دلگویههای همرزم شهید سپهبد سلیمانی؛ سردار سلیمانی شهید زندهای که لبخندش بر دلها امید میبخشید
سپهبد حاج قاسم سلیمانی، شهید زندهای که با لبخندش به دلهای بسیاری از حکومت ایران و مردم خاورمیانه میبخشید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مازندران، بر کسی آشنا نبود، نه نامی از او به گوش کسی رسیده بود و نه در جایی از رسانههای دیداری دیده شده بود، فقط جنگ رفتهها میشناختنش، آنهایی که در دوران نبرد حق علیه باطل دوشادوش او و رفیقانش سلاح به دست گرفته بودند و سینه سپر کردند تا دشمن جرأت تجاوز به خاک میهن ایران اسلامی را به خود ندهد.
به گفته یکی از همرزمان و همزادگاهش در روستای رابر کرمان، سپهبد حاج قاسم در کرمان هم رزمی میکرد، کاراتهکا بود و مربی پرورش اندام همه میدانند که آدم جسور و نترس بود.
در دوران جنگ ایران و عراق فرماندهی لشکر 41 ثارالله از کرمان، فرماندهی عملیاتهای والفجر 8، کربلای 4 و 5 بر عهده اش بود. رشادتهایی که نقش بهسزایی در پیروزی این عملیاتها داشت اما همچنان برای ملت ایران ناشناخته بود.
کسی که پس از پایان جنگ لباس سبزش را از تن خارج نکرد چرا که معتقد بود همچنان یک سرباز است و باید به نظام و مردم آن خدمت کند اما در این خدمت حسرت رفتن یکی یکی از همقطارانش را میخورد بهطوری که در جوار اروندکنار با بغض دعای هر چه زودتر پیوستنش را به آنها کرد، رفیقانی چون سردار شهید حاج احمد کاظمی که او را تنها گذاشتن و رفتند.
علیرضا حجتی از دیگر همرزمان حاج قاسم در موردش گفت: امنیت استانهای سیستان و بلوچستان، جنوب شرق کشور و جنوب کرمان از برکات حضور ایشان بود و ایشان هشت سال در دوران دفاع مقدس در رکاب امام راحل بودند.
سال 79 به دستور مقام معظم رهبری به حکم فرمانده سپاه قدس به انجام وظیفه درآمد؛ وظیفهای که علاوه بر مسئولیتپذیری بر انجام امور ستاد فرماندهی، حفاظت از مناطق مرزی را در اولویت و دستور کار قرار میدهد تا امنیت و آرامش را برای این ملت ایران به وجود آورد. سرداری که همچنان بر مردم شناخته شده نیست.
حضرت آیتالله خامنهای در تقدیرش او را شهید زنده نامید. رسانههای غربی درباره سردار سپهبد سلیمانی گفته بودند که او نقش مهمی در عقب راندن اسرائیل از جنوب لبنان، در جنگ افغانستان، شکلدهی به فضای سیاسی عراق پس از سرنگونی حزب بعث و تغییر روند جنگ داخلی سوریه داشت.
شیاطین در کنار اجرای طرحهای متعددشان برای سرنگونی انقلاب اسلامی و مهمتر دین اسلام قومی را پایهگذاری کردند که رعب و وحشت را در دل مردم خاورمیانه ایجاد کرده بودند، قومی که با برپایی یک بیرق سیاه و با نابودی مسلمانان مدعی بر اسلامگرایی و حقانیت الهی شده بودند.
اما سپهبد حاج قاسم سلیمانی از این قوم نترسید و با اقتدار و ایستادگی پرداخت، آن جا بود که به فرمان ولایت فقیهاش چهره نشان داد و به نابودی از آن قوم به مقابله پرداخت.
فرمانده سپاه قدسی که جوانان بسیاری از خاک میهن ایران اسلامی برای دفاع از خاک وطن به همراهش به پا خاستند؛ جوانان دهه شصتی و هفتادیهایی که با نام مدافعان حرم جهت حفظ ناموس سیدالشهدا(ع) از هتک حرمت دشمنان اسلام بلند شدند و در پشت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی قرار گرفتند تا قوم بیریشه داعش را از سوریه و عراق نابود کنند.
حاج قاسمی که حرفش عمل بود بهطوری که بعد از شهادت "محسن حججی" با قول نابودی داعشیها در سه ماه آینده از صحنه روزگار عمل کرد و بیرق سیاه آنها را در تمام منطقه خاورمیانه بر زمین انداخت.
دیگر شناخته شد، برای ملت ایران اقتدار شد، اسطوره ملی شد، ذوالفقار سیدعلی شد، مالک اشتر زمانه شد، برای همه فرزندان شهدای مدافع حرم مثل پدر شد، دلگرمی لبنانیها، سوریها، عراقیها و یمنیها شد تا گردانهایی شکل گیرد اما دشمن بیکار ننشست و با تمام برچیده شدن نقشهایش در افتادن این سردار در یک نیمه شب از پشت خنجر فرود آورد و حاج قاسم را به همراه دوست دیرینهاش ابومهدی المهندس را با یک موشک پهپادی به شهادت رساند شهادتی که به گفته سردار حسین یکتا پیشبینی آن را کرده بود بدین گونه که حاج قاسم تو مراسم فاطمیه به ما گفت سال بعد مراسم فاطمیه با امسال فرق داره! گفتیم چه فرقی داره حاج قاسم؟ گفت مراسم فاطمیه سال بعد من نیستم.
نیمه شبی که همه در خواب بودیم و سپهبد حاج قاسم سلیمانی بیدار و باید آن را در کتابها نوشت و به ثبت رساند. شهید زندهای که نه تنها ملت ایران بلکه تمام مردم خاورمیانه میگویند: " لبخندش بر دل ها امید میبخشید."
گزارش از کبریا مقدس
انتهای پیام/ 685/ح