کرونا و تاثیر آن بر روابط انسانی، خشونت و آسیب روانی (بخش دوم و پایانی)
ماندن در خانه، قرنطینه و فاصله اجتماعی مهمترین راهکارهای مبارزه با کرونا است. اما در عین حال نباید از آسیب های روحی و روانی این روزها برای کل جوامع بشری غافل بمانیم.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در بخش نخست گفتوگوی مفصل روزنامه جمهوریت ترکیه با خانم دکتر گولجان اُزر، روانشناس و روانکاو در مورد جهان پس از کرونا، به موضوع احتمال تغییر جهانبینی انسان پرداخته شد.
در بخش پایانی این مصاحبه، موضوع تأثیرات در خانه ماندن و موضوع بروز آسیب در روابط انسانی، مورد بررسی قرار گرفته است.
موضوع در خانه ماندن برای ممانعت از شیوع گسترده و مرگبار، تبلیغ میشود. اما در عین حال، کارشناسان و روانشناسان، به دنبال تحلیل این موضوع هستند که ماندن در خانه برای کودکان، نوجوانان و دیگر اعضای خانواده در کنار سلامت جسمی و محفوظ ماندن از کرونا، چه تبعات روانی خاصی دیگری دارد.
اهمیت تحلیل این موضوع را از ابعاد مختلف میتوان دریافت. اما یکی از مهمترین دلایل آن این است که خشونت علیه زنان در جامعه ترکیه، به شکل سنتی از دیرباز وجود داشته و یکی از مشکلاتی که سالانه بسیاری از محاکم حقوقی، پاسگاههای پلیس و گروهها و نهادهای مدنی را به خود مشغول میکند، کتک کاری و خشونت علیه زنان است.
روانشناسان به دنبال تحلیل این موضوع هستند که آیا در ایام کرونا و در شرایطی که همه اعضای خانواده در خانه میمانند و گروه کثیری از مردم با فقر و مشکلات اقتصادی جدیدی نیز روبرو میشوند، آیا مشکلات و تضادهای روحی روانی بیشتر خواهد شد یا نه؟ علاوه بر این، در خانه ماندن طولانی مدت، نه تنها موضوع خشونت علیه زنان، بلکه روابط انسانی، اجتماعی، ورزش، تامل، مطالعه و دیدگاههای فلسفی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
آیا پس از این که بحران کرونا را پشت سر بگذاریم، تعریف ما از مفاهیمی همچون خوشبختی عوض خواهد شد؟
بحران کرونا، وحشت و نگرانیهای این روزها در جوامع بشری، یک بار دیگر چیزهای مهم و عناصر حیاتی را به یادمان آورد.
دوباره فرصتی فراهم شد تا فکر کنیم که انسانها چقدر مهم هستند، عزیزان ما، پدر و مادر ما، همسر و فرزندان ما چه اهمیتی دارند، جان و سرنوشت دوستانمان تا چه اندازه برایمان مهم است.
ما یک بار دیگر تمام این حقیقتها را به چشم خود دیدیم. اما فراموش نکنیم که انسان ویژگیهای خاص خودش را دارد و در شرایطی که مرگ، مهمترین و واقعیترین اصل زندگی ماست، اما برای آنکه زندگی کنیم، این حقیقت مهم را از یاد میبریم.
من هنوز هم امیدوار هستم که پس از کرونا، تعاریف بسیاری از مردم نسبت به خوشبختی تغییر پیدا کند.
یک مطالعه مهم از 75 سال پیش در دانشگاه هاروارد آمریکا در مورد خوشبختی انجام شده است که نتایج آن چندی پیش منتشر شد.
در اوایل این پژوهش 75 ساله تمام افرادی که با آنها مصاحبه شده بود، در مورد خوشبختی نظرات شبیه به هم داشتند. همه آنها میخواستند یا ثروتمند باشند، یا قدرتمند و مشهور.
اما در سالیان اخیر کم نیستند شمار افرادی که خوشبختی را چنین تعریف کردهاند: بودن در کنار خانواده و داشتن روابط دوستانه، نزدیک و عمیق در زندگی.
من فکر میکنم این تغییر مهمی است و داشتن رابطه دوستانه و عمیق، یک عبارت جادویی و زیباست.
به باور شما بحران کرونا در جهان بیشتر به فردیت و منافع فردی دامن میزند و دستیابی به عواطفی همچون دلبستگی به همنوع و کمک به انسانهای پیرامون را؟
من فکر میکنم اگر از منظر کلان به این مسئله بنگریم، اغلب دولتها و کشورهای جهان، انتظار دارند که این مسائل را همچون موضوعات اجتماعی و سیاسی کلان در نظر بگیرند و فارغ از اینکه چه حسی در انسانها به وجود آمده، با آن برخورد کنند. اما اگر قرار باشد به شکل سلولی و ریز به آن بنگریم، انسانها واکنشهای متفاوتی به این موضوع نشان دادند.
شخصاً آرزویم این است که بحران کرونا و شرایط سخت و دشوار کنونی، موجب آن شود که ارتفاع و قد و بالای بلند منافع فردی تا حد زیادی کوتاه و کوتاه تر شود و دلبستگی به همنوع و کمک به دیگران بیشتر و گستردهتر شود.
اما راستش را بخواهید برای قضاوت در این مورد هنوز زود است. ما در آغاز این فیلم هستیم. تصور میکنم برای دیدن انعکاس اجتماعی و روانی این موضوع مهم، دست کم 10 تا 20 سال باید صبر کنیم. امید من این است که در سالیان آینده، فرزندان نسل جدید از مواهب انسانی و عواطف ارزشمند این دوران، بهره بسیاری بگیرند.
یکی از نکات جالب مرتبط با بحران کرونا این بود که حتی پرنس چارلز ولیعهد انگلیس و بوریس جانسون نخست وزیر این کشور به این ویروس مبتلا شدند. این موضوع نشان داد که ثروتمندان و افراد مشهور و برجسته نیز به خاطر داشتن پول، ثروت و قدرت نمیتوانند از چنین چیزی بگریزند. آیا میتوان از این موضوع درس خاصی گرفت؟
یکی از سادهترین واقعیتهای زندگی ما انسانها این است که در هنگام تولد از مادر و همچنین در زمانی که دنیا را ترک میکنیم، همه با هم برابر هستیم وقتی که میآییم یک نوزاد ناتوان و وقتی که میرویم، یک مرده بی جان هستیم و از این نظر فرقی با هم نداریم.
اما متاسفانه تاریخ بشری نشان داده که بی عدالتی و نابرابری و تفاوت در برخورداری از امتیازات مادی و مواهب این جهان، همیشه وجود داشته و ماندگار بوده است.
اما چیزی که حالا میبینیم این است که ثروت و پول هم نمیتواند سلامتی را حفظ کند و منجر به خوشبختی شود. شخصاً به عنوان یک روانکاو تاکنون ندیدهام فردی به خاطر داشتن پول خوشبخت شده باشد.
اگر ما بتوانیم نوع رابطه و رویکرد خود را نسبت به پول تغییر دهیم، کل جهان متحول خواهد شد. جهان متحول و جهان دگردیسی شده، جهانی است که در آن، جوامع بشری و افراد، بتوانند رویکرد و ارتباط خود را با پدیدهای به نام "پول" تغییر دهند.
بخش قابل توجهی از مردم ما آدمهایی هستند که باید به صورت روزانه نان و روزی خود را پیدا کنند. یکی تعمیرکار است، دیگری نظافتچی، آن یکی راننده تاکسی و کارگری که به شکل روزمزد کار میکند. اما در دوران کرونا همه آنها هزینههای معاش زندگی خود را از دست دادند و قطعاً پس از کرونا هم خیلیها بیکار خواهند شد. آیا فرمول روانشناسی خاصی وجود دارد که این انسانها از درد و رنج در امان بمانند؟
خیر. قطعاً فرمولی وجود ندارد. متاسفانه این بخش از جامعه افرادی هستند که حتی نیازهای اولیه معاش زندگی آنها در نظر گرفته نمیشود و به شکل وحشتناکی با بیعدالتی و نابرابری مواجه میشوند.
در چنین شرایطی طبیعی است که در مورد این بخش از جامعه، ما حتی به نیازهای عاطفی و فکری و فرهنگی نیز فکر نکنیم و به این باور واقعی و تلخ برسیم که رویکرد روانشناسی و تحلیل روانشناسی در مورد آنان، یک پدیده لوکس و تجملی است.
چرا که آنها حتی برای تامین نان شب محتاج هستند و از یاد نبریم افرادی هم هستند که علاوه بر مشکل نان شب، سقفی بالای سر خود ندارند. اما این را هم به یاد داشته باشیم که این بخش از جامعه هستند که کتاب مقاومت در برابر شرایط دشوار را نوشتهاند. آنان یک بار دیگر با زندگی سخت خود چنین کتابی را تالیف خواهند کرد و در هر حال، چارهای غیر از امید نداریم.
گروه دیگری هم هستند که در حال احتکار تمام مواد غذایی و ملزومات بهداشتی زندگیشان هستند و هرچه به دستشان رسیده در خانه خود انبار کرده و قفسه فروشگاهها را خالی کردهاند. در مورد این تیپ از مردم چه تعریفی دارید؟
والله نمی دانم در مورد این تیپ چه بگویم. آیا باید آنان را بیشعور بنامیم؟ حقیقتاً باید این را بفهمند که زندگی با بخشش و سهم دادن به همه، معنی پیدا میکند.
مردم مجبورند در خانهها و آپارتمانهای کوچک بمانند، این به خودی خود میتواند تنش زا باشد در این مورد چه توصیهای دارید؟
همه ما باید بپذیریم که این یک شرایط ویژه و خاص است. در این شرایط، باید میزان تاب و تحمل خود را بالاتر ببریم و نسبت به رفتارها و واکنشهای اطرافیان، حساس نباشیم. باید بپذیریم که اولاً همه ما در مسیر دوست شدن با اعضای خانواده تلاش کنیم و در مرتبه بالاتر، به حس همراهی برسیم. غیر از این چاره دیگری نیست.
آیا ممکن است در این دوران حساس آمار طلاق بالا برود؟
سوال دشواری است. در برخی ازدواجها، در کنار هم قرار گرفتن زوج، بنا به دلایل و مصلحتهای خاصی است که در شرایط عادی قابل مدیریت است.
اما در شرایطی که به خاطر بحران کرونا در مدت طولانی در کنار همدیگر میمانند، برخی مصلحتها و دوراندیشیهای گذشته از یاد میرود و امکان تنش و درگیری بالاتر میرود.
برخی ازدواجهای دیگر نیز هستند که همواره با درگیری و تنش همراه بودهاند و فواصلی همچون کار، بیرون رفتن، مسافرت و دلایل دیگر، تا حدودی تنشها را کاهش میداد. اما حالا که در کنار هم قرار گرفتهاند ممکن است به شکل مداوم، تنش بیشتری پیدا کنند.
در مورد سالمندان و کودکان چه باید کرد؟
آنچه در مورد سالمندان اهمیت دارد، این است که به سلامت و بهداشت آنها اهمیت بدهیم. اما تلاش کنیم که دچار هیچ کدام از دو قطب بی اعتنائی یا بیحرمتی نشویم.
اما در مورد کودکان باید بگویم که آنچه بیش از هر موضوع دیگری مهم است، دادن آگاهی و اطلاعات به آنها در مورد بهداشت، سلامت و شرایط فعلی خطرناک جوامع بشری و دور نگه داشتن آنان از اطلاعات غلط و بی اساس است. باید تلاش کنیم کودکان ما در تمام ساعات شبانه روز، برنامه داشته باشند و خواب آنها به شکل استاندارد و قابل قبول باشد.
آیا ممکن است که در این ایام، خشونت علیه زنان و کتک کاری در داخل خانواده بیشتر شود؟ زنانی که با خشونت مواجه میشوند باید چه کنند؟
این خطر وجود دارد و نمیتوان چنین موضوعی را انکار کرد یا آن را مانند یک رویداد غیر منتظره تلقی کرد.
مخصوصاً در شرایطی که امکان فعالیت برای نهادهای مدنی و نهادهای مدافع زنان وجود ندارد. در این شرایط آن چه در اختیار زنان گذاشته شده این است که با نهاد مدافع حقوق زنان که تحت پوشش وزارت کشور قرار گرفته به شکل تلفنی تماس بگیرند و یا اینکه با یکی از انجمنهای فدراسیون بزرگ مبارزه با خشونت علیه زنان در تماس باشند.
و اما سال آخر. میدانید که شمار مبتلایان یا به عبارت دیگر معتادان به مواد مخدر و الکل، کم نیست. خانوادهها در شرایط فعلی مجبورند به شکل تمام وقت، این افراد را تحمل کنند و قاعدتاً تنش و درگیری روی میدهد. توصیه شما به آنها چیست؟
اعتیاد به مواد مخدر و الکل، از معضلات همیشگی است. قاعدتاً در شرایط فعلی ماندن در خانه به این منجر میشود که خشونت بیشتری روی دهد.
من آرزو میکنم در این فرصت که معتادان به الکل و مواد مخدر در خانه هستند، به شکل اختیاری، مسیر ترک را انتخاب کنند. اما از آنجایی که تأمین مواد و الکل دشوارتر میشود، خانوادهها نیاز جدی به مشاوره پزشکی دارند و باید به شکل تلفنی اطلاعات لازم را کسب کنند.
انتهای پیام/