معنویتی در درون رنج و سختی
انسان معنویِ دین، عزلت نشین بیابانها نیست بلکه میتواند همان پرستاری باشد که با وجود سختی اما با فروتنی و احساس وظیفه، به بیماران رسیدگی میکند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا، برخی (از معنویتپژوهان معاصر) برای تأمین معنویت در زندگی –که البته قبلاً معنویت را به اموری مانند تأمین حداکثری خرسندی و رضایت باطنی تقلیل دادهاند - به پیمودن زندگی مملوّ از لذّت و آرامش توصیه کردهاند، فارغ از اینکه این خوشی و بیغمی، به چه نحوی تأمین بشود و فارغ از اینکه آیا این فرآیند، عجین با حقیقت است یا مخدّر از حقیقت! ...
ولی معنویتی که دین برای انسان ترسیم میکند، معنویتی است که در دل همین زندگی مختلط از آسیب، سود، رنج، شادی، غصّه، لذّت و درد فراهم شده است؛ از نگاه دین، انسان معنوی انسانی نیست که خود را از هیاهوی دنیای درهم و مبهم، دور کند و در کنجی بخزد و عزلت گیرد؛ نیز از نگاه دین، انسان معنوی انسانی نیست که صدای واضح و روشن فساد و آسیب دنیا را بشنود و خود را فریب دهد و خود را به نفهمی بزند یا به خود، تلقین دهد که همهچیز در امن و امان است...
دین الهی، معنویت حقیقی و غیرتصنّعی را عجین و آمیخته با واقعیت زندگی میداند؛ زندگی مشحون از تلخیها و شادیها، غصّهها و خوشیها، شدائد و آسانیها است؛ انسان معنوی کسی نیست که به گوشهای بخزد، سایهای پیدا کند و از گرمای آفتاب دوری کند، از کار روزانه رهایی یابد، از آلام طبیعیِ غیرقابل فرار، غفلت کند و یا خود را به غفلت بزند، عرق جبین نریزد و صرفاً به جنباندن زبان یا به رکوع و سجود بپردازد؛ حضرت علی (علیهالسلام) در بیانی نورانی میفرمایند:«چه بسا روزهدارى که از روزهاش جز گرسنگى و تشنگى بهرهاى ندارد، و چه بسا شبزندهدارى که از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمىبرد.»
بلکه معنویتِ انسان معنوی از نگاه دین، همان عرقریختنِ کارگری است که به خاطر رضایت خداوند و برای تأمین معاش خانوادهاش، که دستور خداوند است، در مقابل گرمای سوزان آفتاب در مزرعه یا کارخانه مشغول کار است و سختی میکشد؛...
انسان معنویِ دینی همان پرستاری است که در بیمارستان، با اینکه به لحاظ اداری موظّف نیست، ولی با روی خوش و به خاطر رضایت خداوند، در همهی ساعات شبانهروز و حتّی در نیمهی شب، نه تنها به وظایف اصلی پرستاری اقدام میکند، بلکه اموری مانند استحمام و قضاء حاجت بیمار را نیز متکفّل میشود و با تواضع و بدون اینکه بیمار، احساس منّت کند، به او رسیدگی میکند... .
با توجّه به توضیحات فوق، اشتباهی بس خطیر است اگر کسی معنویت و سلوک معنوی را با تعابیر مبتذلی مانند فرار از رنج و رهایی از دردهای دنیوی و مادّی معرّفی کند؛ چنین کسی نتوانسته است افق خود را همطراز افق عارفان الهی کند که اساساً نه خوشی و نه ناخوشی در دنیا، بلکه حتّی خوشی و ناخوشی آخرت نیز، هیچکدام برای آنها معیار و موضوع هیچ تصمیم و هیچ همّی نیست: یکی درد و یکی درمان پسندد/ یکی وصل و یکی هجران پسندد/ من از درمان و درد و وصل و هجران / پسندم آنچه را جانان پسندد.
منبع: کتاب معنویت در ادیان ابراهیمی(صفحه275تا 279)
انتهای پیام/