ترور سردار سلیمانی؛ پایان امنیت برای مقامهای رسمی آمریکا در منطقه/در فلسفه سیاسی آمریکا، قدرت با قدرت متوقف میشود
در نشست تسنیم مطرح شد: اگر موضوع ترور سردار سلیمانی را در مجامع بینالمللی بهخوبی پیگیری کنیم، قادر خواهیم بود سالها کشورهایی نظیر آمریکا و دولتهایی را که در این زمینه کمک کردند درگیر کنیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست «بررسی اقدام آمریکا در ترور سردار سلیمانی» با مشارکت بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور) در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. این نشست با تحلیلهای سیدمحمدجواد هاشمینژاد دبیرکل بنیاد هابیلیان و کارشناس ارشد مطالعات تروریست، ابراهیم متقی استاد دانشگاه تهران و کارشناس ارشد آمریکا و ابوذر گوهری مقدم استاد دانشگاه امام صادق(ع) و کارشناس ارشد آمریکا در حوزه تروریسم دولتی آمریکا همراه بود. بخش اول این میزگرد در اینجا قابل مشاهده است. بخش دوم و پایانی در ادامه میآید:
* تسنیم: ما در مورد یک سیستمی بهنام ایالات متحده صحبت میکنیم که حکومتداریاش کاملاً سیستماتیک است، میخواهم بدانم که آیا آنها پیشبینی نمیکردند که بعد از ترور سردار قاسم سلیمانی چنین اتفاقاتی در تهران خواهد افتاد و حتی در مورد تشییع جنازه میلیونی حاج قاسم چه در داخل عراق و چه در داخل ایران پیشفرضی نداشتند؟ این اشتباه راهبردی چگونه در آمریکا رخ میدهد؟ آیا از داخل ایران پالسهای مختلفی برای آنها فرستاده میشود که "با توجه به اوضاع و احوالی که از آبان ماه اتفاق افتاده الآن وقت این کار است"؟
ابوذر گوهری مقدم: بهنظرم دو رویکرد در مورد سؤال شما وجود دارد؛ یکی اینکه تصمیم مورد اشاره، تصمیم یک فرد غیر نرمال مثل ترامپ است که یکسری گزینه جلوی او گذاشتند و او چشمبسته گفته گزینه ترور انجام بشود، یعنی این اقدام را منتسب به یک فرد بدانیم که چون سابقه سیاسی و رویکرد امنیتی نداشته و تجربه کمی دارد، حواسش به تبعات این اقدام ترور نبوده است. نگاه دوم هم این است که بگوییم این تصمیم شخص آقای ترامپ نبود و مجموعه کاخ سفید یک فرآیندی را پیش برد و در واقع تصمیم نهایی با این فرد بود. فشار مشاورین و تیم امنیت ملی او باعث شد که او این تصمیم را بگیرد.
اگر قائل به هر کدام از این دو تحلیل باشیم، یک مقدار نوع تبعات آن متفاوت خواهد بود؛ اگر بگوییم ترور کار شخصی بود یعنی آن را به یک کار تاکتیکی تقلیل بدهیم، جمهوری اسلامی باید یک نوع سیاستهایش را طراحی کند و اگر بگوییم این ترور یک اقدام راهبردیتر بوده، واکنش متفاوتتری باید داشته باشیم. بهنظرم این سؤال جدی است که پاسخ آن در واقع نیاز به بحث دیگر و اطلاعات گستردهتر از اطلاعات آشکار ما دارد. اما تحلیل من این است که ترور سردار سلیمانی یک اقدام راهبردی آمریکا است. اگر تصور ما این باشد که آن Deep state (دولت پنهان) آمریکا به این تصمیم رسید که این اقدام باید صورت بگیرد و چرخش راهبردی باشد، الآن هم نمیتوانیم بگوییم ادامه این جریان متوقف شده است، حتی علیرغم حضور میلیونی مردم دلایلی بر این امر وجود دارد.
برایان هوک رسماً میگوید "سردار قاآنی را بهعنوان جانشین سردار سلیمانی ترور میکنیم."، مطرح کردن این موضوع یعنی مسیر قبلی را خواهد رفت، این نشان میدهد این دولت آمریکا پای آن تصمیم راهبردی ایستاده است، مگر اینکه بگوییم یک بلوف میزند که باید مسئله راستیآزمایی شود، واقعاً اگر آن چرخش راهبردی برای مهار جمهوری اسلامی باشد که دلایل زیادی از جمله بحث ناتو، معامله قرن، بحث تداوم تهدیدات و... برای آن وجود دارد، آمریکاییها میخواهند آن قدرت خودشان چه نظامی چه غیرنظامی در مورد ایران را سر جای خود برگردانند تا معتبرسازی بشود.
من معتقدم اگر واقعاً توپ در زمین ماست، چنانچه نتوانیم بازدارندگی را برگردانیم، چون آمریکا فکر میکند ایران در موضع ضعف است، علیرغم تمام چیزی که در صحنه حضور مردم میبیند، گامهای دیگر هم برمیدارد. تبعات در همین حد باقی نمیماند و نمیتوانیم بگوییم تمام شد. اقداماتی که طالبان انجام میدهد یا مسائلی از این دست تنشزایی برای آمریکا در حوزههای مختلف در کل منطقه در افغانستان، عراق، لبنان و یمن و... است. اگر آمریکا بهلحاظ راهبردی به این نتیجه برسد که علیه ما اقدام میکند و هزینه نمیدهد، خطرناک است.
پیشتر شاهد این موارد بودیم، وقتی آمریکا از برجام خارج شد و ما اقدامی نکردیم، جریان به جایی رسید که بهشکل کامل حلقههای محاصره اقتصادی و تحریمی را افزایش داد.کمکم بحث خروج تدریجی از برجام را مطرح کردیم و بعد مقاومت فعال مطرح شد. آمریکا میخواهد ما را دوباره به همان مقطع برگرداند، اگر احساس کند ما به همان سیاست مماشات برگشتهایم قطعاً برنامهریزی جدیتری خواهد داشت، حتی این سناریو مطرح میشود که در دوره بعدی ریاست جمهوری آمریکا، ترامپ اقدامات جدیتری صورت دهد.
بهلحاظ آماری ترامپ از نظر میزان رأی برای انتخابات ریاست جمهوری وضعیت خیلی بدی ندارد و تصوری که بعضاً در داخل دارند که در انتخابات ریاست جمهوری مجدداً رأی نمیآورد، درست نیست. ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری ممکن است اقدام جدیتری انجام بدهد، تهدید امنیتی ما افزایش خواهد یافت. وقتی او اقدام نظامی میکند و فرمانده شما را ترور میکند آن وقت ما از این طرف سیگنال مذاکره بدهیم، کار تمام شده است، یعنی اعلام کردهایم "ما در برابر اقدام شما کاری نمیکنیم."، این همان سیاستی است که تهدید امنیتی جدی ایجاد خواهد کرد. ما نباید ماجرا را تمامشده بدانیم، اینکه بگوییم "یک ضربه زدیم و ضربه خوردیم و دوباره اوضاع برگشت."، بهنظرم هنوز زود است بگوییم اوضاع به زمانی که طرفین دوباره در برابر هم یک احتیاط راهبردی داشتند، برگشته است.
الآن آمریکاییها دست به ماشه هستند و ما هم دست به ماشه هستیم و نباید فکر کنیم تمام شده است. آنها اقدام امنیتی میکنند، آن هم از نوع اقدام در محیط داخلی مثل فعال کردن بحثهایی قومی، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و... که در جمهوری اسلامی وجود دارد، واقعاً روی این موضوعات برنامهریزی میکنند. آمریکاییها حتی تصوراتی در مورد حمله به عین الاسد مطرح میکنند که: "ما فکر میکردیم این حمله ادامه داشته باشد و ایران تا صبح پایگاه ما را بزند نه اینکه در حدفاصل 45دقیقهای حمله را تمام کند."، این تصورات اگر مخدوش بشود که "حالا ما یک ضربه به جمهوری اسلامی زدیم و او واکنش جدی نشان نداد"، میتواند تهدید امنیتی محسوب شود و حتی خطر جنگ را بالا ببرد.
بهنظر میرسد اتفاقات اخیر و ترور سردار سلیمانی تصمیم فردی یک رئیس جمهور نیست بلکه تصمیم فردی، فقط رسیدن به این تصمیم را تسریع کرده است. بهنظر میرسد طرحها از قبل طراحی شده و اینطور نبوده یکشبه به این نتیجه برسند و در اخبار هم دیدید از 5 یا 6 ماه قبل این طرح وجود داشت. آقای بولتون زمانی که مشاور امنیت ملی ترامپ شد، همان موقع گفت "دستور داریم حمله به ایران را در پنتاگون بازنگری کنیم."، بازنگری به این معنی که طرح جدید روی میز آقای ترامپ بگذارد. چیزی که میتواند جلوی آمریکاییها را بگیرد، همین بحث سرمایه اجتماعی ایران، حمایت مردمی و بحث انتخابات پیشِروست و از همه مهمتر "اقدام جدی مؤثر بازدارنده نظامی" است. باید دوباره ضربشستی را نشان بدهیم، حالا عین الاسد یک گام بود و واقعاً نباید بگذاریم آمریکا فکر کند تمام شده است.
مجموعه محور مقاومت باید حتماً بیاید و بهخونخواهی شهدایی که ما در این حادثه دادیم، پای کار بیاید. آمریکاییها واقعاً به این ماجرا حساس هستند، خیلی نگران اتفاقاتی مثل آنچه در مورد سفارتشان در بغداد یا حادثه بنغازی اتفاق افتاد هستند، همین که امنیت سفارت آمریکا در بغداد مخدوش شود، برای آمریکاییها خیلی سخت است و بهگفته ترامپ چند تریلیون دلار برای پایگاههایش در کشورها خرج کرده است و این ناامنی بهلحاظ حیثیتی ضربه بزرگی برایش محسوب میشود. لازم نیست شما اقدام امنیتی ــ نظامی انجام بدهید، این ابزار در دست محور مقاومت هست، اما مماشات ما را بهسمت جنگی میبرد که بعداً ممکن است تبعات آن گستردهتر از چیزی بشود که قابل تصور است.
* تسنیم: در طول 41 سال بعد از پیروزی انقلاب، تا کنون تروری نداشتهایم که رئیس جمهور آمریکا صراحتاً مسئولیت آن را بهعهده بگیرد. اقدام تروریستی دولت آمریکا در این موضوع علیه امنیت ملی ما اتفاق جدیدی است، با توجه به پژوهشهای تخصصی بنیاد هابیلیان در این زمینه بگویید جمهوری اسلامی چه رفتاری میتواند انجام دهد تا موضوع ترور سردار سلیمانی در سطح بینالملل، پیگیری قانونی انجام شود، آیا اصلاً چنین امکانی وجود دارد؟
محمدجواد هاشمینژاد: درباره مقابله با ترور سردار آنچه شاهد بودهایم، اقدامات دفعی و آنی نسبت به ترور و دشمن بوده است. در حوادث مشابه دیگر نیز متأسفانه اقدامات حقوقی در عرصه بینالملل کمتر انجام شده است. اسناد بسیار زیادی نهتنها در مورد این جنایت که آمریکاییها صراحتاً مسئولیت آن را بهعهده گرفتند داریم بلکه در رابطه با سایر جنایات هم اسنادی در اختیار هست، به هر حال دولتها و کشورها تقریباً پس از سالها به یک تعریف جامع از ترور و تروریسم رسیدهاند. با هر نوع نگاهی که به موضوع ترور سردار سلیمانی نگاه میکنیم این اقدام یک اقدام تروریستی و جنایتکارانه است که شخص ترامپ آن را عهدهدار شده است. ترور علنی یک مقام رسمی در یک کشور دیگر یک کار تابلودار تروریستی است، میتوان علیه آن اقدام خوبی انجام داد. اگر یک تیم حقوقی داشته باشیم که اسناد و مدارک فراوانی در این زمینه را جمعآوری کند و از طریق مجامع بینالمللی اقدام کند، قادر خواهیم بود این کار را در سطح جهانی محکوم و زمینهای برای بسیاری از اقدامات دیگر ایجاد کنیم.
ما در بنیاد هابیلیان کارهای پژوهشی مختلفی را بهصورت کتاب چاپ کردهایم که در آن تمام اظهارنظرها، مدارک، نتایج تحقیقات و پژوهشهایی که کشورهای دیگر در زمینه ترور انجام دادهاند جمعآوری شده است. ما قبلاً اسناد و مدارک خود را به سازمان ملل ارائه دادهایم و آنها نیز برخی از این مدارک را قبول کردهاند از جمله آقای احمد شهید که منصوب شده بود تا موضوعات حقوق بشر کشور ما را بررسی کند. با توجه به اینکه نصب او بهخاطر اقدام علیه کشور ما بود اما اسناد قربانی شدن 17 هزار نفر از مردم ایران در جنایات گروههای تروریستی که ما در اختیارش گذاشتیم، آنچنان مستدل بود که او این حقیقت را پذیرفت. اما متأسفانه در این زمینه اقدام حقوقی انجام ندادهایم.
موضوع ترور سردار سلیمانی را در مجامع بینالمللی اگر بهخوبی پیگیری کنیم، قادر خواهیم بود سالها کشورهایی نظیر آمریکا که درگیر این موضوع بودند و دولتهایی که در این زمینه کمک کردند را درگیر کنیم. در موضوع طلبهایی که جمهوری اسلامی از آمریکا دارد چندین سال است که درگیر هستیم و بیش از 30 سال در دادگاههای مختلف آن را دنبال کردهایم، بعضاً موفق شدهایم و بعضاً حکم گرفتهایم. در موضوع ترور هم اوضاع همینگونه است. بعد از انقلاب اسلامی با وجود اینکه خسارتهای فراوانی دیدیم اما اقدام اساسی، ریشهای و پایداری که بشود آن را بهصورت مستمر دنبال کرد، نداشتهایم. در محاکم حقوقی و قضایی خودمان جایگاهی که بشود بازماندگان به آن مراجعه کنند و شکایت خود را دنبال کنند نداشتهایم و هنوز هم نداریم. آمریکاییها چندین حکم علیه ما صادر کردند. با توجه به شکایت بازماندگان حوادث تروریستی در کشور کارهای زیادی میتوانیم انجام دهیم. بهنظرم ترورهایی مثل ترور سردار سلیمانی و شهید صیاد شیرازی از جمله اقداماتی است که اسناد بسیاری در زمینه آن وجود دارد که میتواند به جمهوری اسلامی کمک کند تا برای پیشبرد مواضع خود بهعنوان قربانی تروریست کاری انجام دهد.
برخی مسئولین دولتی ما بهصورت مقطعی سعی میکنند سیاستهای خود را در شرایطی پیش ببرند و بعد از مدتی هم از آن موضوع رد میشوند. ولی با توجه به اینکه 41 سال از پیروزی انقلاب میگذرد و در طول تمام این سالها ما درگیر بحث ترور و تروریسم چه بهصورت مستقیم و چه غیرمستقیم بودهایم، حتماً نیازمند آن هستیم که کنار اقدامات متنوع دیپلماتیک و نظامی، اقدامات حقوقی هم انجام دهیم و آن را در سطح بینالمللی مطرح کنیم.
* تسنیم: تحلیل شما از مواضع اروپاییها در مورد اقدام تروریستی آمریکا و ترور سردار سلیمانی چیست؟
ابراهیم متقی: طبق قانون امنیت ملی آمریکا هرگونه ترور مقامات رسمی کشورها، کودتا علیه کشورها و ایجاد آشوب در کشورهای دیگر میبایست در شورای امنیت ملی تنظیم و بحث شود و حکم رئیس جمهور در این ارتباط نقش محوری دارد، یعنی آمریکاییها میتوانستند این اقدام را از سوی گروههایی مثل منافقین در عراق به انجام برسانند ولی نکردند و اقدام مستقیم انجام شد و به همین دلیل بهلحاظ ساختاری رئیسجمهور آمریکا مسئول آن است. رئیسجمهور آمریکا در شورای امنیت ملی نقش وتوکننده دارد. اقدامی که آمریکا انجام داد بهمعنای پایان امنیت برای سفر مقامهای رسمی آمریکا در منطقه خواهد بود. غیرممکن است در سال 2020 در عید شکرگزاری مقاماتی مثل ترامپ به عراق و افغانستان سفر کنند. مطمئناً این مقامات اگر خواستند به جایی سفر کنند که نیروهای نظامیشان حضور دارند به مناطقی میروند که حالت پایگاههای دریایی دارد و این بازی را ترامپ ایجاد کرد و مشکلاتی را برای آینده امنیت ملی آمریکا بهوجود آورد.
اما اینکه اروپاییها در ارتباط با این موضوع چه رویکردی داشتند، باید گفت این رویکرد آن بوده که ایران موازنه منطقهای را در خاورمیانه به هم زده و نقش نیروی قدس در تغییر موازنه منطقهای نقش بسیار حساسی است. یکی از بحثهایی که اروپاییها دنبال آن بودند برجام سه بود یعنی کاهش نقش و قدرت ایران در منطقهای که ما از آن در قالب حوزه مقاومت یاد میکنیم. اروپاییها دنبال آن بودند که از طریق سازوکارهای حقوقی یا قرارداد، توافق با ایران، سازوکارهای اقتصادی و مشوقهای سیاسی و اقتصادی، ایران را متقاعد کنند که چنین فضایی حاصل شود اما زمانی که آمریکا این اقدام را انجام داد دیگر اروپاییها در برابر آمریکا مقابله نمیکنند. آنها میگویند یک قدرت بزرگ اقدامی را انجام داده و خودش هم مسئولیت آن را بهعهده گرفته است. نکته جالب اینجاست که ما در داخل آمریکا هم هزاران مجموعه ضد ایرانی داریم ولی هیچ کدام از آنها در فضای ترور قاسم سلیمانی نتوانستند تبیین و تحلیل داشته باشند که این موضوع امنیت آمریکا و منطقه را ارتقا داده است.
واقعیت این است که آمریکا وارد بازی آتش شده است. در فضایی که آمریکا بازی آتش را انجام میدهد اگر ما الگوی رفتاریمان مماشات، برخورد تدافعی و انعطافپذیری باشد، طبعاً آمریکا گام بعدی را هم خواهد برداشت چون در فلسفه سیاسی آمریکا، قدرت با قدرت متوقف میشود. در برابر اقدامات تهاجمی آمریکا باید متناسب با مزیت نسبی، اقدام متقابل را انجام دهیم، در تاریخ، هیچ کشوری از انفعال و مماشات به نتیجه نرسیده بلکه بیشتر تحت فشار امنیتی قرار گرفته است.
* تسنیم: برایان هوک نیز در اظهار نظری مستقیماً تهدید را مطرح کرده است، در واقع ما میبینیم آمریکا مجدداً با تهدید ترور سردار قاآنی این بازی آتش را ادامه میدهد، آیا این اظهار نظر به آن معنی است که آنها حس کرده اند که در ایران انفعال وجود دارد و میتوانند قدرت خود را بیشتر نشان دهند و مجدداً تهدید به ترور داشته باشند؟
ابوذر گوهری مقدم: وقتی یک مقام رسمی وزارت خارجه آمریکا مثل برایانهوک چنین موضوعی را میگوید باید واکنش جدی در سطح سیاسی و حقوقی نشان داد اما متأسفانه برخی افراد برخی اقدامات داخلی خودمان را دستکم میگیرند. یکزمانی وزارت خارجه مقامی آمریکایی را تحریم کرد، یک حرف بسیار ساده بود اما واکنش زیادی در آمریکا داشت. یک نوع احساس ترس جدی و واهمه برای او ایجاد شده بود که این تحریم چه نتایجی خواهد داشت، چون این فرد بالاخره میخواهد روزی به عربستان سفر کند و یا در دانشگاهی در آنجا سخنرانی داشته باشد و ممکن است بهواسطه لیست تحریمی که ایران آن را تهیه کرده و نامش در آن قرار گرفته است، بازداشت شود و خطر امنیتی برای او داشته باشد.
برخی این اقدامات را در داخل مسخره کردند که "تحریم ما چه فایدهای میتواند داشته باشد"، اما ما نباید این اقدامات را اصلاً دستکم بگیریم، لیست افراد تحتتعقیب بهخاطر ترور سردار سلیمانی را تهیه کنیم، از شخص ترامپ که دستور آن را داد تا سلسلهمراتب تصمیمگیری را در این لیست قرار دهیم، ممکن است این کار بهلحاظ اجرایی اثری نداشته باشد اما صرف اقدام تبلیغی و نمادین اثر خود را در آمریکا خواهد گذاشت. اگر چنین کاری انجام شود، خیلی از اندیشمندان و کارشناسان حوزه ایران دیگر بهراحتی چنین سخنانی را عنوان نخواهند کرد زیرا نگران خواهند بود که نامشان در این لیست قرار بگیرد.
در مورد تهدید اخیر برایان هوک نیز باید گفت اگر ما فکر میکنیم اظهارات برایان هوک کار تاکتیکی محض بوده است، میتوانیم بگوییم او بلوف میزند اما اگر قبول کردیم اقدام آمریکا در زمینه ترور، راهبردی است و نگاه برایان هوک کلان است، ممکن است اقدام کند، شخصاً معتقدم این تهدید جدی است. برایان هوک از خودش حرف نمیزند او از تصمیم ساختار مطلع است. اگر میخواهیم جلوی او را بگیریم، باید محاسبه سران آمریکایی را تغییر دهیم که اگر چنین اقدام غلطی را انجام دهند، با یک واکنش جدی روبهرو خواهند شد. باید واکنش ما در مواردی پیشدستانه باشد، گام اول واکنش سیاسی و حقوقی است، چرا نوع قانوننویسی مجلس شورای اسلامی بهسمت تحریم این افراد نمیرود؟ تحریم شرکتها و افراد گاهی بیخاصیت است اما میتواند اثر روانی جدی ایجاد کند. اگر لیست تحریم تشکیل بدهیم، برایان هوک هم بخواهد بلوف بزند، بهخاطر ترس از قرار گرفتن در چنین لیستی دیگر هیچگاه این کار را نمیکند، باید آمریکا را جدیتر دید. توقف آمریکا در حوزه راهبردی اقدام راهبردی ماست نه دعوت به مذاکره یا هر چیز دیگری که از آن ضعف در بیاید.
انتهای پیام/+