نگاهی به «پدران» | مستقل به جای شبیه «فرهادی» بودن
فیلم سینمایی «پدران» اگرچه ضعفهای جدی در فیلمنامه و کارگردانی دارد اما در مجموع فیلمی با مضمون و محتوایی شریف در میان روزهای تلخ و سیاه سینمای ایران است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، پدران روایت ارتباط دو نسل پدران و پسرانی است که ارتباط کاملی میان آنان برقرار نیست. پدرانی که فرزندان خود را نمیشناسند و از آنان فاصله دارند و این فاصله منجر به اتفاقی تلخ در زندگی آنان شده است.
نکته مثبت فیلم این است که فیلم یقه پدران را چنان نمیگیرد که تمام مشکلات را ناظر به فاصله آنان با پسران بداند. چیزی که عامل اصلی اتفاقات تلخ فیلم است، این است که دختری که دوستِ پسر یکی از این دو پدر است به خاطر عدم کنترل هنگام رانندگی منجر به حادثه رانندگی شده و فرزندان دو پدر در این حادثه فوت میشوند. فیلم میتوانست با کنار گذاشتن کاراکتر دختر تا انتها روان مخاطب را با تردید میان اینکه کدام از یک دو پسر در فیلم عامل اصلی این تصادف است فضای فیلمهای فرهادی را مانند دیگر فیلمهای جشنوارهای فراهم کند و شبیه دیگر فیلمهای تکراری روزهای تلخ و سیاه سینمای ایران باشد.
نمایی از فیلم پدران
اما پدران نمیخواهد مانند دیگر فیلمهای جشنواره باشد که با ساختن تقابل میان عقل و احساس یا احکام قضایی و عاطفه، فضای روشنفکرانه و شبه فلسفی ایجاد کند. فیلم نیتش تنها به خود آوردن پدرانی است که با فرزندان خود فاصله دارند، آنقدر زیاد که یا با آنکه فرزندان مردم را درس میدهند بچه خود را نمیشناسند و یا اینکه آنقدر در پول و کار و ثروت غرقند که فرزند خود را فراموش میکنند. برای همین با شیرجه زدن به درون استخر فضای خسته و تیره و تار، یک فیلم ساده اما پندآموز برای پدران امروز جامعه ساخته است.
فیلمنامه پدران قطعاً فیلمنامه درجه یکی نیست اما نه آنقدر بد که در نشست خبری آن را زیر مشت و لگد کار غیراستاندارد گرفتند. آیا دیگر فیلمهای مزخرف این جشنواره آنقدر از فیلمنامه قوی و منسجم برخودار بودند که فقط این یک فیلم در این میان زیادی کرده است؟ پدران هرچه باشد یک کلام حرف حساب و درستی که مورد نیاز همه پدران است را چه با فرم تله فیلمی و چه سینمایی و یا ویدئویی ساخته و تحویل مردمی میدهد که با سینما قهرند. وارد کردن کاراکتر «دختر» به فیلم و کنار گذاشتن پسران از فرضیه رانندگی جنجال خشن و ضدانسانی ایجاد شده میان پدران را تلطیف میکند و باعث میشود که شاهرخ، پدر مانی که مدعی رفاقت و عشق فرزند خودش است اما عملاً او را نمیشناخته است وجدانش درد بگیرد و به خود بیاید که آنقدرها هم که فکرمیکرده است پدر خوبی نیست.
در غیر این صورت تا آخر فیلمنامه دو راه را باید دنبال میکرد یا با پایان باز مقصر اصلی این ماجرا را معلوم نمیکرد و قضاوت را با تردید مانند فیلمهای فرهادی به حال خود رها میکرد یا با روشن کردن تکلیف این ماجرا قضاوت اخلاقی را به دامن شاهرخ برای تصمیمگیری اعدام دوست پسرش واگذار میکرد. کدام یک از این دو حالت برای مخاطب عامی سینمای ما مفید و مناسب است؟ کدام یک میتواند امید و معنایی برای زندگی مردمی که حوادث و اتفاقات سخت به دلیل نبود زیرساختهای درست و مناسب فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای جوانانشان رخ میدهد، ایجاد کند؟
نمایی از فیلم پدران
پدران به جای این بازیهای فکری و فلسفی و روانی، سراغ هشداری برای پدران این کشور میرود که به آنان بگوید با فرزندان خود رفیق باشید و آنان را بشناسید و بیهود ادای مدعیان را در نیاورید.
بازی هدایت هاشمی یکی از متفاوتترین بازیهایی است که در همه این سالها از او سراغ داریم. نقشی عصبانی بر خلاف ظاهر همیشه خندان و بشاش او که نمیتواند داغ از دست دادن فرزند خود را فراموش کند. صحنه درگیری او با پدر دوست مانی و برخورد فیزیکی او با علیرضا ثانیفر به شدت واقعی و گیرا بود. البته دو سه سکانس از نمایش ناراحتی او اضافی و تکرار مکررات است و قطعاً میتواند حذف شود.
بازی گلاره عباسی که چندان در فیلم حضور نداشت و کوتاه بود، نقش مادر فرزندمرده را بد بازی نمیکند. البته تکرار دست بلند کردن روی همسرش آن را کلیشهای کرده است و برای چنین فیلم محتوامحوری قطعا خوب نیست.
در نهایت «پدران» میتواند با تدوین دوباره و بازسازی چند سکانس یکی از فیلمهای خوب سینمای اجتماعی ما باشد.
نمایی از فیلم پدران
انتهای پیام/