نگاهی به «لباس شخصی»| اردوگاه حزب توده کجا است؟/ فیلم شعاری را ضدشعار نسازیم
«لباس شخصی» با تمام قدرت و جذابیتی که دارد نمای کاملی از حزب توده نمایش نمیدهد و در عین حال از گفتن شعارهای هنرمندانه انقلابی پرهیز دارد.
خبرگزاری تسنیم-حمید صنیعیمنش
فیلمهای امسال جشنواره فجر چند فیلم سیاسی و امنیتی داشت. روز صفر که به مسأله مهم امنیتی این سالهای ما پرداخت، روز بلوا که درباره مفسدان اقتصادی و فساد در سیستم با فضای تعقیب و گریزی بود و لباس شخصی که به موضوع حزب توده در سالهای دهه 60 میپرداخت.
قیاس و نسبت دادن این فیلمها به یکدیگر امری اشتباه است زیرا هرکدام از آنان فضایی متفاوت نسبت به دیگری دارد. اما آنچه که مهم است تغییر پیدا کردن سبد سینمایی خانوادههای ایرانی برای سال آینده است. با این حساب سال بعد سینمای ایران میتواند در تغییر دیدگاههای سیاسی و تاریخی مردم مؤثر باشد.
نمایی از فیلم لباس شخصی
فیلم لباس شخصی، بعد از فیلم ماجرای نیمروز دیگر فیلم تاریخی سیاسی است که اگر بتواند در اکرانهای ابتدای سال بعد وارد سینماها شود حافظه مخاطبین سینمایی با فاصله نه چندان طولانی از اکران ماجرای نیمروز مجدداً سفری به سالهای دهه 60 میکنند.
لباس شخصی فیلمی است که به عنوان فیلم اول یک کارگردان اثری قابل قبول است خصوصاً آنکه فضای فیلم درام امروزی نیست و بدون شک ساخت فضای تهران دهه 60 و حال و هوای سیاسی آن روزها کار آسانی نیست. فیلم درام و تعلیق نسبتاً خوبی دارد. نه آنقدر برای نفسگیری مخاطب از خرده داستانهای بیهوده استفاده میکند که مخاطب را سردرگم کند و نه آنقدر بدون تعلیق و جذابیت است که مخاطب خسته شود. البته این نفسگیری با شک و تردیدهای مداوم میان اعضای اطلاعات سپاه آنقدر این دست و آن دست میشود که مخاطب از این گمانهزنیها خسته میشود. سوالی که برای مخاطب فیلم درباره کاراکتر جواد ایجاد میشود سوال درست و به حقی است. اینکه آنقدر جواد در خلوت خود با نحیف علیه یاسر موضع دارد که بیننده تا مرز یقین به این نتیجه میرسد که حتماً جواد خود نفوذی است و قصد دارد یاسر را زمین بزند. اما در نهایت جواد که طراحی شخصیتش بسیار برای یک بدمن نفوذی کامل است تبدیل به یک فرمانده عملیاتی بیعرضه میشود که برای مخاطب باورپذیر نیست.
پوستر فیلم لباس شخصی
مهدی نصرتی نقش یاسر را خوب بازی و بدون شک هیچ ربطی به بازی نوید محمدزاده ندارد. حمله طراحی شده به او در نشست خبری مبنی بر اینکه بازی او متأثر از بازی محمدزاده و یا حتی تقلید او است به صورت روشن نشان از حرکتی برای دشمنی با نهاد و یا تفکری دارد که این فیلم را ساخته است. مانند دیگر برنامههای از قبل تعیین شده برای برخورد با فیلم دیگر جشنواره مبنی بر سیاهنمایی ایران و مردم آن. اما یاسر در میان نقش خود فقط از پدر بودن و اینکه دخترش را از دست داده حرف میزند و مانند کاراکتر مأمور امنیتی روز صفر بسیار ملی است.
بعد از شهادت دختر خردسال او گویا تمام تلاش او برای نابودی حزب توده بیشتر شبیه انتقام شخصی است تا خدمت به انقلاب و نظام آن هم در سازمان اطلاعات سپاه! البته شعاری شدن فیلمهای امروز سینما أمری است که بسیاری از آن ترس دارند که مبادا فیلمشان شعاری شود. اما باید گفت این اصل شعار نیست که منجر به کلیشهای شدن فیلم شود بلکه لحن نادرست و غیرهنری شعار است که کار را خراب میکند. اگر به فیلمهای حاتمیکیا نگاه کنیم عموماً شعار دارد اما شعارهای او از این جهت دلزده نیست که لطیف و هنری است و آدم را دچار بدحالی نمیکند.
شعارهای «لباس شخصی» بیشتر ملی است تا انقلابی و هرچه که کاراکترهای منفی و کلافهکننده فیلم مانند حنیف به سمت گفتوگوی انقلابی و ارزشی میروند، یاسر از این دیالوگ پرهیز دارد و بیشتر به فکر انهدام حزب توده است. اگر این تصویر برای مأمور امنیتی روز صفر که توسط اوج ساخته نشده است منطقی باشد اما برای لباس شخصیِ اوج دور از انتظار است.
نکته دیگر اینکه عموماً فیلمهایی که دو اردوگاه مثبت و منفی یا به تعبیر دیگر خوب و بد را نشان میدهد علی القاعده برای آشنایی مخاطب با آنها و همینطور تکمیل عناصر فیلمنامه، باید فضای داخل هر دو اردوگاه اگر نه کامل و با تمام جزئیات اما حداقلها نمایش داده شود تا مخاطب بداند با کی سروکار دارد؟ به عنوان مثال اتفاق نادرستی که در فیلم «شبی که ماه کامل شد» رخ داد این بود که هرچه از از اردوگاه ریگی گفته میشود فیلم نسبت به اردوگاه خودی کاملا منفی و منفعل است. در روز صفر این نسبت به درستی رعایت میشود و ما هم با نمایشی از اردوگاه طرف مقابل روبرو هستیم و هم با اردوگاه خودی. این بار این نسبت به اشتباه از سمت خود در فیلم «لباس شخصی» رخ میدهد. یعنی عدم درک کامل و صحیحی از تیم دشمن. تمام فیلم در میان اتاقهای بازجویی و عملیات سازمان اطلاعات سپاه میگذرد و انگار که تیم دشمن در میان ابرها زندگی میکند.
پوستر فیلم شبی که ماه کامل شد
فارغ از این بحث در نهایت «لباس شخصی» سینما است. همان سینمایی که در سالنهای ما دیده نمیشود و باید ساخته و دیده شود تا جنایتها و حقایق تلخ دشمنیهایی که با ملت و نظام در قلب تاریخ انجام شده است دیده شود. اما با شجاعت بیشتر در ترسیم حقیقت خبیث دشمنان درونی و بیرونی این خاک.
انتهای پیام/