هدف غیرعلنی سفر وزیر ترامپ به اراضی اشغالی/ افزایش قدرت نظامی ایران، دغدغه این روزهای صهیونیستها
افزایش قدرت نظامی ایران، موفقیت محور مقاومت در محاصره کردن اسرائیل، کاهش جایگاه و قدرت محور موسوم به "اعتدال عربی" در جهان عرب و منطقه و بالاخره ظهور قدرت جدید، یعنی انصارالله یمن در ساحل شرقی دریای سرخ، رهبری اسرائیل را این روزها نگران کردهاند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، "عبدالباری عطوان" تحلیلگر برجسته جهان عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقهای "رای الیوم" به اهداف سفر اعلامشده وزیر خارجه آمریکا به اراضی اشغالی و توطئه مشترک آمریکایی- صهیونیستی علیه محور مقاومت اشاره کرده و نوشته است پایان رژیم عبری بهای گزافی خواهد بود که طراحان هر توطئه علیه این محور خواهند پرداخت.
عطوان نوشت: "مایک پامپئو" وزیر خارجه آمریکا قدس اشغالی را به عنوان ایستگاه نخست خود بعد از آغاز مجدد سفرهای خارجیاش که از حدود 2 ماه پیش به دلیل ویروس کرونا متوقف شده، انتخاب کرده است. جالب اینجاست که این سفر همزمان شده است با بیستمین سالگرد شکست بزرگ دولت اشغالگر اسرائیل و تصمیم یکجانبه آن به عقبنشینی تحقیرآمیز و سرشکسته آن از جنوب لبنان به دلیل کاستن از تلفات انسانی و مادیاش در سایه عملیاتهای مقاومت تحت رهبری "حزبالله".
هدف اعلامشده از سفر پامپئو گفتن تبریک به دوست و همپیمانش "بنیامین نتانیاهو" و متحد او، ژنرال "بنی گانتز" به مناسبت تشکیل دولت به رهبری آمریکا و نیز تأکید مجدد دولت "دونالد ترامپ" بر حمایت از مهمترین بند در صدر برنامههایش، یعنی الحاق دره اردن( غور اردن) و بیشتر شهرکها در منطقه اشغالی کرانه باختری، است.
اما هدف اعلامنشده این سفر، طرح استراتژیکی است که طرفین اسرائیلی و آمریکایی نزدیک به یک سال در حال تدوین آن هستند و دلیل دیر آماده شدن آن، بحران سیاسی در رژیم اشغالگر بوده است؛ طرحی که ممکن است تجاوزی مشترک علیه محور مقاومت، سوریه، ایران و بهویژه حزبالله لبنان قبل از موعد انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در ماه نوامبر آینده باشد.
بزرگترین عنصر تشکیلدهنده این طرح، حضور نتانیاهو در قدرت با شراکت ژنرال گانتز- سرسختترین رقیبش و رئیس اسبق ستاد مشترک رژیم صهیونیستی- و هدف از آن، "خنثی کردن" خطر ایران و بازگرداندن "هیبت" به نهاد نظامی اسرائیل است که با شکست در سال 2000 درمانده شد و در دومین شکستش در جنگ سال 2006، کاملا تبخیر شد.
چهار دلیل وجود دارد که نگرانیهای رهبران اسرائیلی را این روزها برانگیخته و آنها را بر آن داشته که سر نیزه هر پروژه آمریکایی برای جنگ علیه ایران شوند:
نخست: افزایش قدرت نظامی ایران، که پرتاب ماهواره نظامی "نور" و استقرار آن در مداری به ارتفاع 440 کیلومتری حلقه اخیر آن (قدرت نظامی ایران) بوده است؛ این ماهواره تمامی تحرکات نظامی آمریکا و اسرائیل در منطقه را رصد خواهد کرد.
دوم: موفقیت محور مقاومت به رهبری ایران در محاصره کردن اسرائیل از سه جبهه شمالی از سوی حزبالله، که تواناییهای تهاجمی آن افزایش یافته و زرادخانه موشکی آن چندین برابر زیاد شده است و به دلیل مشارکت در جنگ سوریه، مهارتهای رزمی بیسابقهای بهدست آورده است.
سوم: پیشبینیها درباره کاهش جایگاه و قدرت محور موسوم به "اعتدال عربی" در جهان عرب و منطقه به دلیل فروپاشی بهای نفت و درآمدهای آن، و نیز گرفتار شدن رهبر این محور یعنی عربستان سعودی به مشکلات مالی و احتمال از دست دادن قویترین سلاحش، یعنی پول، و نیز بازتاب تمامی این عوامل در قالب بحرانهای داخلی.
چهارم: ظهور نیرویی جدید و غیرمنتظره در ساحل شرقی دریای سرخ و بهویژه "باب المندب"، یعنی جنبش "انصارالله" یمن که دارای تواناییهای عظیم و ذخایری از سامانههای موشکی بالستیک و هواپیماهای بدون سرنشین است و تهدیدی علیه کشتیهای اسرائیلی و ناوبری در خلیج "عقبه" محسوب میشود.
اظهارات "نفتالی بنت" وزیر جنگ اسرائیل در روز پنجشنبه گذشته، که طی آن گفت که حملات اسرائیل به سوریه ادامه خواهد یافت تا زمانیکه ایران، نیروهایش، مستشارانش و "شبهنظامیانش" از سوریه خارج شوند و چه بسا این مورد، "عنصر انفجاری" در این طرح تهاجمی آمریکایی- اسرائیلی باشد که کاملا آماده خواهد شد و بعد از ادای سوگند نتانیاهو و دولت جدیدش در روز چهارشنبه آینده، که شاید با حضور پامپئو بشد، آماده اجرا میشود.
آنچه که این سه تن، یعنی نتانیاهو، پامپئو و ارشد و معلمشان ترامپ نمیدانند این است که قدرت همیشه سندی برای تضمین پیروزی نیست و گرنه چرا ارتش اسرائیل 20 سال پیش از جنوب لبنان شکستخورده و تحقیرانه فرار کرد و برای چه اسطوره ارتش شکستناپذیر در جنگ ژوئیه 2006 فرو ریخت.
طرح اسرائیل برای الحاق دره اردن و کرانه باختری ممکن است انتفاضه فلسطینی را زنده کند و آن را به جلال و هیبت نخست خود بازگرداند و فتیله مقاومت علیه اسرائیل را در کرانه باختری شعلهور کند. پاسخ خشونتآمیز ایران با ساقط کردن پهپاد آمریکایی "گلوبال هاوک"، حمله به پایگاه "عین الاسد" در الانبار، رسیدن موشکهای انصارالله به رگ حیات اقتصادی عربستان سعودی یعنی صنعت نفت و نیز شکست موشکهای پاتریوت در رهگیری موشکهای انصارالله، همه نشانگر این است که کسانی هستند که قادرند این طرح آمریکایی- اسرائیلی را خنثی کنند و طراحان آن را وادار کنند که بهای گزافی بپردازند که ممکن است بهای آن، پایان دولت عبری باشد.
انتهای پیام/