گفتوگوی خواندنی تسنیم با مادر شهید دوران دفاع مقدس / انتظار ۳۸ ساله برای بازگشت فرزندنش + تصاویر
مادر سرلشکر شهید حسین ادبیان از جمله مادران شهدایی است که سالها در انتظار پیکر فرزند بود که این فراق امسال پایان یافت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمانشاه، انتظار آن هم از جنس انتظار مادر شهیدی که 38 سال را در فراق و بیخبری از فرزند گذرانده واژهای غریب و روایتی نانوشته و ناخوانده است و تنها مادری که خود را به دیدار فرزند در حد تکهای از پیکر او قانع کرده باشد این جنس از انتظار را درک میکند.
حبیبه رضایی مادر سرلشکر شهید حسین ادبیان نیز همچون بسیاری از مادران شهدا سالها گوش به زنگ خبری از آمدن فرزندش بود تا اینکه در تیرماه 98 این فراق به پایان رسید و نگرانی و انتظار مادرانه به سر آمد و یوسف گمگشته به کنعان بازگشت.
سرلشکر شهید حسین ادبیان در زمان اذان مغرب 20 مردادماه 1330 در روستای مرادحاصل از توابع شهرستان کرمانشاه چشم به جهان گشود و بعد از فعالیتهای بسیار در زمان انقلاب و جنگ، دوم اردیبهشت 1360 در منطقه سرپلذهاب و در محل بازیدراز در حوالی ارتفاع 1150 به شهادت رسید و بعد از 38 سال غربت در نهایت پیکر او در تیرماه 98 به آغوش خانواده بازگشت.
سالگرد پیروزی انقلاب و نزدیکی به چهلمین روز شهادت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی بهانهای شد که پای صحبت مادر سرلشکر شهید حسین ادبیان بنشینیم.
حبیبه رضایی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در کرمانشاه اظهار داشت: وقتی که حسین در سال 1330 بهدنیا آمد پدرش زیر آسمان دعا کرد که خدایا اگر این فرزندم به درد اسلام میخورد و دوست ائمه اطهار(ع) است آن را برای من نگهدار وگرنه چنانچه با خدا و ائمه مخالف باشد آن را نمیخواهم.
وی با بیان اینکه تمام خصوصیات الهی از دوران کودکی تا بزرگسالی در وجود پسرم نمایان بود عنوان کرد: این شهادت و انتظار خواست خدا بود و هیچ کس همچنین فرزندی را فراموش نمیکند و هر لحظه خاطراتش برایم تداعی میشود.
این مادر شهید درباره خصوصیات شهید ادبیان گفت: حسین بسیار خانواده دوست و فهمیده بود و بسیار عاقلانه رفتار میکرد و علاوه بر خانواده خود رضایت اقوام را نیز جلب میکرد و تمام رفتار او برای رضای خدا بود و کاری را که خداوند میخواست انجام میداد.
رضایی گفت: تا یک سال بعد از بیخبری از پسرم همه ما تصور میکردیم که اسیر شده است و ما خوشحال بودیم اما بعد از آن گفتند که به شهادت رسیده و قبول آن برای من سخت بود اما اکنون از این عزت فرزندم خیلی خوشحال هستم.
وی افزود: وقتی اسیری از اسارت بازمیگشت با خود میگفتم یعنی میشود یک روز اسیر من هم برگردد و فقط خداوند کمک کرد که بعد از 38 سال پیکر پسرم پیدا شود.
مادر شهید ادبیان با اشاره به اینکه 38 سال انتظار برای من به سختی گذشت زیرا از پسر و نور چشمم بیاطلاع بودم گفت: تمام این مدت نگران این موضوع بودم که پسرم را به عراق یا کشورهای خارجی نبرده باشند زیرا در داخل و خارج از کشور بسیار مورد توجه بود و دشمنان زیادی داشت.
وی افزود: زمانی که در کردستان بود بسیار نگران بودم زیرا در آنجا دشمن بسیار داشت و نامهای توزیع کرده بودند که هر کس او را پیدا کند به او جایزه میدهند و چوبه داری برای او آماده کرده بودند و هر وقت درباره کارهای انقلابی و زندانی و اعدام کردن او نگران میشدم میگفت تنها پیروزی انقلاب برای او اهمیت دارد.
رضایی گفت: هر چند از نبود پسرم ناراحتم اما اکنون که پیکرش پیدا شده خیالم راحت است که دیگر به دست دشمنان نیفتاده و او را به خارج نبردهاند زیرا میدانستم چون پسرم به فکر عاقبت بهخیری و پیروزی ایران است دشمنان بسیاری دارد اما اجازه ادامه کار به او ندادند.
مادر این شهید درباره نحوه مطلع شدن از پیدا شدن پیکر فرزندش بیان کرد: چند روزی به من الهام شده بود که خبری میشود تا اینکه پسر دیگرم که آخرین بار برای یافتن پیکر برادرش به بازیدراز رفته بود برگشت اما از او که درباره نتیجه پرسیدم تنها گفت انشاءالله پیدا میشود.
رضایی با بیان اینکه زمانی که پیکر پسرم را دیدم خیلی خوشحال شدم در حدی که تصور میکردم پسرم صحیح و سالم برگشته و با من صحبت میکند گفت: چند روزی که پیکر پسرم در کرمانشاه بود من در کنارش بودم و انگار که مدام به من نگاه میکرد و تمام خاطرات را با هم مرور میکردیم.
وی با اشاره به اینکه پسرم بسیار به من وابسته بود افزود: چند روزی که کنار پیکرش بودم انگار همه عزیزانم اطرافم هستند و خوشحال بودم اما وقتی که بعد از سه روز پیکرش را بردند باز هم تنها و ناراحت شدم.
رضایی با بیان اینکه پیکر شهید چند روز در تهران بود و در سالروز شهادت امام جواد(ع) او را به کرمانشاه آوردند افزود: آن طور که به من گفتند نیروهای تفحص قصد داشتند که دامنه کوه را جستجو کنند اما برادرش خواست که قله کوه را بگردند و همانجا نیز پیکر شهید را یافتند.
مادر شهید ادبیان با اشاره به اینکه وقتی شهید را یافتند پوتین و لباسها پاره شده بود اما از بین نرفته بود گفت: خواست خدا بود که پیکر پسرم پیدا شود و خودم از خواست و قدرت الهی و امداد غیبی برای پیدا شدنش با خبر هستم.
مادر شهید ادبیان افزود: از شهادت او بههیچ عنوان ناراحت نیستم زیرا اگر اکنون زنده بود پیرمردی بود که در بستر فوت میکرد اما خوشحالم که با شجاعت به مقام شهادت رسید و خداوند را شاکرم که این منت را بر سر ما گذاشت.
وی بیان کرد: هر وقت تنها هستیم با او صحبت میکنم و از بیماری و ناراحتی خود برای او تعریف میکنم و از او طلب کمک و رحمت برای خود و همه مردم میکنم.
رضایی با بیان اینکه جان او وابسته به امام(ره) بود گفت: زمانی که به حج مشرف شده بود در زیارت غار حرا از پیغمبر(ص) خواسته بود که عمر او را به امام(ره) بدهد و همیشه میگفت من به هیچ درد مردم نمیخورم اما امام به درد مردم و اسلام میخورد و چندین سال در این راه مبارزه کرده است.
انتهای پیام/ح