به بهانه اکران «آبادان یازده ۶۰»|مقاومت رسانه‌ای در پایتخت انرژی ایران

به بهانه اکران «آبادان یازده 60»|مقاومت رسانه‌ای در پایتخت انرژی ایران

فیلم سینمایی "آبادان یازده ۶۰" به مقاومت رسانه‌ای گردانندگان رادیو نفت آبادان و مقاومت مردم این شهر در برابر نیروهای متجاوز بعثی پرداخته است؛ شهری که اگر اشغال می‌شد، سرنوشت جنگ جور دیگری رقم می‌خورد.

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم - «آبادان یازده 60» چهارمین فیلم بلند سینمایی مهرداد خوشبخت کارگردان 50 ساله و اصالتاً آبادانی سینمای ایران است که این فیلم به مناسبت سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در حال اکران است. این فیلم به نقش رادیو آبادان در مقاومت مردم آبادان و کوی ذوالفقاریه در مقابل تجاوز رژیم بعثی صدام پرداخته است.

دشمن بعثی پس از سقوط خرمشهر، تمام عزم خودم را جزم کرد تا آبادان را به اشغال خود دربیاورد. آبادان شهر مهم و استراتژیکی در جنوب استان خوزستان بود که با سقوط آن می‌توانست خطرات بسیار بزرگی در حوزه انرژی و نظامی متوجه ایران سازد. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان نظامی و تاریخ جنگ، اگر مقاومت مردم آبادان شکسته می‌شد و این شهر به اشغال بعثی‌ها درمی‌آمد، صدام به هدف خود یعنی اشغال خوزستان و جداسازی آن از ایران موفق می‌شد. 

رادیو آبادان نقش مهم و اثرگذاری در مقاومت مردمی و حفظ و ارتقای روحیه مردم داشت. در ادامه به بازخوانی نقش آبادان در حفظ جبهه جنوب و استان خوزستان، نقش رادیو در مقاومت آبادان، ماجرای مقاومت مردمی در کوی ذوالفقاریه و معرفی مرحوم آیت‌الله جمی و خبرنگار شهید غلامرضا رهبر پرداخته‌ایم. 

** آبادان؛ از جنگ جهانی دوم تا مبارزه با خلق عرب

آبادان به دلیل موقعیت بندرگاهی و برخورداری از پالایشگاه‌های نفت، یکی از شهرهای مهم ایران و استان خوزستان بود و جمعیت بسیاری در این شهر ساکن بودند؛ به گونه‌ای که آبادان را شهر 72 ملت می‌نامیدند. 

شهر آبادان به دلیل محصور بودن بین رود کارون و بهمن شیر، جزیره‌ای را تشکیل می‌دهد که طول آن جزیره 64 کیلومتر و عرض آن 2 تا 30 کیلومتر است. 

در جریان جنگ جهانی دوم، انگلیسی‌ها روزی 25 هزار بشکه بنزین هواپیما در پالایشگاه تولید می‌کردند. در شهریور 1320، انگلیسی‌ها آبادان را اشغال کردند و در عمق خاک ایران جلو آمدند تا از ادامه کار پالایشگاه و تولید نفت و بنزین برای نظامیان خود مطمئن شوند.

در سال‌هایی هم که مردم ایران برای ملی شدن نفت مبارزه می‌کردند، کارگران ایرانی شرکت نفت آبادان، اعتصاب کردند و تولید نفت در این پالایشگاه که روزانه 500 هزار بشکه بود، به سرعت پایین آمد. انگلیسی‌های شکست‌خورده در جریان نهضت ملی شدن نفت، ایران را تحریم کردند و 4500 انگلیسی پالایشگاه آبادان، با هم استعفا کردند تا دولت را تحت فشار بگذارند. کشتی‌های جنگی انگلیس هم در نزدیکی آبادان مستقر شدند و حالت حمله گرفتند.

نخست‌وزیر ایران دستور داد که انگلیسی‌ها یک هفته وقت دارند ایران را ترک کنند. انگلیس به نیروهایش در کویت و عراق آماده‌باش داد و ناوهای جنگی دیگری به خلیج فارس اعزام کرد.

ارتش ایران آماده دفاع شد و پالایشگاه آبادان را مین‌گذاری کرد. چهارگوشه پالایشگاه، توپ گذاشتند و طرحی آماده کردند تا اگر انگلیسی‌ها حرکتی کردند، شیرهای مخازن نفت را در اروند باز کرده و اروند را آتش بزنند تا کشتی‌های انگلیسی نابود شوند. در هشتم مهر 1330، کارشناسان انگلیسی از ایران رفتند و جشن پیروزی مردم در آبادان خاطره‌انگیز شد.

با خروج انگلیس، فرصت مناسبی برای آمریکا پیش آمد تا جای انگلیس را در ایران و به ویژه صنعت نفت بگیرد. آمریکایی‌ها با کودتای 28 مرداد 1332، دکتر مصدق را کنار زدند و شاه را به ایران برگرداندند. آن‌ها در سال 1345، کنار پالایشگاه آبادان، مجتمع پتروشیمی تأسیس کردند تا از نفت بهتر استفاده کنند.

سال‌ها گذشت. همزمان با آغاز اعتراضات و شروع زمزمه انقلاب، مردم آبادان هم پا به عرصه انقلاب گذاشتند. اولین تظاهرات ثبت‌شده در آبادان، مربوط به 18 دی 1356 است. این تظاهرات و خشم مردم آبادان، علیه چاپ مقاله‌ای در روزنامه‌ اطلاعات بود که در آن به امام خمینی (ره) توهین شده بود. اما یکی از مهمترین حوادث دوران انقلاب، در آبادان اتفاق افتاد و آن فاجعه آتش‌سوزی سینما رکس در خیابان امیری آبادان است.

رادیو ,
تصویری از آتش‌سوزی سینما رکس

در 28 مرداد 1357، ساعت 10 شب، هنگامی که 700 نفر به تماشای فیلم گوزن‌ها نشسته بودند، ناگهان سینما توسط عوامل واسطه‌ای رژیم پهلوی غرق در آتش و دود شد. مردمی که برای فرار به سمت درها هجوم آوردند، با درهای قفل شده روبرو شدند. درهای سینما از بیرون قفل شده بود. ماشین‌های آتش‌نشانی دیر به سینمای آتش‌گرفته رسیدند و در آنجا معلوم شد که تانکرها اصلاً آب ندارند!

در 19 شهریور 57، کارکنان شرکت نفت اعتصاب کردند. در 7 آبان، ارتش شاه پالایشگاه آبادان را اشغال کرد، اما نتوانستند پالایشگاه را راه بیندازند.

پس از پیروزی انقلاب،  آبادان که شهری مهاجرپذیر بود، دستخوش حادثه و آشوب شد. جمعیت خلق عرب که از سوی رژیم بعث صدام پشتیبانی سیاسی و تجهیزاتی می‌شد، در استان خوزستان فعال شده بود، در آبادان دست به اغتشاش و ماجراجویی زد. نیروهای خلق عرب، از راه جزیره مینو و اروندرود، با نیروهای بعثی عراق ارتباط نزدیکی برقرار کرده بودند و دستورات آنان را انجام می‌دادند.

انفجار بمب و مین‌گذاری، پرتاب نارنجک و مهمتر از همه، منفجر کردن خطوط لوله نفت، کار همیشگی خلق عربی‌ها بود. خلق عرب درصدد جدا کردن استان خوزستان از ایران بود. مردم انقلابی آبادان گروهی به نام جوانمرد یا نیروهای خط لوله تشکیل دادند تا با خرابکارهای ضدانقلاب مبارزه کنند. عبدالحسین بنادری از فرماندهان وقت سپاه آبادان که در این فیلم نیز به او اشاره شده است و خاطرات او در کتابی با عنوان «سرباز سال‌های ابری» منتشر شده است، هم در آبادان و هم در جزیره مینو با خلق عربی‌ها مبارزه می‌کرد.

رادیو ,
انفجار قطار مسافربری توسط غائله خلق عرب

از بهار 1358 تا نیمه اول 59 و قبل از آغاز رسمی جنگ، بالغ بر 69 عملیات خرابکاری در شهر و منطقه آبادان انجام گرفت که عمده این عملیات‌ها توسط تشکیلات ضدانقلابی خلق عرب صورت گرفت.

** مقاومت آبادان در جنگ

رژیم بعث عراق از شلمچه وارد خاک ایران شد و یک هفته بعد به دروازه خرمشهر رسید. بسیاری از آبادانی‌ها به کمک مدافعان خرمشهری پیوستند. غلامرضا رهبر نیز که آن روزها در رادیو آبادان کار می‌کرد، به خرمشهر رفت و مشغول تهیه گزارش و خبر شد. پایداری خرمشهر قوت قلب آبادانی‌ها بود، از این رو وقتی خرمشهر سقوط کرد، گردانندگان رادیو آبادان تمام تلاش خود را کردند تا روحیه مردم از بین نرود.

بسیاری از آبادانی‌ها شهر را ترک نکردند که رادیو آبادان در این رابطه نقش مهمی داشت. آنان ماندند و شهر را سنگربندی کردند. رادیو آبادان نیز به دلیل نزدیکی به شط و مرز عراق، توسط کارکنان و مردم آبادان، سنگربندی شد. 

سپاه پاسداران در شهر آبادان اعلام بسیج عمومی کرد. این اعلامیه‌ها از طریق رادیو آبادان منتشر می‌شد و مردم از طریق این رادیو سازماندهی می‌شدند. با اعلام اطلاعیه‌های سپاه، جوانان و نوجوانان راهی مراکز نظامی شدند تا مسلح و آماده دفاع شوند.

چند روز بعد از شروع جنگ، در طبقه اول ساختمانی کنار سینما ایران، کمیته ارزاق تشکیل شد که در فیلم چند بار به آن اشاره شده است. کار کمیته ارزاق این بود که اجناس مصرفی و فاسدشدنی را از مغازه‌های شهر جمع‌آوری کرده و میان مردم باقی‌مانده در شهر توزیع کند. از سوی دیگر، از مخازن نفت که هنوز سالم مانده بود، سوخت باقی‌مانده را جمع‌آوری و در بشکه‌های 220 لیتری ریخته و در جایی امن زیر شن و ماسه برای روز مبادا پنهان کردند.

** رادیو آبادان؛ صدای امید

در روزهای سخت دفاع آبادان، تنها فرستنده رادیویی آبادان سعی داشت تا به مردمی که خود را در محاصره جنگ می‌دیدند، روحیه بدهد. قبل از پیروزی انقلاب، شهرستان آبادان از دو فرستنده رادیویی برخوردار بود؛ یکی متعلق به شرکت ملی نفت ایران با نام رادیو نفت ملی که از سال 1332 به صورت 24 ساعته به تولید و پخش برنامه می‌پرداخت و دیگری که در سال 1352 به نام رادیو آبادان راه‌اندازی شد.

در اولین روز جنگ تحمیلی که دشمن حمله وسیعی را آغاز کرد، اکثر تأسیسات شهر آبادان آسیب دید و رادیو تلویزیون آبادان نیز به دلیل حمله دشمن و قطع برق از کار افتاد و تمامی کارکنان رادیو تلویزیون ملی پراکنده شدند و به استان‌های مختلف رفتند.

همزمان با شروع جنگ تحمیلی و قطع برنامه‌های رادیو تلویزیون ملی ایران، گروهی از نیروهای متعهد که با رادیو نفت ملی آبادان (مستقر در بریم) همکاری داشتند، فعالیت خود را برای برپا نگه داشتن صدای انقلاب و آبادان آغاز کردند. در آن حال، باتوجه به قطعی برق، مسئولین رادیو درصدد تهیه یک دستگاه ژنراتور کوچک به عنوان برق اضطراری برآمدند و از موتور برق یکی از نانوایی‌های شهر برای راه‌اندازی مجدد صدای پخش رادیو آبادان استفاده شد.

رادیو ,
تصویری از ساختمان رادیو نفت آبادان

این موتور برق که با بنزین کار می‌کرد و از نانوایی به رادیو آبادان منتقل شده بود، قدرت کمی داشت و فقط میز صدای پخش رادیو آبادان را روشن می‌کرد و قادر به روشن کردن دستگاه‌ها و تیپ‌های نوار نبود. در نتیجه با تلاش و پیگیری، بالاخره میز صدا و میکروفون پخش رادیو آبادان شروع شد و جعفرعلی نجفی که سرپرستی رادیو نفت را برعهده داشت و قاری قرآن، مؤذن و گوینده بود، به استودیوی پخش رفت و پس از اعلام برنامه و قرائت قرآن به طور زنده اذان گفت.

باتوجه به اینکه موتور برق مذکور یک تا دو ساعت بیشتر توانایی راه‌اندازی میز صدا را نداشت، برنامه‌ها تا همین حد پخش و دوباره قطع می‌شد و عوامل رادیو بعد از خنک کردن موتور و تأمین سوخت آن، دوباره میز صدا را روشن می‌کردند. بیشتر برنامه‌ها، پخش اطلاعیه بود و ایجاد شور و نشاط در میان رزمندگان اسلام. این برنامه‌ها برای تقویت روحیه مقاومت و دفاع بسیار موثر بود.

رادیو ملی نفت آبادان کم کم یه یکی از پدیده‌های جالب در روزهای محاصره آبادان تبدیل شد که به کمک رزمندگان و مردم آبادان آمد، چه با پخش سرودهای حماسی و دعا و نیایش و چه با دادن خبر. ارتباط بی‌سیم میان رزمندگان نبود. روی همین اصل، همه پیام‌های مربوط به جنگ از طریق رادیو پخش و اعلام می‌شد. مثلاً اگر دشمن به ناحیه‌ای در شهر خرمشهر یا آبادان حمله می‌کرد، رادیو آبادان از مردم کمک می‌خواست که برای دفاع و مقاومت به آن ناحیه بروند. یا اگر خون در فلان بیمارستان کم بود، رادیو آبادان اعلام می‌کرد که بیمارستان نیاز به خون دارد، مردم بروید و خون بدهید. حتی اگر مسئولی یا فلان دکتر کار ضروری داشتند، رادیو اعلام می‌کرد که آقای دکتر هرچه زودتر خودش را به بیمارستان برساند.

** حماسه کوی ذوالفقاری

بعد از اشغال خرمشهر، عراقی‌ها تلاش داشتند با عبور از بهمن‌شیر در منطقه ذوالفقاری، حلقه محاصره آبادان را تنگ‌تر کنند و وارد شهر شوند. آن‌ها با استفاده از تاریکی شب، منطقه ذوالفقاری را شناسایی کردند. 

در شب 9 آبان 1359، پنج روز پس از سقوط خرمشهر، پل شناور روی بهمن‌شیر زدند و به سوی کوی ذوالفقاری سرازیر شدند. عراقی‌ها می‌توانستند از دو پل ایستگاه 7 و 12 برای ورود به آبادان استفاده کنند، اما آن‌ها کوی ذوالفقاری را انتخاب کردند. دلیل این کار، تجربه تلخ نبرد در خرمشهر برای آن‌ها بود.

عراقی‌ها در دل شب و در سکوت، روی بهمن‌شیر پل زدند. نیروها و تانک‌ها و بلدوزرها، شروع به گذشتن از پل کردند. عراقی‌ها حساب همه چیز را کرده بودند، به جز چشمان بیدار مردی به نام دریاقلی سورانی.

خبر هجوم عراقی‌ها به ذوالفقاری با تلاش رادیو آبادان به همه جای این شهر رسید. نیروهای مقاومت مردمی، با هر وسیله‌ی دفاعی که داشتند، خود را به ذوالفقاری رساندند. به گونه‌ای که وقتی نیروهای سپاه به ذوالفقاری رسیدند، نیروهای مقاومت مردمی آبادان ساعتی بود که درگیر شده بودند.

رادیو ,
دریاقلی سورانی (نفر اول از سمت راست) کسی بود که خبر هجوم شبانه بعثی‌ها به ذوالفقاریه را به نیروهای نظامی و مردمی رساند.

آن روز در آبادان حماسه‌ای برپا شد. حدود 50 پاسدار و 200 تا 250 نفر از نیروهای مردمی آموزش‌ندیده و یا دارای آموزش ابتدایی در مسائل نظامی، با دست خالی و سلاح سبک جلوی یک گردان مسلح و آموزش‌دیده دشمن ایستادند و آن‌ها را تا شب شکست دادند. 

در سوی دیگر این واقعه، نیروهای دیگری نیز در مقابله با دشمن شرکت داشتند. به طوری که رهبر معظم انقلاب در این باره چنین گفته است: «در این ماجرای مهم و تعیین‌کننده، یک گردان از ارتش نیز نقش بسیار اساسی داشت و فرمانده آن به نام سرهنگ کهتری همان روزها به خاطر مقاومت شجاعانه و فداکارانه‌اش خیلی معروف شد.»

روز نهم آبان ساعت 9 صبح، وانت‌باری به رانندگی یک غیرنظامی با عجله و هراس وارد محوطه گردان تحت امر سرهنگ کهتری شد. او دریاقلی سورانی، اوراق‌فروش کوی ذوالفقاری بود که به سرهنگ کهتری اطلاع داد، نیروهای عراقی از پلی که روی رودخانه بهمن‌شیر زده‌اند، گذشته‌اند و وارد ذوالفقاریه شده‌اند. سرهنگ کهتری ضمن اعلام خبر تجاوز دشمن و هماهنگی با قرارگاه اروند، درخواست تعدادی اتوبوس یا وسیله نقلیه دیگر کرد تا بتواند نیروهایش را به خط مقدم ببرد.

سرهنگ کهتری با همراهی گروهی از تکاوران نیروی دریایی و نیروهای مردمی، با نیروهای عراقی که به منطقه ذوالفقاریه نفوذ کرده بودند، درگیر شدند و توانستند عراقی‌ها را تا پشت رود بهمن‌شیر به عقب برانند. یک افسر عرا قی که به اسارت درآمده بود، گفت: «صدام دیروز در مراسم بازدید از لشکر ما، دستور داد که به سوی آبادان بروید. خواربار نبرید. سوخت زیاد با خود حمل نکنید. همه چیز در آبادان برای شما مهیاست. فردا در میدان شهر از شما سان خواهم دید.»

نهم آبان را بسیاری از کارشناسان نظامی، نقطه عطفی در تاریخ جنگ ایران و عراق می‌دانند. از این روز به بعد بود که عراق از حالت تهاجمی و پیشروی بی‌وقفه بازماند و حالت دفاعی به خود گرفت. پیروزی مدافعان آبادانی در جبهه ذوالفقاری اولین پیروزی ایران در مقابل ارتش عراق از شروع جنگ بود. 

** آیت‌الله جمی و شهید رهبر

دو چهره مهمی که در فیلم «آبادان یازده 60» به تصویر کشیده شدند، آیت‌الله جمی و شهید غلامرضا رهبر هستند.

آیت‌الله جمی امام جمعه آبادان، در همان دوران به جمع نیروهای رادیو پیوست و پیام‌های خود را به صورت زنده به اطلاع شنوندگان و رزمندگان می‌رساند. دست‌نوشته‌ای این روحانی مبارز در کتابی با عنوان «نوشتم تا بماند» توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

رادیو ,
آیت‌الله جمی از نخستین روزهای جنگ تحمیلی به جمع نیروهای رادیو نفت آبادان پیوست و از طریق رادیو با مردم مقاوم این شهر سخن گفت

شهید غلامرضا رهبر نیز تهیه‌کننده، گزارشگر، نویسنده و مجری برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی بود. او در سال 1336 در آبادان به دنیا آمد.  از سال 1358 فعالیت خود را در صدا و سیمای مرکز آبادان و رادیو نفت آغاز کرد.

در سمت مدیر خبر رادیو آبادان و نماینده صدا و سیما در قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) در مناطق عملیاتی جنوب و غرب مشغول فعالیت شد. در هنگامه جنگ با حضور در جبهه‌های جنگ و زیر بارش توپ و خمپاره، کار خود را دنبال کرده و ایثارگری رزمندگان را روایت می‌کرد. راویت‌های او از سال‌های دفاع و حضور در خط مقدم، با میکروفونی که همیشه در دست داشت، موجب بلوغ و رشد سبک و تفکری به نام «خون‌نگاران» شد. 

غلامرضا رهبر در 21 دی ماه سال 1365 در عملیات شلمچه مفقود و در سال 1367 خبر شهادتش منتشر شد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon