پاسخ "خسرو شکیبایی" به بعضیها که میگفتند تلویزیون نرو!/ یاد شاهنقشهای سریالی و سینماییاش بخیر
۷ فروردینماه ما را یاد تولد مردی میاندازد که عموی سینمای ایران بود؛ صدایش را به هنگام تحویل سال نمیتوانستیم فراموش کنیم. هنوز هم برخی صدای زنگدارش را در میانه برنامههایشان پخش میکنند. بازیگری که حمید هامون و آیتالله مدرس تلویزیون بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی 7 فروردینماه یا 28 تیرماه فرا میرسد ناخودآگاه یاد آن حمید هامون سینمای ایران میافتیم. صدای زیبا و دلنشین عمو خسرو علاوه بر نقشآفرینیهای ماندگارش در خاطرهها مانده و میماند. خسرو شکیبایی 7 فروردینماه 1323 در خیابان مولوی تهران بدنیا آمد. در شناسنامه نامش «خسرو» است ولی خانواده و نزدیکان، او را «محمود» صدا میکردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتی او 14 ساله بود بر اثر سرطان از دنیا رفت. او پیش از اینکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفههایی چون خیاطی و کانالسازی و آسانسورسازی کار میکرد. در 19 سالگی برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتی به عباس جوانمرد، معرفی و به صورت کاملاً حرفهای بازیگر تئاتر شد.
سینما و جایزههای جشنواره فجر
وی فارغالتحصیل بازیگری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود و فعالیت هنری خود را از سال 1342 با بازیگری تئاتر آغاز کرد، 5 سال بعد یعنی در سال 1347 وارد حرفه دوبلوری شد. فعالیت حرفهای در سینما را با بازی در فیلم خط قرمز (مسعود کیمیایی، 1361) آغاز کرد. خسرو شکیبایی نزدیک به 40 فیلم سینمایی بازی کرد. بازی در نقش حمید هامون داریوش مهرجویی یکی از ماندگارترین نقشهایی است که او ایفا کردهاست. پس از این فیلم نامش سرزبانها افتاد و برای این نقشآفرینی از هشتمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین دریافت کرد.
خسرو شکیبایی برای بازی در فیلم کیمیا (احمد رضا درویش، 1373) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود. شکیبایی آخرین جایزهاش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم "کاغذ بی خط" دریافت کرد.
پس از گذشت نزدیک به 22 سال از اولین حضورش در فیلم کیمیایی، در فیلم حکم (1383) باری دیگر در فیلم وی در کنار عزتالله انتظامی ایفای نقش کرد. در 9 تیرماه 1387 در دومین جشن منتقدان سینمایی، جایزه یکی از برترین بازیگران سی سال سینمای پس از انقلاب را گرفت. او همچنین در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، بازیگر و گوینده تیزر جشنواره بود.
تلویزیون با کوچک جنگلی و خانه سبز
او در تلویزیون، سریالهایی چون کوچک جنگلی، مدرس، روزی روزگاری، خانه سبز، کاکتوس، آواز مه، تفنگ سر پر و در کنار هم به ایفای نقش پرداخت. آخرین نقشآفرینی این هنرمند در فیلم تلویزیونی پیوند (سعید عالمزاده) و آخرین نمایش فیلمش، آشیانهای برای زندگی (حمید طالقانی) بود که به مناسبت روز پدر از تلویزیون پخش شد.
دوبله و فیلم شعله
شکیبایی 5 سال پس از ورود به تئاتر، یعنی در سال 1347 وارد حرفه دوبلوری شد و مدت کوتاهی نیز در زمینه دوبله به فعالیت پرداخت. شاخصترین اثر سینمایی که خسرو شکیبایی در آن صحبت کرد فیلم "شعله" بود که در آن به جای پیرمرد مسلمان ده ایفای صدا کرد. او علاوه بر هنرنمایی در نقش آفرینی سینما و تئاتر و تلویزیون، برخی از سرودههای فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، سید علی صالحی و محمدرضا عبدالملکیان را به صورت دکلمه اجرا کرده بود.
شکیبایی و نقش آیتالله مدرس
اولین بازیگری بود که نقش آیتالله مدرس را در تلویزیون بازی کرد. هوشنگ توکلی این تئاتر تلویزیونی را سال 1366 ساخت و در اقدامی عجیب از خسروشکیبایی دعوت به همکاری کرد. قدرت بیان این بازیگر و نزدیک شدن او به این چهره تاریخی، تصویری ماندگار از او به جا گذاشت. یکی از مسائلی که باعث شد بازی شکیبایی در این نقش بیشتر به چشم بیاید، مونولوگ طولانی و معروف مدرس با بازی او در مجلس بود.
شکیبایی درباره این نقش گفته بود که برای رفتن در قالب آیتالله مدرس از هیچکس الگو نگرفته و فقط با تمرین به این شخصیت رسیده است. هوشنگ توکلی، کارگردان سریال هم در جایی تعریف کرده: «شکیبایی مونولوگی طولانی و 20 دقیقهای را حتی بدون یک بار کات دادن و قطع فیلمبرداری بازی کرد.» نکته مهم اینجاست که «مدرس» با وجود اینکه یک تئاتر تلویزیونی بود اما بسیار دیده شد و عنوان پرمخاطبترین سریال آن دوران را به خودش اختصاص داد و هیچوقت خستهکننده به نظر نرسید.
«روزی روزگاری» و درخشش یک نابغه بازیگری
خسرو شکیبایی با تجربه بازی در «مدرس»، بعد از بازی در «هامون»، دوباره به تلویزیون آمد و در «روزی روزگاری» بازی کرد. امرالله احمدجو این نقش را برای جمشید هاشمپور نوشته بود و و حتی فیلمنامه را هم در اختیار او گذاشته بود اما نهایتاً امکان همکاری فراهم نشد و به او پیشنهاد دادهاند به خاطر بازی درجه یک شکیبایی در «هامون» از او دعوت به همکاری کند. خود احمدجو جایی تعریف کرده که «خسرو دو ماه طول کشید تا جلوی دوربین بیاید. در تمام این مدت او با گریم سرصحنه میآمد و تماشاچی بود. مدام فیلمنامه دستش بود و مدام میخواند، تا جایی که اشرافش از من بر فیلمنامه بیشتر بود.» جالب اینجاست که خیلی از عوامل این سریال در خاطراتشان از پشت صحنه سریال «روزی روزگاری» تعریف کردهاند که شکیبایی تنها بازیگری بوده که از ابتدا تا انتهای کار، حتی موقع تعطیلات هم لوکیشن را ترک نکرده و به شهرش برنگشته. چون معتقد بوده اگر از شهر بیرون برود از این حال و هوا بیرون میآید.
اما رضای محبوب خانه سبز...
بدون هیچشکی، درخشانترین نقش خسرو شکیبایی در تلویزیون، همان رضای محبوب «خانه سبز» بود. این نقش نقطه عطف جدیدی در کارنامه بازیگری شکیبایی به شمار میرفت و باعث شد بعد از «هامون» یک بار دیگر با رفتار و احساسات و بغضها و دیالوگهای ارزشمندش در ذهن مخاطبان ماندگار شود و برای همیشه در خاطرات آنها بماند. خود بیژن بیرنگ در مصاحبهای گفته بود: «وقتی خسرو شکیبایی به سریال «خانه سبز» آمد، یک سوپراستار معروف بود. وقتی بازی میکرد دست و پای ما میلرزید که آقای شکیبایی در سریال ما بازی میکند. او واقعاً به کار، جملات، مفاهیم، بازی و کارگردانی معتقد بود.» درست است که «خانه سبز» الان بعد از گذشت سالها تا حدودی شعاری به نظر میرسد و شاید دلچسب مخاطبان نسل جدید نباشد اما با این حال هنوز هم قدرت و جذابیت سریال مدیون بازی شکیبایی و احساسات عمیق و واقعی اوست که در کل سریال جریان دارد.
«اتوبوس شب» را فراموش نمیکنیم
او برای بازی در فیلم کیمیا (احمد رضا درویش، 1373) بار دیگر برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر شد. او سومین سیمرغ خود را هم را برای بازی در نقش عادل مشرقی فیلم سالاد فصل (فریدون جیرانی) گرفت. از آخرین افتخارات شکیبایی هم دیپلم افتخار برای فیلم اتوبوس شب (کیومرث پوراحمد) بود. شکیبایی آخرین جایزهاش را از ششمین جشن ماهنامه «دنیای تصویر» برای بازی در فیلم «کاغذ بی خط» دریافت کرد.
و... جای خسرو برای همیشه خالی است
شکیبایی در ساعت 4 صبح جمعه 28 تیرماه 1387 در سن 64 سالگی در اثر بیماری عارضه قلبی در بیمارستان پارسیان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن شد؛ او مدتها از عارضه دیابت رنج میبرد. عمو خسرو رفت اما خیلیها همان روزها هم بود با حضور شکیبایی در سریالهای تلویزیونی مخالف بودهاند و بارها از او خواستهاند سریال بازی نکند اما او اعتقاد دیگری داشته و در این باره گفته: «بعضیها به من میگویند به تلویزیون نرو یا کار در تلویزیون افت دارد. من میگویم مگر چند سال دیگر قرار است در سینما بازی کنم. ضمن اینکه به نظرم کار در تلویزیون تا حدودی مشکلتر است. شما باید جوری بازی کنی که تعدادی آدم که سرشان به کار و روزمرگیهای خانوادگی گرم است، متوجه شوند و گرنه طبیعی است که هر تماشاگری بلیت میخرد و به سینما میرود برای تماشای فیلم. اما در تلویزیون ممکن است با بازی خوب و درستتان اعضای یک خانواده را دعوت کنید به تماشا در یک زمان مشخص. من با اعتماد کامل در تلویزیون بازی میکنم و در هرکاری که بازی میکنم این امیدواری وجود دارد که کار خوبی از آب دربیاید.»
جایش خالیست و از این خلأ رنج میبرم
امرالله احمدجو کارگردان سریال «روزی روزگاری» درباره خسرو شکیبایی به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: از روزی که خسرو را در لوکیشن «روزی روزگاری» دیدم و هنرمندیاش حالم را خوب میکرد به خودم گفتم دوست دارم در هر کارِ من خسرو باشد. جایش خیلی خالیست و از این خلأ احساس آزردگی دارم. فوتِ خسرو باعث شد تا شبیه به او را در جایی نیابم؛ همیشه گفتهام ای کاش بیشتر از ذوقِ بازیگری، از اخلاق و شخصیت کمنظیرش بهره میبردیم.
شکیبایی عاشقانه در خدمت بازیگری بود
وی با اشاره به اینکه خسرو شکیبایی راه چند ساله را یک شبه طی کرد، گفت: دیر به دنیای بازیگری آمد اما راه چند ساله را یک شبه طی کرد. به معنای واقعی سوپراستار بود واقعاً این لقب زیبنده و شایسته نام خسرو شکیبایی است. عشق و پشتکار و اخلاق ویژگیهای ذاتی این بازیگر بود؛ من اعتقاد دارم امروز اگر کسی میخواهد در سینما، تئاتر و تلویزیون خسرو باشد باید استعداد، عشق، پشتکار و تجربه را توأمان داشته باشد. عشق بازیگری و با همه وجود در خدمت بازیگری بودن رسمِ واقعی شکیبایی بود.
دست و پایمان میلرزید خسرو در «خانه سبز» بازیگر است
بدون هیچشکی، درخشانترین نقش خسرو شکیبایی در تلویزیون، همان رضای محبوب «خانه سبز» بود. این نقش نقطه عطف جدیدی در کارنامه بازیگری شکیبایی به شمار میرفت و باعث شد بعد از «هامون» یک بار دیگر با رفتار و احساسات و بغضها و دیالوگهای ارزشمندش در ذهن مخاطبان ماندگار شود و برای همیشه در خاطرات آنها بماند. بیژن بیرنگ کارگردان این سریال تلویزیونی به خبرنگار خبرگزاری تسنیم، گفت: وقتی خسرو شکیبایی به سریال «خانه سبز» آمد، یک سوپراستار معروف بود. وقتی بازی میکرد دست و پای ما میلرزید که آقای شکیبایی در سریال ما بازی میکند. او واقعاً به کار، جملات، مفاهیم، بازی و کارگردانی معتقد بود.
چرا برخی ماندگارند و برخی فراموش میشوند؟!
این کارگردان سریال «خانه سبز» تأکید کرد: این روزها خیلی به این مسئله فکر میکنم چرا برخی از آدمها ماندگار میشوند و برخی نمیشوند. برخیها میآیند و میروند و برخی اصلاً اتفاقی بوجود نمیآورند. یک جمله دارم زندگی مثل یک صبح روز برفی است که صبح از خواب پا میشویم برف همهجا را پوشانده و همه چیز یک دست است. آدمها شروع میکنند روی این برفها راه میروند و بعد هرکسی جای پای خودش را روی این برف میگذارد و در واقع روی زندگی میگذارد. برخی از جای پاها عمیقترند و اگر برف هم آب میشود و میرود هنوز آن جای پاها روی زمین پیداست.
هر روز میگذرد بیشتر دلتنگش میشوم
بیرنگ با اشاره به اینکه هر روز میگذرد جای خالی خسرو بیشتر حس میشود، خاطرنشان کرد: مسئله بازیگری، توانایی بازیگری و استعداد نیست. چون این ویژگیها و شاخصهها را حتما خداوند به یک کسی داده و به هرکسی در شرایط خودش و برمبنای تواناییاش حتما این موهبتها را ارزانی میدارد. مسئله چیز دیگری است به نظرم میآید آن شعوری است که یک انسان با زندگی کردن در دنیا نه با خواندن و نه با دیدن با زندگی کردن بدست میآورد که در وجودشان نهادینه میشود؛ مثل داشتن معرفت و انسانیت و همچنین داشتن عدالت و برخورداری از انصاف؛ اینها چیزهایی نیست که خداوند به راحتی به آدمها بدهد. خسرو شکیبایی یکی از این آدمهاست هر روز میگذرد جای خالیاش بیشتر حس میشود و بیشتر دلتنگش میشوم.
چرا خسرو از یاد نمیرود؟
کارگردان «خانه سبز» در خصوص ماندگاری نام و یاد امثال خسرو شکیبایی، تصریح کرد: این همه هنرمند داشتیم آدمهای بزرگ، فخار و قادری بودند که آثار بزرگی هم برای سینما و تلویزیون ما به یادگار گذاشتند. اما بعد از گذشت یک سال سفر و هجرت اخرویشان، خاطراتشان آرامآرام فراموش میشود. ولی خسرو شکیبایی 11 سال است سفر کرده و فراموش نمیشود. چرا این آدم از یاد نمیرود؟ حتی بسیاری اصرار دارند هنوز ابعاد مختلف این بازیگر موشکافی شود. اینها غیر از لطف خداوندی است که حضرت حق به یک انسان داشته و آن آدم قدرشناسش بوده است.
انتهای پیام/