یادداشت| راهکارهای عملی مقابله با «معامله قرن»-۴؛ حفظ بحران مشروعیت برای اشغالگران
کسب مشروعیت همواره در طول تاریخ اقدامات صهیونیست ها پیش از تأسیس رژیم مجعول صهیونیستی در رأس اقدامات آنها قرار داشته است. گرفتن این ابزار از صهیونیست ها نه تنها می تواند آنها را به عقب نشینی در «معامله قرن» وادارد بلکه می تواند به محو آنها ختم شود.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، با آغاز گام ای عملی دولت ترامپ و رژیم صهیونیستی برای اجرایی کردن طرح موسوم به «معامله قرن» این خطر فلسطین را تهدید میکند که صهیونیستها در سایه محاصره عملی کل فلسطین با کمک دولت دونالد ترامپ اقداماتی یک جانبه را در فلسطین اجرایی کنند که این اقدامات به بلعیدن فلسطین توسط صهیونیستها و اخراج فلسطینیان از تمام خاک فلسطین شود.
در این راستا مقابله با طرح موسوم به «معامله قرن» نیاز به اقداماتی عملی دارد تا بتواند این طرح را عقیم گذاشته، صهیونیستها و آمریکا را در اجرایی کردن آن ناکام گذارد.
مهمترین رکنی که صهیونیستها حتی با لابیهای فراوان تلاش کردهاند آن را به دست آورند «مشروعیت» در عرصه های مختلف است. این مشروعیت که مهمترین رکن هر حاکمیت است اگر همچنان برای صهیونیستها یک خلاء باقی بماند با وجود لابیهای فراوان و تزویر و پولی که هزینه میکنند میتواند آنها را عقب رانده وحتی به زمین بزند. مشروعیت در حال حاضر برای صهیونیستها به صورت به رسمیت شناخته شدن در مجامع بین المللی است که تاکنون از سوی همه کشورهای دنیا رقم نخورده است. امری که آنها تلاش میکنند از طریق عادیسازی روابط با کشورهای عربی و اسلامی آن را برای خود در جهان اسلام و منطقه غرب آسیا نیز به دست آورند.
تاریخ تلاش های صهیونیستی برای رسیدن به مشروعیت
گام نخست، همگام کردن قدرت های جهانی
نخستین اقدامات صهیونیست ها برای رسیدن به مشروعیت به آغاز اقدامات عملی جنبش صهیونیسم برای اشغال فلسطین و تشکیل دولت یهود باز میگردد. هنگامی که صهیونیستها با به کارگیری پول صهیونیستهای ساکن انگلستان توانستند از دولت انگلستان در سال 1917، سندی را تحت عنوان «اعلامیه بالفور» در دولت انگلستان به امضا برسانند که براساس آن انگلستان خود را متعهد به تشکیل دولت یهود در فلسطین کرد. این تلاش و هزینههایی که برای آن صورت گرفت برای آن بود که متنفذترین دولت وقت آن دوران رسماً به تشکیل دولت یهود در فلسطین متعهد شود.
صهیونیستها کمی پیش از آن نیز تلاش کرده بودند با قانع کردن امپراتوری عثمانی، آن حاکمیت را راضی کنند خاک فلسطین را به آنها بدهد. کاری با مخالفت جدی سلطان عبدالحمید به فرجام نرسید و همین امر موجب دسیسه چینیهای دامنه دار صهیونیست ها علیه سلطان عبدالحمید و امپراتوری عثمانی و سرانجام سقوط این امپراتوری ختم شد.
گام دوم، همراه کردن جامعه جهانی
تلاش های بعدی صهیونیست ها به اواخر قیمومت انگلستان بر فلسطین باز میگردد. جایی که صهیونیست ها تلاش کردند تا ورود به جامعه جهانی -که پس از جنگ جهانی دوم تحت عنوان جدید «سازمان ملل متحد» شکل گرفته بود – برای خود حاکمیتی را در فلسطین رقم بزنند که این ساختار جدید جهانی آن را به رسمیت می شناسد. این اقدام منجر به صدور قطعنامه ای تحت عنوان «طرح تقسیم» در سازمان ملل شد. طرحی که در آن دو سوم فلسطین را به یهودیانی میداد که یک سوم جمعیت فلسطین را پس از سه دهه مهاجرت در اختیار داشتند.
گام سوم، عضویت در سازمان ملل
گام بعدی صهیونیستها پس از این اقدام یکسال پس از آن و در سالروز تأسیس رژیم صهیونیستی رقم خورد. صهیونیست ها که سال 1948 اعلام موجودیت کرده بودند در نخستین گام، به سمت عضویت در سازمان ملل رفتند. آنها میدانستند با عضویت در سازمان ملل از حمایت های بیدریغ آمریکا بهتر برخوردار خواهند شد ضمن آنکه می توانند بهره کاملی از عضویت در این سازمان ببرند. آنها با آنکه به صورت مشروط عضو سازمان ملل شدند و هیچ گاه شروط سازمان ملل را محقق نکردند اما همیشه از این عضویت بیشترین بهره ها را برده اند.
گام چهارم، قبول از سوی سازشکاران
هنگامی که صهیونیست ها تحت تأثیر انتفاضه نخست مجبور شدند با فلسطینی های سازشکار پای میز مذاکره بنشینند با دستیابی به توافق اولین اقدامی که انجام دادند «به رسمیت شناختن» دو طرف بود. هرچند در این عرصه آنها فلسطینیها را فریب دادند و در حالی که ساف دولت مجعول «اسرائیل» را به رسمیت شناخت آنها دولت فلسطین را به رسمیت نشناختند و سازمان آزادی بخش فلسطین را به عنوان نماینده مردم فلسطین به رسمیت شناختند اما همین گام نشان داد چقدر «به رسمیت شناخته شدن» به عنوان ابزار اصلی مشروعیت برای آنها مهم است.
جلوگیری از رسیدن رقیب به امتیاز مشروعیت
نشانهای که این دیدگاه صهیونیستها را به طور دقیق اثبات میکند مانع تراشیهای آنها برای عضویت فلسطین در سازمان ملل است. آنها پس از توافقاتی که طی دو دهه مذاکره با ساف داشتند و با اصراری که محمود عباس در آغاز دهه دوم قرن 21 برای عضویت در سازمان ملل داشت به هیچ وجه حاضر نشدند فلسطین به عضویت سازمان ملل درآید. صهیونیست ها با همکاری آمریکا ابتدا در سال 2012 درخواست عضویت فلسطین در سازمان ملل را که در شورای امنیت مطرح شده بود وتو کردند. پس از آن نیز با هرگونه عضویت فلسطین مخالفت کردند و در حالی که ابومازن تلاش کرد در مجمع عمومی با رأی اعضا به عنوان دولت غیر عضو وارد شود تلاش کردند با اهرمهای اقتصادی او را تحت فشار قرار دهند. این نشان میدهد مشروعیت برای صهیونیستها چه اندازه اهمیت دارد و از عواقب آن علیه خود هراس دارند.
گام پنجم، عادی سازی روابط
صهیونیست ها در مقطعی که تلاش دارند تا طرح موسوم به «معامله قرن» را اجرایی کنند به عنوان یکی از اهرمهای مهم و یکی از بخش های آن تلاش می کنند مشروعیت برای خود رقم بزنند و آن هم تلاش برای عادیسازی روابط با کشورهای منطقه و اسلامی است. آنها به خوبی میدانند اگر کشورهای منطقه آنها را به رسمیت نشناسند نمیتوانند کاری از پیش ببرند لذا به عنوان یکی از بخش های اصلی «معامله قرن» به دنبال رسمی کردن روابط با کشورهای منطقه و اسلامی هستند.
راهکار سلب مشروعیت
با توجه به آنچه در بالا به آن اشاره شد ادامه بحران مشروعیت صهیونیستها در عرصههای مختلف یکی از راهکارهای کارآمد برای به شکست کشاندن طرح موسوم به «معامله قرن» است. این اقدام باید در چند عرصه مختلف عملی و اجرایی شود تا آنها را به چالش حقیقی بکشاند.
سلب مشروعیت در داخل فلسطین
در گام نخست حکومت خودگردان فلسطین باید با عقب نشینی از توافقنامه «اسلو» به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی را از سوی ساف پس بگیرد. با این اقدام صهیونیست ها دیگر یک دولت رسمی از سوی ساف تلقی نخواهند شد و این امر هیچ بار حقوقی برای فلسطینیها نخواهد داشت. این امر میتواند به یک خیزش مردمی و ایجاد روحیه مقاومتی قوی تری در کرانه باختری ختم شود.
سلب مشروعیت در عرصه منطقه ای
در حال حاضر به جز اردن و مصر هیچ کشور اسلامی و عربی با صهیونیستها رابطه رسمی ندارد. اما صهیونیستها روابط مخفی فراوانی با کشورهای عربی و برخی کشورهای اسلامی دارند. به گونه ای که نتانیاهو طی ماه های گذشته مدعی شده جز با چند کشور عربی و اسلامی با تمام کشورهای عربی و اسلامی روابط مخفی دارد. نبرد رسانهای و به پا خواستن ملتهای منطقه می تواند مسئله عادی سازی روابط را که از سوی دولتهایی در منطقه دنبال می شود به شکست کشاند. این سد می تواند با اعتراضات مردمی قوی تر و ستبر تر شود.
ظرفیت و پتانسیل این اقدام تا اندازه ای است که می تواند روابط مصر و اردن را نیز دچار چالش و توقف مقطعی کند. اقدامی که باید با خواست ملتهای منطقه و از همه مهمتر فلسطینیها پیگیری شود. فلسطینی ها باید در اعتراضات خود از ملت های اردن و مصر و سایر کشورهای منطقه بخواهند که به دولت های متبوع خود اجازه برقراری روابط رسمی را ندهند و این مسئله به عنوان یک خط قرمز تبدیل به قانون تمامی کشورهای منطقه شود.
سلب مشروعیت در عرصه جهانی
در عرصه جهانی، کشورهای اسلامی و حامیان مبارزه با صهیونیسم باید با استناد بر شروطی محقق نشده عضویت رژیم صهیونیستی به ویژه در خصوص عدم تعیین وضعیت آوارگان فلسطینی و تأکید بر جنایت هایی که آنها در فلسطین انجام داده اند و همچنین تأکید بر نقض رسمی قطعنامه های سازمان ملل از سوی رژیم صهیونیستی، این رژیم را ابتدا در نهادهای زیر مجموع سازمان ملل و در مرحله آخر خود مجمع عمومی و شورای امنیت به چالش بکشانند.
انتهای پیام/