بررسی تشییع تاریخی «حاج قاسم»| خرمشاد: سردار سلیمانی سمبل غرور ملی ایرانیان بود
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: انتهای آستانه تحمل انسانها غرور آنها است و شکسته شدن غرور انسانها به ویژه غرور ملی آنها موجب آزاد شدت ظرفیتهای تازه در آنها میشود
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، محمدباقر خرمشاد عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در نشست علمی تحلیل و بررسی تشیع تاریخی سردار سلیمانی که عصر امروز در موسسه صدرا تهران برگزار شد، با بیان اینکه آن چه که با سردار اتفاق افتاد دو سوال اصلی را بر انگیخت، گفت: سوال اول این است که چرا این بدرقه تاریخی از سردار سلیمانی صورت گرفت و سوال دوم اینکه این بدرقه چه آثار و تبعات و دستاوردهای کوتاه مدت و بلند مدت در کشور و خارج از کشور داشته و خواهد داشت؟ که بنده قصد دارم در این نشست به سوال اول پاسخ بدهم. برای اینکه عادی نبودن این تشییع جنازه را به خوبی درک کنیم باید ابتدا به وضعیت داخلی کشور و همچنین به وضعیت منطقه و جهان پیش از وقوع این حادثه توجه کرد.
وی افزود: آنچه در بدرقه پیکر سردار اتفاق افتاد فوق العاده بود یعنی به هیچ عنوان حادثه عادی نبود به طوری که اگر قبل از این حادثه از هر کس سوال میکردید که اگر سردار سلیمانی شهید شود فکر میکند چه تشییع جنازهای برای ایشان گرفته شود هیچ کس چنین نمیتوانست پیش بینی کند. از دو جهت این واقعه بی نظیر بود. یکی به لحاظ تعداد جمعیت حاضر چه آنهایی که در شهرهای تشییع بودند و چه جمعیتی که در شهرها و روستاهای دیگر کشور برای بزرگداشت سردار به خیابانها آمدند و مراسم یادبود برای ایشان برگزار کردند.
خرمشاد تصریح کرد: از سوی دیگر نکته جالب توجه این بود که پس از تشییع پیکر نیز مردم به شکل خودجوش برای ایشان همانند حضرت اباعبدالله الحسین سفره احسان و خیرات پهن کردند. نکته دیگر این حالت بکایی که در مردم وجود داشت یعنی بدون بهانه مردم اشکشان سرازیر میشد. این حالت بکایی که در مردم بود فوق العاده بود و با جریان عادی امور سنخیتی نداشت. این حالت ما را به این جمع بندی میرساند که این پدیده را نمیشود به لحاظ روشی با دید آبژکتیوی نگاه کرد و به نظر میرسد باید مقداری سابژکتیو بود و عوامل غیرمستقیم دخیل در وقوع این بدرقه فوق العاده را بررسی کرد و مورد تحلیل قرار داد.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه اولین مسئله ای که بنده به عنوان یکی از حاضران در تشییع سردار برایم نقطه سوال بود این بود که چطور مردم از قشرها و سلیقههای مختلف حضور داشتند، گفت: به هر حال ما بافت جمعیت زیادی را در کشور دیدهایم و در تشییع پیکرهای زیادی شرکت کرده بودیم. شاید یکی از عوامل اولیهای که میتوان بیان کرد این است که سردار به نماد غرور ایرانیان تبدیل شده بود. به دلایل مختلف سردار به سمبل غرور ملی اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان تبدیل شده بود.
وی افزود: برای اینکه بفهمیم چرا وقتی این غرور ملی دست میخورد اینطور واکنش عمومی را بر میانگیزد یک نکته اخلاقی وجود دارد که میگوید در رقابت با انسانها و افراد مختلف غرور آنها را نشکنیم، چه در رقابت فردی با یک نفر و چه در رقابت جمعی و به ویژه رقابت با یک ملت چرا که انتهای آستانه تحمل انسانها غرور آنها است و شکسته شدن غرور انسانها به ویژه غرور ملی آنها موجب آزاد شدن ظرفیتهای تازه در آنها میشود. به ویژه در زمانهایی که در ظاهر به نظر برسد که با شگردهای دشمن او در انتهای قوت خود قرار دارد ولی تاریخ نشان داده که وقتی غرور ملی یک ملت دست کاری میشود گویی از لایههای پنهان آن ملت ظرفیتهایی آزاد میشود و نقش خود را ایفا میکند.
خرمشاد با تاکید بر اینکه به نظر میرسد نباید غرور ملتها را شکست، گفت: قتل گریبایدوف که مسئول سفارت روسیه در ایران در زمان پذیرش شکست ایران از روسها و تحمیل دو قطعنامه گلستان و ترکمچای به ایران بود، یکی از مصادیق تاریخی شکستن غرور ملی ایرانیان بود. وی در آن شرایط زمانی پدیدهای را به بار میآورد که نوعی اهانت به بزرگان ایران بود و تصور میکرد که ایرانیان در موضع ضعفاند و قادر به واکنش نیستند ولی همین اقدام او باعث تحریک غرور ملی ایرانیان میشود و در نهایت منجر به قتل وی به دست ایرانیان شد.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه ترور سردار سلیمانی توسط آمریکاییها قطعا یک اشتباه محاسباتی بود، اظهار داشت: آن هم به دلیل این است که آمریکایی ها به دلیل غرور کاذبی که دارند و خود برتر بینی که دارند موجب شده تا محاسبات غلطی از برخورد با ملت ایران داشته باشند و در قضیه ترور سردار سلیمانی در واقع شلیک مستقیمی به غرور ملی ایرانیان کنند.
وی افزود: ایرانیان از فشارهای ناجوانمردانه آمریکاییها عاصی بودند به همین دلیل ترور سردار سلیمانی به دست آمریکاییها موجب شکسته شدن غرور ملی ایرانیان شد و این باعث شد که ملت ایران به شکل تمام عیار قیام کنند و این باعث شد که جمعیت ایران فارغ از رنگ سیاسی و قوم و قبیله مختلف به این نماد ملی دل بسته بودند. شهادت سردار سلیمانی همه آن عقدههایی که از فشارهای آمریکایی به مردم وارد شده بود به یکباره آزاد کرد و حتی آن دسته از مردمی که به حاکمیت گله میکردند که چرا نابسامانی در کشور وجود دارد نیز ترور سردار سلیمانی را تاب نیاوردند به همین جهت وقتی سردار سلیمانی ترور شد، ملت به پا خاست و توانست این عکس العمل را در ملت ایجاد کند.
خرمشاد متذکر شد: به نظر می رسد یکی دیگر از علل به پاخاستن این گونهی مردم و حضور و مشارکت انبوه این بود که سردار را بایستی به مثابه استاد تمام و قطب و مرادِ کامل مفهومی دانست که من از آن به عرفان جهادی یاد میکنم. عرفان جهادی در پایه، با عرفان سنتی مشترک است یعنی بر ترک معصیت و انجام واجبات تأکید دارد اما دو نقطه افتراق نیز با آن دارد. در عرفان جهادی رسیدن به مقامات عالیه از طریق معامله هستی خود با معبود رخ میدهد، در حالیکه در عرفان کلاسیک صرفاً شاید توان این معامله رخ دهد و به مرحله ظهور نرسد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: عرفان جهادی ره صد ساله را یکشبه رفتن است. جوان واجد عرفان جهادی در دوران جوانی بصیرتی پیدا میکند که در ادامه عمر در همان مسیر حرکت میکند. این موضوع در وصیت حاج قاسم نیز مشهود است که گفت من را در کنار آن طلبه 21 ساله که هم رزم دوران دفاع مقدس من بود، دفن کنید. عرفان جهادی با عرفان حسینی و عرفان فاطمی ارتباط دارد، یعنی جوان جهادی از طریق امام حسین(ع) و حضرت فاطمه(س) به حق متصل میشود.
انتهای پیام/