراتری را به مدارس خاص و غیردولتی بدهیم.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، مجلس در مصوبهای رأی به پایان ماجرای تنوع مدارس داد تا پس از این فقط دو نوع مدارس دولتی و غیردولتی در کشور داشته باشیم؛ البته این مصوبه از سوی شورای نگهبان با اشکالاتی مواجه و به مجلس برگردانده شد.
شورای نگهبان، تکلیف دولت به انحصار مدارس به دو نوع دولتی و غیردولتی را مغایر اصل 57 قانون اساسی دانست اما با ارجاع مجدد این مصوبه به مجلس، نمایندگان از تلاش برای رفع ایرادات خبر داده و همچنان بر حذف تنوع مدارس مصّر هستند بنابراین پرونده حذف تنوع مدارس همچنان باز است.
موضوع تنوع مدارس در کشور بحثی قدیمی و ریشهدار است و دیدگاههای متفاوتی هم درباره آن مطرح در حقیقت این موضوع در دوگانه عدالت تا بیعدالتی تعریف میشود، برخی تنوع مدارس را مصداق عدالت آموزشی و برخی هم حذف آن را آغاز گام گذاشتن در مسیر تحقق عدالت می دانند!
برای بررسی موضوع ضرورت فعالیت مدارس متنوع در کشور یا حذف آن برای دستیابی به عدالت آموزشی، مناظرهای را با حضور موافقان و مخالفان برگزار کردیم.
موافقان تنوع مدارس معتقدند در اوضاع فعلی مدارس دولتی به لحاظ شاخصهای کیفی و از آن طرف فعالیت مدارس غیردولتی لاکچری از قضا این مدارس دولتی خاص هستند که میتوانند عدالت آموزشی را رقم بزنند.
اما مخالفان تنوع مدارس هم هر چند براین باورند عدالت با تنوع محقق میشود اما این تنوع را در نوع مدارس نمیدانند بلکه به تنوع در اختیار و آزادی عمل مدارس معتقدند.
در این مناظره حجتالله بنیادی استاد دانشگاه فرهنگیان و پژوهشگر مسائل آموزشوپرورش، امید نقشینه عضو هیئت علمی دانشگاه امیرکبیر و از مسئولان باشگاه دانش پژوهان جوان و محمدتقی رجبی معلم مدارس سمپاد حضور داشتند.
بخش نخست این مناظره را در ادامه میخوانید:
تسنیم: اساساً آیا عدالت آموزشی به عنوان یک کلید واژه مهم در آموزشوپرورش را میتوان به این آسانی معنا کرد تا پس از آن بتوان گفت که مثلاً حذف تنوع مدارس در مسیر عدالت است یا خیر؟
بنیادی: سند تحول بنیادین و نقشه جامع علمی کشور به عنوان دو سند مبنایی برای آموزشوپرورش تعریف میشوند همچنین سیاستهای کلان رهبر انقلاب درباره آموزش و پرورش نیز به عنوان چارچوبهای کلان مدنظر است اگر نگاه گذرا به همه این اسناد داشته باشیم بر ایجاد فرصتهای عادلانه برای رشد و شکوفایی استعداد تمام دانشآموزان و به نوعی بر عدالت آموزشی تأکید شده است.
گام نخست عدالت فراهمکردن حداقلها برای تمام دانشآموزان است
عدالت صرفاً نمیتواند به معنای تساوی باشد ولی حداقل معنایی که از عدالت میتوان برداشت کرد این است که ابتدا یک شرایط حداقلی را برای همه فراهم کنیم و بعد به تناسب آن به نیاز بیشتر افراد توجه شود.
اینکه عدالت آموزشی با تنوع مدارس محقق میشود یا خیر؟ باید بگویم بله، برای دستیابی به عدالت باید تنوع را داشته باشیم اما نه تنوع در مدارس بلکه اختیار و آزادی عمل نیاز است تا مدارس شرایط شکوفا شدن استعدادهای دانشآموزان در زمینههای مختلف مانند هوش، ریاضی، نویسندگی، موسیقی، ورزشی و... را فراهم کنند. با ایجاد تنوع در شکل مدارس، استعدادهای دانشآموزان فقط در رشته ریاضی، تجربی و انسانی محدود میشوند در حالیکه باید برای موسیقی، ورزش، قرائت قرآن و... هم برنامه داشته باشیم و تنوع استعدادها آنقدر بالاست که نمیتوان به تناسب استعدادها مدرسه ایجاد کرد.
اما میتوانیم در یک مدرسه با دادن اختیارات لازم این امکان را فراهم کنیم که به تناسب استعدادهای مختلف دانشآموزان، شرایط برای شکوفایی استعدادها فراهم شود و در این صورت به عدالت به عنوان یک ارزش بالای دینی و مدنظر سند تحول بنیادین دسترسی پیدا میکنیم.
نقشینه: با کلیت نظرات آقای بنیادی موافق هستم. اینکه وظیفه حاکمیت این است که آموزش با کیفیت حداقلی را برای تمام دانشآموزان کشور فراهم کند تأکید قانون اساسی نیز همین است البته کف عدالت میتواند مورد مناقشه باشد و اکنون بسیاری از دانشآموزان روستایی کف عدالت قابل قبولی ندارند.
منصفانه است اختیارات فراتری را به مدارس خاص و غیردولتی بدهیم؟
بنیادی: مصداق بیعدالتی اینجاست که هماکنون در برخی مناطق کشور مدرسه کپری داریم، در روستا مدرسهای وجود دارد که دیوار آن در حال ریزش است و مدرسهای با گذشت یک ماه از آغاز سال تحصیلی هنوز معلم ندارد اما در کنار آن برای مدارس نمونه دولتی، شاهد و سمپاد نه تنها معلم موظف تامین شده بلکه معلم فوق برنامه هم تأمین است. ما در طول این 40 سال نتوانستهایم عدالت حداقلی را در کشور تأمین کنیم حال آیا منصفانه است که اختیارات فراتری را به مدارس خاص یا غیردولتی بدهیم اما یک مدرسه روستایی برای گرفتن سرویس مناسب هم اختیار نداشته باشد.
نقشینه: به مسائلی که میگویید میتوان موارد بسیار دیگری را اضافه کرد اما میخواهم موضوع را از زاویه دیگری آغاز و درباره مباحثی که پیرو مصوبه مجلس پیش آمد بحث کنم؛ در گذشته هم به بهانههای مختلف حذف تنوع مدارس مطرح شده بود، این مسئله دست کم از زمان آقای فانی مطرح بود و او هم بر پیگیری آن تأکید داشت.
مشکل اصلی بازار مدارس غیردولتی!
در سال 92 و زمان حضور آقای فانی در آموزش و پرورش، گزارش 100 روزهای منتشر و به مشکلات این وزارتخانه اشاره شد که این جمله گزارش مورد توجه است "اتخاذ سیاستهای متناقض در آموزش و پرورش از جمله توسعه بیرویه مدارس نمونه دولتی و سمپاد در مناطق مختلف کشور بدون توجه به تاثیر مخرب آن بر سرمایهگذاری مؤسسان مدارس غیردولتی."
اما اگر میخواستند این بند را تکمیل کنند باید مینوشتند بدون در نظر گرفتن وضعیت اسفبار مدارس کپری، بدون در نظر گرفتن حداقلهایی که در مدارس دولتی وجود ندارد به نظر میرسد مشکل مهم آموزش و پرورش وضعیت مدارس غیردولتی است و فعالیت مدارس خاص به دلیل محدودکردن بازار این مدارس مورد نقد است.
در زمان آقای بطحایی به بهانه بحث استرس آزمونها برای دانشآموزان دبستانی یکبار دیگر موضوع تنوع مدارس و ضرورت حذف مدارس سمپاد مطرح شد و راه حل را حذف آزمون ورودی مدارس سمپاد اعلام کردند در حقیقت حرف این بود که میخواهیم با حذف آزمون پایه هفتم مدارس سمپاد استرس را کم کنیم اما به دنبال توسعه بازار مدارس غیردولتی بودند.
بنیادی: نتیجهای که شما میخواهید بگیرید این است که هدف از حذف مدارس سمپاد توسعه مدارس غیردولتی و تقویت آن است.
نقشینه: این یکی از نتایج مدنظر است و نتیجه دیگر این است که مسئولان برای انجام برخی پروژهها از عناوین دیگری استفاده میکنند اما مهم کاری است که انجام میشود، گاهی شاهدیم برنامهای اجرا و سالها تلاش میشود تا مدارس غیردولتی گسترش یابد اما برای آن عنوان دیگری انتخاب میکنند.
مدارس دولتی در خدمت مدارس غیردولتی!
بنیادی: اگر بحث نظری و فلسفی داشته باشیم بهتر به نتیجه میرسیم، اگر به عملکرد وزرا و دولتها استناد شود ماجرا پیچیده شده و آنوقت حتی میتوانیم به تفسیر شورای نگهبان از اصل 30 قانون اساسی هم خدشه وارد کنیم، اینکه آیا معنای چنین تفسیری این است که در مدارس غیردولتی از بودجه دولتی در اختیار قرار داده و اجازه دهیم مدارس دولتی را به اسم زمینها و ساختمانهای مازاد به مدارس غیردولتی بدهند، ممکن است این بحث مطرح شود که این نگاه جانبدارانه به دلایل مختلف از جمله قدرت مالی سازمان مدارس غیردولتی و مؤسسان این مدارس است. همچنین مجلس و هیئت دولت در حمایت از مدارس غیردولتی مصوبات جانبدارانهای دارند و فردی منکر این نیست که بسیاری از آقایان ذینفع هستند و از مدارس غیردولتی حمایت کرده و همچنان حمایت میکنند.
تسنیم: یعنی بر این باور هستید که با تعطیلی مدارس خاص ممکن است مدارس غیردولتی منتفع شوند؟
بنیادی: طبق گزارش رسمی آموزشوپرورش در سال تحصیلی 94-95 پوشش مدارس تیزهوشان در کل کشور 1.12 درصد است و حداقل جمعیت تیزهوش را 2 درصد تخمین میزنند طبق آخرین آمار خانم مهاجرانی رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان ظرفیت مدارس سمپاد 15 هزار نفر است و با جمعیت دانشآموزان دوره متوسطه که حدود 7 میلیون نفر است جمعیت مدارس سمپاد حدود 140 هزار نفر میشود.
رجبی: 15 هزار نفر ظرفیت ورودی مدارس سمپاد پایه هفتم در یک سال تحصیلی است و 45 هزار نفر فقط ظرفیت دوره متوسطه اول است. هماکنون ظرفیت مدارس تیزهوشان 15 هزار نفر ضرب در 6 پایه تحصیلی دوره متوسطه اول و دوم است.
عدالت توزیعی در مدارس سمپاد برقرار نیست
بنیادی: اگر اینگونه باشد حداقل 60 هزار دانشآموز تیزهوش داریم و ما 45 هزار ظرفیت داریم. اگر بپذیریم اینگونه است توزیع مدارس تیزهوشان به چه صورت است؟ آیا تمام شهرستانها مدارس سمپاد دارند؟ آیا یک دانشآموز که در مدرسه روستایی یا شبانهروزی تحصیل میکند نمیتواند تیزهوش باشد؟ ما عدالت توزیعی را درباره مدارس تیزهوشان هم برقرار نکردهایم.
بودجه دولت به صورت ناعادلانه در اختیار یک قشر خاص
در سند تحول بنیادین به موضوع استعداد برتر اشاره شده است، استعداد برتر یعنی چه؟ آیا فقط فردی که ریاضی بلد است یا در رشته تجربی درس میخواند استعداد برتر است، آیا استعدادهای دیگر برتر نیستند و نباید دولت در جهت منافع ملی برای استعدادهای دیگری که کشور به آنها نیاز دارد، هزینه کند؟ هماکنون این اتفاق نمیافتد و عامل آن همین تنوع مدارس است.
هماکنون بودجه دولت را برای یک قشر خاص به صورت ناعادلانه هزینه میکنیم در صورتی که بخشی از دانشآموزان کشور از حداقل عدالت هم برخوردار نیستند.
نقشینه: نتیجهگیری شما برای من ابهام دارد، گفتید مدارس استعدادهای درخشان آنقدر که باید در زمینههای مختلف استعدادها را پوشش نمیدهند، این حرف درستی است اما میگویید دلیل این اتفاق تنوع مدارس است، ارتباط بین تنوع مدارس و عدم توسعه مدارس سمپاد چیست؟
بنیادی: شکی در این نیست که باید به استعدادهای برتر توجه شود و تاکید رهبر معظم انقلاب است چرا که منافع ملی ما از این طریق برآورده میشود به عنوان مثال وقتی قرار است یک پروژه سنگین را برای یک کار نظامی یا پزشکی انجام دهیم معلوم است باید به سراغ افرادی برویم که استعداد بیشتری دارند و روی آنها سرمایهگذاری کنیم چون منافع ملی در این است اما هماکنون به شیوه دیگری عمل میکنیم و نخبه و استعداد برتر را واضح تعریف نکردهایم، آیا فردی که در سایر عرصهها برای کشور تلاش و مقام کسب میکند، استعداد برتر محسوب نمیشود؟ هماکنون بحث را به شیوه ناصحیح در چارچوب مدارس سمپاد برای عدهای خاص خلاصه کردهایم و در ورود به این مدارس هم مسائل خاصی مشاهده میشود.
رجبی: شما کماکان موافق توسعه مدارس سمپاد هستید اما در زاویه مختلف.
بنیادی: توجه به استعدادهای برتر تکلیفی در راستای منافع ملی است و راه آن تفکیک مدارس به این شکل نیست و این مسیر ما را به بنبست رسانده است.
سند تحول بنیادین مجوز تفکیک دانشآموزان را داده است
رجبی: در مبانی نظری سند تحول بنیادین آمده است گروههایی از متربیان مخاطب نظام تربیت رسمی و عمومی نیازهای تربیتی خاص دارند از جمله افراد استثنایی، با نیازهای ویژه، ساکن مناطق محروم و روستایی، عشایر و حاشیهنشین که فاقد سرپرست یا دارای سرپرست هستند. براساس رویکرد عدالت تربیتی سازوکارهای خاصی درون جریان تربیت رسمی تعریف میشود، اگرچه رویکرد اصلی نظام تربیت رسمی و عمومی در راستای تربیت گروههای با نیازهای خاص این است که تربیت مورد نیاز ویژه این گروهها در شرایط معمول و در کنار گروههای عادی متربیان انجام شود اما در صورت ضرورت عدم امکان حضور در میان دیگران یا رعایت مصلحتهای تربیتی، جداسازی و تفکیک آنها با بررسی کارشناسی میتواند انجام شود.
در حقیقت مبانی نظری سند تحول بنیادین به ما مجوز تفکیک را براساس کار کارشناسی داده است.
نگاه منفعتجویانه مسئولان و نمایندگان به مدرسهداری
بنیادی: چقدر از آنچه سند تحول در این رابطه گفته است، را انجام دادهایم؟
نگاه گزینشی یعنی خلاف عدالت، یعنی یک فرد مسئول می خواهد فرزندانش در مدارس خوب درس بخوانند بنابراین میگوید از مدارس سمپاد، نمونهدولتی و شاهد حمایت کنیم متأسفانه در بحث تدوین و تصویب قوانین هم این نگاه حکمفرما است، نمایندگان منافع خودشان را در نظر میگیرند و برای مدارس مناطق محروم و عشایری و دانشآموزان بی سرپرست که سند تحول به آنها اشاره کرده است چه کار کردهایم؟
واگذاری مدرسه دولتی به مدرسه غیردولتی
هماکنون برخی مدارس دولتی در حال تخریباند و در منطقهای به غلط یا عمداً مدرسهای دولتی ساختهایم تا آن را مازاد جلوه دهیم و به صورت قسطی به یک مؤسس پولدار غیردولتی واگذار کنیم، متأسفانه حتی این مدرسه دولتی را به قیمت درست نمیفروشند تا بعد مدرسه روستایی را آباد کنند و استنادشان هم این است که قانون مجوز داده است! به نظر میرسد تفسیر صحیح از قانون بسیار مهم است.
رانت مسئولان در مدارس شاهد!
در بحث مدارس شاهد هم مجوز دادهاند تا اعضای ستاد شاهد استان و مناطق سهمیه داشته باشند و این رانت است.
رجبی: مدارس شاهد را زمانی خواستند تعطیل کنند اما با آموزش و پرورش بدهبستانی انجام شد و گفتند ما میمانیم به شرط آنکه به اعضای ستاد شاهد سهمیهای بدهید که فرزندانشان بتوانند در این مدارس تحصیل کنند یا به فرهنگیان امتیاز ویژهای بدهید و این نتایج عجیبی دارد؛ به عنوان مثال وقتی من معلم به مدارس دولتی میروم اما فرزند خودم در مدرسه شاهد درس میخواند اصلاً متوجه نمیشوم چه بلایی دارد بر سر دانشآموزانم میآید و باید بررسی دقیقکرد که در شرایط فعلی چه مقدار به وجود مدارس شاهد نیاز است.
بنیادی: سند تحول به عنوان سند بالادستی در راهکار 3.21 به طراحی و استقرار نظام جامع هدایت تحصیلی و استعدادیابی به منظور هدایت دانشآموزان به سایر رشتهها و مشاغل و مهارتهای مورد نیاز حال و آینده کشور متناسب با استعدادها، علاقهمندی و توانایی آنها اشاره دارد.
سند تحول بنیادین پشتوانه قانون مجلس و برنامه ششم توسعه را دارد اما طراحی و استقرار نظام جامع هدایت تحصیلی از سال 90 بر روی زمین مانده است وقتی ما نظام هدایت تحصیلی نداریم از کجا میفهمیم فلان فرد استعداد برتر است و فرد دیگر خیر!
پرسش اصلی من این است که آیا در کشور استعداد یا استعداد برتر را تعریف کردهایم؟
رجبی: در سند راهبردی نخبگان، موضوع نخبگی تعریف شده است.
بنیادی: در این سند آمده است، نخبه فرد متخصص و کارآمدی است که اثرگذاری او در تولید علم، هنر و فناوری کشور محسوس باشد؛ آیا دانشآموزی که در دوره متوسطه اول تحصیل میکند، مشمول این تعریف میشود؟
رجبی: اینکه شما ادعا میکنید سند تحول بنیادین اصرار بر عدم تفکیک دارد و نیازی به وجود مدارس سمپاد نیست، اینگونه نیست.
بنیادی: بحث عادلانه بودن همین است، آیا استعداد برتر را باید فقط در سه رشته ریاضی، تجربی و انسانی محدود کرد؟
رجبی: اشاره کردید ما در اسناد راهبردی، مجوز جداسازی را نداریم اما مبانی نظری سند تحول بنیادین این مجوز را براساس بررسیهای کارشناسی داده است.
بنیادی: بسیاری از کارها را سند تحول منع نکرده اما بدان معنا نیست که اجازه انجام آن را داده است، آیا هماکنون میتوانیم دانشآموزان یک مدرسه را فهرست کنیم و بگوییم هر دانشآموز از نظر ریاضی، مهارت فنی و کارهای هنری چه مقدار استعداد دارد؟
رجبی: میدانید که بر روی کاغذ چنین وضعیتی را داریم در طرح شهاب و هدایت تحصیلی پایه نهم باید اینگونه باشد اما پرسش این است چرا طرحهای روی کاغذ در میدان عمل اجرا نمیشوند و باید گفت به دلیل محدودیت منابع انسانی است.
نظام هدایت تحصیلی یک معنای مصداقی در بیرون دارد آن هم این است که در دوره متوسطه اول باید بدانیم دانشآموز به رشته ریاضی و تجربی برود یا انسانی.
شیوه شناسایی دانشآموزان تیزهوش از اساس اشتباه است
بنیادی: از ابتدای ورود دانشآموز استعدادهای او قابل شناسایی است و میتوانند بگویند این دانشآموز مدیریت گروهیاش خوب است یا تکرو است بنابراین برای شغل معلمی یا مدیریت خوب است اما ما نظام هدایت تحصیلی و استعدادیابی در کشور نداریم و با آزمونهای ناصحیح، مقطعی، فشرده و پراسترس دانشآموزان تیزهوش را شناسایی میکنیم.
رجبی: این چالش که شما میگویید درباره روش گزینش است نه اصل جداسازی و من نیز با شما موافقم.
شورای عالی آموزش و پرورش در جلسه 932 کلیات تربیت استعدادهای برتر در آموزش و پرورش را مصوب و تأکید کرد، استمرار ارائه خدمات آموزشی و پرورشی به دانشآموزان در مدارس سمپاد به شیوه تفکیکی و جداسازی باید با رویکرد اصلاحی و حداقلی انجام شود.
درباره مفهوم عدالت آموزشی پایان نامهای با عنوان نسبت بین برابری و نابرابری در عدالت آموزشی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران انجام شد و بررسی موردی داشت که در جمعبندی اعلام کرد در نگاه اسلامی این روش با مفهوم عدالت آموزشی مطابقت دارد.
حال این سوال مطرح است، آیا به مدارس سمپاد توجه ویژهای میشود؟ برخی منتقدان این مدارس میگویند بودجه دولت برای دانشآموزان مدارس سمپاد هزینه میشود، توجه داشته باشید بودجهای که دولت اساساً برای یک دانشآموز هزینه میکند شامل مواردی همچون تأمین فضا و معلم است البته 98 درصد بودجه آموزش وپرورش صرف پرداخت حقوق میشود.
به مدارس سمپاد امتیاز ویژه که هیچ، معلم هم نمیدهند!
در مدارس سمپاد ساختمان را آموزشوپرورش در اختیار میگذارد مانند سایر مدارس عادی اما درباره پرداخت هزینه معلمها از والدین کمک گرفته میشود در شهری مثل تهران که کمبود نیروی انسانی وجود دارد آموزش و پرورش میگوید به مدارس سمپاد نیروی انسانی نمیدهم چون میتوانند شهریه بگیرند و از نیروی آزاد استفاده کنند.
سالهاست سرانهای که آموزش و پرورش به مدارس دولتی عادی و مناطق محروم پرداخت میکند به مدارس سمپاد پرداخت نمیشود و علت آن نیز معلوم است چون میگویند این مدارس نیازی به سرانه ندارند.
بودجه خاصی برای نخبهپروری به مدارس سمپاد نمیدهند
اینکه تصور کنیم بودجه خاصی برای نخبهپروری در مدارس سمپاد کنار گذاشته میشود اینگونه نیست البته این را میپذیرم که ما داریم دانشآموزان را جدا میکنیم و این نوعی توجه است، آزمایشگاهها و کارگاههای مدارس سمپاد هم به کمک همت خانوادهها تجهیز میشود.
تسنیم: همین جداکردن دانشآموزان و بردن مستعدها به مدارس سمپاد آن هم دانشآموزانی که پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانوادههایشان تقریباً بالاست به نوعی تبعیض محسوب میشود.
بنیادی: بودجه دولتی هم برای مدارس سمپاد وجود دارد، وقتی مدرسه عادی با گذشت یک ماه از سال تحصیلی هنوز معلم ندارد اما معلمان مدارس سمپاد دو هفته قبل از سال تحصیلی تأمین شدهاند این یعنی امتیاز و توجه ویژه.
مدارس سمپاد از معلمان آزاد استفاده میکنند نه نیروهای آموزشوپروش!
رجبی:این مدارس معلم آزاد میگیرند و آموزش و پرورش به دلیل کمبود نیروی انسانی معلم نمیدهد.
بنیادی: معلم آزاد را هم به این دلیل میگیرند که معلمان آموزش و پرورش را قبول ندارند، آموزش و پرورش برای این مدارس نیرو تامین میکند و این یک تکلیف است و برایشان در اولویت است.
رجبی: این تکلیف در بسیاری از جاها برداشته شده است چون آموزش و پرورش میگوید کمبود نیروی انسانی دارم و می خواهم معلمان مدارس دولتی عادی را تامین کنم و نمیتوانم توجه ویژه به مدارس سمپاد داشته باشم تا سال 88 اولویت برای تخصیص نیرو با مدارس سمپاد بود
اگر مدارس سمپاد امتیاز ویژهای نمیگیرند پس چه اصراری بر جداسازی است!
بنیادی: بهترین معلمان در اختیار مدارس سمپاد است و کلاسهای فوق برنامه خاصی دارند، اگر میگویید اینگونه نیست و مدارس سمپاد امتیاز ویژهای ندارند پس چه اصراری بر تفکیک است؟! اگر مدارس سمپاد با پول والدین اداره میشوند که مدرسه غیردولتی هستند یعنی فردی که پول دارد و میتواند شهریه پرداخت کند به این مدارس راه مییابد.
رجبی: به نظرم این هم ایراد است، اگر مدرسه سمپاد از دانشآموزانی که توانایی پرداخت شهریه ندارند، ثبتنام نمیکند این کار اشتباه است، در بخشی از آئیننامه حق ثبت مدارس سمپاد به تخفیف اشاره شده است و مدیران باید به اقتضای شرایط دانشآموزان تخفیفی را ارائه دهند، اگر این اجرا نمیشود مشکل از نظارت است، اگر مدارس سمپاد یکی از انواع مدارس دولتی هستند باید موظف باشند از دانشآموزان مستعد محروم با تخفیف ثبتنام کنند و اگر این کار انجام نشود باید مدیر مدرسه توبیخ شود.
بنیادی: اگر میگویید آموزش و پروش به مدارس سمپاد معلم نمیدهد و با هزینه والدین، نیروی آزاد میآورند، چگونه میتواند آنها را توبیخ کند!
ماجرای معلمان کنکوری مدارس سمپاد!
معتقدم که دولت، معلم مدارس سمپاد را تامین میکند و مکلف به این کار است، معلمان فوقبرنامه و کنکوری مدارس سمپاد از میان نیروهای آزاد هستند که بیشتر فارغ التحصیلان مدارس سمپاد هستند آن هم به این دلیل که نیروهای آموزش و پرورش را به عنوان معلم کنکور قبول ندارند.
یکی از تبعیضها هم این است که به مدارس خاص از جمله سمپاد، شاهد و نمونهدولتی اختیارات فراتر از مدارس دولتی میدهند. یک سری از مدارس ما به دلایل متفاوت دارای امتیازاتی هستند و این امتیازات ممکن است مادی هم نباشد از سوی دیگر دانشآموزی که به مدارس سمپاد میرود خود را تافته جدابافته میداند و به جای اینکه خود را خدمتگزار جامعه بداند طلبکار جامعه است.
مدارس غیردولتی نظام آموزشی را طبقاتی کردهاند
مدارس غیردولتی هم هر سال به استناد مصوبات نپخته مجلس و دولت قدرت پیدا میکنند و وضعیت را به گونهای رقم زدهاند که نظام آموزشی جامعه طبقاتی شده است.
رجبی: فرض محال کنید صددرصد نیروی انسانی مدارس سمپاد هم توسط آموزش و پرورش تامین میشود باز هم در مقایسه با دانشآموزان مدارس دولتی عادی توجه ویژهای به این دانشآموزان نشده است، چون حقوق معلم باید پرداخت و ساختمان باید تأمین شود.
سه سازمان و سه معاون وزیر برای کمتر از 20 درصد دانشآموزان!
بنیادی: توجه کنید هماکنون سازمان مدارس غیردولتی را داریم با یک معاون وزیر برای حدود 12درصد دانشآموزان کشور، سازمان مدارس تیزهوشان با یک معاون وزیر و سازمان آموزشوپرورش سازمان استثنایی یعنی سه سازمان و سه معاون وزیر که هر کدام در استانها تشکیلات مختلفی دارند برای کمتر از 20درصد جمعیت دانشآموزان کشور حقوق میگیرند؛ سه معاون آموزش ابتدایی، متوسطه و پرورشی نیز برای 80درصد دانشآموزان مدارس دولتی فعالیت میکنند البته موظفند به آن 20 درصد هم خدمات بدهند.
رجبی: حتماً بدنه کارشناسی معاونت متوسطه را با سازمان مدارس استعدادهای درخشان مقایسه نمیکنید چون حجم بدنه معاونت متوسطه تقریباً هفت برابر است.
بنیادی: نه مقایسه نمیکنم اماآیا جمعیت 1.12 دانشآموزان سمپاد به نسبت نیروی انسانی، تجهیزات، فضا و حقوقی که برای تشکیلات مربوطه پرداخت میشود، عادلانه است. همین سه معاون وزیر که برای کمتر از 20 درصد دانشآموزان کشور فعالیت میکنند، صاحب رأی هستند و میتوانند با هم هماهنگ شوند مثلاً اجازه ندهند فلان تصمیم در وزارتخانه مصوب شود و فقط مباحث مالی مطرح نیست. رئیس شورای مدارس غیردولتی وزیر آموزشوپرورش است و زمانی که برای این شورا تخصیص میدهد را باید به نوعی از کارهای دیگر بزند بنابراین از نظر زمان، نیروی انسانی و ساختار سازمانی توجه خاص اعمال میشود.
نقشینه: بهتر است برگردیم به بحث نخست مبنی بر اینکه آیا دولت به لحاظ امکانات مالی برای مدارس سمپاد هزینه خاصی میکند؟ در پاسخ باید بگویم 10 سال است که مدارس سمپاد از نیروی انسانی سهمی نمیبرند.
بنیادی: برمبنای کدام سند این حرف را میگویید؟ شاید تصمیم غلط رئیس یک منطقه اینگونه باشد، اما بحث این است که باید در سطح کلان نگاه کنیم و براین اساس مدارس خاص امتیازات خاص دارند.
از مدارس سمپاد حمایت ویژهتری نمیشود
نقشینه: براساس میدان عمل و واقعیت ماجرا میگویم 10 سال است که آموزش و پرورش به مدارس سمپاد میگوید تامین معلم با خودتان همچنین در مباحث مالی حمایت خاصی از این مدارس نمیشود.
بنیادی:اگر بپذیریم این حرف درست است بازهم میگویم از این مدارس حمایت ویژهتری میشود، یک معاون وزیر رئیس سازمان استعدادهای درخشان است و برای این تشکیلات هزینه خاصی میشود، نسبت تعداد کارکنان هر حوزه را به دانشآموز استخراج کنید و ببیند سهم کدام بخش بیشتر است.
عدالت به این معناست فردی که محرومتر است مورد توجه بیشتری قرار بگیرد اما هماکنون اینگونه نیست، به فردی که استعداد برتر دارد بیشتر امکانات میدهیم در حالیکه باید شرایطی فراهم کنیم در راستای منافع ملی و جمعی از استعدادهای برتر بهرهبرداری کنیم.
سوال اصلی من این است تعریف استعداد برتر چیست و استعداد دانشآموزان فقط در رشته ریاضی، تجربی و انسانی خلاصه میشود یا گستره استعداد وسیعتر است؟
رجبی: اینکه "استعدادها متنوع است یا خیر؟" جوابش مثبت است، اما همزمان پاسخ منفی هم دارد، اینکه چه زمانی و چگونه استعداد را اندازه میگیرند بسیار مهم است، در اینکه ابزارهای اندازهگیری ما ناقص و آسیبزا هستند، همدلیم و باید اتفاقات بهتری بیفتد که در اینباره راهحلهایی در دنیا و حتی در ایران وجود دارد.
اگر بخواهیم در پایه سوم ابتدایی استعداد را اندازه بگیریم میتوان براساس آزمونهای هوش معمول اقدام کرد، اما اگر بخواهیم در پایه ششم این کار را انجام دهیم باید طیف متنوعتری داشته باشیم و اقتضائاتی در مدارس ایجاد کنیم تا دانشآموز مستعدتر مثلاً در حوزه فنی و حرفهای بتواند استعداد خود را شکوفا کرده و رشد دهد.
همه این را قبول دارند که اگر استعدادی شناسایی شد باید به آن بپردازیم اما سؤال اصلی اینجاست که پرداختن به این استعدادها در مدرسه عادی و در کنار سایر دانشآموزان باشد یا خیر؟
شناسایی استعدادهای برتر با آزمون، منسوخ شده است
بنیادی: خیر؛ سؤال اصلی این است: آیا ما در کشور نظام شناسایی استعدادهایی که صحت آن را رصد کرده و مطمئن شدهایم دقیق است، داریم یا خیر؟ شناسایی استعداد فقط به یک آزمون محدود نمیشود، این روش در دنیا منسوخ شده است و به عنوان بخش تکمیلی از این آزمونها استفاده میشود، در نظام شناسایی استعدادها به گونهای عمل کردهایم که نه دانشآموز ظرفیت خود را میشناسد، نه معلم و نه والدین.
دانشآموز در دوره متوسطه اول میخواهد تصمیم بگیرد به چه رشتهای برود و مسیر در نهایت این است که به اجبار به شاخه کاردانش و فنیحرفهای برود یا به رشتههای تجربی، ریاضی و انسانی در حقیقت توزیع دانشآموزان متناسب با نیازهای کشور نیست.
حالا در این شرایط عدهای را تیزهوش نامیده و آنها راجدا کردهایم حتی اگر به میزان 5درصد از سایر دانشآموزان توجه خاصتر در قالب تخصیص نیرو، فضا و زمان آموزش داشته باشیم با عدالت آموزشی منافات دارد ما باید استعدادهایی را که جنبه سرمایهگذاری ملی دارند شناسایی کنیم مثلاً اگر برای یک دانشآموز نخبه 50میلیون تومان هزینه کنیم و بدانیم در آینده هوش سرشار او 50میلیارد تومان منافع ملی برای کشور ایجاد میکند این کار عاقلانه و عادلانهای است.
عدالت آموزشی یعنی دست دانشآموز ضعیفتر را بگیریم
در عدالت آموزشی باید دست دانشآموز ضعیفتر را بگیریم مثلا اگر دانشآموزی از خانواده ضعیف است و نیاز به سمعک یا معلم خصوصی دارد این وظیفه دولت است که آنها را تأمین کند از سوی دیگر اگر دولت در جایی حس کرد که منافع ملی کشور اینگونه تأمین میشود که 50 نخبه را در بحث رادار انتخاب کند و امکانات ویژه به آنها بدهد هیچ فردی نمیتواند به این فرایند خدشه وارد کند.
بدون چشمانداز و توجه به منافع ملی به خیال خودمان نخبهپروری میکنیم
ما بدون توجه به منافع ملی و بدون چشمانداز معین به نوعی در حال نخبهکشی هستیم در صورتی شرایط رشد استعدادهای برتر را فراهم میکنیم که از ابتدای ورود به مدارس تا انتهای ثمردهی آنها به عنوان سرمایههای ارزشمند که زمینه رشد و پیشرفت کشور را فراهم میکنند از آنها حمایت کنیم و این فرایند وظیفه سازمان متولی کار است یعنی باید کار را از مدرسه شروع کرد و تا دانشگاه ادامه داد.
روش تفکیک شاید بدترین روشی باشد که در دنیا تجربه شده است، بسیاری کشورها این روش را کنار گذاشتهاند و از روش تلفیقی که هم به عدالت نزدیکتر است و هم منافع ملی را تأمین میکند استفاده میکنند.
برنامه عصر جدید مشتی از نمونه خروار بود و استعدادهای مختلف جوانان کشور را به مردم عرضه کرد، آیا نهادهای مختلف برای استفاده از استعدادهای متنوع کشور برنامهریزی کردهاند؟ در پاسخ باید بگویم "خیر، فقط محدود شدهایم به دو رشته تجربی و ریاضی".
رجبی: بنیاد ملی نخبگان، پژوهشی را درباره جداسازی استعدادهای برتر انجام داده است که آسیبها و فرصتهای جداسازی را بررسی کرده، این پژوهش سه جدول جذاب دارد و یک مطالعه تطبیقی درباره کشورهای توسعه یافته، در حال توسعه و کشورهای منطقه انجام داده است.
در این پژوهش سه مدل کلی توجه به نخبگان وجود دارد، نخست مدل مدرسهداری دوم کلاس ویژه و سوم جهش است.
درباره روشهای آموزش در ترکیه و مصر گفته شده که این دو کشور مدارس ویژه دارند و فلسطین اشغالی مدرسه خاص تیزهوشان ندارد.
بنیادی: کشورهایی که مدارس ویژه دارند مثل ما اقدام نمیکنند مثلاً روسیه با آزمونهای چند مرحلهای و بسیار سخت افراد را در قالب پروژههای هدفمند علمی انتخاب میکند و هدف آنها معین است و مانند کشور ما بی هدف و رها شده نیست.
رجبی: اینکه به مدارس استعدادهای درخشان در طول این 30 سال بی توجهی کردیم و هیچ طراحی محتوایی برای اینکه آنها را جدا میکنیم، نداشتهایم، کوتاهی آموزشوپرورش است و باید آن را جبران کرد نه اینکه کلاً صورت مسئله را پاک کنیم.
پایان بخش نخست
انتهای پیام/