ماجرای نجات ۶ نفر در کولاک «حیران»؛ زمستان اردبیل از عزم راهداران خجل شد
راهداری از مشاغل سخت جادههای زمستانی اردبیل است که گاهی به معاوضه جان دیگری با خود میانجامید. پیشهای که حداقل حمایتها را به خود دیده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل، رگههای باریک و عمیقی بر روی چهره و دستانش نشسته است. قهرمان داستان من راهداری است که سختترین چهره زمستان را دیده و در نبرد نابرابر حاضر به معاوضه جان خود با دیگری شده است.
نامش نظر است. مرد کوچک اندامی که 30 سال از زندگیاش را در جادهها سپری کرده و بارها در مواجه با سردی و یخبندان و تب تابستان ایستاده و امتداد جاده را از نظر دور نکرده است.
سن و سالش با چهرهای که در جادههای کوهستانی تکیده شده همخوان نیست. دستهایش آرام و چهرهاش آرامتر، لبانش به شکر میچرخد و داستانهای زندگیاش را ساده و عامیانه به زبان میآورد.
راهداران بسیاری در جادههای کوهستانی اردبیل خدمترسانی میکنند اما همه عمو نظر را به ایثارگریهای بیمنتش میشناسند. در بین راهداران از او به احترام یاد میشود و حال که سرپرست اکیپ راهداری یکی از پر و پیچ و خمترین گردنههای کوهستانی شده تمام تجربه خود را سینه به سینه به راهداران جوان انتقال میدهد.
کسی نباشد تنها کار میکنم
نظر قاسمی از ابتدا راهدار بوده و در اردبیل و نمین همه آنچه که از نگهداری راه به فکرتان خطور میکند را در جادهها انجام داده است. دوبار به مصاحبهام دعوت میشود و هر دو بار را با فروتنی تمام میپذیرد.
در برفروبی و نمکپاشی گرفته تا پاکسازی پلها، شانهسازی، رنگآمیزی علائم، تابلوها، نصب سرعتگیرها و غیره، جادهها دستان این راهدار را بوسیدهاند.
میگوید کسی نباشد تنها کار میکنم، منتظر نمیماند که همکاران از راه برسند. به یاد میآورد که برف دو اتوبوس را از مسیر خود خارج کرده بود و با نمکپاشی و برفروبی جان 40 مسافر نجات یافت.
درههایی را به یاد دارد که برای جلوگیری از سقوط خودرو خاکریز ساخته است و حفرههایی را به یاد دارد که برای جلوگیری از انحراف خودرو لکهگیری و آسفالتریزی کرده است میگوید همین که کودکی با لبخند از پیچ جاده عبور میکند و مردم رضایت دارند به همه خستگیاش میارزد.
وقتی مردم گرفتاراند آرام و قرار ندارم
راهدار داستان ما روزهایی پشت سرگذاشته که دو ساعت در شبانه روز خوابیده است. میگوید کسی کولاک جادههای اردبیل را تا ندیده باور نمیکند. میگوید بارش برف قسمت خوب ماجرا است. مشکل زمانی ایجاد میشود که برف باریده در بعد از ظهرها یخ میبندد و سطح جادهها مثل شیشه میشود.
دستانش را روی میز تکیه میدهد و انگار که بخواهد موضوع مهمی را طرح کند، ادامه میدهد کولاک با 30 درجه زیر صفر سختی دیگر جاده کوهستانی است و گاهی رانندهها از شرایط جوی و عواقب آن مطلع نیستند. به جاده میروند و گرفتار میشوند.
زمانی در کولاک گردنه حیران باید برفروبی و نمکپاشی انجام میشده تا رانندگان گرفتار نبرد چهره خشن جاده نشوند. نظر روزی دو ساعت خوابیده و 4 روز تمام در جادهها مانده و برفروبی کرده است.
چهره آرامش زمانی که به لبخند گشوده میشود تصویر جادههای باریک را در لابه لای خطوط عمیق چهرهاش میبینم. انگار که زمستان در نبرد سهمگین خود ردی بر چهرهاش حک کرده باشد.
میگوید وقتی مردم گرفتاراند و حدس میزنم که آب و هوا گرفتارشان خواهد کرد، آرام و قرار ندارم. خیلی از راهداران شاید نگاه نظر ساده، صمیمی و دوست داشتنی را نداشته باشند که با جثه کوچک خود جان 6 نفر را به تنهایی نجات داده است.
تلخترین تصویر از جاده، چهره شهروند جانباخته است
قاسمی 5 سال پیش در کولاک و باد «گرمیج» بعد از بارش برف که از آن به باد مرگ یاد میکنند در گشتزنیهای خود متوجه چیزی غیرعادی در حاشیه جاده میشود.
میگوید تنها بودم و کسی همراهم نبود. گفتم شاید مسافر در راه ماندهای است. برف به حدی باریده بود که سطح جاده را پوشانده بود. باد و بوران جلوی دید را گرفته بود و هیچ چیزی در فاصله بیش از یک متر دیده نمیشد. ناگهان چشم نظر به سواری گره میخورد و کمی که نزدیکتر میرود 6 نفر در داخل خودرو میبیند.
به یاد دارد که مسافران بهدلیل بوران و برف گرفتار شده بودند و قادر به حرکت دادن خودرو نبودند. خودرو بوکسر میشود و نظر جان همه مسافران را نجات میدهد.
به یاد دارد که در حادثه دیگری بولدوزرها برفروبی میکردند و برای اینکه رانندگان به دلیل برف و کولاک تصادفی نکنند بیش از 10 ساعت را در جاده ایستاده و شبیه مرد قندیل بسته شده است.
تلخترین چهرهای که راهدار ما از جاده دیده است، چهره قربانیان تصادفات است. به یاد دارد که در «آق چای» تصادف موجب واژگون شدن تریلی شده بود و راننده در دم جانباخته بود.
در مقایسه جادهها، محورهای مواصلاتی اردبیل جزو خشنترین و سختترین راههای ارتباطی محسوب میشود که راهداران گاهی جان خود را بر کف دست گرفته و خدمترسانی میکنند.
ایثارگری راهدار قدردانی میطلبد
حضور مستمر در زمستان و تابستان در گرما و سرما در نیمههای شب و ساعات اولیه صبح برای راهداری مانند نظر عادی است. نظر خود را شرمنده خانواده میداند. به یاد دارد که تا یک هفته در جادهها بوده و به خانه سر نزده است. به یاد دارد که حتی تعطیلات عید را در کنار خانواده نبوده و جادهها مهر حضورش را بیشتر درک کردهاند.
میگوید کار راهداری سخت است. کسی رضایت خدا را اولویت ندهد نمیتواند موفق شود. کار راهداری ایثار میخواهد. کنارش اگر تقدیری از زحمات ما باشد دلگرممان میکند.
حال که نظر سرپرست اکیپ راهداری حیران است با مسالمت و احترام و مهربانی راهداران را به جادههای سخت و خشن میفرستد. معتقد است گاهی یک لیوان چای و یک لبخند و یک خواهش جان دوباره به راهدار خسته میبخشد.
اگر رانندهها و مسافران همراهی کنند، اگر قوانین را رعایت کنند و اگر سرعت مناسب را رعایت کنند، بسیاری از تلخیها در جان جاده ثبت نمیشود. هیچ چهرهای نقش خاک جاده نمیشود و هیچ راهداری تلخی بینتیجه ماندن زحمات خود را به خانه نمیبرد.
210 راهدار در جادههای تابستانی و 456 نفر در جادههای زمستانی اردبیل جان خود را در طبق اخلاص گزاردهاند. خانه و کاشانه را ترک گفته و در بدترین شرایط در کنار مسافران هستند. باید پرسید وظیفه ما در قبال آنها چیست؟
گزارش از ونوس بهنود
انتهای پیام/136/ح