روایت یکی از ساکنان روستای قنات ملک کرمان از توجه ویژه حاج قاسم به اهالی زادگاهش/ سردار "همولایتیها" را به کربلا فرستاد + فیلم
حاج قاسم زنده است؛ این را همه آنها که دوستش دارند میگویند؛ همه آنها که از دور و نزدیک میشناسند و در غم از دست داشتنش به سوگ نشستند؛ اما معتقدند که وطن هزاران حاج قاسم دارد که اجازه نمیدهند دشمن شاد شویم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، بسیاری از مردم ایران با حاج قاسم سلیمانی خاطرهها دارند و دلیل آن را هم مردمی بودن سپهبد میدانند. روزی که در مراسم تشییع شهید سلیمانی در کرمان حضور یافتیم با هرکس که سخن میگفتیم هم ایشان را میشناختند و هم خاطرهای داشتند که برای ما نقل کنند.
مردم کرمان که به همشهری بودن با سردار شهید سلیمانی به خود میبالند هر کدام از نگاه خود به تعریف این شخصیت جهانی میپردازند اما حرف همه آنها در مردمی بودن حاج قاسم یکی است.
شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در روستای قنات ملک شهر کرمان به دنیا آمد، ایشان روستازادهای بیباک و شجاع بود که هیچگاه هیچ سختی و مانعی او را از تلاش منصرف نکرد، با وجود تمام امکاناتی که در اختیار داشت ساده و بیآلایش و در میان مردم زندگی کرد و همانگونه نیز به شهادت رسید، همان چیزی که آرزویش را داشت.
در میان جمعیت عظیم شرکتکنندگان در مراسم تشییع شهید سلیمانی طهماسب علیخانی و همسرش حضور داشتند، تصویر حاج قاسم را به دست داشته و در میان مردم به عزاداری مشغول بودند، از او در مورد حاج قاسم پرسیدیم و فهمیدیم که همولایتی سرباز ولایت حاج قاسم است.
با طهماسب علیخانی و همسرش به گفتوگو نشستیم تا هر آنچه در مورد سردار میداند بگوید.
تسنیم: شما از کجا و چگونه حاج قاسم سلیمانی را میشناسید؟
طهماسب علیخانی: من در روستای قنات ملک شهرستان راهبر کرمان، همان جا که سردار سلیمانی متولد شدند، در سال 1342 به دنیا آمدم. از نزدیک بارها حاج قاسم را دیدهام، خود نیز رزمنده هستم و 80 ماه در منطقه بودم. در عملیات فاو هم از نزدیک ایشان را دیدم و با وی همصحبت شدم. حاج قاسم بدون هیچ تشریفاتی میآمدند، به فکر وطن بودند و ما هم امروز با دل و جان برای تشییع آمدیم. من از بچگی ایشان را میشناسم، آدم مردمی بودن، دوست داشتند با همه ارتباط برقرار کنند و به همه کمک میکردند.
خانم علیخانی: چنین انسانهایی خیلی کم پیدا میشوند، هرجا سختی بود حضور داشتند، همیشه در جبههها بودند، بین مردم بودند و کمتر کنار خانواده خودشان بودند، اصلا باور کردنی نبود که دیگر در میان مردم نیستند.
تسنیم: چگونه میشود که فردی که سپاه بزرگ قدس را اداره میکردند اینگونه متواضع و مردمی بودند؟
طهماسب علیخانی: اگر کم نبودند که در جهان مطرح نمیشدند، پدیدهای هستند که کمتر پیدا میشود، برای ما باعث افتخار است، جهان اسلام به ایشان افتخار میکند، ایشان در جنگهای مختلف ایران، سوریه، لبنان و هر جا که مسلمانی بود حضور داشتند. من در زلزله بم یک ماه حضور داشتم و ایشان حضور شگفتانگیزی داشتند، وقتی به عکس ایشان نگاه میکنم احساس میکنم احساس میکنم هنوز کنارمان هستند.
خانم علیخانی: مردم کرمان خوشحالند که سردار برای همیشه کنارشان است، ما طاقت نمیآوریم، همین قدر که در مراسم بیاییم دلگرمی برای خودمان است اما رفتن ایشان را باور نمیکنیم خیلی سخت است.
تسنیم: خاطره ای از حاج قاسم سلیمانی نقل کنید.
طهماسب علیخانی: حاج قاسم از بچگی کار میکردند، ما در یک رستوارن با هم کار میکردیم. موردی پیش آمده بود که میخواستیم در رستوارن تجسسی داشته باشیم، برادارنه و دلسوازانه به ما گفت در کاری که به شما ارتباطی ندارد دخالت نکنید.حاج قاسم در عملیات ولفجر نیز حضور بسیار موثری داشتند، خود ما هم که نظامی بودیم از این همه شگفتی و پیروزی تعجب کرده بودیم.
تسنیم: حاج قاسم یک روستازاده است و چطور میشود که یک روستازاده هم باقی میماند؟
طهماسب علیخانی: حاج قاسم با امکاناتی که در اختیار داشت میتوانست هرکاری بخواهد بکند، اما همیشه ساده زندگی میکرد، در هر سفری که داشت به روستای محل تولدش سر میزد، تمام همشهریها و همولایتیهایش را به کربلا فرستاد، کمکهای مالی میکرد و به نیازمندان کمک میکرد.
خانم علیخانی: بسیار به نیازمندان رسیدگی میکردند، خصوصا در روستاها، الان هم همین طور است و کمکهایشان ادامه دارد، ما خودمان شاهد بودهایم و چیزی نیست که شنیده باشیم یا از منبعی دیگر آمده باشد، شاهد کمکهای حاج قاسم به مردم و نیازمندان بودهایم.
همسر من نظامی بودند و من با سختی این زندگی آشنایی دارم، خانواده حاج قاسم خیلی در سختی بودند، ایشان کنار خانواده خود نبودند و فقط به فکر ملت بودند، صحبتهای دخترشان زینب را شنیدم، خیلی استوار و محکم بودند.
تسنیم:جملهای خطاب به حاج قاسم بگویید.
طهماسب علیخانی: سردار سپهبد عزیز؛ افتخار قنات ملک، افتخار کرمان، افتخار ایران و جهان اسلام هستید و به شما افتخار میکنیم.
خانم طهماسبی: حاج قاسم ما را شفاعت کنند.
گفتوگو از مسعود سعیدی
انتهای پیام/164/ش