نویسنده ترک: ترکیه را چشم زدهاند یا مشکل چیز دیگری است؟
در به کار گماردن افراد و مدیران٬ معیار خودی و غیرخودی را از میان بردارید و به دانش و تخصص فرد توجه کنید و نه گرایش حزبی و گروهی او. این کشور مال همه ماست و همه باید برای اعتلای کشور تلاش کنیم.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم٬ ترکیه سال2020 میلادی را در شرایطی آغاز کرده که مساله لیبی به مهمترین اولویت سیاست خارجی این کشور تبدیل شده است. اما در روزهای اخیر٬ پیشروی نیروهای ارتش سوریه در محور ادلب٬ موضوع اخبار سیاسی ترکیه را به کلی تغییر داده و حالا باید گفت٬ قدرت گرفتن بشار اسد در ادلب٬ بسیاری از موازنات را به نفع دمشق تغییر داده و معارضین تحت حمایت حکومت آنکارا در موقعیت دشواری قرار گرفتهاند.
ترکیه خطر ورود یک میلیون آواره ادلبی را بهانه کرده و در برابر پیشرویها ایستاده و 8 نفر از نظامیان این کشور در ادلب کشته شدهاند. همزمان٬ بسیاری از تحلیلگران ترکیه معتقدند که ادامه این روند موجب آن میشود که ترکیه در سوریه٬ نه تنها متحمل شکست جدیدی شود بلکه رابطه با روسیه نیز در سطح قابل توجهی آسیب ببیند.
همزمان با این مسائل٬ برخی موضوعات و مشکلات داخلی همچون زلزله٬ سقوط بهمن و متلاشی شدن هواپیمای پگاسوس٬ ترکیه را در شرایطی قرار داده که به تعبیر عامیانه٬ گویی با بدبیاری مداوم مواجه شده است.
طاها آک یول تحلیلگر پیشکسوت و روزنامهنگار محقق ترکیهای در یک تحلیل٬ به بررسی این موضوع پرداخته که پای چشمزدن و بدبیاری در میان نیست و مشکل را باید در جای دیگری جستجو کرد.
آیا ترکیه را چشم زدند؟
چرا بدبیاری و مشکلات داخلی و خارجی ما پایان ندارد؟ آیا در شرایطی هستیم که باید بگوییم ترکیه را چشم زدهاند و برای مقابله با چشم و نظر٬ باید به طلسم و جادو و ریختن سرب مذاب در آب پناه ببریم؟
باید به این فکر کنیم که چه چیزی میتواند به ما امید دهد. همه چیز که با شعار و حماسهسرایی حل نمیشود و میدانیم که این همه سخنان حماسی نمیتواند به ما روحیه بدهد.
اگر نگاهی به حال و روز ترکیه بیاندازیم٬ به خوبی متوجه میشویم که با چندین مشکل مهم روبرو شدهایم. از جمله :
بحران اقتصادی
جنگ داخلی در سوریه
بزرگتر شدن مشکل آوارگان و مهاجران میلیونی در ترکیه
زلزله در الاغ
سقوط بهمن در وان با 42 کشته
متلاشی شدن هواپیمای مسافربری پگاسوس در استانبول
همه این مشکلات یکی بعد از دیگری بر سر ما آوار شد. در سوریه٬ روز به روز مشکلات ما پیچیدهتر میشود و به موازات معضلاتی که در سوریه داریم٬ در شرق مدیترانه هم در پروندههای لیبی٬ یونان و قبرس دچار مشکل شدهایم.
در نگاهی واقعبینانه باید بگوییم٬ در حوزه سیاست خارجی٬ ترکیه تنها مانده است و این تنهایی را به وضوح میتوان دید. همین نکته است که به کشورهای مقابل جسارت بخشیده است.
میدانید که بر اساس یک سنت قدیمی و خرافی غربی٬ وقتی که مصیبت و بحران٬ آدمها را در شرایط سخت قرار دهد٬ سرب مذاب در آب سرد میریزند تا رفع بلا کند! اما چنین راهکاری قطعاً نمیتواند گره از کار ما بگشاید. اندکی واقعبین باشیم. کسی ترکیه را چشم نزده است. مساله این است که حزب عدالت و توسعه٬ پس از پیروزی مداوم 15 ساله٬ قدم در راهی نهاده که به خاطر برخی خرابیها و نواقص سازمانی و سیستماتیک و خطاهای آشکار در حوزه سیاست خارجی٬ کشور را در این شرایط قرار داده است.
دوستی به نام روسیه
اگر چه به تازگی در روسیه شاهد تغییر کابینه بودیم. اما واقعیت این است که آدمهای اصلی سرجایشان هستند و مدیران و کارشناسان اصلی و حیاتی هم عوض نشدهاند و آنان با همان دانش و رویکرد و تجارب پیشین٬ روسیه را هدایت میکنند. خود پوتین هم که یک رهبر برآمده از نهاد امنیتی کا.گ.ب است.
وقتی که به تاریخ چند سال گذشته نگاه میکنم٬ این جمله ایگور مروزوف مسئول کمیسیون سیاست خارجی دوما را به خاطر میآورم که در سال 2016 میلادی گفته بود: «آنکارا در زمینِ بازی سوریه٬ میدان مانور خود را از دست داده است. حالا ترکیه در شرایطی است که اگر روسیه پیشنهاد کند مرزهایش را ببندد و اجازه ندهد که معارضین اسد در مرز ترکیه و سوریه تردد کنند٬ این پیشنهاد را به طور کامل خواهد پذیرفت.»
در آن زمان٬ مهمترین مساله برای روسیه٬ این بود که آنکارا٬ به حمایت از معارضین اسد پایان دهد و اجازه ندهد که آنان در مرز تردد کنند. اما امروز٬ فضا عوض شده و حالا ترکیه با مساله خطرناکی به نام مهاجرین میلیونی روبرو شده و در همین حال ٬ در برابر اسد٬ بخش مهمی از نفوذ خود را در میدان سوریه از دست داده و اگر قرار باشد پشت میز مذاکره بنشیند٬ با دست پر به مذاکره نخواهد رفت.
در حملات اخیر که با حمایت نیروی هوایی و زمینی روسیه صورت گرفت٬ 8 تن از نیروهای ما در ادلب شهید شدند. اما ولادیمیر پوتین حتی به خودش زحمت نداد که ابراز تسلیت کند. ساکت ماند و هنوز هم در این مورد٬ چیزی نگفته است.
همین که رئیس جمهور اردوغان اعلام کرد:«چیزی به نام روند آستانه در میان نمانده است»٬ رسانههای ترکیه باز هم شروع کردند به انتشار یادداشت و گزارشهایی با مضمون و محتوای حمایت ترکیه از گروههای افراطی و تروریستی.
روز چهارم ماه٬ اردوغان با پوتین به صورت تلفنی صحبت کرد اما خبری از اعلام توافق برای آتشبس و پایان دادن به درگیری نبود.
روز پنجم ماه٬ اردوغان اعلام کرد که تا پایان ماه جاری میلادی به بشار اسد مهلت میدهد و اگر عقبنشینی نکند٬ ترکیه مداخله خواهد کرد.
روز ششم ماه٬ نیروهای بشار اسد٬ در جایی که ما 8 شهید دادهایم٬ به پیشروی ادامه دادند و علاوه بر محاصره سراقب٬ سه نقطه دیدهبانی نظامی ما را نیز محاصره کردند و برای نخستین بار از سال 2015 میلادی تاکنون٬ توانستند از دور٬ ادلب را توپباران کنند و متعاقب همه این تحولات٬ آمار آوارگان به سوی مرز ترکیه بالا رفت.
حالا آنکارا میخواهد همه این مسائل را با هیات نظامی مسکو به بحث بگذارد. اما واقعیت این است که ترکیه به یک شکل سنتی و تاریخی٬ در ائتلاف غربی جای دارد و تا زمانی که با ائتلاف غرب همکاری نکند و از توان دیپلماسی بهره نگیرد٬ نمیتواند با راهکار نظامی٬ امیدوار به حل مشکلات باشد.
هلال احمر ما و بلاهای اخیر
زلزله٬ بهمن، متلاشی شدن هواپیما٬ احتمال وقوع زلزله در استانبول و چندین و چند بلا و مشکل دیگر٬ این موضوع را به یادمان میآورد که مکانیسم اتخاذ تدبیر و رسیدن به تصمیم یک چیز است و توان به اجرا درآوردن تصمیمات و تحقق اهداف٬ چیزی دیگر.
آن چه اهمیت دارد٬ این است که مدیر و نیرویی که بر روی ارض واقع و درمیدان عمل به خواستهها و دستورات دولت عمل میکند٬ از لیاقت٬ کفایت و توان لازم برخوردار است یا نه؟
به قول دارون عجم اوغلو:«فرق است بین اقتدار دولت و ظرفیت دولت.»
میخواهم چه بگویم؟ میخواهم بگویم: زمانی یک مدیر و نیروی توانمند میتواند به درستی عمل کند٬ که متر و معیار استخدام او «خودی بودن» و «از ما بودن» نباشد. اگر قرار باشد آدمها را فقط بر اساس این معیار انتخاب کنیم که تا چه اندازه در دسته و گروه ما جای دارند و به ظاهر به ما وفادار هستند٬ در میدان عمل٬ قطعاً دچار مشکل میشویم.
آیا به خاطر دارید که سازمان هلال احمر ترکیه تا این اندازه حاشیهساز و دچار مشکل شده باشد؟ بگذارید برایتان مثال روشنی بیاورم.
به گفته تکین کوچک علی رئیس پیشین سازمان هلال احمر ترکیه٬ در این کشور فردی نداریم که به اندازه نصوح محروقی٬ در حوزه امداد و نجات٬ دارای دانش و تخصص تجربه باشد. از محروقی پرسیدند: در ماجرای سقوط بهمن در وان٬ ارزیابی شما چیست؟ پاسخش این بود: «شرایط کوهستانی بسیاری از مناطق ترکیه٬ بر ما فرض میکند که در هلال احمر٬ از امدادگرانی استفاده کنیم که با مهارت و فنون کوهنوردی زمستانی٬ آشنایی کامل داشته باشند و تمام پوشش و تجهیزات ویژه این فن را در اختیار آنها بگذاریم. اما متاسفانه در وان٬ افرادی به عنوان امدادگر به صحنه رفتند که در آن برف و کولاک وحشتناک هیچ چیزی در اختیار نداشتند و مصدومین را به جای آمبولانس٬ با خودروهای شاسی بلند آفرود به بیمارستانها منتقل کردند و نکته غمانگیز این که٬ آنها در کنار نیروی ژاندارمری٬ در حال نجات افراد بودند که دومین بهمن هم سقوط کرد و 42 نفر جان خود را از دست دادند. چرا که فرمانده امدادرسانان٬ دانش و تخصص کوهنوردی زمستانی نداشته و نتوانسته بود پیشبینی کند که قرار است به فاصله چند دقیقه در همان محل٬ بهمن دیگری هم سقوط کند.»
حالا سوال من این است: چرا چنین انسان متخصص و زبدهای در هلال احمر نیست و هیچ پستی در اختیار ندارد اما آدمهایی در آنجا مدیر و همهکاره شدهاند که شناختی از حوزه وظایف خود ندارند؟ آیا غیر از این است که در گزینش و استخدام افراد٬ اصل شایسته سالاری کنار نهاده شده است؟
در پایان میخواهم بگویم: در به کار گماردن افراد و مدیران٬ معیار خودی و غیرخودی را از میان بردارید و به دانش و تخصص فرد توجه کنید و نه گرایش حزبی و گروهی او. این کشور مال همه ماست و همه باید برای اعتلای کشور تلاش کنیم.
در تمام پستها و مناصب داخلی و همچنین در دستگاه دیپلماسی٬ اهل فن و افراد توانمند را به کار بگیریم و صد البته این اصل مهم را فراموش نکنیم: نظارت٬ نظارت٬ نظارت.
طاها آکیول تحلیلگر روزنامه قرار
انتهای پیام/