اندیشکده| افزایش شدید نابرابری نتیجه ملموس حاکمیت کاپیتالیسم است

نشریه «فارن افرز» وابسته به اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در سلسله مقالاتی پیرامون پیامدهای نظام سرمایه‌داری برای جهان تأکید کرده که کاپیتالیسم بیش از هر چیز به افزایش شکاف در جوامع توسعه‌یافته و گسترش نابرابری در این جوامع انجامیده است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، کاپیتالیسم یا نظام سرمایه‌داری با وعده‌های کوچک کردن نقش دولت‌ها در ارائه حمایت‌های مالی از بازارها توانست به نظام اقتصادی حاکم بر اکثر نقاط جهان مطرح شود اما نشریه «فارن افرز» در مقاله‌ای تأکید می‌کند که دست‌کم طی یک هزاره گذشته، بازارها نتوانسته‌اند بدون حمایت دولت‌ها شکوفا شوند و دست نامرئی بازار همواره به دست قدرتمندتر دولت وابسته بوده است و در حقیقت هیچ بازار موفقی بدون بهره‌مندی از حمایت‌های یک دولت قدرتمند و کارآمد نمی‌توانست به حیات خود ادامه دهد.

از طرفی، حمایت‌های دولت‌ها از بازارهای مالی نیز با استفاده از درآمدهای آنها صورت می‌گیرد. اما یک حقیقت ساده امروز در جامعه آمریکا به فراموشی سپرده شده و آن این است که مجموع درآمد مالیاتی دولت آمریکا در دو دهه گذشته حدود 4 درصد کاهش یافته و از 32 درصد در سال 1999 میلادی به 28 درصد در سال 2019 رسیده است. البته این اتفاقی است که در دنیای مدرن، نه تنها آمریکا بلکه تمام کشورهای ثروتمند را گرفتار کرده است.

این مقاله در ادامه پیامدهای مستقیم این تغییر را اینگونه عنوان می‌کند: از بین رفتن زیرساخت‌ها، کند شدن سرعت نوآوری، کم شدن سرعت رشد در تمامی حوزه‌ها، افزایش شدید نابرابری، کاهش شدید امید به زندگی و افزایش حس ناامیدی در میان بخش بزرگتری از اقشار جامعه. که البته این پیامدها خود می‌توانند اتفاق بزرگتر و ناخوشایندتری را رقم می‌زند که عبارت است از: تهدید ثبات در دموکراسی و اقتصاد بازار جهانی.

 

فارن افرز گسترش این روند در دنیای امروز را ناشی از یک سری انتخاب‌های آگاهانه دولتمردان در آمریکا و بسیاری دیگر از کشورهای غربی و گرایش به سمت بنیادگرایی عنوان می‌کند؛ مکتبی که بر اساس آن مالیات مانعی بزرگ برای افزایش رشد اقتصادی برشمرده می‌شود. اما ادامه این روند، تمرکز ثروت در بین گروه‌های کوچکتری را باعث می‌شود که تعدادشان روز به روز کمتر می‌شود و از طرف دیگر دست نهادهای دولتی را از سرمایه‌ای که می‌توانند با استفاده از آن به عموم مردم خدمت‌رسانی کنند، کوتاه می‌کند. این اتفاق نه تنها نابرابری را در درون جوامع گسترش می‌دهد بلکه بحرانی بوجود آورده است که در تمام لایه‌های نظام سرمایه‌داری ریشه دوانده است و توان بازار برای توزیع سود در سطح وسیع را گرفته است.

به اعتقاد مخالفان افزایش مالیات‌ها، شرکت‌ها در شرایط فعلی می‌توانند بخش بیشتری از سود خود را مجددا برای افزایش تولیداتشان سرمایه‌گذاری کنند. از این منظر، سرمایه‌گذاری شرکتی، موتور رشد اقتصادی به شمار می‌رود، توسعه کسب و کار می‌تواند شغل‌های جدید ایجاد کرده و درآمدها را افزایش دهد و این در نهایت به نفع کارگران خواهد بود اما در دنیای واقعی هر چند که نسبت محسوسی میان مالیات بر سرمایه و تجمیع سرمایه وجود ندارد، آمار نشان داده است که پس از اعمال قانون کاهش مالیات‌ها در دهه 1980 میلادی در دوره ریاست‌جمهوری ریگان در آمریکا، نرخ حفظ سود و سرمایه‌گذاری مجدد به شدت کاهش یافته است و این به معنای آن است که این اتفاق نتوانسته آنچه را وعده آن داده شده بود محقق کند و شرایط بهتری چه برای اقتصاد کشورهای بزرگ و چه برای اقشار کارگر و کم درآمد این جوامع به ارمغان آورد.

مالیات‌های کمتر بر سرمایه به ویژه در کشور آمریکا باعث شده تا ثروتمندان ثروت بیشتری جمع کنند به گونه‌ای که ثروت یک درصد قشر ثروتمند جامعه آمریکا از 22 درصد در دهه 1970 میلادی به 37 درصد در سال 2018 رسیده است و درست در همین زمان سهم 90 درصد قشر فقیرتر جامعه آمریکا از 40 درصد ثروت در این کشور به 27 درصد کاهش یافته است و این به معنای افزایش بی‌سابقه نابرابری در این کشور است.

انتهای پیام/.

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط