آیتالله نوری همدانی: بیانیه گام دوم نقشه راه تمدن نوین اسلامی را ترسیم کرده است
پیام آیتالله حسین نوری همدانی به نخستین همایش ملی جستارهای پژوهشی با تأکید بر بیانیه گام دوم امروز در این همایش قرائت شد که این پیام از همگان میخواهد برای برداشتن گامی نو آماده شوند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از گرگان، پیام آیتالله حسین نوری همدانی به نخستین همایش ملی جستارهای پژوهشی با تأکید بر بیانیه گام دوم امروز در این همایش قرائت شد.
متن پیام آیتالله نوری همدانی به همایش جستارهای پژوهشی بهشرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا أبیالقاسم مصطفی محمّد صلی الله علیه و علی اهلبیته الطیّبین الطاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین، و اللعن علی اعدائهم الضّالّین المضلّین
و ماضَعَفوا و مااسْتَکانوا و اللهٌ یٌحِبُّ الصّابِرین (آلعمران:146)
با سلام و تحیت وافر به حضور نخبگان و اندیشمندان ارجمندی که در این همایش گرد آمدهاند تا پیرامون بیانیه راهبردی گام دوم انقلاب که در چهلسالگی عمر پربرکت انقلاب اسلامی توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی (مد ظله) صادر گردید به هماندیشی بپردازند، چند مسئله حول هندسه معرفتی بیانیه گام به محضر شما تقدیم میدارم؛
بر اساس مبانی فلسفه سیاسی اسلام، حکومت از آن خداست و هرگونه حاکمیتی باید مأذون از او باشد. در این منظومه فکری، ولایت الهی بر اساس نظام هماهنگ تکوین و تشریع، به جانشینان الهی تفویض شده است تا با قیام علیه ستمپیشگان، بندگان خدا را از زیر یوغ مستکبران برهانند :«وَ لَقَدْ فَتَنّا قَبْلَهُم قَومَ فِرعَوْنَ وَ جَاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیمٌ أن أدُّوا إلیَّ عِبادَ اللهِ إِنّی لَکُمْ رَسُولٌ أمینٌ». (دخان:18)
از این رو، تلازم دین و سیاست، همواره نخستین خاکریز دینداران در مقابل تفکرات سکولاریستی و مقدسمآبانه بوده است.
این جبههبندی در عصر حاضر که در پهنای آفاق به عصر خمینی (ره) اشتهار دارد، رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. شاید بتوان این عصر را « عصر تقابل التقاط و دین» نامید. امروز تمام کفر در مقابل تمام ایمان قرار گرفته است. دشمن با تمام عِده و عُده به میدان آمده تا درخت تناور دین را مُثله نمایند؛ اما «وَ قَدْ مَکَرُوا مَکرَهُم وَ عند ا... مَکرُهُم و إِن کانَ مَکْرُهُم لِتَزُولَ مِنْهُ الجِبالُ» (ابراهیم:46)
پیروزی انقلاب اسلامی در برههای که هیچ کس گمان نمیبرد، باطل السحر تمام این ترفندها و حیلهها بود، در این دوره که دوران یکهتازی دو ابرقدرت شرق و غرب بود قدرتی الهی برآمده از اراده پولادین جوانان این مرز و بوم همگان را به شگفت واداشت و همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی در این بیانیه فرمودهاند؛ "ملت ایران با ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت بهرهبری الهی و قلب نورانی و اندیشه بزرگ امام خمینی (قدس سره) درخشید و تفکرات عقیم سکولاریستی و متحجرانه آن عصر را در هم شکست".
اکنون که در چهلسالگی انقلاب اسلامی قرار داریم وظیفهای سنگین بر دوش داریم. امروز، عطر روحبخش انقلاب اسلامی، اقصا نقاط جهان را درنوردیده است و دلهای انسانهای آزاده را به خود مجذوب نموده است، پس باید برای گامی نو آماده شویم، باید با مطالعه فرصتها و چالشهای گذشته، مقدمات تأسیس تمدن نوین اسلامی را فراهم نماییم. بدون تردید بیانیه راهبردی گام دوم این ظرفیت را دارد تا این مهم را تحقق بخشد. این بیانیه را میتوان مانیفست جامع«آنچه بودیم»، «آنچه هستیم» و «آنچه باید باشیم» خواند که با آسیبشناسی دقیق فضای موجود، نقشه راه آینده کشور و تمدن نوین اسلامی را ترسیم نموده است.
در پایان با توجه به اهمیت مسئله تمدنسازی در این بیانیه لازم است به برخی از خطوط کلی تمدن نوین اسلامی اشاره نماییم؛
1. رشد فرهنگی: زمامدار حکومت اسلامی، عهدهدار تأمین علم و دانش شهروندان قلمروی حکومت خود میباشد و آیاتی مانند؛ «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمیِّیِّنَ رَسُولاً مِنْهُم یَتلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ وَ إِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ» (جمعه:2) بیانگر آن است. این آیه یکی از اهداف و برنامههای زمامداران اسلامی را جهلزدایی توسط تعلیم، و ضلالتروبی توسط تزکیه میخواند که فینفسه بنیان و شالوده تمدن اصیل اسلامی محسوب میشود.
2. رشد علمی: ملتی که بخواهد زنده بماند باید علم و اطلاع داشته باشد. باید در ساحت علوم سیر کنیم و قسمتهای لمیزرع و بایر آن را که دست بشر به آن نخورده است مشاهده کنیم؛ پس از نقشهبرداری دقیق از امکنه بایر، نیروی مردم را از عام و خاص برای اصلاح آن بهکار گیریم. برای تشخص وضع علم ابتدا باید وضع هریک از علوم را در جای معین خود بشناسیم و میدانهای خاص و مشخص آن را به خود تخصیص دهیم؛ نقایص و احتیاجات آن را بررسی کنیم و امکانات آن را بسنجیم؛ مسائل تازهای را که از پیشرفت آن حاصل می شود تعیین نماییم و بهطور کلی «خاک دوروبر ریشه علوم را بکنیم و زیر و رو کنیم.»
3. رشد اقتصادی: اسلام، مال را بهمثابه ستون فقرات جامعه انسانی و سبب قیام مردم میداند. فرد و یا گروهی که فاقد مالند، از آن جهت فقیرند که ستون فقرات اقتصادی آنان شکسته شده و توان قیام را از دست دادهاند؛ زیرا «فقیر» یعنی کسی که مهره کمرش شکسته است و قدرت ایستادن و ایستادگی ندارد. از آنجا که مال بهمنزله خون در عروق جامعه و ستون فقرات ملت محسوب میگردد، نباید آن را در اختیار سفیه و بیخرد قرار داد که مبادا در آن مسرفانه یا مترفانه تصرف کند و عامل قیام امت را به هدر دهد. «وَلاتُوْتُوْا السُّفَهاءَ أمْوالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللهُ لَکُم قِیاماً». (نساء:5)
در نظام اقتصادی اسلام، سرمایه نباید در اختیار اشخاص حقیقی خاص یا شخصیتهای حقوقی مخصوص محصور باشد، بلکه باید در تمام قشرهای جامعه جاری گردد و این رهآورد اسلام، پایه و اساس «برین اقتصادِ سالم» است که از بین «فَرثِ» سرمایهداری و «دَمِ» دولتسالاری و مارکسیسم، «لَبَنِ» خالص و شیر شفاف اقتصاد دینی را استنباط میکند تا از افراط اوّل و تفریط دوم رهایی یابیم و به هسته مرکزی عدل اسلامی نائل شویم.
4. رشد حقوقی، داخلی و بینالمللی: قوانین اسلامی و کارگزاران این تمدن، عهدهدار تبیین، تدوین و تحقق رشد حقوقی داخلی و بینالمللی میباشند؛ زیرا جامعه انسانی هرچند در شئون گوناگون اقتصاد مترقی باشد و هرچند در امور تشویقی صنعت کارآمد باشد، مادامی که از قوانین حقوقی کامل و متقابل آگاه نباشد و به آن معتقد نشود و در عمل به آنها متعهد نگردد، هرگز کامیاب نخواهد شد؛ چرا که همان سلاحهای اقتصادی و صنعتی، بدون صلاح حقوقی و اخلاقی، زمینه تباهی را فراهم میکند.
5. رشد صحیح صنعتی شدن: پیشوایان تمدن اسلامی، عهدهدار ترغیب به فراگیری کامل فرایند صحیح صنعتی و تعلیم کیفیت بهرهبرداری از آن میباشند. قوانین الهی، ضمن ارائه خطوط کلی فراگیری آن، با نقل سیره آموزنده اسوههای تمدن و عصارههای مدینه فاضله، نحوه استفاده از مدرنترین صنعتهای هر عصر را به انسانهای صالحِ سالکِ کوی سعادت میآموزند چونانکه درباره حضرت سلیمان (علیه السلام) میفرماید: «وَأسَلْنَا لَهُ عَینَ القِطْرِ»؛ (سبأ:12) ما برای او چشمه مس گداخته را سیلگونه روان ساختیم؛ «یَعْلَمونَ لَهُ ما یَشاءُ مِن مَحاریبَ وَ تَماثیلَ وَ جِفانٍ کَالجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ اعْمَلُوا آلَداوُدَ شُکْراً وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ» (سبأ:13).
نکته مهم آن است؛ غایت این تمدن بر خلاف تصور برخی افراد، اتوپیای افلاطونی نیست؛ بلکه غایت آن آرمانی است که در حاکمیت احکام خدا بر اجتماع بشر معنا پیدا میکند. غایت اتوپیای افلاطونی حاکمیت انسان ــ بهتعبیر غربی آن ــ بر کره زمین است، اما برای ما، معنای مدینه فاضله و تمدن اسلامی با حکومت جهانی عدل حضرت مهدی (روحی و ارواح العالمین له الفداء) انطباق دارد که این آرمان با مدینه فاضله افلاطونی، زمین تا آسمان فرق دارد. همین دو آرمان با ایدهآل تاریخی است که یکی به تمدن غرب و سیطره شیطانی آن در جهت بهرهبرداری هرچه بیشتر از نعمات و لذایذ دنیایی میانجامد و دیگری به انقلاب اسلامی ایران و برپایی حکومت جهانی اسلام.
در خاتمه لازم است از همه دستاندرکاران این نشست بهویژه نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه گرگان حضرت آیتالله جناب آقای نورمفیدی دامت توفیقاته و نیز مسئولان محترم دانشگاه مذاهب اسلامی و حوزه علمیه خواهران تقدیر و تشکر داشته باشم.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
حوزه علمیه قم
حسین نوری همدانی
انتهای پیام/582/ع+