ناگفتههای ضرغامی با تسنیم از ماجرای توقیف آدمبرفی تا تماس با کیارستمی/ حاکمیتِ نگاهِ سنگین سیاسی بر سینما در دولت اصلاحات
«عزتالله ضرغامی» بهعنوان آخرین مدیر سازمان سینمایی در دولت سازندگی تلاش کرد تا چالشهای میان بدنه نظام و هنرمندان را اصلاح کند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در ادامه خط مدیریتی سازمان سینمایی، یکی دیگر از سکانداران این سازمان، عزتالله ضرغامی رئیس اسبق رسانه ملی است. ضرغامی در مدت کمتر از دو سال بر مستند مدیریتی این سازمان تکیه زد. دورانی که وی این پست را بهعهده گرفت سالهای انتهایی دولت سازندگی و قبل از جریان دوم خرداد و اصلاحات بود. ضرغامی در این دوره با وجود اینکه در مدت زمان زیادی مدیریت این نهاد را بهعهده نداشت اما هم با مسائل مهم و هم حاشیهای فراوانی روبهرو شد، از وضع قوانین تازه و ماندگار در سینما و ارتباط نزدیک و صمیمی با هنرمندان تا توقیف فیلم سینمایی «آدمبرفی» بهعنوان یکی از مطرحترین فیلمهای توقیفی تاریخ سینمای ایران.
خبرگزاری تسنیم در ادامه بررسی فعالیتهای مدیران سازمان سینمایی از ابتدای انقلاب تا به امروز با این چهره فرهنگی و سیاسی کشور به گفتوگو پرداخته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
حوزه تولید سینما از بلاتکلیفی درآمد
لطفاً از رویکرد و ریلگذاری خود در سازمان سینمایی بهعنوان مدیری که در دوران سازندگی حضور داشت بگویید، چه رویکردی در سازمان داشتید؟
جشنواره فیلم فجر در سالهای 74 و 75 موفقترین سالهای دوران خودش را گذرانده است، هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت و سطح فیلمها که برای تحقیق آن کافی است جدول اسامی فیلمهایی که در آن دوران شرکت کردهاند یا نام کارگردانهایی که فیلمها را ساختهاند و سیاستگذاری جوایزی که به فیلمها داده شده است را مطالعه کنید که نشان از آن دارد که فیلمهای بسیار خوبی در جشنواره شرکت کردهاند.
از کارهایی که من در این مدت کوتاه در معاونت سینمایی انجام دادم این بود که تلاش کردم تا سینما را قانونمند بکنم، برای این منظور با عموم سینماگران از حوزههای گوناگون صحبت و با آنان جلساتی را برگزار کردم. البته از قبل هم با آنان جلساتی داشتم و میدانستم که مهمترین مشکل آنان بیقانونی است. حتی برخی از حوزهها وظایف خود را در تولید فیلم بهدرستی نمیشناختند.
استاد انتظامی، استاد نصیریان و عزتالله ضرغامی
هزینههای زیادی برای تولید فیلم خود میکردند اما بعد از آنکه فیلم ساخته میشد با مشکلات فراوانی روبهرو میشدند. بسیاری از آنان از من خواستند که نسبت به حل این مشکلات برنامهریزی کنم و جلساتی با آنها داشته باشم.
اولین جلسه مهم خود را با سینماگران در خانه سینما برگزار کردم، جلسه بسیار مهمی بود و تا دیروقت بهطول انجامید. بعد از این جلسات، نظامنامه قوانین سینمایی را با کمک کارشناسان تدوین کردم و برای عملیاتی کردن آن قوانین تلاش زیادی کردم تا مشکلات اساسی آنان حل شود.
ضرغامی در دیدار با هنرمندان؛ کیومرث پوراحمد در تصویر دیده میشود
البته چون اولین بار بود که برای سینما قوانینی بهطور مفصل و منظم و جامع برای تولید فیلم تنظیم میشد، ممکن بود کاستیها و مشکلاتی داشته باشد، به همین دلیل با دیگر کارشناسان و هنرمندان صحبتهایی انجام دادیم تا منظور قانون، شفافتر شود. اما دوره مدیریت بنده آنقدر طولانی نبود که اصلاحات لازم را انجام بدهم.
شاید اگر چند ماه دیگر مدیریت بنده ادامه پیدا میکرد یکی از بهترین قوانینی که میتوانست برای تولید فیلم ملاک قرار بگیرد، عملیاتی میشد.
حاکمیت نقشهای ابزاری زنان در سینما
لطفاً برای ما بیشتر توضیح دهید که این قانون دقیقاً چه قانونی است، آیا بیشتر ناظر به حوزه تولید بود یا به دیگر بخشها نیز نظر داشت؟
در حقیقت این قانون مجموعهای از بندها و محورهایی بود که چه از نظر محتوایی وچه نظارتی به ضوابط تولید فیلم پرداخته بود، خوب، آن سالها مسائل نظارتی بسیار مهم بود، مثلاً خاطرم است که در همان جلسه خانم فریماه فرجامی درباره پوشش و حجاب در فیلمها صحبت کرد و گفت که "نمیدانیم دقیقاً حجاب و پوشش ما باید به چه صورت باشد، بعد از اینکه فیلم را تمام میکنیم، کارگردان و یا تهیهکننده به ما میگوید که «باید این سکانس دوباره ساخته شده و یا حذف شود.»"
ضرغامی و امین تارخ
از این مسأله ساده گرفته تا نگاه حرفهای، سالم و پاک در تولید فیلم. اگر معتقدیم که نباید نگاه ابزاری به زن صورت بگیرد باید اولاً جایگاه او بهدرستی در تولید فیلم مشخص شود تا تهیهکنندههایی که نگاه کاسبکارانه در این حوزه دارند دستشان کوتاه شود. در آن سالها کمکم این نگاه حاکم شده بود که بازیگران زن بهجای آنکه در نقش درست و سالم و حرفهای ایفا کنند بهسمت نقشهایی میرفتند که بیشتر استفاده ابزاری از آنان ملاک بود. این شیوه مورد اعتراض خیلی از سینماگرانی بود که برای سینما و هنر ارزش قائل بودند.
معتقد بودم که مشکل از آنجا ناشی میشود که تکلیف این حوزه از زاویه و نگاه دوربین گرفته تا طراحی کاراکتر در فیلمنامه و بازی در صحنه معلوم نیست. این مشکل باید حل میشد تا هم سازندگان فیلم بدانند که نگاه درست در ساخت فیلم چیست و هم با آنان تفاهم بکنیم تا مسئولین نظارتی هم دچار بیقانونی نشوند. یکی از مشکلاتی که داشتیم سختگیریهای نظارتی بود که بیشتر به برخورد سلیقهای منتهی میشد.
احساس کردم که در برخی از مواقع ضوابط نظارتی بیجهت تنگ و احساسی و سلیقگی شده است، در این مورد هم اقدامات اصلاحی متعددی صورت گرفت.
تنوع موضوعات بهویژه در حوزه کودک و نوجوان و موضوعات اجتماعی هم از سیاستگذاریهای مهم در آن دوره بود.
همراه با بازیگران از سکوهای نفتی تا مناطق جنگی
تصاویری از شما در حضور هنرمندان در حال سفر وجود دارد که برخی به آن انتقاد میکنند که معلوم نیست هدف شما از این کار چه بوده است، لطفاً توضیح دهید.
من احساس میکردم بین بدنه نظام و مدیران فرهنگی کشور با هنرمندان فاصله زیادی وجود دارد، چه از نظر ارتباطات عادی، چه رفتاری و چه انسانی تا کاری، زیرا این دو بخش باید مانند دو بال کنار هم باشند تا سینمای ایران متعالی شود اما بین این دو بخش شکاف عمیقی بود و برای همین تلاش کردم تا این فاصله را کم کنم. سینماگران آن دوران شاهدند که با این رویکرد جدید، ارتباط نزدیک و مؤثری با سینماگران در سفرهای جمعی ایجاد شد.
پرویز پرستویی، داریوش ارجمند، رحیم صفوی و عزتالله ضرغامی در گلزار شهدای بهشت زهرا(ع)
سفرها بسیار مهم و صمیمی بود، با برجستهترین کارگردانان، بازیگران و دیگر عوامل سینما به بخشهای مختلف کشور میرفتیم که یا تحت عنوانی مانند جشنواره استانی یا بازدید از مظاهر سازندگی، از سکوهای نفتی خلیج فارس بگیرید تا احداث مترو و یا مناطق جنگی خوزستان که هنرمندان وقتی آن مناطق را میدیدند، متوجه کارهای بزرگی میشدند که در آن مناطق صورت گرفته است و در نتیجه روحیه آنان واقعاً متفاوت و ذهنیتشان اصلاح میشد.
هنرمندان به هنرمندان جایزه بدهند
یکی دیگر از کارهایی که انجام دادم و باعث شد تا بعد از آن هم بهعنوان یک سنت در نظر گرفته شود این بود که گفتم؛ چه ضرورتی دارد تا هنرمندان یک به یک بیایند و در اختتامیه جشنواره فیلم فجر جایزه خود را از مسئولین بگیرند؟ برای اولین بار بود که هنرمندان پیشکسوت بهروی سن آمدند و بعد از صحبتهایی کوتاه جایزه را به هنرمندان اهدا میکردند.
ضرغامی، داریوش ارجمند و سیروس الوند
هنرمندان بزرگ و عزیز ما همیشه از این موضوع بهعنوان حرکتی که منجر به توجه آنان از یک نظرگاه و جایگاه ویژه بود نگاه میکردند و خود این کار یک نُرمی را ایجاد کرد که در آن روشن شود که روابط باید چگونه باشد.
بنابراین هدف من چیزی جز نزدیکتر شدن رابطه میان بدنه هنرمندان و مدیران و رفع سوء تفاهمات گذشته نبوده است.
کمک آیتالله هاشمی به سینما
دوران سازندگی همیشه به دوران ساختوساز و عمران مشهور بوده است؛ در این خصوص سازمان سینمایی چه بهرهای از عمران و آبادانی برای سینما داشت؟
بله؛ بخشهایی بود که باید بهعنوان زیرساخت بهدرستی مورد توجه قرار میگرفت؛ مثلاً برای تولید فیلم با توجه به شرایط اقتصادی که داشتیم، وام کمبهرهای که به وام تبصره سه معروف بود اختصاص یافت که بازپرداخت آن در مدت فروش فیلم انجام میگرفت. تا قبل از این اقدام هیچ وقت آن وام به امور فرهنگی و سینمایی تعلق نمیگرفت.
من در دیداری که با مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتم صحبت کردم و ایشان قبول کردند که چنین وامی به هنرمندان تعلق بگیرد و بعد هم در مجلس مطرح و مصوب شد.
مسعود کیمیایی و کیانوش گرامی پشتسر مدیر سازمان سینمایی وقت
در خصوص نظر کارشناسی بانک و دخالتهای آنان هم با ایشان صحبت کردم و ایشان ابلاغ کردند که نظر کارشناسی معاونت سازمان سینمایی کفایت میکند و بانکها وام کمبهره را به سینماگران بدهند، این کار بزرگی بود که ایشان برای فرهنگ و هنر این کشور انجام دادند.
این دستور باعث شد تا فیلمهایی که امیدی برای ساخته شدن نداشتند بتوانند تولید شوند. آمار آن فیلمها در سالهای اول و دومی که تولید شدند نشان میدهد که این وام توانست کمک بزرگی به هنرمندان بکند.
از خرید لامپ برای آپارات تا تصویب بودجه برای سازمان سینمایی
مشکل دیگری که در حوزه زیرساخت داشتیم بحث تجهیز سینما و نوسازی و ساختوساز سینما در کشور بود که با کمکهای مالی انجامشده این سینماها تجهیز شدند، مثلاً جذابیت فیلم در سالنهای سینما، بهدلیل کم کردن نور لامپ آپارات بسیار کاهش یافته بود. این اقدام بهدلیل نگرانی از سوختن لامپ و عدم امکان جایگزین برای آن بود. بنده دستور دادم تا به همه آنها کمک شود و بدین ترتیب دست سینماداران بازتر شد و توانستند فیلمها را با کیفیت بالا نمایش بدهند.
استاد جهانگیر الماسی کنار ضرغامی در بازدید از یک مرکز صنعتی
موضوع دیگر، بودجه سینمایی بود که همیشه میان سایر بودجههای وزارت ارشاد گیر بود و معلوم نبود که چقدر باید برای این معاونت بودجه در نظر گرفت، به همین دلیل ردیف مستقل بودجه را در مجلس تصویب کردیم که تا به امروز ادامه دارد.
نرخ برق در سینما مانند دیگر اماکن بود و همین باعث شده بود تا با توجه به مصرف برق بالا در سینما، فعالیت آنان تحت الشعاع بهای گران قرار بگیرد اما با صحبتهایی که با مجلس آن دوره شد، نرخ مصرف برق فرهنگی شد و باعث شد که دیگر مشکل گرانی برق برای سینماداران وجود نداشته باشد.
ماجرای تلفن ولایتی برای مساعدتِ کیارستمی
در برخی از مصاحبههای خود اشاره کردید که با درخواست آقای ولایتی برای رفتن فیلمی بهکارگردانی مرحوم کیارستمی به جشنواره کن موافقت کردید، داستان آن فیلم و نظر خود شما چه بود؟ آیا برای صدور پیام انقلاب و آشنایی جهان با فرهنگ و تاریخ ملت ایران در این جشنوارهها برنامهای داشتید؟
اگر سیاستگذاری درباره جشنوارههای خارجی بهدرستی انجام شود حتماً یک فرصت است. برای سینما، هنر، فرهنگ و تاریخ ایران جشنوارههای خارجی یک فرصت است تا به تمام نقاط جهان صادر شود. اشکال دورههای قبلی این بود که مدیریت جشنوارههای خارجی میخواستند با سیاستها و نگاه خودشان که هدفگذاری شده بود ایران را آن گونهای نشان دهند که دوست دارند و بر همین اساس فیلمها را انتخاب میکردند.
ضرغامی در حال تقدیر از امین حیایی
کارهای زیادی در کشور صورت گرفته بود اما جشنوارههای خارجی دوست داشتند تا فقط سیاهیها و مشکلات را در جشنوارهها نشان بدهند، فیلمهایی که ایران را مانند 50 سال قبل از آنچه بود نشان بدهد، تصویری که شامل رفتار، فرهنگ و اقتصادی ضعیف و عقبمانده باشد. من گفتم که در جشنوارههای جهانی این خود ماییم که باید تصمیم بگیریم که چه فیلمی نمایش داده شود، سختگیری هم نمیخواستیم بکنیم بلکه میخواستیم نمایندگانی داشته باشیم که با کلّیت فضای فرهنگی ایران تناسب داشته باشد و این را وظیفه خود میدانستم.
درباره فیلم «طعم گیلاس» باید بگویم که این فیلم در آن دوران نماینده کامل و جامعی از تمام فیلمهایی که در آن سال ساخته شده بود، نبود. بهنظرم میرسید که فیلم چندان قوی حتی نسبت به دیگر آثار مرحوم کیارستمی نبود. البته در زمانی که در سازمان صداوسیما مسئول بودم دستور پخش آن فیلم را از تلویزیون دادم و مشکلی هم بهنظر من نداشت، حتی آقای کیارستمی تلفنی با من صحبت کرد و از من تشکر کرد. یادداشتی هم درباره وی بعد از فوت او نوشتم با عنوان «کارگردان باشخصیت» چراکه واقعاً معتقد بودم ایشان همچنین شخصیتی است، حتی رایت فیلم ایشان خریداری نشده بود و زمانی که ایشان تماس گرفت به خودم گفتم "احتمالاً از این موضوع ناراحت است"، اما ایشان گفت "فقط خواستم از شما تشکر کنم و هیچ پولی هم نمیخواهم؛ این فیلم هدیه من به شما است."
اما در عین حال بهنظر من این فیلم نمایندگی کاملی نداشت و من هم در رفتنش به کن تأمل داشتم، تا اینکه آقای ولایتی با من تماس گرفتند و گفتند که "در شرایطی هستیم که اگر پرچم جمهوری اسلامی ایران در هر کجای دنیا بهاهتزاز درآید یک افتخار و موفقیت است."
احمدرضا درویش، علیرضا رضاداد، اکبر نبوی در ردیف جلو
من هم موافقت کردم و فیلم رفت. برای آقای کیارستمی مراسم تجلیلی هم داشتند که در کن انجام دادند و باز ایشان از آنجا هم با من تماس گرفت و از من تشکر کرد، بنابراین اگر تأملی بود فقط از این نظر بود که بهنظرم این فیلم نماینده کاملی از تمام سینمای کشور ما نمیتوانست باشد.
رهبر انقلاب «آدمبرفی» را دیدند و تحسین کردند
درباره توقیف فیلم آدمبرفی سؤال دارم، اینکه این فیلم بهنوعی در صف جریان ضدآمریکایی بود اما اکران نشد، دیدگاه نظام درباره این فیلم چه بود و شما چه کردید؟ آیا امکان چشمپوشی برای اکران این فیلم وجود نداشت؟
فیلم آدمبرفی فیلم خوب و دارای پیام بلندی است که بهطور باورپذیر و هنرمندانه ضدآمریکایی ساخته شده بود، منتها از نظر ضوابط نظارتی از برخی خطوط قرمز عبور کرده بود، ما هم چون مجبور بودیم که ضوابط نظارتی را رعایت کنیم، به تهیهکننده حوزه هنری گفتیم که مقداری از ضوابط را رعایت کند تا فیلم بتواند اکران شود، چون فیلم بسیار خوبی بود و شخصاً با اکران آن موافق بودم، حتی جالب است که بدانید که این فیلم را مقام معظم رهبری ملاحظه، تأیید و تحسین هم کرده و پیامی هم فرستاده بودند، البته در نهایت ایشان هم تأکید کرده بودند که "شما باید ضوابط نظارتی خود را رعایت کنید."
اگر تهیهکننده کمی همکاری میکرد میتوانست اکران این فیلم یکی از بهترین اکرانهای دوران مدیریت من باشد، اما حاضر نشدند آن چند پلان را که چندان به اصل و متن فیلم هم مربوط نمیشد اصلاح کنند.
من در صفحه شخصی خودم با هشتگ «اشتباهات مدیریتی خودم» نوشتم که این فیلم آنقدر خوب بود که باید من جسارت میکردم و ضوابط نظارتی این فیلم را در نظر نمیگرفتم و بهجای آن با توجه به محتوای خوب فیلم، اجازه اکران فیلم را میدادم.
سنگینی نگاه سیاسی دولت اصلاحات بر فرهنگ
سؤال آخرم این است که در دوره بعد از شما فضای فرهنگی کشور در دست جریان اصلاحات قرار گرفت، نظرتان درباره مدیریت فرهنگی و سینمایی بعد از خودتان چیست؟ آیا به سیاستهای سازندگی وفادار یا بینسبت بود؟
معتقدم که مدیریت در جمهوری اسلامی ایران مانند دوی امدادی است. اگر نگاه سالمی به بخشهای مختلفی که در کشور در حال انجام است داشته باشیم، همه دولتها کارهای مهمی را انجام دادند و بهتعبیر مقام معظم رهبری تمام نظام کارنامه درخشان در این 40 سال دارد. نظرم این است که هر وقت منِ مدیر در هرجایی قرار است کار کنم باید مقتضیات دوران قبل خودم را در نظر بگیرم و البته قضاوتهای پسینی خالی از اشکال نیست و در نقدهایی که دارم به این موضوع نیز اشاره دارم.
در دوران اصلاحات و بعد از انتخابات دوم خرداد، نگاه بسیار سیاسی حاکم بر فضای فرهنگی کشور شد و آنجا را دچار انحراف کرد. بنده دوبار با رئیس دولت اصلاحات دیدار کردم و به ایشان گفتم که "فضای موجود در وزارت فرهنگ و تولید فیلم در سازمان سینمایی باعث شده است تا با انحرافات جدیای مواجه شود". برخورد ایشان بسیار خوب بود؛ نگاه نکنید که الآن رئیسجمهور به وزرایش هم وقت نمیدهد و رفتار ایشان باعث شده است تا مشکلات فراوانی در کشور صورت بگیرد.
من آن موقع دیگر مسئولیتی نداشتم اما باید بگویم که با همه اختلافاتی که با ایشان از نظر دیدگاه داشتم، ایشان از نظر شنیدن حرفهای مشورتی فرهنگی خوب عمل میکرد. من آن سالها معاون وزارت دفاع بودم اما ایشان بهخاطر ارتباطی که با هم در آن دو سال داشتیم و در جلسات متعدد خصوصی و عمومی به نکات مثبت فراوانی در مورد عملکرد ما اشاره کرده بودند با من مشورت و گفتگو میکردند.
ضرغامی در دیدار با مرحوم ابوترابی
من دو جلسه یکساعته با ایشان داشتم و ایشان هم به همه نگرانیهای من و نکات منفی که گفتم توجه میکردند. البته وزارت ارشاد هم بعداً دچار تحولاتی در حوزههای مختلف شد. معتقدم که باید تجریه مدیریتی در جمهوری اسلامی مورد به مورد صورت گیرد تا تجربیات به نسلهای بعدی منتقل شود.
انتهای پیام/+