گزارشی از جریانات رقیب در لیبی؛ صفبندی پشت دو جریان شرق و غرب
با نگاهی به جریانات دخیل در تحولات لیبی میتوان گفت ترکیه، قطر، آمریکا و انگلیس و برخی کشورهایی که معتقد به اخوان هستند، در یک صف از حکومت غرب لیبی حمایت میکنند. مصر، امارات، عربستان، فرانسه و برخی دیگر از کشورها از حکومت شرق لیبی حمایت میکنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، هر یک از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای که هر کدام منافع خاص سیاسی خود را در کشور نفتخیز لیبی دنبال میکنند، از دو جریان درگیر در این کشور حمایت مالی و تسلیحاتی میکنند که این امر بر پیچیدگی و تداوم درگیری در لیبی افزوده است.
کشورهای همسایه لیبی
یکی از بازیگران صحنه لیبی کشورهای همجوار لیبی هستند. این کشورها به دنبال تامین منافع شان هستند لذا میکوشند تا مناسبات خود را با لیبی حفظ کنند و یک سهم و نقشی در آن داشته باشند زیرا به نفت و گاز و فرصتهای شغلی در لیبی نیازمند هستند. تمام کشورهای همسایه لیبی دارای چنین نگاهی هستند.
سالانه بیش از یک میلیون مصری، یک میلیون تونسی، جمعیتهایی از چاد و سودان به لیبی میروند تا در این کشور کار کنند و نیازهای اقتصادیشان را برطرف سازنند. این نیاز کشورهای همسایه به لیبی از لحاظ درآمدهای ناشی از اعزام نیروی کار بدانجا سبب میشود که اهمیت لیبی افزایش یابد. به همین دلیل، کشورهای همسایه میکوشند تا تحولات لیبی به سود منافع آنها رقم بخورد.
اخوان المسلمین؛ بهانه عربستان و امارات برای دخالت در لیبی
کشورهای عربی از دیگر بازیگران تحولات لیبی به شمار میروند. کشورهای غربی که در عراق، سوریه و افغانستان متحمل شکست شده بودند، به صورت مستقیم وارد تحولات لیبی نشدند بلکه کشورهایی نظیر عربستان و امارات را به نیابت از خود در تحولات لیبی دخالت دادند.
«حسین اکبری» سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در لیبی در این باره معتقد است: دخالت ریاض و ابوظبی در لیبی یک پروژه آمریکایی است چرا که عربستان و امارات به خودی خود خیلی راهبرد مشخصی ندارند. این کشورها در راستای منافع غرب عمل میکنند.
به عقیده این کارشناس تحولات شمال آفریقا، ریاض و ابوظبی نه دنبال بحث حقوق بشرند و نه درپی توسعه ارزشهای اسلامی. اگر عربستان و امارات واقعا ضد اخوان هستند، چرا در سوریه و یمن از اخوانیها حمایت میکنند؟ پس معلوم می شود، آنها ضد اخوانی نیستند. به عقیده اکبری، عربستان و امارات بازیگران منفعلی هستند که براساس منافع آمریکاییها درحال بازی کردن در زمین آنها هستند.
اخوانیهای لیبی میگویند طرفداران این جریان در این کشور بیش از دو هزار نفر نیستند. لذا نیازی نیست که مصر، عربستان و امارات این همه سلاح برای مبارزه با اخوانیها به لیبی ارسال کنند. با وجود این ، حضور اخوانی ها در لیبی بهانه ای برای برخی کشورهای عربی است که در آنجا دخالت کنند.
به همان دلایلی که امارات و عربستان در لیبی دخالت میکنند ، قطر نیز به عنوان رقیب این دو کشور در کنار ترکیه به بهانه حمایت از جریان اخوان المسلمین وظیفه خود میداند در این کشور دخالت میکند.
کشورهای اروپایی
کشورهای اروپایی هم بازیگر سوم تحولات لیبی هستند. فرانسه و ایتالیا بیش از همه ادعا دارند که باید در لیبی و شمال آفریقا سهم داشته باشند. این کشورها یک نگاه سنتی و تاریخی به لیبی و شمال آفریقا دارند. فرانسویها معتقدند این جا سرزمین سنتی آنان است و باید سلطهشان را بر این منطقه حفظ کنند. آنها معتقدند این منطقه حوزه سنتی و جغرافیایی آنهاست. برهمین اساس، همه جا حضور و نفوذ دارند و پایگاه نظامی فرانسویها در چاد است. نفوذ فرانسه در شمال آفریقا به گونهای است که زبان فرانسوی رایج تر از زبان مادری در این منطقه است. چاد که فقیرترین کشور جهان است، زبان فرانسه در این کشور رایج تر از زبان بومی عربی است البته به تازگی تصویب کردهاند که زبان عربی هم می تواند زبان رسمی چاد باشد. لذا فرانسوی ها اینقدر در جغرافیای آفریقا نفوذ دارند.
ایتالیاییها از دیگر بازیگر اصلی تحولات لیبی معتقدند که در لیبی یک تاریخی دارند و می خواهند به یک نحوی به این کشور بازگردند. درعین حال مراقب هستند، این موضوع به خشونت کشیده نشود تا صادرات گاز به ایتالیا متوقف شود لذا تلاش میکنند با تمام جریانهای داخلی لیبی ارتباط داشته باشد. ترکیه هم یک سهم اقتصادی در لیبی دارد. یک جریانی به نام اخوانی در لیبی وجود دارد که ترکها میخواهند از آن حمایت کنند. روسیه ، چین، فیلیپین، کره و بسیاری از کشورها هم از نگاه اقتصادی به تحولات لیبی نگاه میکنند. این کشورها در تحولات لیبی نقش آفرینی میکنند.
مخالفت با پیوستن لیبی به حوزه مقاومت
سازمان ملل چهارمین بازیگر خارجی تحولات لیبی است: این سازمان با ابزارهایی که دارد، دوسال مذاکرات فشرده با حمایت تمام کشورهای جهان در لیبی انجام داد اما موفقیتی به دست نیاورد.
به عقیده حسین اکبری سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران، سازمان ملل نمیخواهد و توانایی حل بحران داخلی در لیبی را ندارد. به عقیده وی، سازمان ملل، غربیها و کشورهای عربی که به نحوی جنگ را در لیبی مدیریت میکنند، دو نگرانی اساسی دارند. آنها نگران این هستند که مردم لیبی در نگاه به قانون اساسی بخواهند قانونی کاملا منطبق بر شریعت اسلامی را تدوین کنند. در اثر تدوین و تصویب چنین قانونی لیبی به یک بازیگر مستقل سیاسی و فرهنگی تبدیل میشود. هژمونی غرب خیلی راضی نیست که در جهان اسلام کشوری به یک بازیگر مستقل تبدیل شود. لذا غربیها معتقدند هر کشوری که تبدیل به این قدرت بشود، ناخواسته در حوزه مقاومت قرار دارد. هنگامی که در این حوزه قرار بگیرد، به نوعی در تقابل با گفتمان نظام سلطه است. از اینرو غربیها از خود می پرسند که لیبی ناامن برای ما بهتر است یا یک لیبی اسلامی تندرو. لذا آنها ترجیح میدهند که لیبی ناامن باشد.
به عقیده اکبری، هرگاه لیبی میخواست به سمت ثبات و برقراری دموکراسی و برگزاری انتخابات مردمی حرکت کند، غربیها با ابزارهای مختلفی که دارند، در لیبی دخالت کرده و وضعیت این کشور را به هم میریزند. لیبیاییها نیز بخاطر اینکه تمرین حزبی ندارند و فاقد احزاب و گروههای معارض و رهبری قدرتمند هستند، در بازیهای سیاسی نتوانستهاند خودشان را پیدا کنند و تحت تاثیر قرار گرفته و متحمل خسارتهای ویرانگر شدهاند.
نقش روسیه در تحولات لیبی
حفتر بیش از اینکه با آمریکاییها ارتباط داشته باشد، روسها و فرانسویها از او حمایت میکنند. حفتر تاکنون چند سفر به روسیه داشته است.
روسها معتقدند که لیبی یک همپیمان سنتی و قدیمی مسکو است. سلاح و تجهیزات ارتش لیبی تماما ساخت روسیه بود. روسها نفوذ خیلی خوبی در لیبی داشتند. شاید بتوان گفت تنها کشور آفریقایی که روسها نفوذ و ارتباط قوی داشتند، لیبی بود. لذا روسیه یک همپیمان و یک فرصت اقتصادی خوبی را در شمال آفریقا از دست داد. بنابراین، مسکو به یک نوعی پشیمان است که چرا در شورای امنیت اجازه داد، این اتفاقات علیه لیبی رخ دهد.، روسها با حفتر و دولت شرق لیبی بیشتر نقطه اشتراک دارند.
نقش آمریکا در جنگ لیبی
آمریکاییها معتقدند که بازگشت این کشور به آفریقا از طریق لیبی میتواند نقطه خوبی باشد.آمریکاییها از سالهای گذشته از دولت غرب لیبی (دولت فایز سراج در مقابل حفتر) حمایت میکنند. واشنگتن چند بار حفتر را تهدید کرده است چنانچه پایش را فراتر از این بگذارد، ممکن است با عملیات نظامی آمریکا مواجه شود.البته یک تصور وجود دارد مبنی بر اینکه حفتر عامل آمریکاییهاست. این تصور در همان اوایل در لیبی وجود داشت. چون حفتر 20 سال در آمریکا اقامت داشت و از آنجا به لیبی بازگشته و در جریان سرنگونی رژیم قذافی شرکت داشته است. لیبیاییها او را عنصری مشکوک میدانستند به همین دلیل، حفتر را از حکومت کنار گذاشتند.
اگر چه آمریکاییها میکوشند باتمام بازیگران تحولات داخلی لیبی در ارتباط باشند تا هنگامی که احساس کنند، یکی از طرفهای بازی درحال صعود به هرم قدرت است، به او نزدیک تر شوند تا از فرصت حکومتی او بهره برداری کنند.
کشورهای بیطرف
بازیگر دیگری که در لیبی وجود دارد اما نقش آن کم رنگ است و باید فعال شود و جای چنین کاری نیز وجود دارد، کشورهای بی طرف در جنگ داخلی لیبی هستند. تعدادی از کشورهای جهان اعلام کردند که این جنگ توطئه غربی است و این یک بازی و دعواهای بیرونی است که وارد لیبی شده است. کشورهای مزبور با این عقلانیت می توانند بیان کنند که این جنگ یک آورده بیرونی است و لیبی به میدان جنگ و تسویه حساب های بیرونی تبدیل شده است و این جنگ هیچ دستاوردی در راستای منافع مردم لیبی ندارد. این کشورها به عنوان یک جریان خیرخواه به راحتی می توانند با دو طرف درگیر در جنگ لیبی وارد گفت وگو شوند. ایران و تا حدودی چین در این محور جای دارند. مسکو هنوز وارد کمکهای نظامی در جنگ داخلی لیبی نشده است گرچه حمایتهایی میکند اما تلاش کرده است که وارد عرصههای نظامی نشود. عمان و بسیاری از کشورهای اروپایی مثل اسپانیا، اتریش، آلمان میتوانند در این مجموعه قرار بگیرند.
صف بندی بازیگران
در مجموع میتوان گفت ترکیه، قطر، آمریکا و انگلیس و برخی کشورهایی که معتقد به اخوان هستند، در یک صف از حکومت غرب لیبی حمایت میکنند. مصر، امارات، عربستان، فرانسه و برخی دیگر از کشورها از حکومت شرق لیبی حمایت میکنند. کشورهای همسایه مثل تونس، الجزایر و ایتالیا و چاد به دنبال این هستند که هرکس در لیبی به قدرت رسید با او همپیمان شوند. این کشورها گرچه موضع خودشان را دارند اما خیلی نمیخواهند وارد ریز مسائل شوند. کشورهای مزبور به لحاظ نگاهی که نسبت به حفظ منافع شان در لیبی دارند معتقدند هرکسی که در طرابلس به قدرت رسید باید با او ارتباط برقرار کنند. این وضعیت محیط بین الملل و بیرونی لیبی است.
راه برون رفت از بحران
به عقیده کارشناسنان مسائل آفریقا به طور حتم جنگ لیبی فرسایشی و طولانی خواهد بود. نه حفتر آنقدر قدرتمند است که بتواند در جنگ پیروز شود و نه عقبه قوی دارد که بتواند او را در جنگ حمایت کند. طرف مقابل حفتر هم آنقدر ضعیف نیست که او بتواند چند روز طرابلس را تصرف کند. لذا اینها باید به یک توافق سیاسی دست پیدا کنند تا توافق سیاسی در لیبی حاصل نشود مشکل این کشور با جنگ برطرف نخواهد شد. کشورهای بیطرف در جنگ لیبی آلان بیش از هر زمان دیگری میتوانند به ایفای نقش بپردازند. از نظر کارشناسان مسائل لیبی، اگر سازمان ملل بخواهد حسن نیت از خود نشان بدهد باید از راهکار کشورهای بیطرف در جنگ لیبی حمایت کند.
گزارش از حسن رستمی
انتهای پیام/