پای حرف مردم اصفهان| آنها که هنوز کرونا را جدی نگرفتهاند و در خانه نمیمانند
گروه استانها- این روزها هرچه گفتند و گفتیم که در خانه بمانید گویی با آنها شوخی کردهایم؛ اما به این عده افراد که هنوز در خیابانها و بازارها با آسودگی به خرید مشغولند باید گفت که اگر کرونا را جدی نگیرید او شما را جدی خواهد گرفت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، هفتههاست که کشورمان شور و حال سابق را ندارد، هیچ چیز سر جایش نیست، نه اسفند رنگ و بوی همیشگی را دارد و نه قرار است نوروزمان مانند سالهای گذشته باشد، از همان روزی که خبر دادند ویروسی کوچک و کشنده وارد کشور شده است همه چیز به هم ریخته است.
آدمهای زیادی جان خودشان را از دست دادند، خیلیها مبتلا شدند و آن طور که پزشکان میگویند مداوا شدند، برخیها هم مبتلا شدند اما هنوز مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار آنهاست. عدهای هم ناقل این ویروس هستند و خودشان خبر ندارند و خدا میداند چند نفر را مبتلا کنند به خصوص مسنترها و آنها که بیماری زمینهای دارند.
ما جوانترها هم که فکر میکنیم بیمار نمیشویم بدون اینکه به فکر افراد آسیب پذیر باشیم همچنان بر طبل بی عاری کوبیدهایم و در خیابانهای شهر به دنبال مایحتاجی میگردیم که ضروری نیست.
این روزها ذهنم درگیر آنهایی شده است که هنوز هم کرونا را جدی نگرفتهاند، برخیها تمسخر میکنند و حتی خطر آن را انکار میکنند، برخی دیگر میدانند خطری هم هست اما فکر میکنند آنها را تهدید نمیکند و مرگ برای آنان نیست، عدهای هم هستند که همه اینها را میدانند اما تصور میکنند میتوانند در برابر این ویروس از خودشان مراقبت کنند.
دست به کار شدم و به میان مردمی رفتم که در بازار مشغول خرید هستند، میخواستم بدانم دلیلشان برای حضور در اماکنی که بارها منعمان کردند چیست، همه این آدمها واقعا نیاز ضروری دارند؟ مگر قرار نیست عید را در خانه بمانیم، مهمانی نرویم، سفر نرویم و فقط در کنار افراد خانواده کوچک خودمان باشیم پس این همه تکاپو و هیاهو برای چیست.
بلدیم از خودمان مراقبت کنیم؛ نکات بهداشتی را رعایت میکنیم
اولین مغازهای که در بازار توجهم را جلب کرد لوازم بهداشتی و آرایشی بود، چهار پنج خانم در آن مشغول خرید بودند، ماسک به دهان و دستکش به دست داشتند، هنوز سئوالی نپرسیده بودم که یکی از آن خانمها سرفه کرد، همه برگشتند و نگاه تندی به او کردند، یکی از مشتریان با تندی به او گفت وقتی که بیمار است برای چه از خانه بیرون آمده است، آن زن ادعا کرد که در آرایشگاه کار میکند و به مواد رنگ حساسیت دارد و سرفهاش برای همین است. اما همهمهای بین زنان آنجا برپا شد، از مشتری معترض پرسیدم: شما خودتان چرا از خانه بیرون آمدهاید، این همه اخطار را چرا نادیده گرفتهاید؟ آیا واقعا خریدهایتان اینقدر ضرورت دارد؟ با تندی پاسخ مرا نیز داد و گفت: « شما هم که فرهنگ ندارید، نمیبینید مجهز بیرون آمدهام، نمیتوانم که از خریدم صرف نظر کنم، در ضمن شما خودت چرا اینجا هستی؟»
حالیاش کردم که خبرنگار هستم، لحنش از قبل تندتر شد و گفت: «این همه آدم چرا اومدی سراغ من؟ ما حواسمان هست، بلدیم از خودمان مراقبت کنیم، وقتی هم به خانه برویم تمام نکات بهداشتی را رعایت میکنیم».
از آنجا بیرون آمدم، به حرفهای زنی فکر میکردم که مرا بی فرهنگ و خودش را صاحب فرهنگ خطاب میکرد و به تمام هشدارها و تلاش پزشکان و همه آنها که بی ادعا خدمت میکنند را نادیده گرفته بود. باید اعتراف کنم که من هرگز نگران آدمهایی که برای جان خود و عزیزانشان ارزش قائل نیستند نشدهام، دلواپسی من برای آنهاست که بی گناه و بدون مرتکب شدن خطا در معرض این افراد ناقل قرار میگیرند و بیمار میشوند.
بعد از روزها قرنطینه اولین بار برای خرید بیرون آمدهایم
مغازه دیگری مانتوهای خود را به نمایش گذاشته بود، مانند اسفند سال گذشته شلوغ نبود اما برای این روزهای ما که در شرایط بحرانی قرار داریم تعداد زیاد بود، حداقل 10 نفر مشتری در این مغازه در حال خرید و یا نگاه کردن بودند، از زنی که حدود 55 یا 60 سال سن داشت پرسیدم که برای چه از خانه بیرون آمده است، قبل از اینکه او هم مرا متهم به بی فرهنگی کند کارتم را نشانش دادم.
آهی کشید به دختر جوانش اشاره کرد و گفت: «هرچه به این دختر میگویم حالا وقت خرید کردن نیست قبول نمیکند، گفت زود میرویم و برمیگردیم مانتو ندارم؛ گفتم جایی که نمیرویم گفت دیدن دوستانم که میروم. برای همین مجبور شدم همراهیاش کنم. البته این مدت اصلا از خانه بیرون نیامدهایم، امروز هم یک مانتو میخریم و زود برمیگردیم».
روزی چند بار مغازهها را ضد عفونی میکنیم، مشتری داریم
یکی از فروشندگان هم گفت: «چقدر سخت میگیرید، کرونا آنقدر هم که میگویید خطرناک نیست، ما از صبح تا شب چند بار کل مغازه را ضد عفونی میکنیم، مشتریهایمان نگران نباشند، اگر هم کسی علائم سرماخوردگی داشته باشد اصلا اجازه نمیدهیم وارد شود».
مغازهای که لوازم هفت سین میفروخت از همه جا شلوغتر بود، مادرانی هم با بچههایشان آمده بودند و نظر آنها را در مورد انتخاب این وسیلهها میپرسیدند. به یکی از مادران که دختر بچهای پنج شش ساله همراهش بود کارتم را نشان دادم و علت حضورش را پرسیدم، کمی جا خورد، نمیدانست چه بگوید، خودش را جمع و جور کرد و گفت: «باور میکنید اولین بار است که دخترم را بیرون آوردهام، مدام میگفت حوصلهام سر رفته است، گفتم امروز بیاید کمی وسایل هفت سین بخریم حال و هوایش عوض شود. اما مراقب هستم ماسک برایش زدهام دستکش هم پوشیده است. خانه برویم حمامش میکنم».
مجادله بین آنها که همگی در حال خرید هستند؛ بیرون برویم یا نرویم
یکی دیگر از مشتریان همین مغازه گفت: من که هر روز سرکار میروم، وقتی که ما را تعطیل نمیکنند چطور انتظار دارند کسی از خانه خارج نشود، ما برای کار از خانه خارج شویم اشکالی ندارد اما برای خرید بیاییم اشکال دارد؟
مغازهدار هم گفت: مسئولان مدام از مردم میخواهند بیرون نیایند، اما مردم نیازهایشان را چطور برطرف کنند.
یک زن دیگر در پاسخ فروشنده گفت: خوب اگر کسی دلش به حال ما نسوزد ما خودمان هم نباید دلسوز خودمان باشیم؟ اگر چند روزی بیرون نیاییم چه میشود. من اگر الان اینجایم فقط برای خرید ماهی قرمز آمدهام؛ چند هفته است در خانه حبسیم.
یکی دیگر گفت: من هم با آن خانم موافق هستم، چرا ادارهها و کارمندها را تعطیل نکردهاند، اما دم مردم گرم، خودشان دارند مراعات میکنند و تا جایی که میتوانند بیرون نمیآیند. ضمنا ما آدمهای بالغی هستیم که میدانیم چطور از خودمان مراقبت کنیم. این ویروس هم با ما کاری ندارد، اگر هم بیمار شویم خوب میشویم.
فقط برای خرید مایحتاج ضروری از خانه بیرون میآیم
یکی از زنانی که برای خرید مواد خوراکی از خانه بیرون آمده بود نیز گفت: مواد خوراکی چیزی است که نمیتوان از خریدش صرفنظر کرد، ما اصلا از خانه بیرون نیامدیم مگر برای خرید همین مواد خوراکی.
سپیده 35 ساله نیز گفت: راستش من هم اصلا دلم نمیخواهد از خانه بیرون بیایم خیلی میترسم اما خوب گاهی واقعا کار پیش میآید، مثلا من امروز مجبور بودم به بانک بروم و کار مهمی انجام دهم. یا مشکلی برایمان پیش آمده بود و باید به یکی از ادارهها میرفتیم. وگرنه اصلا دلم نمیخواهد از خانه بیرون بزنم، از همه مردم هم خواهش میکنم در خانه بمانند و به فکر جان خودشان باشند.
امروز افرادی زیادی را در بازار دیدم، برخیها میگفتند اولین بار است که میآیند و قرار نیست روز دیگری از خانه بیرون بیایند، عدهای میگفتند اتفاقی نمیافتد مراقب هستیم، برخیها ادعا میکردند کرونا خطرناک نیست و ما بزرگش کردهایم. بعضیها همه مسائل و مشکلات کشور را پیش چشمم آوردند و در نهایت گفتند حضور ما در بازار به شما ارتباطی ندارد. یک عده هم بودند که شرمنده شدند و پذیرفتند که حضورشان در بازار کار درستی نبوده و تکرارش نمیکنند.
همه آنها که این روزها در خیابانها و بازارها حضور دارند برای خودشان دلایلی دارند. اما هیچ دلیلی نمیتواند مهمتر از سلامتی و حفظ جان آدمها باشد، به هشدارها توجه کنیم، باور کنیم که کرونا خطرناکتر از آن چیزی است که تصور میکنیم، اینقدر نگوییم برای ما اتفاقی نمیافتد، حتی اگر میان این همه آدم فقط حرف یک نفر را قبول داریم از همان یک نفر در مورد این خطر بپرسیم و به حرفهایش عمل کنیم.
اگر در خانه بمانیم از ادامه و گسترش این ویروس جلوگیری کردهایم و زمان برای ادامه گشت و گذار، تفریح، خرید و مهمانی و دورهمی خواهیم داشت اما کاری نکنیم که تمام این لذتها با بی ملاحظگی از خودمان یا عزیزانمان سلب شود. دست از حضور در خیابانها برداریم و در خانه بمانیم تا پشیمانی هرگز به سراغمان نیاید.
انتهای پیام/ 164/ع