هیسپانتیوی در ستیزِ با وارونهنمایی شبکههای آمریکایی و انگلیسی
هیسپانتیوی نقش روشنگری در مقابل وارونهنماییها و کتمان حقایق توسط شبکههای آمریکایی و انگلیسی را برعهده دارد که به زبان اسپانیولی فعالیت میکنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عرصه فرهنگ و رسانه آمریکای لاتین در زمانهای قدیم ابتدا به اروپا سپس به ایالات متحده کاملاً وابسته بود اما در قرن حاضر شرایط به شکل بارزی تغییر کرده و تحولات اجتماعی و سیاسی آن ناحیه موجب شده تا مردم رسانههای جدیدی را جستجو کنند.
در حال حاضر هر بخش از جهان دارای شبکهای تلویزیونی برای منطقه پُرجمعیت آمریکای لاتین است که براساس این فعالیت فرهنگی روابط خود را با آن کشورها پشتیبانی میکند. گویی رقابت میان مناطق مختلف جهان برای تأثیرگذاری رسانهای در آمریکای لاتین بسیار گرم است.
آلمان، فرانسه، انگلیس و ایالات متحده، چین و روسیه هرکدام شبکهای برای آن منطقه دوردست تأسیس کردهاند و از طریق آن رسانه و بازنشری که در شبکههای محلی ایجاد میکنند و تأثیری که در فضای مجازی میگذارند، سیاستهای خود را به کشورهای اسپانیولی زبان بازتاب میدهند.
از منطقه غرب آسیا تنها ایران است که با تأسیس شبکه هیسپانتیوی توانسته نمایندهای در منطقه آمریکای لاتین داشته باشد. شبکهای که پیوند میان دو منطقه تأثیرگذار در اقتصاد جهان و همواره مظلوم در تاریخ را برعهده گرفته است.
تلویزیونی با کارکردی متفاوت
به جرأت میتوان گفت شبکههای بیگانهای که بر آمریکای لاتین سایه گستر شدهاند به دنبال ایجاد یا تثبیت حضور کشور مبدا خود در عرصه سیاست و اقتصاد کشورهای آن منطقهاند؛ چه استعمارگران اروپایی و ایالات متحده و چه دو بلوک قدرت از شرق.
کارکرد هیسپانتیوی اما با همه شبکههای دیگر متفاوت است. ایران میتواند نوعی همراستایی به وسیله این ابزار رسانهای میان کشورهای جنوب ایجاد کند بازنمایی رویدادهای غرب آسیا برای مردم اسپانیولیزبان یکی از آنهاست.
شاید اکثر مردم آمریکای لاتین که در فقر به سر میبرند هرگز به غرب آسیا سفر نکنند اما آنها از طریق هیسپانتیوی میتوانند با حقایق کشورهای منطقه ما آشنا شوند که دقیقاً در آمریکای لاتین نیز تکرار میشود. صد البته فرهنگ این دو منطقه افتراقات بسیاری دارد اما جوامع دو منطقه دارای یک نقطه اشتراک غیرقابل انکارند و آن زخم خوردن از یک مبدأ است؛ همان تجاوزگری انگلیس و آمریکا.
آنچه در غرب آسیا روی میدهد همزمان در آمریکای لاتین هم دیده میشود که وجه غالب آن مداخله سیاسی یا تحریم اقتصادی است. برای مثال دعوت به شورش غیرمردمی خیابانی که در لبنان و عراق اتفاق افتاد، همزمان در ونزوئلا و بولیوی هم روی داد و در هر دو مورد هم رسانههای غربی در خط مقدم فتنهگری قرار داشتند.
دقیقاً تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه با روندی کاملاً مشابه ضد ایران، سوریه، یمن، عراق و ... اعمال شد. از این رو مردم دو منطقه طعم حقوق بشر و دموکراسی غربی را به یک میزان و سالها تجربه کردهاند.
مردم لاتین، زبان تصویر واضح و البته وحشتناکی از پایگاههای نظامی آمریکا و مداخله سازمان فتنهانگیز CIA در کشورهای خود دارند از این رو میتوانند آنچه را بر گذشته آنها سایهافکن شده در رخدادهای کشورهای غرب آسیا نیز ببینند. طبعاً تجربیات مقابله با مداخله خارجی نیز منتقل میشود.
این حس مشترک درد کشیدن از یک دشمن واحد بزرگترین اشتراک فکری را میان دو منطقه غرب آسیا و آمریکای لاتین به وجود میآورد اگر حقیقت مسائل خاورمیانه برای آنها روایت شود. هیسپانتیوی دقیقاً این نقش را به عهده گرفته تا مانع از وارونهنمایی و کتمان حقایق توسط شبکههای آمریکایی و انگلیسی شود که به زبان اسپانیولی فعالیت میکنند.
در نتیجه با وجودی که کمترین شباهت میان فرهنگهای دو منطقه وجود ندارد اما حس نفرت از انگلیس و امریکا در میان مردم لاتین و همدردی با مردم غرب آسیا وجود دارد. به شرطی که آنها تروریستهای غربی را از آنان که به دنبال آزادی میهنشان از دست آمریکا هستند تفکیک کنند؛ هیسپانتیوی در این زمینه روشنگری میکند.
غیر از ایران همه کشورهای غرب آسیا و سراسر آمریکای لاتین تحت استعمار غربیها روزگار گذراندهاند. تقریباً کشوری در آمریکای لاتین وجود ندارد که کودتایی مشابه 28 مرداد را تجربه نکرده باشد. نفت، معادن و کشاورزی هر دو منطقه به روندی مشابه توسط شرکتهای چند ملیتی غارت شده و دقیقاً روند متغییر مداخلات غربیها در هر دو منطقه یکسان است؛ جنگهای نیابتی، شورش، کودتا و تحریم اقتصادی در هر دو منطقه دیده میشود و قطعاً انتقال تجربیات برای مقابله یا این تخاصم مستمر میتواند کمک مؤثری به افزایش توان ملتهای آن منطقه باشد.
وقتی شبکهای برای انتقال حقایق داشته باشیم مردم منطقه لاتین میتوانند مظلومیت مردم غرب آسیا و دلیل تلاشهای مردم عراق برای اخراج نظامیان آن کشور و مهمتر از همه دروغ بودن اغواگری رسانههای غربی در خصوص برنامههای هسته ای ایران را درک کنند. این به معنی هم راستایی ملتهای لاتین با مردم غرب آسیا ضد آمریکاست.
نماینده کشورهای غرب آسیا
اما غرب آسیا با آنکه مهاجرانی را به آن منطقه ارسال کرده با این حال چندان فعالیت پررنگی در آن کشورها نداشته است. با وجودی که کشورهای منطقه دارای رسانههای عربی و انگلیسی قویاند و حتی ترکیه و قطر با ایران در مناطقی مانند بالکان رقابت میکنند و رسانههای عربستان و ترکیه در کشورهای فارسیزبان هم فعالیت دارند با این حال هیچ یک نتوانستهاند شبکهای مانند هیسپان برای مردم لاتینزبان راهاندازی و حفظ کنند که بتواند مورد توجه و تعامل مردم آن منطقه قرار گیرد.
کارکرد دیگر هیسپان میتواند دروازه آشنایی ملتهای لاتین با تواناییهای اقتصادی غرب آسیا باشد. هرچه بر تعدد فعالیتهای اقتصادی میان منطقه ما با آمریکای لاتین افزوده شود از وابستگی آن کشورها به غرب کاسته میشود. پس هیسپان میتواند هم غرب آسیا را نمایندگی کرده و هم با معرفی توانمندیهای شرکتهایی که تمایل دارند در آمریکای لاتین شناخته شوند در برابر شرکتهای ویرانگر آمریکایی بایستد.
انتهای پیام/