شورش علیه سازندگی، ناخواسته با زمانه ما گره خورده است!
«شورش علیه سازندگی» بیانگر خط تاریخی است که از دوران هاشمی شروع شده و تا امروز ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «شورش علیه سازندگی» مستندی است که عنوان آن هم میتواند حساسیتهایی ایجاد کند. این عنوان قبل از فوت مرحوم هاشمی و بعد از آن حساس بود و همینطور قبل از روی کار آمدن دولت یازدهم و بعد از آن نیز حساس بود و پس از اتفاقات تلخ و غمبار آبان 98 که در پی سهمیهبندی مصرف سوخت و افزایش قیمت بنزین در کشور رخ داد، این حساسیتها به اوج خود میرسند. اگر امروز تصور میشود که رفتن یک مستندساز سر وقت چنین اتفاقاتی در 24 الی 27 سال پیش، در حقیقت با قصد کنایه زدن به وقایع امروز و زیر سوال بردن رفتار مدیران فعلی بوده، همین نکته در حالی که ساخت «شورش علیه سازندگی» سالها قبل از وقایع آبان 98 شروع شده بود، نشان میدهد که بعضی نقدهای ساده و سرراست، همچنان بیاینکه پاسخ درخوری پیدا کرده باشند، محملی برای طرح شدن دارند.
آیا برداشتهای ناگزیری که منتقدان و مدافعان گفتمان فیلم از آن دارند و به روش مدیریتی امروز ایران ربط پیدا میکند، نتیجهای جز این به دست میدهد که نزدیک به سه دهه گذشته است و نه تنها در طبقه نخبگان مدیریتی کشور نامها جابجایی چندانی به خودشان ندیدهاند، بلکه روشها و ذهنیتها هم همان طور هستند که بودند. اگر ما درست از وقایع عبرت گرفته بودیم، امروز یادآوری اتفاقات خرداد 71 و فروردین 74، یک سرگرمی تلخ نبود اما اگر از آن روزها یاد کردیم و طعنه و کنایه به این روزها برداشت شد، یعنی مقاومت حیرتانگیزی در برابر عبرت گرفتن از اشتباهات در مدیران ما وجود دارد. این اصلاً به عبارتی صریحتر یعنی یک تئوری غلط که از جاهای دیگر دنیا وام گرفته شده، تحت هیچ شرایطی در ذهن بعضی از افراد زیر سوال نمیرود.
شروع فیلم با نمایی از «اکبر هاشمی رفسنجانی» است که رو به دوربین تلویزیون و خطاب به مردم ایران میگوید قرار است تصمیماتی در کشور اتخاذ شود که فصل جدیدی را در تاریخ ما باز خواهد کرد. به واقع با ریاستجمهوری هاشمی، فصل جدیدی در تاریخ ایران آغاز شد و اگرچه او خودش در همان ایام داشت به همین نکته اشاره میکرد، به طور قطع منظوری را در نظر نداشت که این روزها میشود از چنین جملهای برداشت کرد. با آغاز ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، کشور به دورانی وارد شد که عنوان برساختهاش میتوانست «دوران سازندگی» باشد. این چیز جدیدی نبود و در سایر نقاط دنیا اسمهای دیگری داشت که حداقل اصیلتر بودند و به معنای واقعیشان مستقیمتر دلالت میکردند؛ مثلاً لیبرالیسم اقتصادی، سیاستهای بازار آزاد و... چیزی که در مستند «شورش علیه سازندگی» به آن اشاره نمیشود اما لاجرم به ذهن هر مخاطبی که از تاریخچه سی سال گذشته اطلاع دارد خواهد رسید، ادامهدار بودن سیاستهای اقتصادی دولت سازندگی توسط رؤسای جمهور بعدی است و این در حالی رخ داده که حداقل دو رئیسجمهور از سه نفری که طی این سالها به پاستور رفتهاند، توسط دو قطبیسازی از خودشان در برابر جریان هاشمی رفسنجانی رأی آوردهاند. این تداوم سیاستها همان معنای شروع فصل جدید را میدهد که هاشمی رفسنجانی در ابتدای فیلم میگوید. اینها مسائلی هستند که موضوع مستند «شورش علیه سازندگی» را برای مخاطب دارای اهمیت میکنند، هر چند خود مصطفی شوقی میتواند بگوید که فیلم من در سال 1375 تمام میشود.
شوقی وقایع کلان اقتصادی، سیاسی و بالتبع فرهنگی کشور را تا سال 75 بررسی میکند حال آنکه آنچه قرار است به ذهن ما متبادر شود، مسیری است که از 57 تاکنون آمدهایم و نسبتمان را با شعارهای انقلاب اسلامی و اهداف و آرمانهای آن مشخص میکند. در بخشی از مستند، احمد توکلی میگوید مرحوم نوربخش که در دولت اول سازندگی وزیر اقتصاد و در دولت دوم رئیس بانک مرکزی بود، در ابتدای تصمیمگیریها برای تعدیل اقتصادی و راه پیمودن به سمت آنچه هاشمی «آغاز فصل جدیدی در تاریخ ایران» میخواند، در جلسه هیئت دولت میگوید: «کشورهایی که سیاستهای تعدیل را اجرا میکنند، دچار آشوب اجتماعی میشوند. باید بودجه پلیس ضد شورش را زیاد کنیم تا جلوی اینها بایستد» و اضافه میکند «زیر چرخهای توسعه اقتصادی یک عده له میشوند» احمد توکلی تاکید میکند که نوربخش با همین صراحت اینها را میگفت.
در مستند مصطفی شوقی نکتهای بیان میشود که غیر از تبیین جنبه های اهمیتبخش به موضوع فیلمش، توجه به آن، درک اوضاع سیاسی-اجتماعی ایران را تقویت میکند. مستند میگوید که این اولین شورشهای اجتماعی در ایران پس از انقلاب 57 است و جالب اینکه از طرف طبقات بهشدت محروم و مستضعف، شعلههای آن تنوره کشید. یعنی همانها که حامیان اصلی انقلاب اسلامی، نه تنها در دوران پیروزی بر رژیم پهلوی، بلکه پس از آن و در فراز و نشیبهای مختلف از جمله جنگ تحمیلی بودند.
جملهای که نوربخش در جلسه هیئت دولت گفت، نشان میدهد که کارگزاران این سیاستها از تبعات احتمالی اقدامشان آگاه بودند و ناخواسته در دام اتفاقاتی نیفتادهاند که بر اثر سیاستهای تعدیل در کشور رخ داده است. به دست آمدن این تحلیل، جمله ابتدایی فیلم را شفافتر میکند و ضرورت ساخته شدن مستندی درباره دولت سازندگی را 22 سال بعد از اتمام آن مشخص خواهد کرد. باید توجه داشت شاید همه کسانی که آن روزها از وضعیت دلگیر و متضرر بودند، کف خیابانها حضور پیدا نکرده باشند اما این به معنی رضایتشان از وضعیت نبوده است. به عبارتی نارضایتی گستردهای از آن سیاستها در کشور وجود داشت و تا مدتها افراد مختلفی برای کسب رأی در انتخابات مختلف ایران، خودشان را نقطه مقابل این جریان تعریف میکردند؛ اما سرانجام ورق برگشت و نظر مردم هم سمت و سویی دیگر پیدا کرد. برای اینکه فهمیده شود چرا چنین شد، ضرورت باخوانی عبرت جویانه تاریخ احساس میشود.
میلاد جلیل زاده
انتهای پیام/