تحلیل| چرا احزاب سیاسی اسرائیل نمیتوانند کابینه تشکیل دهند؟
اسرائیل از نوامبر ۲۰۱۸ تاکنون کابینه رسمی ندارند و با وجود ۲ انتخابات در تشکیل کابینه ۳ مرتبه شکست خوردهاند. انتخابات سوم نیز با ادامه روند کنونی میتواند به شکست در ایجاد کابینه ختم شود امری که ریشه در ساختار، عقیده و افراد دارد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، آخرین دولتی که در رژیم صهیونیستی به عنوان دولت رسمی بر سر کار بود کابینهای بود که پس از انتخابات سال 2015 کنست رژیم صهیونیستی توسط بنیامین نتانیاهو به وجود آمد. آن کابینه دچار فراز و فرودهای بسیاری شد و سرانجام با خروج آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ نتانیاهو از ائتلاف وی، در 14 نوامبر 2018، از هم پاشید. با انحلال دولت و انحلال کنست، رژیم صهیونیستی از آن تاریخ با همان دولت نتانیاهو که تحت عنوان دولت موقت سر کار است اداره میشود.
از آن تاریخ صهیونیستها 3 انتخابات برگزار کردهاند. نتانیاهو 2 مرتبه و بنیگانتس 1 بار در تشکیل کابینه شکست خوردهاند. در انتخابات سوم نیز شرایط با وجود کسب 58 کرسی توسط راستگرایان به رهبری نتانیاهو و 54 کرسی چپگرایان به ریاست بنیگانتس در شرایطی سخت قرار دارد که تشکیل کابینه را به اما و اگر کشانده است. سؤال اینجا است که چرا صهیونیستها نمیتوانند کابینه جدید تشکیل دهند و انتخابات پشت انتخابات آنها را به جایی نمیرساند؟
ضعف و تناقض ساختار سیاسی
ساختار سیاسی حاکم بر رژیم صهیونیستی ساختار مبتنی بر پارلمان است. به این معنی که پارلمان از انتخابات سراسری بیرون میآید و تمام حاکمیت از دل پارلمان بیرون میآید. در این ساختار حزب یا مجموعهای از احزاب میتوانند دولت را تشکیل دهند که اکثریت کرسیهای پارلمان (کنست) را در اختیار داشته باشند.
در همین حال تکثر و تعدد احزاب در رژیم صهیونیستی آزاد و متداول است. به این معنی که صهیونیستها به دلیل تأکید بر تکثر احزاب به عنوان ادعای دموکراسی خواهیشان به شدت روی ایجاد احزاب جدید صحه میگذارند.
با این شرایط هر سال احزاب جدیدی به عرصه سیاسی پا میگذارند که با شعارهای مختلف و تعلقات متفاوت ساکنان صهیونیست سرزمینهای اشغالی را به سمت خود جذب میکنند. همین امر موجب تقسیم آراء بین احزاب مختلف میشود و در هر دوره از انتخابات، صهیونیستها شاهد حضور احزاب بیشتری در انتخابات هستند که تعدادی رأی کسب کردهاند و فرصت برای کسب اکثریت آراء برای همه این احزاب هر روز کمتر و ضعیفتر میشود.
این ضعف ساختاری موجب شده به مرور زمان ائتلاف دولتها از تعداد احزاب بیشتری به وجود آید و طبیعی است که هرچه تعداد احزاب برای تشکیل ائتلاف بیشتر باشد هم باج خواهیهای این احزاب گسترش مییابد و ایجاد ائتلاف را سخت میکند و هم اینکه در صورت ائتلاف، وجود نقاط اختلافی کوچک موجب خروج این احزاب از ائتلافهایی میشود که به سختی شکل گرفتهاند.
تعمیق اختلاف برآمده از شکاف جامعه صهیونیستی
در حال حاضر یکی از دلایل اصلی شکست ائتلافهای تشکیل دولت در رژیم صهیونیستی اختلافاتی است که بین احزاب مختلف وجود دارد. به دلیل اختلافات ریشهدار که بسیاری از آنها اختلافات عقیدتی هستند، هیچ یک از احزاب حاضر در دو ائتلاف موسوم به راستگرایان و چپها ، حاضر نیستند وارد دولتی شوند که یکی از اعضای ائتلاف رقیب در آن باشد.
این اختلافات برآمده از اختلافاتی است که ریشه در جامعه صهیونیستی دارد. در حال حاضر راستگرایان که مجموعهای از وفاداران به مبانی صهیونیزم و مذهبیهای تندرو هستند با وجود آنکه اولی سکولار و دومی مذهبیاند گردهم جمع آمدهاند. در مقابل آنچه تحت عنوان چپگرایان و میانهها شناخته میشود با دیدگاههای مبتنی بر اندیشههای سکولاریسم محض و رویکردهای کمونیستی و سوسیالیستی به یک جناح تبدیل شدهاند. این دو نگاه در جامعه رژیم صهیونیستی ریشه دارند و این اختلاف برآمده از آن جامعه است لذا این دو دیدگاه به دلیل طرفدارانشان در جامعه، اگر بخواهند هم نمیتوانند با رقیب گرد هم آیند.
نتانیاهو، عاملی جدید بر اختلافات مبنایی
در کنار تمام اختلافاتی که هم اکنون در عرصه سیاسی و اجتماعی رژیم صهیونیستی موجب تضاد بین احزاب شده و مانع ایجاد کابینه و برهم خوردن کابینههای گذشته شده، نتانیاهو عامل جدیدی است که موجب اختلاف بین جناحهای مختلف در عرصه کنونی است.
در حال حاضر آنچه تحت عنوان چپگرایان و میانهها در عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی شناخته میشود، مجموعهای از افراد هستند که با مبانی موجود در عرصه سیاسی یک دهه قبل رژیم صهیونیستی هیچ سنخیتی ندارند. حزب کار با دیدگاههای سوسیالیستی در کنار مرتص قرار گرفته که نگاههای مذهبی دارد. از سوی دیگر این دو در کنار ائتلاف آبی سفید قرار گرفتهاند که مجموعهای از فرماندهان قدیمی ارتش و دستگاه امنیتی است. کسانی که در گذشته همکاران نتانیاهو و راستگرایان و بعضا عضو همچون موشه یعلون عضو لیکود بودهاند. این مجموعه «یائیر لاپید» را در خود دارد که زمانی وزیر دولت نتانیاهو و حزب او «یش عاتید» هم پیمان نتانیاهو بوده است.
وجه مشترک تمامی حاضران در این جناح، مخالفت آنها با شخص «بنیامین نتانیاهو» است. این افراد در گذشته اختلافات دامنهداری با نتانیاهو داشتهاند و به نوعی از وی آسیب دیدهاند، کسانی چون «یائیر لاپید»، «گابی اشکنازی»، «بنی گانتس» و «موشه یعلون» .
علاوه بر این جناح ، یکی از کسانی که امروز نقطه مقابل نتانیاهو است، آویگدور لیبرمن است که در جناح چپ و میانه قرار نگرفته اما با جدا شدن از راستگرایان در 3 انتخابات گذشته مسیری مستقل را طی کرده است. علت جدایی لیبرمن نیز چیزی جز اختلاف با نتانیاهو و انتقاد از فردمحوریهای وی نیست.
علاوه بر همه اینها باید به پروندههای قضایی و فساد نتانیاهو نیز اشاره کرد که عاملی در تشتت آراء حامیان جناح راست بوده است. اگرچه او در انتخابات 2 مارس رأیی بالاتر از رقبای خود به دست آورد اما علت اصلی این رأی، عواملی جز رویکردهای فردی و مشکلات اساسی او است که بررسی آن محملی جدا میطلبد.
به طور کلی بخش قابل توجهی از انشقاق سیاسی موجود در رژیم صهیونیستی که موجب عدم تشکیل کابینه طی دو سال گذشته در این رژیم شده، به شخص «نتانیاهو» و سیاستهای فرد محور وی باز میگردد که او را به یک عامل تفرقه تبدیل کرده است.
به طور کلی شکستهای متوالی جریانهای سیاسی در تشکیل کابینه ریشه در ساختار سیاسی رژیم صهیونیستی، اختلافات ریشه دار جامعه صهیونیستی و شخص «بنیامین نتانیاهو» دارد. به تمام این مسائل میتواند جزئیات فراوانی را اضافه کرد که هر کدام موجب تشدید اختلافات شدهاند اما نه این نوشته مجال بحث این جزئیات را دارد و نه اینکه تقسیم بندی بیشتری را برای آنها میتوان ارائه کرد و همه آن جزئیات در این دسته بندیها قابل تقسیماند.
انتهای پیام/