فعالیت یکساله صداوسیما زیر ذرهبین تسنیم|از خط مقدم مبارزه با کرونا تا وابستگی به سلبریتیها و سریالسازیهای بیرمقِ معمولی
نگاهی به یکسالِ تلویزیون داشتیم، معضلات و اشتباهاتی که تبدیل به رویه شدهاند؛ مثلِ چشم و همچشمیهایی که امسال بهجای انتشار نظرسنجیهای پوشالی به بیبرنامگی در کنداکتور رسوخ کرده است و مردم سردرگماند که کدام کانال و برنامه را تماشا کنند.
خبرگزاری تسنیم ــ مجتبی برزگر
4 دهه از عمر انقلابی صداوسیما میگذرد و فعالیتهای قابل توجهی در رسانه ملی اتفاق افتاده است اما هنوز برای رسیدن به تریبون واقعی انقلاب اسلامی راه بسیار دارد و باید گامهای جدی در این عرصه برای تحقق منویات "انقلاب" و دانشگاه شدن صداوسیما برداشته شود. چقدرِ این مسیر در سال 1398 پیموده شد؟ با نگاهی به نقدها و اتفاقات امسال میتوان به این نکته رسید که مشکلات جدیدی هم بر مشکلات سالهای قبل باید اضافه کرد؛ اما از حق نگذریم تلویزیون در مواجهه با بحرانهای مختلف از جمله سیل و زلزله، تشییع پیکر سپهبد شهید قاسم سلیمانی و اتفاقات دیگر که نهایتاً به بحران جهانی "کرونا" رسید؛ خوش درخشید.
واقعاً صداوسیما با گذشت چهلساله شدن انقلاب و فعالیت انقلابی این نهاد، به چه جایگاه و موقعیتهایی دست پیدا کرده است؟ رسانهای که پیش از انقلاب، هیچگونه الگوی بومی و ملی برای اداره رادیو و تلویزیون وجود نداشت و رادیو و تلویزیون آن زمان، مقلد محض رویکردها و شیوههای رسانهای آمریکا بود تا جایی که از دو شبکه تلویزیونی یکی از آنها شبکه آمریکا نامیده میشد که بسیاری از برنامههای آن بهزبان انگلیسی پخش میشد. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) با طرح نظریه رادیو و تلویزیون دانشگاه عمومی است انقلاب بزرگی در عرصه نظریهپردازی و الگودهی رادیو و تلویزیون در دنیا ایجاد کرد.
پیش از انقلاب اسلامی رادیو و تلویزیون صرفاً بهعنوان ابزار تفریح و سرگرمی و انتشار اخبار مطرح بوده است اما انقلاب اسلامی توقع جدیدی از رسانه را به کارویژههای رسانه اضافه کرد و آن تعالی اخلاقی و علمی جامعه است. پیش از انقلاب اسلامی تلویزیون با فرهنگ ملی و مذهبی مردم ایران بیگانه بود و رویکرد غربزدگی در تلویزیون انتقادات علمای دینی، کارشناسان و صاحبنظران متعهد و منصف را برانگیخته بود.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 93 درصد برنامههای تلویزیون غیرتولیدی و وارداتی بوده است و بعد از انقلاب بیش از 80 درصد تولیدی است. رادیو و تلویزیون قبل از انقلاب مطلقاً اجازه نقد، انتشار نظرات انتقادی مسائل نظام بینالمللی و مشکلات حاکمیتی داخلی را نداشت. رادیو و تلویزیون قبل از انقلاب بهشدت تهرانزده، پایتختگرا و مرکزگرا بود و تصویری از مسائل و مشکلات اقتصادی مرکز کشور در تلویزیون بهاصطلاح ملی به نمایش گذاشته میشد.
تلاش اصلی رادیو و تلویزیون در گذشته تسلیم کردن مردم در برابر سلطه غرب و دور کردن آنها از فرهنگ ملی و مذهبی با ارائه تصاویر جذاب و شیک، مخاطبپسند از دنیای غرب و تصاویر سیاه و کسلکننده از حوزههای ملی بود. بسیاری از پدیدههای آیینی، مذهبی و سنتهای ملی تودههای مردم قبل از انقلاب هیچ بازیابی در رادیو و تلویزیون ملی ایران نداشت. در تلویزیون قبل از انقلاب معرفی دانشمندان و شخصیتهای برجسته علمی و دینی بهدلیل تمرکز بر رفتار و زندگی دربار و خانواده شاه وجود نداشته است.
قبل از انقلاب مردم اعتمادی به اخبار و گزارههای القائی رادیو و تلویزیون نداشتند، اما در حال حاضر بیش از 70 درصد مردم، رادیو و تلویزیون را بهعنوان منبع خبر قبول دارند. با ظهور انقلاب اسلامی رادیو و تلویزیون از یک رسانه مقلد، دنبالهرو به یک رسانه پیشتاز تبدیل شد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، رسانههای ایران محدود و بخشی از جامعه ایرانی بودند ولی امروز رادیو و تلویزیون ایران مرجعیت جهانی دارد. کارکرد تلویزیون قبل از انقلاب اسلامی القای خودباختگی، عقبماندگی، غربشیفتگی، ترویج کالاهای خارجی و تحقیر تولید ملی بود ولی بعد از انقلاب اسلامی روحیه خودباوری و پیشرفت بر رویکردهای رادیو تلویزیون، حاکم شد.
دستاوردهای حوزه سیما
پیش از انقلاب تلویزیون هر هفته حدود 30 ساعت فیلم پخش میکرد که 90 درصد آن خارجی بود ولی در عصر امروز در هفته بیش از 1000 ساعت فیلم و سریال ایرانی پخش میشود. رویکرد صداوسیما قبل از انقلاب اسلامی به سبک زندگی غربی و تضعیف جایگاه زن، خانواده و گسترش فحشا پیش میرفت؛ ولی در زمان حاضر با تولید بیش از 11000 برنامه خانوادهمحور در سال، تلاش میشود نقش و جایگاه ویژه خانواده در فرهنگ اسلامی ــ ایرانی معرفی شود.
قبل از انقلاب اسلامی موضوع سلامت در دستور کار رادیو و تلویزیون نبود ولی هماکنون با تولید بیش از 10500 برنامه سلامتمحور در سال صداوسیما نقش مهمی در ارتقای سلامت ایفا کرده است. توسعه جهشی ورزش و فراگیرشدن بسیاری از رشتههای ورزشی بعد از انقلاب مدیون نقش مؤثر رادیو و تلویزیون در امر ورزش و تولید سالانه بیش از 10000 برنامه ورزشی و راهاندازی شبکه تخصصی 24ساعته ورزش میباشد.
قابلیت تلویزیون ایران به ساخت تولیدات داستانی و مستند فاخر در ابعاد جهانی مدیون پیروزی انقلاب و حاکمیت اسلامی است که آن را میشود در ساخت 600 مستند بلند و دهها سریال فاخر تاریخی اثبات کرد. پیش از انقلاب اسلامی، تلویزیون در رده سنی کودک و نوجوان تولید چندانی نداشت و مصرفکننده برنامههای خارجی بود اما اینک با تولید سالانه بیش از 11000 ساعت برنامه کودک و نوجوان و بیش از 1000 ساعت پویانمایی و راهاندازی شبکه پویا غنیترین برنامههای سالم و رشددهنده کودکان را عرضه میکند.
تعطیلشدن پایتخت بیشتر کشورهای اسلامی در زمان پخش سریالهای دینی سیمای جمهوری اسلامی ایران و کسب سالانه بیش از 20 جایزه جهانی در این عرصه نشاندهنده کیفیت تولیدات در این حوزه است. نقشآفرینی بینظیر رادیو و تلویزیون در ایجاد آرامش، آگاهیبخشی همگانی بهنگام، مدیریت افکار عمومی و حفظ وحدت ملی در بحرانها و فتنههای پیچیده مانند فتنه 78 و 88 بیانگر کارآمدی و اعتماد عمیق مردم به رسانه ملی است.
صداوسیما با تولیدات تلویزیونی وزین و اخلاقی و تربیت نیروهای انسانی متعهد، به جمع بین هنر روزآمد و دینمداری که قبل از انقلاب هیچ تصوری از آن نبود عینیت بخشید. صداوسیما زمینه طرح محتواهای عمیق فلسفی، فکری و انتقال معارف حوزوی و دانشگاهی به تودههای مردم را فراهم کرده و منبرهایی را با مخاطب میلیونی در جهت پاسخ به سؤالات و شبهات تدارک دیده است.
دستاوردهای حوزه صدا
تعداد شبکههای رادیویی قبل از انقلاب بسیار محدود بود ولی هماکنون 71 شبکه رادیویی بهصورت آنالوگ و دیجیتال بیش از 520 ساعت برنامه در روز با موضوعات و زبانهای مختلف برای مخاطبان داخلی و خارجی تولید و پخش میکند. غلبه فرهنگ غرب در رادیو موسیقی مبتذل را در بالاترین جایگاه برنامههای آن قرار داده بود امروز نهتنها اکثر این برنامههای بیارزش حذف شده بلکه تولید 50 هزار قطعه موسیقی با موضوعات ملیمذهبی و محلی توانسته است فرهنگ اصیل اسلام ــ ایرانی را در قالب هنر موسیقی برای مخاطبین ایرانی و خارجی ارائه دهد.
پرداخت جدی همزمان رادیو به شعر و ادبیات فارسی و به لهجهها و گویشهای محلی اصالت فرهنگ ایرانی را در امواج بیسابقه تهاجم فرهنگی غرب حفظ کرده است. تولیدات رادیویی مبتنی بر روانشناسی مخاطبین و با نگاه تخصصی تفاوت برنامههای صبحگاهی، ظهرگاهی و شامگاهی موجب شده که با وجود تنوع زیاد رسانهای جذاب روزآمد رادیو کماکان مخاطبان خود را داشته باشد.
دستاوردهای شبکههای استانی
با پیروزی انقلاب اسلامی 15 مرکز رادیویی و تلویزیونی استانی که صرفاً انتشار تولیدات تهران را بهعهده داشتند به 34 شبکه رادیویی و 34 شبکه تلویزیونی با هویت مستقل با قابلیت تولید و نشر متناسب با نیازهای محلی توسعه یافتهاند. استقلال صداوسیمای استانها و تولید برنامههای محلی با بهرهگیری از فرهنگ بومی هر منطقه نقش زیادی در حفظ زیباییها و جذابیتها فرهنگ متنوع قومی و محلی داشته و از تاراج رفتن ثروت فرهنگی ملت و فراموش شدن سنتها، گویشها و نواهای محلی و بومی جلوگیری کرده است.
قبل از انقلاب تولیدات تلویزیونی داخلی فقط در مرکز کشور و در تهران صورت میپذیرفت و استانها نقشی در تولیدات داخلی نداشتند ولی هماکنون با بسترسازی مناسب از ظرفیتها و استعدادهای ارزشمند استانها نهتنها در تولید برنامههای محلی خودکفا هستند بلکه بسیاری از تولیدات استانی قابلیت پخش در شبکههای ملی را دارند.
دستاوردهای فنی و زیرساخت
با وجود شدیدترین تحریمهای علمی و فنی علیه صداوسیما نهتنها برنامههای آن در طول 40 سال حتی یک دقیقه با اختلال مواجه نبوده است بلکه در تولیدات تمام تجهیزات فنی عمده مورد نیاز صداوسیما به خودکفایی رسیدهایم و کیفیترین محصولات فنی با قابلیت صادرات را تولید میکنیم. سیستم تولید و پخش صداوسیما به پیشرفتهترین روش فناوری موجود در جهان (MPEG4) ارتقا یافته است و از لحاظ فناوری دیجیتال جزو پیشرفتهترین کشورهای منطقه هستیم. آخرین فناوری انتشار (IPTV) با همت متخصصان داخلی راهاندازی شده و با سرعت در حال تأمین نیازهای رسانهای کشور در این زمینه است.
پوشش دریافت صوت و تصویر شبکه صداوسیما در مناطق مسکونی کشور از 30 درصد در سال 1357 در زمان حاضر به حدود 100 درصد افزایش یافته است. پوشش 100درصدی سامانه فرستندههای تلویزیونی دیجیتال صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در منطقه بینظیر است. راهاندازی و مدیریت و نگهداری و تعمیرات بیش از 530 پایگاه انتشار صوت و تصویر با توان داخلی در صعبالعبورترین نقاط ارتفاعی کشور یک توانایی بینظیر فنی در سراسر منطقه است. صداوسیما با توجه به فناوری و کیفیت تصویری از بهترین تجهیزات با کیفیتهای بالا و بهترین استودیوها برای ضبط برنامههای زنده و آرشیوی بهره میبرد که اکثر این تجهیزات تولید بومی بوده است.
دستاوردهای شبکههای برونمرزی
تأسیس 12 شبکه تلویزیونی و 8 شبکه رادیویی برونمرزی و جذب قریب به 500 میلیون مخاطب از شاهکارهای رسانهای بعد از انقلاب است. تولید سالانه قریب به 70 هزار ساعت برنامه با زبانهای مختلف رایج جهان و جذب صدها میلیون مخاطب در بازار داغ رقابت رسانهای دنیا از افتخارات صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. وحشت نظام رسانهای صهیونیسم بینالملل و عکسالعملهای خشن و ضدجریان آزاد اطلاعات از سوی آنها و حذف مکرر تلویزیونهای جمهوری اسلامی از ماهوارههای "هاتبرد" و "یاهست" نشاندهنده تأثیرگذاری و عمق نفوذ این رسانهها در افکار عمومی جهان است.
پیش از انقلاب، خبرنگاران صداوسیما هیچ حضوری در صحنه حوادث مهم جهانی نداشتند و ناچار به استفاده از منابع غربی بودند ولی امروزه صداوسیما با 310 خبرنگار قابلیت پوشش مستقل مهمترین خبرهای روز دنیا را دارد. صداوسیما قبل از انقلاب در کشورهای دیگر دفتری نداشته است ولی در زمان حاضر با استفاده از ظرفیت 38 دفتر در خارج از ایران اسلامی، برنامههای پرمحتوایی قابل رقابت با پرآوازهترین رسانههای دنیا و با ساختارهای متفاوت، تولید و پخش میکند.
صفآرایی جبهه بزرگ رسانههای انقلابی جهان اسلام که امپراطوری رسانهای صهیونیسم را به چالش و استیصال کشیده و قطب رسانهای جدیدی را به جهان معرفی کرده محصول الگوسازی موفق صداوسیمای جمهوری اسلامی است. ایجاد نزدیک به 300 شبکه رسانهای فارسیزبان و گویشهای ایرانی علیه انقلاب اسلامی برای خنثیسازی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که علیه هیچ کشور دیگری سابقه ندارد بیانگر تأثیرگذاری جدی رسانه ملی در ترویج فرهنگ انقلاب است.
با اینکه قبل از انقلاب تولیدات صداوسیما برای مخاطبین خارج از ایران وجود نداشته است؛ ولی هماکنون بهکوشش گروههای تخصصی حجم انبوهی از فیلمها و سریالهای ایرانی پرمخاطب داخلی ترجمه، دوبله و با آمادهسازی برای سایر ملتها در کشورهای مختلف ساماندهی و پخش میشود. صداوسیما با پشتیبانی و آموزش شبکههای مستقل و کشورهای اسلامی توانسته است جبههای مقابل فعالیت رسانهای نظام سلطه ایجاد کند.
افزایش ضریب نفوذ صداوسیما در منطقه و فرامنطقهای باعث شده است گفتمان انقلاب اسلامی در تمام قارهها دیده و شنیده شود. با توجه به هجمه بینظیر فرهنگی، رسانهای و ماهوارهای بهروی یک کشور، صداوسیما توانسته است در یک نبرد نابرابر سختافزاری و نرمافزاری رسانهای، بخش قابل توجهی از آنان را خنثی کند.
این مطالب و گزارشهای آماری بالا، صرفاً به فعالیتهایی که صداوسیما بعد از انقلاب اسلامی داشته و یک مقایسهای با پیش از انقلاب، میپردازد که پیشرفتهای کمّی و کیفی بهواسطه تولد انقلاب اسلامی در ایران بهوجود آمد. اما این که رسانه ملی تا چهمیزان با تأسی از نگاه اندیشمندانه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در مسیر رسانهای در تراز انقلاب اسلامی حرکت میکند، نکته قابل تأملی است که مسئولان این رسانه باید به آن توجه کنند و گامهایی جدیتر در این عرصه برداشته شود تا به این نقطه عطف دست یابد.
بعد از مرور بر تأثیر انقلاب و البته توقع انقلاب از سازمان صداوسیما به مشکلات و نقدها و فقدانهای رسانه ملی میرسیم:
مشکل برنامهسازی و سریالسازی
مشکل برنامهسازی و سریالسازی امروز تلویزیون جدی است چون پژوهش و تحقیق فراموش شده است و کارها دقایق آخر به تصویب میرسند. سوژهها و پرداختها کلیشهای و تکراری شدهاند؛ بزرگترین مشکل برنامهسازی و سریالسازی فقدان توجه به چرایی المانهای برنامهسازی و سریالسازی است. در حوزه ساختار و تکنیک کاملاً مقلدانه و بدون توجه به پژوهش در فیلمنامهنویسی درست در رویه برنامهسازی و سریالسازی پیش میرود و در این میدان کسی به فکر خلاقیت و نوآوری نیست. هرچند وقت یک بار مثل مُدِ لباس، یک نوع برنامهسازی و یا سریالسازی اصطلاحاً روی بورس میآید؛ یک زمانی برنامههای گفتگومحور یا همان تاکشو، یک مقطعی رئالیتیشو و الآن هم چند صباحی است ساخت استعدادیابی طرفدار زیادی دارد. از طرفی دیگر زمانی ساخت و تولید اپیزودیک و اصطلاحاً مجموعههای 90قسمتی و تلهفیلمها و حالا سریالهای کوتاه 10 تا 15 قسمتی، بهسبک اصلی فیلمسازی و سریالسازی تبدیل شده است.
یک اتفاقی که در برنامهسازیهای مناسبتی میافتد آن است که شاهد نوعی شتابزدگیایم که بدون تحقیق و پشتوانه اندیشهای لازم روی آنتن میروند، همان اتفاقی که در مناسبتهای اخیر خصوصاً عید نوروز امسال شاهد بودیم؛ تحویل سالهایی که بدون سرمنزل و تنوع و هدفهای خاصی فقط آنتن را پُر کردند؛ شاید فقط یکی دو اتفاق معدود کمی مخاطب را سر ذوق آورد. در حالی که جُنگهای دهه 60 و 70 مخاطبان را سر کِیف میآورد. آن موقع خبری از سلبریتی و مهمانهای حاشیهای نبود؛ آن چیزی که تلویزیون را به سیمایی مؤثر و مفید تبدیل میکرد مضامین و محتوا بود.
در صورتی که برای ساخت برنامههای مناسبتی باید مدتها قبل برنامهریزی کرد مثلاً از الآن میتوان برای ماه رمضان طراحی برنامه را آغاز کرد، کاری که البته چند شبکهای برای ساخت سریالهای مناسبتی در دستور کار قرار دادهاند؛ مثلاً میدانیم در شبکه 1، سری دوم "نون.خ."، احتمالاً "شاهرگ" برای شبکه 2 و "میجان" برای شبکه 3 روی آنتن خواهند رفت. در خصوص برنامهسازی، همیشه روزهای آخر خبر میرسد؛ مجریان که ساعتهای پایانی مشخص میشوند. این رویه اشتباه در صداوسیما جا افتاده است که به مهمانیهای بدون سرمنزل تبدیل شده و فقط هزینه بر دوش سازمان صداوسیما میاندازند.
مشکلات و ضعف برنامهسازی این روزهای صداوسیما
در توصیف وضعیت موجود برنامهسازی تلویزیون میتوان به احساس ناخوشایند سه ضلع مهم برنامهسازی اشاره کرد؛ نارضایتی گریبان کارشناسهای رسانه، سیاستگذاران رسانه و مخاطبین را گرفته است، زیرا تلویزیون از فقدان تحقیق و پژوهش لازم در مقوله برنامهسازی رنج میبرد؛ برنامههایی که هیچ بینندهای ندارند و یا بیننده از تماشایشان لذت نمیبرند نه عالمانه و نه محققانه ساخته نمیشوند. بهتعبیر برنامهساز و کارشناسی همچون مریم جلالی باید دستاندرکاران مربوطه علت و معلول این اتفاق و احساس را پیدا کنند، چرا همچنین برنامههایی وجود دارند؟ چون برنامهسازان با حضور تکنولوژی، تعدد کانالها و فضای مجازی خودشان را با این تغییر رویکردها وفق ندادند. هنوز با آن روشهای قدیمی و سنتی برنامهسازی اتفاق میافتد انگار متوجه این تغییر رویه نشدهاند. باید این تغییر کارکرد و رویکرد برنامهسازی خصوصاً در مناسبتها اتفاق بیفتد، در واقع باید مدیریت فرهنگی خلاقانهای حاکم شود و نه از روی ذوق صرف کاری انجام ندهیم. همان لحظهای که ایده بهنظر میرسد روی آنتن اجرایی نشود! زیرا ایده باید از ذهن بگذرد، کنکاش و تحقیق بهروی آن اندیشه صورت بگیرد و پس از خردورزی به مرحله اجرا درآید.
قاعدتاً بزرگترین مشکل برنامهسازی همان فقدان توجه به چرایی المانهای برنامهسازی است؛ برنامهساز قدیمی تلویزیون اعتقاد دارد که بیشتر از توجه به چرایی باید به چگونگی توجه کرد. برنامهساز با خود بگوید "چرا این مهمان را دعوت کردم، این دکور را استفاده میکنم و با این هدف و موضوع بهسراغ ساخت این برنامه میروم؟". بهخلاف این رویه من اعتقاد دارم به چرایی در برنامهسازی توجه شود چگونگی پیدا میشود. اگر ذوقزده، مقلّدانه، بدون زیرساخت معنادار، معنایی و فلسفی برنامهای تولید شود یا در واقع آن برنامهسازی از فقدان توجه به چرایی رنج ببرد، برنامه هیچ حسّ تأثیرگذاری به مخاطب القاء نخواهد کرد، چون غفلت از چرایی، راه چگونگی را هموار میکند؛ مثلاً مهمان را دعوت کردم درگیر چگونگی میشوم و هدف رسانهای آن برنامه محقق نمیشود.
زمانی که برنامهساز بداند چرا این مهمان را دعوت کرده آنگاه میداند نحوه گفتگو و پرسش و پاسخ از مهمان و هدف رسانهای برنامه چگونه باید پیش برود. متأسفانه امروز در حوزه ساختار و تکنیک کاملاً برنامهسازان مقلد شدهاند و هیچ رویکرد خلاقانهای نسبت به این مقوله ندارند، مثل مُدهای لباس، یک دورهای برنامههای گفتگومحور، رئالیتیشو و استعدادیابی مُد میشود. در صورتی که بایستی براساس چراییهایمان به ساختار و اعتقاد در برنامهسازی برسیم. اینکه برنامهساز ما بداند کارمندی نباید رفتار کند و حتماً دغدغهمند تحقق اهداف برنامه باشد. متأسفانه امروز برنامهها شبیه به هم ساخته میشوند و درگیر یک نوع گزاره قطعیاند؛ مثلاً میگویند ستارهها نه، مجری بازیگر نه و یا از خواننده و بازیگر استفاده نشود. این انتخابها وقتی در خدمت برنامه باشد و هیچگونه ذوقزدگی در کار نباشد همهچیز براساس مبنا و هدف جلو میرود.
بهگفته کارشناس برنامهسازی تلویزیون امروز برنامهسازی از عدم هدفمندی رنج میبرد، چون طرح و برنامه لاغر شده است. وقتی از طرح و برنامه صحبت میکنیم یعنی خطمشی و نقشه راه برنامه! غفلت از رفتار هدفمند، برندسازی و برنامهسازی شاخص را نیز دچار چالش کرده است. همه تحتتأثیر محیط نزدیکیم و هیچ پیوست رسانهای برای برنامههای پخششده در سیمای جمهوری اسلامی ایران اتفاق نمیافتد. این تحت تأثیر محیط نزدیک شدن باعث میشود یک برنامه سحر علیرغم ایدهآل بودن دیده نشود. همه درگیر قلهها هستیم و یک برنامه در هنگامه افطار آنقدر نجیب و صمیمی است که هیچکس آن را نمیبیند. برای اینکه درگیر زرق و برق رسانهای و تبرّج و هیاهوی رسانهای شدیم و به آن عمق و تعمق رسانهای توجه نداریم.
مردم ما نیازمند دید تازه در برنامهسازیاند؛ حتماً روانشناسی و جامعهشناسی را باید در برنامهسازی مدنظر قرار دهیم. نگاه خلاقانه اهمیت دارد؛ چه کارهایی کردیم که نباید بکنیم و ضعفهایی که وجود دارد را رفع کنیم. کار نوآورانه انجام شود که مردم نیازمند دید تازهاند؛ مناسبتها تکرار نشدنیاند و باید میان برنامههای رمضانی یا نوروزی سال 97 تا 98 و حتی 99 وجه تمایزهایی وجود داشته باشد. این اتفاق در حالی میافتد که زاویه نگاه تازه، عمق معنا و رویکرد تازه معنایی با بهرهمندی از آدمهای تازه و ساختارهای نو به منصه ظهور میرسد. اگر قرار باشد همان مدل قبلی با اشکالات موجود روی آنتن برود در واقع تکرار مکررات کردهایم. مثلاً اگر در همه برنامههای رمضانی یا نوروزی، خواننده دعوت کنند یا همراه با شادی باشد هیچ ثمرهای برای مخاطب ندارد.
یکی از نکاتی که برنامهسازان قدیمی تلویزیون خصوصاً "مریم جلالی" اعتقاد دارد تماشاگر تلویزیون به دنبال تفاوت در برنامهسازی است. به نظر می سد رفتار رسانهای تلویزیون دچار افراط و تفریط شده و تعادل میان پژوهش، تحقیق و محتوا بایستی رعایت شود چرا که این گزاره قطعی نیست.شاید یکی از دلایل فاصله گرفتن برنامهسازی تلویزیون از روزهای اوج خودش این نکته باشد که همه اسیر فضای مجازی شدهاند؛ این گرفتاری امروز برنامهسازان و مجریان در ویژههای تحویل سال امسال هم به چشم خورد. وقتی مجری برنامهای طوری رفتار میکرد که فیلم و صحبتهایش را در صفحات مجازی ببینند. برنامهسازی از یک معضل سطحینگری رنج میبرد؛ متأسفانه این سطحینگری به برنامهسازی، مدیریت برنامهها و نظارت بر برنامهها سرایت کرده است. گهگاهی موضعگیریهای غیرحرفهای، واکنشهای احساسیِ بدون سواد رسانهای و توجه بیش از حد مجری به هیاهوی رسانهای و حضور پررنگ در فضای مجازی!! دوست دارند جنجال و چالش ایجاد کنند تا به تیتر اصلی فضای مجازی تبدیل شوند.
فرصتسوزی سیما یا دعوای شبکهها/ ماراتن یا بیبرنامگی
برخی اعتقاد دارند رقابت و ماراتن سریالی و برنامهای این بار به برنامهریزی پخش برنامهها هم سرایت کرده؛ نوعی فرصتسوزی در سیما رخ داده است. برنامهها و سریالهای پربینندهای که روی آنتن نوروزیاند اما مخاطب سردرگم است که کدام شبکه را ببیند؛ اگر به شبکه 1 سر بزنیم دنبال سریال "پایتخت"ایم؛ در شبکه 3 "عصر جدید" و آن سوی دیگر "دورهمی" شبکه نسیم و حتی در پخش فیلمهای سینمایی هم این نقیصه وجود دارد. همان مشکلی که در برنامههای مناسبتی دیدهایم همه تلویزیون میخواهند برنامه یلدایی یا نوروزی داشته باشند. برنامهسازیهای عجلهای و بدون اندیشه و تفکر است که نه تنها صدای بیننده را درآورده که تلاش و زحمات این روزهای رسانهملی را هم زیر سؤال میبرد. به قولِ تهیهکنندهای، پخش همزمان سریالها و برنامههایی همچون "عصر جدید" و "دورهمی" یا "پایتخت"، "دوپینگ"، "میانبر" و "کامیون" یک نوع فرصتسوزی است؛ در صورتیکه به جای رقابت و چشم و همچشمی شبکهای میتوانستند تصمیم بهتری برای سیما بگیرند و مردم بهتر بتوانند کانال و شبکه مورد علاقهاش را انتخاب کنند. طبیعتاً برنامهریزی کنداکتوری بهتری، اتفاقات مناسبتری را برای آنتن تلویزیون ایجاد میکند.
معضل اساسی تلویزیون؛ نظارت فراموششده
در طول سال 98 و پخش برنامهها، گافهای پیشآمده و مشکلاتی که اتفاق افتاد به این نتیجه رسیدیم که واقعاً نظارت در تلویزیون فراموش شده و هیچ جایگاهی ندارد؟ چرا که بسیاری را اجازه دادند روی آنتن بیایند، وابستگیهای به سلبریتیها که تمامی ندارد، آگهیهای بازرگانی که هنوز بیمحابا و این بار با استفاده از بازیگران کارش را جلو میبرد؛ حتی به آیتمهای میانبرنامهای هم راه پیدا کردهاند. آنقدر نظارت به حلقه مفقودهای در تلویزیون تبدیل شده که سریالها و برنامههایی ساخته شدند در زمان پخش با انتقاد شدید، قسمتهایش کمتر شد و اینجا هم به سرمایه رسانهملی ضربه خورد و دوباره به همان تهیهکنندگان، چند سریال دیگر واگذار کردند و روی آنتن بودند. نویسندگانی در تلویزیون کار کردند که مشکلاتی داشتند و به آنها توجهی نشد؛ فقط رسیدن سریال و فیلم به آنتن برای دستاندکاران مهم بوده و هست. به قولِ برخی دلسوزان، هرچه بگوییم فرقی ندارد؛ تلویزیون راه خودش را میرود. البته که این دست تهیهکنندگان و نویسندگان هنوز هم برای تلویزیون برنامه و سریال میسازند و فیلمنامهها و طرحهایشان را مینویسند.
خداحافظی با بختآزمایی در تلویزیون
مسابقههایی که راه را غلط میرفتند و تلویزیون را به سمت بختآزمایی برده بودند؛ مرز هم نداشت در همه شبکهها، اسپانسرها با پدیده پولساز اپلیکیشنها، برنامه میساختند و با کپیبرداری، دنبال کسب درآمد بودند. چالشِ اپلیکیشنها و سایه سنگینش روی مسابقات تلویزیونی، همهچیز را تحتالشعاع قرار داده بود. اصولاً چرا باید چنین جایزههایی بدهند که راه کارکردن و کارآفرینی را به واسطه آن بسته میشود. مردم هم انتقاد داشتند که در این موقعیت سخت و شرایط اقتصادی، فقرا پای گیرندههای تلویزیون مینشینند و چنین فضاهایی را میبینند که اصلاً زیبنده نیست. چرا که فلسفه برنامهسازی و اجرای مسابقه، سرگرمی است و با بختآزمایی تفاوت دارد.
البته پیش از این رهبر انقلاب - سال 83- یک مصاحبهای دارند و در آن مصاحبه اعلام میکنند مسابقههایی از این جنس را تأیید نمیکنند و این گفتار معظمله در همهجا وجود دارد و در عیان توضیح دادند و پیگیری کردند"؛ ایشان بهصراحت فرمودند: «شخصی تماس میگیرد و بهخاطر هیچی، به او جایزه میدهند. یک روز من دیدم در یک برنامه تلویزیونی پنج میلیون تومان به یک نفر جایزه دادند؛ برای اینکه به چند سؤال جواب داد! این سرگرمىِ خیلی جالبی نیست. پنج میلیون تومان، تقریباً حقوق دو سه سال یک کارمند متوسط است (سخنان مربوط به سال 1383 است).
رهبر انقلاب در آغاز هفته کار و گارگر در دیدار هزاران نفر از کارگران صنایع مختلف، کار جهادی و بیوقفه را از شرایط مهم رونق تولید و تحقق راهبرد عزتآفرین اقتصادی مقاومتی دانستند. معظمله همچنین در بخشی از سخنان خودشان به موضوع روشهایی شبیه به «بختآزمایی» هم اشاره کردند. مقام معظم رهبری تأکید کردند: "تواناییهای ملت ایران و جوانان پرتلاش و خوش استعداد میهن را بسیار فراتر از وضع فعلی است. باید فرهنگ کار و تولید و تلاش را ترویج دهیم و روحیه انتظار برای ثروت بادآورده را از بین ببریم و روشهایی شبیه بخت آزمایی را ترویج نکنیم که دستگاههای مختلف از جمله صدا و سیما باید متوجه این معنا باشند."
رئیس صداوسیما یک روز بعد از این فرمایشات دستور تجدیدنظر فعالیت اسپانسرها و برنامههای مشارکتی رسانهملی را صادر کردند؛ علی عسکری رییس سازمان صدا وسیما درپی بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر جلوگیری از ترویج روشهایی که فرهنگ کار و تلاش را تضعیف میکنند در دستوری به اداره کل بازرگانی سازمان صدا و سیما خواستار تجدید نظر در ظهور و بروز رسانهای اسپانسرهایی شد که مانع ترویج فرهنگ کار و تلاشاند.
بعد از این اتفاقات، مسابقات رویکرد و رویه دیگری گرفت و دیگر خبری از هزینه مردمی برای خریدن سؤال و پولهای آنچنانی نبود؛ اما این پایان حضورِ اسپانسرهای منفعتطلب نبوده و نیست.
محمد صالحعلا درباره حضور پررنگ اسپانسرها در برنامههای تلویزیون گفت: هر پدیده شباهتی با سازندهاش دارد، در گذشته رادیو و تلویزیون با پول مردم اداره میشد. پولی که از مالیات مردم تحصیل شده بود، بنابراین برنامههای تلویزیونی شبیه خود مردم بودند امروز تلویزیون با درآمد تبلیغات و پول اسپانسرها اداره میشود گمان نمیکنم اسپانسرها با انگیزه اعتلای فرهنگی و یا پاسداشت زبان فارسی، پولهایشان را خرج کنند. آنها گاهی بین واردات کالا و تولید برنامههای تلویزیونی، دومی را انتخاب میکنند. بعید است دغدغه اسپانسرها اعتلای فرهنگی، حفظ ارزشها و سنتها یا پاسداشت زبان و ادبیات فارسی باشد. اسپانسر اگر دغدغه زبان فارسی را داشت، کار را از عنوان خود آغاز میکرد و میگفت به من نگویید اسپانسر، عنوان من سرمایهگذار است. پس طبیعی است برنامههای تلویزیونی شبیه انگیزههای اسپانسرها بشوند. غیر از ایشان، توانش، زایش و خلاقیت مدیران شبکه و مدیران گروهها هم بسیار سرنوشتساز است.
تذکر رهبر انقلاب به صداوسیما/ چقدر در سال 99، ادبیات فارسی را در تلویزیون میبینیم؟
رهبر معظم انقلاب همیشه به صداوسیما تذکراتی دادهاند و این بار در دیدار با شاعران، تذکری برای جدی گرفتن ادبیات فارسی و ترویج آن در رسانهملی دادند. بعد از آن دستورالعملها و موضعگیریهایی صورت گرفت که به یک امر جدی در شبکههای سیما، رادیو و جای جای صداوسیما تبدیل شود. علاوه بر رؤسای شبکههای تلویزیون و دیگر مسئولین صداوسیما به سراغ غلامعلی حداد عادل به عنوان رئیس فرهنگستان ادب و زبان فارسی رفتیم و با او گفتوگویی داشتیم. او گفت: امیدوارم صداوسیما تذکر رهبر انقلاب را جدی گرفته باشد و آمادگی داریم برای مجریانِ صداوسیما دوره آموزشی بگذاریم.
محمد صالحعلا نیزدر گفتگویی به فقدان یک شبکه مستقل برای اعتلای زبان و ادبیات فارسی در رادیو و تلویزیون اشاره کرد و گفت: پاسداری از زبان وظیفه ذاتی رادیو و تلویزیون است و این غبن است که زبان و ادبیات فارسی یک شبکه مستقل تلویزیونی ندارد ضمناً در انواع نحلههای ادبی، نوشتن نمایشنامه، داستانهای دنبالهدار برای تولید مجموعههای نمایشی، دشوارتر است. کاری است سخت و زمانبر، نخبگان این شیوه ادبیات داستانی اندکاند.
در همان روزها عبدالعلی علیعسکری رئیس سازمان صداوسیما هم دستور داد از زبان فارسی اصیل صیانت شود. او در این دستور به ابلاغیه چند ماه پیش خود برای ارزیابی روزانه مجریان و برنامههای تلویزیونی از منظر رعایت زبان فارسی اشاره کرد.
رئیس رسانهملی در این ابلاغیه افزوده است: شورای تخصصی مجریان باید بر مبنای این گزارش نظام تشویقی و تنبیهی دقیقی برای مجریان در این زمینه طراحی و بهفوریت آن را اجرا کند.
او در این ابلاغیه دستوری برای دفتر موسیقی و سرود هم داشت: بهرغم اینکه پیش از این اشعار ارائهشده برای تولید موسیقی پایانی مجموعههای تلویزیونی در آن دفتر بررسی میشده است اما با توجه به بیانات اخیر رهبر انقلاب ضروری است با بازمهندسی نظام بررسی این اشعار، شورای جدیدی تشکیل دهید و با نظارتی ویژه شعر و ادب فارسی را پاس بدارید.
اما چه اتفاقاتی برای زبانِ فارسی تلویزیون افتاده از ممنوعیت استفاده از واژگان پرتکرار غیرفارسی توسط حمید شاهآبادی معاون صدا و جریمه مدیر شبکه کودک برای مجریان این شبکه و برنامهسازیهای دیگر هنوز آن اتفاقِ فراگیر و همبستگی برای پاسداشت زبان فارسی، رقم نخورده است.
البته دیگر مطالبه رهبر انقلاب در زمینه تبلیغاتِ کالای ایرانی و حمایت از تولید ملی هنوز آن کارکرد پربار و تأثیرگذار را نداشته و با حمایتِ صداوسیما از طریق آنتنِ شبکه ایران کالا آن اتفاقِ فراگیر رقم نمیخورد.
دغدغه اسپانسرها فرهنگ و هنر است؟
سؤال ما این است که آیا این اسپانسرها میخواهند با تولید برنامههای تلویزیونی آرام آرام از ما مردم بهتری بسازند یا اینکه این همه پول خرج می کنند چون دغدغهمندند و جامعهشان را دوست دارند؟ واقعاً نمیدانیم اسپانسرها چرا این همه پول خرج میکنند؟ به قولِ یکی از مجریان تلویزیون، "من از هدفشان مطلع نیستم. فقط این را میدانم از قدیم گفتهاند پنیرِ مُفت فقط در تله موش است! البته این را هم میدانم اسپانسرها رغبتی برای تولید برنامههای فرهنگی و با ارزش زیباییشناختی پایدار ندارند. چرا که دیدم یک برنامه آشپزی تحت نظر و سرمایهگذاری اسپانسرها، چنان جذابیت کاذبی ایجاد میشود که مخاطب انبوه را به پای تماشای برنامهاش میکشاند."
ورود اسپانسرها، سرمایهها و سلیقههای متفاوت به صداوسیما روند تولید، پخش و حتی اداره و نظارت بر تولیدات تلویزیونی در چند سال اخیر دچار دگرگونی شده است، بهگونهای که دیگر از تولیدات خوب و فاخر هنرمندان وطنی در حوزههای برنامهسازی و ساخت فیلم و سریال خبری نیست.
از زمان حضور و فعالیت سرمایه و سلیقه اسپانسرها دو مسیر راه اصلی تلویزیون را به بیراهه کشاندند؛ نخست تولید برنامههایی با شرط حضور بعضی از عوامل سینما و تلویزیون که اغلب فاقد پیشینه، دانش و تجربه مجریگریاند. این نوع برنامهها با هزینههای هنگفت و بهدور از هرگونه سنخیت با فرهنگ جامعه و سلیقه مخاطب ایرانی تولید میشوند و چون سرمایه، رفاقت و سلیقه پشت آنهاست با وجود عدم استقبال مردم به تولید خود ادامه میدهند.
مجریان تلویزیون؛ از سفارشبازی تا اسیر فضای مجازی
همانطور که از پسرخالهها و دخترخالههایی که بعد از چندین بار برداشت نمیتوانند جلوی دوربین دیالوگ بگویند از مجریانی که مدام گاف میدهند اما سفارش و توصیه شدهاند هم مجری درنمیآید. مثل اینکه بگوییم یک شبه کمالالملک و یا ویلیام شکسپیر میشویم؛ در واقع تحصیل در دانشگاه کافی نیست و با سفارش این مدیر و آن مدیر هم کسی مجری و گویندهای همچون مرحوم "حسین آهی" نمیشود که ماندگارند. این نوع آدمها بیایند هم گذری است و میآیند و میروند.
مثل اینکه بگوییم امسال لیسانس ادبیات بگیرم ویلیام شکسپیر میشوم؛ فوق لیسانس سینما بگیرم کمالالملک میشوم پس همیشه از دانشگاه هنرمند در نمیآید، دانشگاه موثر است من در دانشگاه درس خواندهام و هم تدریس کردهام با این وجود عقیده دارم تحصیل در دانشگاه کافی نیست. از دانشگاه حسین آهی درنمیآید، با توصیه و سفارش هم نمیتوان مجری درست کرد.
اینجا نقش نظارت بسیار اهمیت دارد که چرا به تهیهکنندگان، اسپانسرها و مجریان تأکید نمیکند "اتاق فکرها را فعال کنید! سؤالات سنجیده بپرسید و نگذارید مهمان هرکاری میخواهد روی آنتن بکند"؛ اینها همان هزینههای برنامهسازی غیرتأثیرگذار و مجریان و تهیهکنندگان کارنابلد است که انگار کُرکُری درون شبکهای دارند؛ آیا میخواهیم مخاطب تلویزیونی ما، برنامه را دنبال کند یا بهفکر پخششدنش در فضای مجازیایم؟!
امروز وقتِ خلاقیت و نوآوری است نه گفتوگومحوری بدون هدف و سرمنزل! مقطعی رئالیتیشو بسازند یا تاکشو؛ یا چندصباحی بهسراغ استعدادیابیهای متظاهر و خودنما بروند.
کنار بیتوجهی به برنامهسازان و تهیهکنندگان وطنی، سیما مجریان کاربلدی هم دارد که قربانی سرمایهسالاری و سلیقهمداری اسپانسرها شدهاند؛ تعداد زیادی از این مجریان با سلطه کپیبرداری برنامههای ماهوارهای عملاً بیکارند.
با این حال جدا از چند مجری فعال برخی برنامهها که متأسفانه چند نفر از آنها بهدلیل تکرار و کلیشه برنامهها و نبود نوآوری و تکرار در کار خود دیگر جوابگوی نیاز مخاطب نیستند و برنامههایشان مشتری ندارد اما مجریان توانمندی هم در تلویزیون هستند که افزون بر توانایی اجرا، کارشان با دانش اجتماعی، اطلاعات تاریخی و دانستههای عمومی و توجه به نیاز و سلیقه مخاطب همراه است.
آگهی بازرگانی؛ تجملات، ترویج زندگیهای خاص و اغواگری در تبلیغات
ماجرا از جایی شروع میشود که دولت بودجه لازم تریبون اصلی و رسانه فراگیر جمهوری اسلامی ایران را اختصاص نمیدهد. صداوسیما مضطرانه و از روی اجبار به سمت پخش آگهیهای بازرگانی میرود. حامیانمالی یا همان اسپانسرها هم از راه میرسند و همه برای معرفی کالاها و خدماتشان جعبه جادو را افقِ پیشرفت در رسیدن به اهداف شخصیشان قلمداد میکنند.
حالا در این راستا پخش آگهیهایی هم بیش از حد موردنظر قرار میگیرد و مخاطب را هم خسته میکند. منتظرِ سریال یا برنامه خودشان از شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونیاند به یک باره زنگِ معرفی کالا یا خدمات تبلیغی در فضای غیرواقعی یا به قولِ معروف اغواگرایانهای به رخِ مخاطب کشیده میشود. بارها به اغواگری تبلیغات تلویزیون اشاره کردیم و لازم است تلویزیون دقیقتر و موشکافانهتر به سراغ تبلیغ کالاها و خدمات برود، چون مردم بیش از هر رسانه و فضایی به شبکههای تلویزیونی و رادیویی اعتماد دارند. نباید به این اعتماد با نمایش تبلیغی غیرواقع، خدشه وارد شود.
نباید مخاطب تلویزیون چنین استنباطی پیدا کند که این میز، میز صبحانه نیست و یا یخچالی که نشان داده میشود اصلاً با وضعیت اقتصادی عمده خانوادههای ایرانی همخوانی ندارد. اینجاست که اعتمادهای مردمی سلب میشود و صداوسیمای ما به تقویت و استحکام این اعتمادها نیاز دارد. صداوسیما بلندگوی اصلی نظام است و با این رویکردهای تبلیغی اشتباه نباید آن را زیرسوال برد.
به قول یکی از اعضای شورای نظارت بر صداوسیما، تبلیغات باید جلوهای واقعگرایانه در آن وجود داشته باشد. هر نوع افراطگری در پخش برخی آگهیها و نوع پیامی که در آن آگهی گنجانده میشود. در برخی از بخشها و فضاها اغواگرایانه است و در بلندمدت اثر سوء دارد. این رویه حتماً اعتماد مردم را نسبت به تلویزیون زیر سوال میبرد. به لحاظ کارشناسی تبلیغات باید جنبهای از بیان آن واقعیت موجود باشد و خیلی باورمند و باورپذیر درباره مسائل صحبت کند. اتفاقاً به تبلیغ موثرتر آن موضوع، کالا یا خدمات بیشتر کمک میکند. تلاش گسترده برای پخش تکراری تبلیغ برخی از کارهای بازرگانی در صداوسیما علاوه بر اثر وضعی منفی، اعتماد عمومی را با آگهیهای بازرگانی از بین ببرد. چون این پیامها عمدتا در دام عدم واقعگری تبلیغی گرفتار شدهاند.
در این مدت بارها به سراغ مدیران مربوطه در بازرگانی صداوسیما رفتیم اما پاسخ چندانی را برای شفافیتها، اغواگریها، تبرج و خودنمایی و هم استفاده از بازیگران در آگهیها، نشنیدیم. اما از رئیس صداوسیما گرفته تا اعضای شورای نظارت بر صداوسیما بارها به مدیران بازرگانی تذکر دادند. همان طور که قاضیزاده هاشمی با ما گفتوگو کرد و گفت: به مدیران مربوطه در تبلیغات و بازرگانی سازمان صداوسیما تذکر دادیم حتماً با راستیآزمایی و دقت بیشتری آنتن در اختیار صاحبان کالا و خدمات قرار گیرد.
در این میان پای قرارداد درصد از فروش هم به تلویزیون باز شد؛ چرا که با پخش برخی از تبلیغات خاص پیگیر شدیم به این نکته رسیدیم که نوع جدید قراردادهای صداوسیما، درصد از فروش است که با برخی از صاحبان کالا این اتفاق افتاده است؛ قاضیزاده هاشمی به ما گفت که همواره به این دوستان اعلام کردهایم که خواهان شفافیت در میزان درآمد تبلیغی سازمان صداوسیماییم.
اما چرا آنقدر لاکچری و تجملاتی؟! زندگیهای متعارف ایرانی عمدتاً آنطوری نیست که در برخی صحنههای مربوط به تبلیغات تلویزیون میبینیم. نباید آگهیها به نوعی نشاندهنده تجملات، رفتارها و اتفاقات لاکچری، تبعیض و بیعدالتی در فرهنگ مصرفگرایی و مروج زندگیهای خاص باشد. این نکات حتماً مدنظر مسئولان و مدیران مربوطه در تولید و پخش پیامهای تبلیغاتی تلویزیون قرار بگیرد.
در مسیرِ پیگیری مشکلات و معضلات موجودِ آگهیهای بازرگانی صداوسیما بارها از مسئولان مربوطه در رسانهملی درخواست کردهایم تا توضیحاتی را ارائه دهند اما هنوز مسئولان مربوطه پاسخ رسانهها را نمیدهند. منتظر هستیم تا صداوسیما درباره مسئله تبلیغات و آگهیهای بازرگانی تصمیم بگیرد همه مسائل مربوط به این اتفاق مهم را شفافسازی کند.
افسارگسیختگی در رفتار آگهیهای بازرگانی به جایی رسید که در شرایط کرونایی مردم را به خرید از فروشگاه دعوت میکرد؛ با نقد این رفتار، رئیس صداوسیما دستور کاهش تبلیغات فروشگاهی را در تلویزیون صادر کردند. "ماجرا از جایی شروع شد که میانبرنامهای در شبکه سوم سیما پخش میشدکه مربوط به تبلیغ یکی از فروشگاههای زنجیرهای بود و مدام از تمدید تخفیفات طلایی میگفت و مردم را برای خرید بیشتر به فروشگاهها ترغیب میکرد. مدیرکل روابط عمومی صداوسیما در توئیتی به دستور جدید رئیس رسانهملی اشاره کرد و نوشت: "برخی از مردم با 162 تماس گرفتند و پرسیدند که چرا میگید در خانه بمانید و از طرفی تبلیغ حراج فروشگاهی رو زیاد پخش میکنید، گرچه نمیشود و نباید کشور رو در این شرایط تعطیل کرد، به ویژه درباره تأمین مایحتاج مردم، اما حرف درستی است که میزان تبلیغ در این زمینه باید متناسب باشه.
* لازم است بنابر شعار سال که مقام معظم رهبری بر "جهش تولید" تأکید کردند تلویزیون علاوه بر شبکه ایران کالا در شبکههای سراسری خود بسته تبلیغاتی ویژهای برای کارگاههای صنعتی کوچک که همچون برخی از برندها و کالاها نمیتوانند پولهای آنچنانی بپردازند، درنظر بگیرد.
حاشیهساز شدن تلویزیون با مهمانانِ اشتباه
یکی از اتفاقاتی که این روزها گریبان تلویزیون را گرفته و بارها برای رسانهملی حاشیه درست کرده و هنوز هم تلویزیون برای حضور مهمانان و اینکه چه پشت پردههایی وجود دارد برخی روی آنتن میآیند؛ سلبریتیهایی که چندین میلیون از تلویزیون میگیرند و مهمان لحظاتی از برنامهای میشوند. آخرینِ آن برمیگردد به صحبتهای جواد خیابانی مجری و گزارشگر تلویزیون در برنامه "بهتوان ما" که واقعاً قابل تأمل بود؛ وقتی میگفت "30 میلیون طلب میکنند تا میهمان برنامه شوند"! واقعاً کدامیک از بازیگران برای شرکت در تلویزیون 30 میلیون میگیرند؟ منظور خیابانی کدام بازیگران است که درخواست چندمیلیونی برای شرکت در تلویزیون دارند، وقتی خیابانی میگفت که "کمتر کسی مثل علیرضا حیدری قهرمان کشتی و میهمان برنامهاش، پیدا میشود که بدون طی کردن دستمزد، دعوت ما را قبول کند."؟!
میهمانانی کماکان برای پولِ تلویزیون به تلویزیون میآیند و مقابل دیدگان مردم مینشینند و حرف از مشکلات میزنند؛ اما تا قبل از اینکه پولی به حسابشان نیامده دعوتِ تلویزیون را نمیپذیرند. البته که تلویزیون هم هنوز برای ضابطهمند کردن میهمانان تلویزیونی و جلوگیری از دلالی و واسطهگری، کاری نکرده است. در این میان برخی از برنامهسازان ناآگاه و نیمهحرفهای و کارنابلد، برای خودی نشان دادن، در ماراتن دعوت میهمان بههرقیمتی شرکت میکنند، اعداد و ارقام واسطهها بالا میرود و بهیکباره میبینیم برای چند دقیقه گفتوگوی تکراری و غیرتأثیرگذار چندین میلیون ردوبدل میشود.
نکتهای که وجود دارد حضور بازیگران و خوانندگان در برنامههای مناسبتی خصوصاً ایامی مثل نوروز و رمضان و حتی شب یلدا است؛ متأسفانه اعتبار برنامه و برنامهساز برایشان اهمیتی ندارد و فقط گرفتن آن پول مهم است که قبل از رفتن به برنامه باید به حسابشان واریز شود؛ هرچه میهمان معروف و مشهورتر، دستمزد، نجومیتر!
برای دعوت میهمان برخی اوقات آنقدر سردرگم میشوند که فقط بهدلیل پیشبرد برنامهسازیشان، آن میهمان را به برنامهشان میآورند و مقصر این رویکرد را اسپانسرهایی میدانند که از هنر برنامهسازی هیچ سررشتهای ندارند صرفاً برای کسب درآمد به تلویزیون آمدند و این رویه رفتار تجاری را آنها شکل دادند. ماجرای نرخ تعیین کردن میهمانان برای تلویزیون و برخی اوقات گرفتن دستمزدهای نجومی و ارقام عجیب و غریب برای چند دقیقه حضور در یک برنامه از این رویه اشتباهِ اسپانسرها نشأت میگیرد.
تلویزیون هرچه زودتر باید برای این رویه اشتباه، ضابطهای را در نظر بگیرد؛ اینکه برخی از برنامهها بهسمت دعوت از چهرههای مردمی رفتهاند و ایده و خلاقیت برنامهسازی را بهکار گرفتهاند ستودنی است اما مخاطب به شنیدن حرفهای تازه برخی از هنرمندان هم علاقه دارد و قرار نیست برای این علاقه، تلویزیون آنقدر پول پرداخت کند که بهیکباره میبینیم در این مناسبتها خصوصاً دو شب ویژه سال تحویل و ایام نوروز، میلیاردها پول جابهجا میشود و صرف همین میهمانانی میشود که بسیاریشان خودشان را مردمی میدانند اما تا پول به حسابشان واریز نشود میهمان آن برنامه خاص نمیشوند. در شرایطی که خیلی از پروژههای تلویزیونی از جمله سریالهای در دست تولید بهدلیل دیرکرد پرداختها در آستانه تعطیلیاند یا تعطیل موقت شدهاند.
رقابت عجیب و غریب برنامههای ویژه مناسبتی برای دعوت از میهمانان و رفتار اشتباه اسپانسرها باعث شده است دستمزدهای بازیگران، فوتبالیستها و خوانندهها برای حضور در برنامههای تلویزیونی به بازاری تجاری تبدیل شود که هرکدام نرخی برای حضورشان اعلام کنند؛ اتفاقی ناخوشایند که گریبان برنامهسازان را گرفته است و در ادامه هم به بلایی خانمانسوز در تلویزیون مبدل خواهد شد.
در حالی این اتفاقات میافتد و ارقام عجیب و غریب برای آمدن به تلویزیون جابهجا میشود که حتماً قاب تلویزیون به چهرهتر شدن آن چهره کمک بیشتری میکند؛ واقعاً چه لزومی دارد برای یک برنامه مناسبتی، جُنگ و حتی تاکشو یک بازیگر، فوتبالیست و یا کارشناس دعوت شود و دستمزد 10 تا 20 میلیون تومانی دریافت کند. میتوان به حضور فوتبالیها، خوانندهها و خانم یا آقای بازیگری اشاره کرد که به برنامههای مناسبتی تلویزیون میروند و خودشان را همراه با مردم معرفی میکنند و به مسئولان میتازند اما برای چند دقیقه حضور یا خوانندگی آن هم پلیبک (لبخوانی)، و حتی ترجیح برنامهای برای حضور خوانندهای در شیراز با رقم بالا، مربی خارجی با مترجم و حضور خانوادگی چهرهها، برای تلویزیون هزینههای دومنظورهای را رقم میزنند.
این رویه اشتباه دعوت از میهمان به جایی رسیده است که امروز بهمحض تماس تلفنی با واسطه یا اصطلاحاً مدیر برنامه آن بازیگر، فوتبالیست یا خواننده، رقمهای بالایی را برای چند دقیقه میهمانی تلویزیونی پیشنهاد میدهند. تهیهکنندگان و اسپانسرها هم برای مطرحکردن برنامه، تبلیغ یا آگهی خودشان حتماً نیازمند حضور این چهرههایند، برای همین سادهترین و پیشپاافتادهترین جنگهای شبانه تلویزیونی هم در صورتی میتوانند این چهرهها را برای برنامههای خودشان داشته باشند که اسپانسری حمایتشان کند.
البته گاهی هم به مثالِ برنامه "فرمول یک" در تحویل سال و حضور امیرحسین رستمی به جاهای دیگر کشیده شود؛ موضعگیریها و نوعی اطلاعات غلط به مخاطب که از زبان او به سمع و نظر مخاطب برسد. آنقدر گفتوگوها و موضعگیریها غیرتخصصی مطرح میشود که بازیگران نه تنها درباره بازیگری و سینما و تئاتر و تلویزیون صحبت نمیکنند بلکه به سراغ اتفاقاتی میروند که اصلاً در جریانش نیستند. مجری میگفت اینجا تلویزیون است بهتعبیر امام(ره) یک دانشگاه سراسری و ملی! رسانهای که امروز فرزندان و خانوادههای ما پای تماشای آن، بزرگ میشوند و از برنامهها و سریالهایش درسهای مختلفی میگیرند. مهمتر از هرچیز رفتار مجری در وجود، فکر و اندیشه مخاطبین این رسانه تأثیر میگذارد. اساساً مجریهای تلویزیون در خط مقدم جبهه انقلاب ایستادهاند؛ تلویزیونی که مقابل جنگ رسانهای دنیا و تهاجم فرهنگی که سالها شکل گرفته ایستاده است و در برابر آتشهای رسانهایاش مقاومت میکند؛ مجری ما باید مراقب رفتارهای اجتماعی، سیاسی، دینی و حتی تفریحی خودش باشد؛ چون مجری این رسانه مهم است."
یا موسیقیدانی به برنامهای میرود و میخواند: "انگار نفرین کردهاند این خاک را اجداد ما"... این اتفاق در "شب موسیقی" افتاد که کاملاً زنده و مستقیم هم روی آنتن رفت. مدیران شبکه 4 سیما بعد از این اتفاق و انتقادها، عذرخواهی کردند؛ اما آیا پایانِ این اشتباهات است؟ تلویزیون وقتی در زمانه بحران، کنداکتورش را تغییر به شادی و سرگرمی میدهد به برنامهها و میهمانان و اشعار و موسیقی هم که روی آنتن میرود توجه کند که مضامین یأس و ناامیدی نباشند.
سریالهای بیرمق و معمولیِ تلویزیون/ رادیویی که پیشتاز است
تلویزیون مجموعههای بزرگ و ماندگاری تولید کرده مثل مجموعه «هزاردستان« مرجوم حاتمی، «قصههای مجید»، «سلطان و شبان»، «سربداران»، «روزی روزگاری»، «روزگار قریب» و... خیلی سریالهای موجه و دوست داشتنی داشتیم اما در سالهای اخیر، سریالسازی به سمت تکرار حرکت کرده است. اگر صدا و سیما را سوپرمارکت فرهنگی درنظر بگیریم در این میان برنامههای متنوع رادیویی به دلیل جذابیتهای پیشین و نوآوریها همچنان توانسته مخاطبان خود را حفظ کند اما تلویزیون درست برخلاف آن در بسیاری از اوقات، قادر به حفظ قشرهای معدود بیننده خود نیست؛ زیرا هرچهقدر دستاندرکاران رادیو در ارائه برنامههای مورد پسندِ مردم تلاش میکنند در تلویزیون از تلاش و کوشش هدفمند فرهنگی اجتماعی و مردمی خبری نیست.
رادیو در سال 1398 هم توانست در حوزههای مختلف همچنان همراه مردم به سوی بالندگی و پویایی حرکت کند؛ نمونههای موفق برنامههای رادیو را میتوان در شبکههای رادیویی فرهتگ، رادیو نمایش، ورزش و گفتوگو مشاهده کرد. تهیه و تولید نمایشنامههای ایرانی و ترجمه با گرایش مسلط آثار ایرانی از جلوههای موفق رادیو بود. همچنین رادیو با استفاده بهینه از هنرمندان طناز خود برنامه قدیمی "صبح جمعه با شما" را با کیفیت مطلوب در سالی که بدرقه کردیم روی آنتن داشت که تمام این امتیازها نشاندهنده آن است که رادیو در مقایسه با تلوزیون به رغم برخی از کاستیهای آن موفقتر عمل کرده است اما قفسههای سوپرمارکتِ تلویزیون از آثار یا کالاهای فاخر، شایسته و مناسب فرهنگی و اجتماعی و هنری همچنان در سال 98 خالی بود.
بخشی از قفسههای این مغازه در اختیار برنامههای کپی شده از روی آثار ماهوارهای و تلویزیون خارجی و بخشی دیگر از قفسهها، برنامههای ضعیف و متوسط به خود اختصاص داده و در قفسههای دیگر فیلمها و سریالهای نازل خارجی جا خودش کرده و همچنان قفسه خوب و استاندارد از سریالها و فیلمها و برنامههای شاخص و برجسته خالی است.
در سال 1398 تلویزیون در عرصه سریالسازی به جز یکی دو اثر، مجموعههای متوسط و زیرمتوسط روی آنتن بردند که در هر حال به رغم تلاشهای چند گروه سریالساز، بقیه سریالها کم و بیش زیر متوسط بودند و نتوانستند از تلویزیون آبروداری کنن. صداوسیما برای ایجاد ارتباط درست و پیوستته و عمیق با مخاطب، باید کارشناسانه و اندیشمندانه وارد عرصه برنامهسازی و سریالسازی شود. از هنرمندان و عوامل حرفهای و کاربلد بهره بگیرد. اصالت را به تلویزیون برگردانند و به سفارشها و توصیهها گوش نکنند؛ استعدادهایی وجود دارند که با کمک تجارب اساتید فرهنگ و هنر میتوان اتفاقات خوبی را برای رادیو و تلویزیون پدید آورد.
اطلاعرسانی و خبر در تلویزیون؛ عقبتر از مخاطب
تلویزیون حتی در حیطه اطلاعرسانی همچنان از مردم عقبتر بود؛ بسیاری از رویدادها پیش از اطلاعرسانی تلویزیون، گوش مردم میرسید و در کنار این نقص، یکجانبه بودن تحلیلها و استفاده از کارشناسان ضعیف، بر ایرادات این بخش افزود. تلویزیون باید در این عرصه هم به سراغ کاربلدها برود از اتاقهای فکر بهره ببرند و به فکر تغییرات ساختاری حوزه خبری و تحلیلی سازمان صداوسیما هم باشند.
نتیجه آنکه صداوسیما در سال 1398، کارنامه درخشانی نداشت و امتیاز ارزندهای را به خود اختصاص نمیدهد؛ اما این روزها در کنار مردم است و سعی دارد ناراحتیها و آزردگیهایش از بحران "کرونا" را از بین ببرند؛ از همان روزهای نخست وارد عمل شدند و برنامهها و سریالهای طنز و سرگرمکنندهای را درنظر گرفتند. اما لازم است که مدیران تلویزیون باید هرچه زودتر به آن رویه گذشتهشان برگردند و کار را به متخصصها واگذار کنند نه نیمهحرفهایها؛ نگذارند آنقدر سلبریتیها در تلویزیون جولان بدهند. آنها سرمنزلشان فضای مجازی و گرفتن تبلیغ و آگهی است. پول و شهرت برایشان از نان شب هم واجبتر است؛ بارها نشان دادهاند که سواد و تخصص لازم را ندارند اما باز به آنها بها داده میشود؛ امیدواریم که در سال 1399 صداوسیما بر مدارِ اصول حرکت کند و اتفاقات قابل توجهی در حوزه برنامهسازی و سریالسازی را شاهد باشیم.
انتهای پیام/