اقتدارگرایی دولت مانع رسیدن تئاتر دانشگاهی به وحدت
جلسه آسیبشناسی جشنواره تئاتر دانشگاهی در تئاتر شهر بر نقش دولت و تأثیرگذاری آن در برگزاری و همچینن شبیه شدن جشنواره به جشنواره فجر تمرکز داشت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، روز گذشته تئاتر شهر میزبان نشست آسیبشناسی درباره جشواره تئاتر دانشگاهی بود. این نشست با حضور فعالان گذشته جشنواره دانشگاهی و دانشجویان حال حاضر و متقاضیان حضور در جشنواره تئاتر دانشگاهی برگزار شد. این نشست که تحت تأثیر چهار جلسه کانونهای تئاتر دانشگاهی در چهار دانشگاه تهران و انتشار فراخوان انتخاب دبیر بود، با چالشهای فکری بسیاری توأم بود.
در پنل نخست بهزاد آقاجمالی، در مقام سخنران در حالی که قصد سخنرانی داشت، با توجه به ابهامات موجود در برگزاری فرصت را به معترضی داد که میخواست زودتر از سخنرانان صحبت کند. این معترض گفت: چگونه میشود بهزاد آقاجمالی عضو هیئت انتخاب دبیر باشد و بعد داور شود!!؟ تا چه زمانی میخواهید صرفاً به صحبت کردن درباره جشنواره بپردازیم؟ چرا در اتفاقی فشل مدام شرکت میکنید؟
بهزاد آقاجمالی در پاسخ به این پرسش گفت: این سیستم فشل نیست و من در انتخاب فشل بودم و از آن سال دیگر چیزی نپذیرفتم. ممکن است از کاری دفاع کرده باشم و شاید هم نه و این نوع برخورد امر تقلیلگرایانهای است. من در جلسه انتخاب هم نماینده دپارتمان بودم و من با مدیر دپارتمان باید هماهنگ میبودم.
وی افزود: انتخاب آثار، بخشی به من برمیگردد و بخشی هم به مکانیزم انتخاب آثار. باید مکانیزم تصحیح شود و همان سالی که انتخاب به دانشجویان سپرده شد اعتراضات شکل گرفت.
در این میان یکی از دانشجویان گفت: ما با حضور در جشنواره مناسبات آن را پذیرفتهایم و باید بدانیم وقتی سیستم اشتباه است باید بپذیریم اشتباهات دیگری وجود دارد.
پیام لاریان دیگر سخنران این پنل درباره مسأله بازبینی و انتخاب آثار با اشاره به اینکه تنها راه ممکن همین است، گفت: من در بازبینی سال قبل چیزی به ذهنم نرسید که به دبیر آینده جایگزینی معرفی کنم.
آقاجمالی گفت: من بابت جشنواره هزینههایی دادم که آن زمان شما دانشجو هم نبودید. آسیب زدن به جشنواره برای من هم جذاب است. من هم نمیتوانم مثل کبک سرم را زیر برف کنم. خوب است این حرفها را میگویی اما مثال درستی نیست. در انتخاب من همواره ضریبی از خطا هست. من با نظر لاریان مخالفم. جشنواره دانشجویی 40 کار قابل قبول دارد؛ اما ظرفیت جشنواره نیاز به افزایش دارد. یکی از ایرادات من به جشنواره شکلگیری محفل است. ما حق نداریم در جایی که دانشجویان هستند اعمال نفوذ کنیم. لابی نشود. پشتپرده چیزی نشود. اعتراض بکنید؛ اما در پشتپرده چیزی نباشد که موجب نفوذ شود.
در همین راستا یکی از دانشجویان گفت: 30 نفر همیشه داورند و هستی ما در دست آنان است. این آسیب است که کسی که امسال برجسته شد در جشنواره بعدی نباشد. کسانی که اثرگذاری کمتری داشته باشند بهتر در تصمیمات مشارکت کنند.
دانشجوی دیگری نیز گفت: کمبود جشنواره کمبود گفتوگو است و همیشه پس از اختتامیه میگفتند جلسه گفتوگو برگزار کنند. آسیب اصلی ضعف گفتوگو است که آنقدر گفتوگو از جایی بیرون میزند. کاش بعد از جشنواره کنونی گپ بزنیم که بحثها شخصی شود.
در ادامه دومینوی صحبتهای دانشجویان، دانشجوی دیگری گفت: هر شرایطی باشد نارضایتی هست. امثال آقاجمالی و باپیری جزو آسیبهایند؛ چون همیشه هستند!؟ امسال که نبودند آیا آسیب نبود!؟ نمیشود از این قاعده فرار کرد. کسانی که در جشنواره نمیروند منتقل میشوند و این طبیعی است. مهم این است که ما میل به قضاوت شدن داریم و نمیتوانیم از این بگذریم که جشنواره دانشجویی شبیه قمار و لاتاری شده است. باور داریم برویم در آن پیروز شویم تا اتفاقی برای ما رقم بخورد.
قلیپور، مدرس دانشگاه که در میان حضار بود، با نام بردن نوید محمدزاده به عنوان داور و اعتراض به این مسئله گفت: خطر آن نیست که ستاره سینما داور جشنواره میشود، خطر آن است که آن داور و ستاره تهیهکننده تئاتر دانشگاهی میشود.
پیام لاریان پس از این وضعیت پرتنش گفت: من چند دوره کار داشتم و چند دوره هم بازبین بودم. با جزییاتی که شما میگویید اشراف ندارم. حرفهای شما جالب است اما جشنوارههای دانشگاهی کشورهای دیگر برای سالها دبیرش ثابت است. در جشنوارههایی شرکت کردهام که دبیرش کماکان همان است. میگویید چرا داور فلانی است؟ چیزی در همه جا رعایت میشود و در ایران هم به همین منوال است. ما هم در زمان دانشجویی به بازبینان اعتراض میکردیم و میگفتیم چرا اساتید داوری میکنند. اکنون که برگزیدگان پیشین داور شدهاند باز اعتراض است. این اعتراضات کمی نامفهوم است. جشنواره کن هم رئیس هئیت داوری، داوران را انتخاب میکند. مگر در تئاتر دانشگاهی چقدر بدعت وجود دارد. مگر کارها چقدر با آثار تئاتر شهر متفاوت است. شاید هر سال دو سه کار خارج از چارچوب بوده باشد. دانشجو باید رادیکال و عملگرا باشد. ببنید آثار دانشجویی چگونه تکرار میشوند. چقدر مساوات در جشنواره تکثیر شد. این نگاه درستی نیست. الان جشنواره تئاتر دانشگاهی ذهنیتی برای برگزاریش نیست. در این کشور تا فشار هم نباشد چیزی رخ نمیدهد و این جلسه به این فشار کمک میکند.
وی افزود: تا اساسنامه نباشد شاید پیام و نوید بازبین نمیشدند. اساسنامه تعریف میکرد که باید داور چه کسانی باشند. جشنواره چیزی درجه دو شبیه فجر است. از زمانی که فجر کار دانشجویی میگیرد جشنواره دانشگاهی هم تحلیل رفته است. این بحثها در همه دروهها وجود داشته است. سابقهای که در ذهنم دارم به حضور کانون دانشگاه بود که با 14 رأی انتخاب میشد، یعنی کلاس ما هم به دبیر کانون رأی نداده بود. کانونها در دوره دهم به جان هم افتادند که خودش باعث رسیدن به اینجا شد. آن زمان هم همین مباحث وجود داشت. این دوره باید فقط برگزار شود. اگر فراخوان دادهاند یعنی راه گفتوگو را بستهاند. دانشجوها باید تصمیم بگیرند که چه رفتاری باید داشته باشند. از الان تکلیف دوره بعد را بدانید. به نظرم با این جریان وضعیت سال آینده هم همین است.
بهزاد آقاجمالی در ادامه گفتوگوهایش گفت: دوگانه دانشگاه و دانشجو در اوایل دهه 1370 وجود داشت. دولتی به اسم سازندگی دورهاش تمام شد و هدفش توسعه بود و در آن مسئله دانشجو نبود. در دولت اصلاحات تضارب آرا و جامعه مدنی مسئله شد. تئورسینهای آن هم همه دانشگاهی بودند. طرح مجمع فرهنگی هنری سراسر کشور را دادند. کانون تئاتر برایش اتفاق دیگری افتاد. منتقدان میگفتند این برای کنترل است. در حالی که به قول دولت همهچیز داشت از پایین اتفاق میافتاد و دبیر هم از مجامع برگزیده میشد. پنج نفر مصاحبه میشدند و دبیر را انتخاب میکردند و در نهایت معاون وزیر امضا میکرد. با این حال بدبینها آن را در راستای نگاه لیبرالها میدانستند. نتیجه آن گسستی شد که جشنواره از دست دانشجوها درآمد و اواخر دولت اصلاحات مدیران به مخالفت پرداختند و میگفتند سه گزینه انتخاب کنید. دولت بعدی این استراتژی را داشت که نگاه بالا از پایین باشد. در نهایت مجمع را کنسل کرد و دبیر انتصابی شد. این بدان معنا نیست که دبیران انتخابی خوب بودند، نه، دبیران بد هم داشت و در دبیران انتصابی هم آدم کاربلد وجود داشت. دولت بعدی که آمد تصمیم گرفت دبیر از بالا منصوب شود و محصول جشنواره امسال از آنجا است. مسئولان وزارت هم باید این را بشنود. آقای دولت باید بشنود که تکلیف را مشخص کند. جشنواره مثل هیولای نیمهجان روی دست وزارت مانده است و وزارت میل به داشتنش ندارد. مفهوم دولت یعنی نظارت. مسئله اصلی این است. دانشجویان باید مجمع عمومی برگزار کنند. انتخابات شود و خودشان ابتکار عمل را به دست بگیرند. این چند صدایی هم به جای اینکه در راستای جمعی باشد به نزاع درون ستادی بدل شده است.
وی افزود: نوشتن اساسنامه برای انتخاب افراد هم حرف وزارت است. کار هنر به اساسنامه نیست. محبوبیت، دانش، مشروعیت، رزومه فاکتورهای داوری میشود. خیلیها هم خوبند که دانشگاه راهشان نمیدهد، نباید داور شوند؟ آنچه به جشنواره ضرر زد سیاستزدایی است. همیشه این طعنه هست که دنبال چهاید؟ این نگاه بالا به پایین به صنف از سیاستزدایی است. پروژه موفقی بود و جشنواره برای بدنه دانشگاهی بیمعنا شد و اکنون به سبب منطق عرضه و تقاضا مهم شد. 2 هزار دانشجوییم و چهار جا در تئاتر وجود دارد و مکانیزم گرفتن آن جاها جشنواره است. آنچه درباره تشکیل مجامع شکل گرفته خودش بورکراتیک است. مجمع باید جایی زیر نگاه باشد. باید از یک اتاق و یک دانشگاه بیاید بیرون. مجاب کردن وزارت علوم برای نشستن پای این میز مهم است. جشنواره تمام ارزشش این است که مطلقاً به واسطه کار ستادی شکل نگرفته است. یک کارمند وزارت هم میتواند آن را برگزار کند. این جشنواره تبدیل به یک پروسه سیاسی شده و اهمیت آن این است. مدیران این جشنواره کسانی نبودند که کار اداری کنند. با خود ایده و تکثر میآوردند. خود جشنواره رویدادی سیاسی شده است. وزارت فهمیده و نمیداند با آن چه کند. شما باید از این پارادوکس استفاده کنید.
همایون حجازی از فعالان دانشگاهی با اشاره به برگزاری جلساتی در دانشگاه گفت: در چهار جلسه اخیر بحث بر این است که به جای سه نماینده دانشجو پنج نماینده حضور داشته باشد و در نهایت به سوی مجمع برویم. اساسنامه هم نگاشته شود اما نه اینکه قانون شود.
این پنل که با هیجان بسیاری آغاز شده بود با آرامش سخنرانی پیام لاریان و بهزاد آقاجمالی به پایان رسید. در پنل دوم عباس جمالی، ناصر حبیبیان، مهدی مشهور و میلاد نیکآبادی با نگاهی دیگر در مورد رویداد جشنواره تئاتر دانشگاهی سخن گفتند. در این پنل دانشجویان دیگر در میانه حرف سخنرانان ورود نکردند.
ناصر حبیبان که تجربه دبیری جشنواره تئاتر دانشگاهی را داشت، گفت: بچهها بسیار از ما جلوترند و کارهای صنفی امر مهمی به حساب میآیند و من هم نمیتوانم وارد اکنون شما شوم. توصیه میکنم بحث اتحاد را اهمیت بدهید و این شور و هیجان قابلستایش است. نظم را ترجیح نمیدهم و آن مربوط به فضای رسمی است. آن هم ایدهآل شما نیست.
وی افزود: ما برای تحول جشنواره جمع شدیم؛ اما تحول از چه به چه؟ داوری شدن یا انتخاب شدن؟ اینها مهم نیست. در هر دو صورت معضلاتی وجود دارد و تحول در داوری نیست. وزارت علوم شاید حق داشته باشد. جهاد دانشگاهی در دوره پانزدهم به این نتیجه رسید به جای تئاتر روی مؤسسه رویان سرمایهگذاری کند. وزارت هم کجای اسمش تئاتر است؟ در فصلهایش چیزی دارد؟ چرا وزارت بهداشت در تئاتر کار میکند؟ عنوانش وزارت فرهنگ نیست. بحث من وجاهت ماجرا است. در سال 1376 گفته باید این جشنواره به واسطهای چنین فضایی داشته باشد و امروز احتمالاً برایش ضرورتی ندارد. از سال 1361 نخستین جشنواره دانشجویی شکل گرفت. در آن سالها جریانهای سلطنتطلب از هم پاشید و گروههای چپ و مذهبی در تئاتر حضور داشتند که همچنان با انقلاب بودند. فجر جای چپها نبود. انقلاب نمیدانست چه میخواست و تنها تولید میکرد. تا سال 1370 علی منتظری در حال تولید تئاتر بود؛ اما در راستای هویت تازه. در سال 1370 آوینیون هفته تئاتر ایرانی برگزار کرد که پنجرهای برای ایران شد و جشنواره فجر با بینالمللی شدنش به دروازه بدل شد. در دهه 1380 قشر متوسط بدنه تئاتر و مخاطب را تشکیل داد و ریخت و قیافه مخاطبان تغییر کرد. در دهه 1390 این گستره شامل این عرضیات شد. فجر یکدفعه بخشهای مختلفی پیدا کرد. با ورود تئاتر خصوصی ضرورت جشنواره دچار اختلال و این باعث افزایش کمی شد.
حبیبیان درباره امروز تئاتر دانشگاهی گفت: این همه جشنواره گویی بیخود است. بدون جشنواره سالنی خالی نمیماند. تغییر در ضرورتها منجر به تغییر در سنتها نشده است. گویی هیچ رویداد سیاسی روی جشنواره تأثیر ندارد. اکنون مدیران به صورت دکوری حضور دارند و این حرفهای تاریخی باید مطرح شود. 70 درصد از آثار فجر 37 متعلق به کارگردانان جوان است که عملاً از دانشگاهند. باید برخی از بخشها را منهدم کرد و بخشهایی را بالا برد. باید از مدیریت دکوری عبور کرد. روزی 3 هزار امضا برای تغییر مدیریت صورت گرفت و اتفاقی رخ نداد. تاکتیک شما لو رفته است. شما را میتوانند کنار بزنند. روی تشکلها و اصناف تمرکز کنید.
میلاد نیک آبادی که امور کانون تئاتر دانشگاهی را در دست دارد، گفت: گفتمان دانشگاهی نیازمند تقویت شدن است. دولت هم باید نسبت دقیقتری برقرار کند. در این سالها چیزی که باعث کاهش قوت آن شده است عدم هماهنگی دانشگاهها با هم و نبود مجمع عمومی است. من در جایی در گفتوگو با مدیران این احساس را پیدا کردم که نیرویی در این سمت است. با وجود اختلافنظرها باید در یک تشکل وارد گفتمان با دولت شویم. در این صورت دولت برخورد دیگری خواهد داشت. پارادوکس شدیدی هست. وقتی شهرام کرمی از من خواست کانون را راهاندازی کند این بود که وزارت چقدر حامی است. در اولین پرداخت مشکلی نبود؛ اما با افزایش درخواستها گفته شد وزارت ارشاد مسئول تئاتر دانشگاهی نیست. اما در مقابل تنها عامل راضی کردن ماجرا این است که دانشجویان امروز، فردای تئاتر حرفهای است. هر آنچه در تئاتر حرفهای داریم از دل دانشگاه است.
وی افزود: در وزارت ارشاد پولی نیست؛ اما در همین بیپولی با وجود حمایت شما توانستیم سمینار دیگری را برپا کنیم. این در حالی است که این مسئله وزارت نیست. وقتی شما حمایت کردید مدیر مجاب میشود از جریانی حمایت کند. ایده مجمع عمومی به شدت کمک میکند موضع دقیقی داشته باشید. اگر حمایت ادارهکل بیشتر باشد میشود با مسایل بیشتری برخورد کرد. در همین ماجرا برای من این پرسش است که دانشگاه به عنوان تولیدکننده اثر، مناسبات متفاوتی با تولید در تئاتر شهر دارد؟ در دانشگاه تولید اثر از بسیاری چیزها مبرا است و نیازی نیست به خیلی از چیزها پاسخگو باشیم. دبیر نباید اجازه ورود شورای نظارت را دهد، در دوره مختاری دبیر مقاومت نکرد. یکی از ویژگیهای دبیر شما باید این مسأله باشد. شورای نظارتی هست که میخواهد شما را نظارت کند چه خوشتان بیاید چه نیاید. باید این مسئله را حل کنیم که ما تولید میکنیم برای مولوی باشد یا تئاتر شهر؟ وقتی وارد فضای حرفهای میشود باید بداند مناسبات تغییر کند.
عباس جمالی با تأکید بر تشکیل صنف دانشگاهی در حوزه تئاتر گفت: ما در این وضعیت آشفته باید بر سر این نفی باشیم. ایدههای کنونی ایدههای فاسدی است. ما نباید وارد گفتوگو شویم و باید افق ما صنفی باشد. باید نماینده دانشگاه باشد نه خارج از دانشگاه. باید خود دانشگاه دهاندار شود. نگوید ما سورهای هستیم و او هنر و معماری. این صنف میتواند در برابر چه چیزهای واحد موضع بگیرد. اینها جشنواره را برگزار میکنند نه آنگونه که شما میخواهید. رسیدن به افق صنفی در این جلساتی که گفته شده افق روشنی است.
وی با اشاره به نقش پول در دانشگاه گفت: رسماً سوره و هنر و معماری بدل به بنگاه شدهاند و هیئت علمی در این راستا عمل میکنند. ما به این طرد شدن تن میدهیم. این بنگاهسازی هم در حال رشد است. هیچ صدایی هم نیست که بگوید شما به چه اجازهای پیش میروید. اتوریته هیئت علمی موضوع دیگری است. باید صنف بپرسد چرا اساتید مطلوب دعوت نمیشوند. نماینده باید در مقابل صنف جوابگو باشد. وقتی نهاد فرادستی در دانشگاه ورود میکند داشتن جشنواره خوب تئاتر شوخی است. نکته دیگر استثمار دانشکدههای شهرستانی است. در زاهدان چهار استاد است که همهچیز را درس میدهند. باید مرکز و پیرامون را زیر سؤال ببرید. دو سالن مولوی نمیتواند جوابگوی اجراهای دانشجویی باشد. تا سالنها چهارتا نشود تئاتر ما درست نمیشود. برنده همواره کسی است که کارتش پر پول است که میتواند در سالن خصوصی اجرا برود. این جلسات نباید اعتباری برای برگزارکنندگان شود. باید به کانونها بازگشت و مراقب اتوریته هیئت علمی باشید.
مهدی مشهور دیگر سخنران این نشست که در مورد داوری آثار مورد بحث در جلسه نقش داشته است، گفت: بر این باورم اگر فجر تعطیل شود اتفاق جذابی است؛ چون مگر چه دستاوردی داشته است. اما دانشگاهی برایم جای خاصی بوده است. مهمترین رویداد تئاتری کشور از نظر من جشنواره دانشگاهی است. مجموع تجربههای من میگوید جشنواره به سبب وابستگی به دولت احتمالاً امیدی بدان نیست. هر آن ممکن است آنها آن را تعطیل کنند. با یک فراخوان در دل ما ترس تعطیلی میاندازند. در جشنوارههای خارجی جستجو کردم و دریافتم که مثلاً جشنواره روهر آلمان در اعتراض دانشجویان پدید آمده و یواش یواش وارد عرصه وسیعیتری میشوند و حمایت بخش خصوصی را هم جلب میکنند. بودجه جشنواره هفت میلیون یورو بدون هر وابستگی برگزار میشود.
وی افزود: وابستگی نمیگذارد ما مستقل عمل کنیم. باید ما برای خود جایگزینی داشته باشیم تا اگر از ما چیزی گرفتند بتوانیم به آن سو برویم. باید به سمتی برویم که بدون حمایت دولت جشنواره را برگزار کنیم. از نظر وزارت علوم جشنواره، فوق برنامه است و در سرفصل آنان نیست. در ارشاد هم برنامه و مسئولیتی نیست. پس هر زمان که خواستند پول میدهند آن هم پول مالیات خودمان.
این جلسه با گفتوگوی متقابل میان سخنرانان و دانشجویان ادامه یافت که عموم این صحبتها بر سر چگونگی برخورد با دولت و تشکیل مجمع عمومی بود. قرار است جلسه دیگری با حضور مسئولان وزارت علوم در سالن تئاتر شهر برگزار شود.
انتهای پیام/