اینفانتینو - ترامپ؛ چه غمانگیز است این فوتبالِ درگیر سیاست
فوتبالِ سیاسی, سیاستِ فوتبالی یا هر چیز دیگری که بتوان اسمش را گذاشت, تبدیل به پدیدهای شده که این بازی ۱۱ نفره را با غم درگیر کرده است.
خبرگزاری تسنیم- درست همان زمانی که اینفانتینو سهشنبه در حاشیه اجلاس جهانی اقتصاد, به یک باره از صندلیاش بلند میشود و مانند یکی از درباریان کاخ سفید انواع تعریف و تمجیدها را به ترامپ حواله میدهد, فوتبال آسیا درگیر یک سیاسیبازی بود که میتواند برای فوتبال, حداقل در ایران و آسیا گران تمام شود. عکسالعمل, لبخند و تعجب حضار خارجی این نشست از کاری که اینفانتینو میکند, خود گویای عجیب و بیربط بودن رخ دادن این اتفاق در یک اجلاس مهم اقتصادی است.
رئیس فیفا که سعی میکند اهداف خاصی را با حمایت آمریکا پیش ببرد, ابتدا یک توپ فوتبال به ترامپ کادو میدهد و از او به عنوان ورزشکار درجه یک جهان یاد میکند. در ادامه هر چه مرد اول فوتبال جهان خودش را کوچکتر و کاسه تملقش را مقابل کشورهای خارجی چربتر میکند, رئیس جمهور آمریکا هم باد به غبغب انداختن و از خود متشکرشدنش بیشتر میشود. اینفانتینو میگوید «رئیسجمهور ترامپ از جنس یک ورزشکار عالی است که به دنبال رقابت است و میخواهد همیشه پیروز شود».
او یک بار دیگر نیز با هدایای مختلف به دیدار رئیس جمهور آمریکا که طبق یک نظرسنجی 80 درصد شهروندان رنگینپوست کشورش او را «نژادپرست» میدادند, رفته بود. هدایایی که در بین آنها لباس ورزشی و کارتهای زرد و قرمزِ داوری هم دیده میشد. «ورزشکار درجه یک دنیا» به گفته اینفانتینو, اما در اقدامی عجیب کارت قرمز اهدایی از سوی فیفا را به سمت خبرنگاران و رسانههای حاضر در مراسم نشان داد, کارتی که در فوتبال به معنی اخراج از زمین است!
موضوع سیاسی بودن یا سیاسی شدن فوتبال, مسئلهای است که همیشه با توجه به اهمیت این رشته بر سر زبانها میافتد. دولتها, احزاب, کشورها و سیاستهای مختلف با قرار گرفتن در پشت نقاب فوتبال به دنبال اجرای ایده و برنامههای خود هستند.
به جامجهانی 1938 فرانسه برگردیم, جایی که در ایتالیا بیانیهای درباره نژادپرستی نوشته میشود و حملههای ضدیهودی بالا میگیرد، آلمان در حال اشغال اتریش است و سومین جامجهانی هم در حال برگزاری. بازی نهایی فرا رسید, ایتالیا برابر مجارستان. در نظر موسولینی (نخستوزیر پادشاهی وقت ایتالیا)، کیانِ دولت بسته به قهرمانی بود, برای همین بازیکنان ایتالیا در آستانه فینال تلگرافی سه کلمهای از رم دریافت کردند که امضای سرکرده فاشیستها پای آن بود: «یا ببرید یا بمیرید».
در موردی دیگر, سال 1937 هنگامی که ژنرال فرانکو دست در دست هیتلر و موسولینی، جمهوری اسپانیا را بمباران کرد، یک تیم باسکی در راه سفر به اسپانیا و بارسلونا در آمریکا و مکزیک مشغول بازی بود. حکومت باسک آنها را فرستاده بود تا آرمان و سیاستشان را تبلیغ کند؛ بارسلونا با همین آرمان از آبها گذشته بود. اگرچه رئیس حکومت بارسلونا با گلوله فرانکو از پا درآمد، اما تصمیم بر سر رئالی یا بارسایی بودن را همچنان بهعنوان تصمیمی سیاسی تا امروز حفظ کرده است.
حتی میتوان جاودانگی اروگوئه در جامهای جهانی 1924 و 1928 را با نام کارگران، آوارگان و حذفشدگانی دنبال کرد که این 11 نفر همانهایی بودند که بهجای مردم اروگوئه به میدان رفتند و خالقان معجزه فوتبال اروگوئه لقب گرفتند. (برگرفته از کتاب فوتبال در آفتاب و سایه, اثر ادواردو گالئانو.)
همین اواخر شرکت آمریکایی نایکی در جام جهانی 2018 روسیه اعلام کرد که بازیکنان تیم ملی ایران به دلیل تحریمهای آمریکا حق استفاده از کفشهای ورزشی این شرکت را ندارند, ماجرایی که مصداق بارزی از دخالت سیاست در ورزش و نقض صریح منشور المپیک است. مثال این دست موارد در دنیای این ورزش 11 نفره زیاد است, مسائلی که باعث شده فوتبال نه فقط یک رشته ورزشی, بلکه اقتصاد, فرهنگ، سیاست، صنعت یا ایدئولوژی باشد.
حالا جدیدترین مسئله فوتبالی - سیاسی, در آسیا در حال رقم خوردن است. روابط ایران و آمریکا این روزها در اوج حساسیت خود قرار دارد و این اواخر ایران برای انتقام از شهادت سردار قاسم سلیمانی پایگاههای نظامی آمریکا در عراق را با موشک هدف قرار داد. با وجود اینکه از این دست اتفاقات در خیلی از مناطق و کشورهای دیگر رخ داده و میدهد و ارتباطی به ورزش هم پیدا نمیکند, اما با تصمیم عجیب AFC حق میزبانی در لیگ قهرمانان آسیا از باشگاههای گرفته شده و این تیمها باید بازیهایشان را در خارج از مرزهای ایران برگزار کنند! تصمیمی که با مخالفت قاطع باشگاههای ایرانی و فدراسیون فوتبال همراه بوده است.
در پشت این موضوع مشخص است دستهایی به دنبال این هستند تا اوضاع را به نفع خودشان حتی با سلاح فوتبال همراه کنند. دستهایی که روی گلوی AFC فشار آوردهاند تا ایران را جایی نا امن به دنیا معرفی کنند. شاید قرار است مردم ایران مثل تحریمهایی که از سوی دشمن متحمل میشوند, یک بار دیگر هدف قرار بگیرند و تماشای فوتبال در کشور خودشان هم از آنها گرفته شود.
جدا از زیباییهای تمام نشدنی فوتبال, باید زشتیهای آن را هم ببینیم. باید قبول کنیم که سیاست وارد فوتبال یا فوتبال وارد سیاست شده و هر روز پیوندشان قویتر میشود و چه غمانگیز است این فوتبالِ درگیر سیاست که به غرور, حیثیت و روح ورزشیاش ضربه میزند. البته که باید با این موضوع کنار بیاییم و فقط به این فکر کنیم که شاید فوتبال بدون سیاست جای قشنگتری میتوانست باشد؛ فوتبالی که در آن رئیسش مجبور به چابلوسی سیاسیها نباشد, فوتبالی مستقل و آزاد با فقط 22 نفری که در مستطیل سبز به دنبال یک توپ میدوند و میلیونها هواداری که در بیرون برای آن ضعف میکنند.
یادداشت از علی عابدیان
انتهای پیام/