یادداشت|عملکرد دوران کرونا اعتماد به رسانهها و حکومت را تا حدی بهبود ببخشید
"براساس نظرسنجیای که توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام گرفته، ۶۸ درصد مردم اخبار کرونا را از رسانههای داخلی و به خصوص صدا و سیما پیگیری میکردند."
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- «محسن ردادی» جامعهشناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی شفاهی به تغییرات اعتماد مردم نسبت به رسانههای داخلی، مسئولان و توانمندیهای کشور و همچنین مرجعیت غرب در نزد ایرانیان در ماجرای کرونا پرداخت.
متن یادداشت ردادی به شرح زیر است:
صحبت کردن با مردم راهبرد اعتمادزایی
اولین بار که با این سوال مواجه شدم که آیا کرونا تغییری در اعتماد مردم به رسانههای داخلی به وجود آورده است، برداشت خودم این بود که مردم نسبت به رسانههای داخلی بیاعتمادتر شدند؛ اما یک محقق و دانشگاهی هیچ وقت نباید به حدسهای خودش استناد کند و باید به آمار و مدارک مراجعه کند.
وقتی به آمار منتشر شده در ماه اخیر مراجعه کردم، دیدم اعتماد مردم به رسانههای داخلی نه تنها کم نشده، بلکه افزایش یافته است. براساس نظرسنجیای که توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام گرفته، 68 درصد مردم اخبار کرونا را از رسانههای داخلی و به خصوص صدا و سیما پیگیری میکردند و به این اخبار اعتماد داشتند. همچنین حدود 77 درصد مردم از دستورالعملهای گفته شده در رسانه ملی پیروی و خودقرنطینگی را رعایت کردند.
با این وجود میخواهم بگویم که بیاعتمادی وجود دارد و در این شکی وجود ندارد. همه محققان هم میگویند که در سالهای اخیر بیاعتمادی بین مردم ایران افزایش یافته است. در این نظرسنجی هم گفته شده است که 43 درصد مردم به آماری که دولت ارائه میکند، اعتماد کمی دارند. اما آن چیزی که بنده میخواهم مورد توجه قرار بدهم، این است که کرونا ظاهراً باعث شده است در آن روند نزولی اعتماد مردم به دولت، ترمز بیاعتمادی را بکشد و اکنون مردم به رسانههای داخلی و دولت اعتماد زیادی دارند.
بهبود اعتماد مردم به حکومت، یک فرصت است که در اختیار دولت و نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است. زمانی که جنگ اتفاق میافتد، با همه خرابیها و ناکامیهایش، مردم و دولت سر یک موضوع مشترک در کنار هم قرار میگیرند و به فعالیت جمعی مشترک روی میآورند، این خود ایجاد اعتماد میکند. بنابراین به نظر میرسد، نشانهها و جوانههایی از اعتماد به رسانههای داخلی بتدریج در حال ظهور است.
اینکه چرا برخلاف تمام پیشبینیها و علیرغم حملاتی که از سوی رسانههای غربی انجام گرفت، اعتماد مردم بازگشته است، من تصورم این است که دلیل آن گفتگوی مسئولین با مردم است. همین که سخنگوی وزارت بهداشت هر روز با مردم سخن میگفت و آمار میداد، مسلماً روزهای اول مردم بیاعتماد بودند و شاید تا روزهای آخر هم برخی بیاعتماد باقی ماندند و برخی آمار را ضرب و تقسیم میکردند و قبول نداشتند؛ اما صرف گفتگوی مرتب مسئولان با مردم هرچند مدتش کوتاه بود، اعتماد به رسانه را شکل داد. به نظر میرسد این باید به عنوان راهبرد جدی مدنظر مسولان قرار بگیرد و با مردم صحبت کنند. با مردم مرتب صحبت کردن و حرفهای آنها را شنیدن سخت است؛ اما این راهحلی است که برای جلب اعتماد مردم جواب داده است.
دوری از سیاستزدگی دلیل موفقیت در کسب اعتماد
تحت تاثیر اتفاقاتی که در سالهای 97 و 98 رخ داد و به دلیل ناکارآمدی و ناتوانی، مردم را نسبت به دولت بدبین کرد، به نظر میرسید که مردم عملکرد مسئولان را در ماجرای کرونا زیرسوال ببرند و قبول نداشته باشند. اما من شگفت زده شدم وقتی آمار نظرسنجی پژوهشگاه فرهنگ و ارتباطات را دیدم. مردم از 10 نمره، میانگین 5.3 را به دولت دادند؛ یعنی نمره قبولی را به دولت دادند. نمره بالایی نیست، اما نمره قبولی است. این نمره را هم باید با توجه به جوی که وجود داشت و اینکه همچنان در میانه راه هستیم و کرونا به پایان نرسیده است، مورد بررسی قرار داد. آن موقعی که کرونا به پایان برسد و مردم به روال عادی بازگردند، حتما قضاوت بهتری خواهند داشت و ممکن است نمره دولت بالاتر برود.
با همه این شرایط مردم میانگین بالاتر از متوسط را به دولت دادند. این نشان میدهد که مردم به مسئولان اعتماد دارند. برای من خیلی عجیب است، اما واقعیت دارد که مسئولان و اقدامشان مورد حمایت مردم قرار گرفت. هرچند که رسانههای بیگانه تلاش دارند جور دیگری وانمود کنند. آنان مدام اخبار منفی در رابطه با کرونا در ایران منتشر میکنند. در چنین شرایطی مردم این نمره را به دولت دادند؛ این بدان معناست که اتفاق خوبی افتاده است.
مردم در این مقطع هیچ تفاوتی بین دولت و نظام قائل نیستند. مردم اگر نمره مثبت به دولت بدهند، به معنای نمره مثبت نظام است و اگر نمره منفی بدهند، یعنی اینکه نظام ناموفق بود. دلیل اینکه مردم نگاهشان مثبت است، پاسخ در کلمه اخلاص است. اگر بخواهم زبان علوم اجتماعی را بر قامت این کلمه بپوشانم، باید بگویم که عدم منفعتطلبی سیاسی یا سیاستزده نشدن مقامات جمهوری اسلامی ایران در این قضیه دلیل اقبال و رویآوری مردم به اقدامات دولتی است.
معمولاً وقتی پدیدهای در کشور رخ میداد، از زلزله گرفته تا سیل؛ چه خوب و چه بد، ماجرا رنگ و بوی سیاستزدگی میگرفت و هر جناحی سعی میکرد، ماهی خود را از آب گلآلود بگیرد و این موجب میشد مردم را از دوطرف زده کند؛ اما در این مورد کمترین برخورد جناحی را میبینیم؛ حتی مخالفین دولت (اصولگراها) نسبت به طرفداران دولت (اصلاحطلبان) نجابت بیشتری به خرج دادند. اصلاحطلبان انتقادهای بیشتری به دولت وارد کردند.
به نظر میرسد این همگرایی و همراهی همه گروههایی سیاسی برای اینکه یک مساله ملی حل شود، باعث جلب اعتماد مردم شد. مردم گفتند که قرار نیست کسی این بار از این نمد، کلاهی برای خود بدوزد. مسئولان چون با اخلاص عمل کردند، پس مردم هم اعتماد کردند، پذیرفتند و همراهی کردند. اینکه 77 درصد مردم خودقرنطینگی را رعایت کردند، نشان میدهد که مردم به سیستم اعتماد دارند. این آمار را باید با رفتارهای مردم در دیگر کشورها مقایسه کرد. این موضوع تجربهای شد که اگر در مسائل آینده اعم از مسائل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی یک عزم جدی و همگرایی بین جناحهای سیاسی وجود داشته باشد که هیچ نوع منفعتطلبی و سیاستزدگی را دنبال نکنند، مشکلترین مسائل هم قابل حل هستند و این نشانه خوبی است. از این رو مساله غیرقابل حل در کشور وجود ندارد، به شرط دوری از سیاستزدگی و رفتارهای جناحی.
افول مرجعیت غرب و تقویت دولت ملی
مرجعیت غرب از دو جنبه تضعیف شده است. یکی همین رفتار متوحشانهای است که در غرب دیده شد؛ خالی کردن فروشگاهها و رفتارهای اینگونه که مردم به همدیگر رحم نکردند. این رفتار غیرمتمدنانه، مرجعیت تمدن غرب را دچار تردید کرد.
موضوع دیگری که مرجعیت غرب را زیرسوال برد، ناتوانی غرب بود. ناتوانی چند جنبه دارد. غربی که ادعا میکرد توانمند است، اقتصادش به طور محسوسی دچار مشکل شد و نتوانست با این بیماری کنار بیاید و علم غربی تاکنون نتوانسته واکسنی کشف کند. همچنین غرب نتوانست به موقع اقدام بکند.
ضمن اینکه مسئولان غربی یکی یکی دچار این بیماری شدند و نشان داد که رهبران این کشورها که قادر نیستند حتی شخص خود را از این بیماری محافظت کنند، نمیتوانند مردمشان و مردم کشورهای دیگر و جهان سوم را از این بیماری نجات بدهند. اینها باعث میشود که ابهت غرب مورد هجمه قرار بگیرد.
روی دیگر این سکه این است که به همان نسبت که مرجعیت غرب زیرسوال رفت، مرجعیت داخل به معنای محوری شدن دولت ملی تقویت شد و این فرصتی برای جمهوری اسلامی است. 46 درصد از پاسخگویان معتقد بودند که دولت باید به صورت اجباری مردم را قرنطینه کند. بدینترتیب نیمی از مردم، راهحل را رجوع به اقدامات دولت عنوان کردند.
چند نکته
در پایان باید عنوان کرد که نخست مجموع گفت و شنودها و آمارها نشان میدهد که مردم در داخل به دنبال حل مشکلات هستند. مردم وقتی مرجعیت غرب زیر سوال رفته است، قاعدتاً در داخل دنبال حل مشکلات هستند. این یک فرصت برای جمهوری اسلامی است.
نکته دوم اینکه انگیزههای ملی و غیرجناحی باعث جلب مشارکت و اعتماد مردم خواهد شد. اگر میخواهیم اعتماد مردم جلب بشود و مردم مشارکت بیشتری در اداره حکومت داشته باشند، باید انگیزهها غیرجناحی باشد و از دعواهای جناحی فاصله گرفت.
سومین نکته اقدامهای جمعی است که در این مدت انجام گرفت؛ مانند رزمایش کمک مومنانه که باعث بازسازی و ترمیم اعتماد شد.
و نکته چهارم این که با مردم باید زیاد گفتگو کرد. تجربه کرونا نشان داد که اگر در مورد گران شدن بنزین، تحریمها، زدن اشتباه هواپیما و در هر موضوع دیگری بیشتر با مردم صحبت شده بود و به جای اینکه پنهانکاری شود یا مردم را غافلگیر کرد و افکار آنان را به دست رسانههای بیگانه سپرد، با آنان صحبت میشد، اعتماد مردم کاهش نمییافت. سخنگوی وزارت بهداشت گزارش مبتلایان و فوتیها را به مردم میداد، اما همین گزارش موجب اعتمادزایی شد.
آخرین نکته این است که زمینه اعتمادسازی به وجود آمده و کرونا با همه مشکلاتی که به وجود آورده، اما به صورت بیسابقهای فرصت طلایی تاریخی ایجاد کرده که مردم و دولت به یکدیگر نزدیک بشوند و یک بازسازی اعتماد اتفاق بیافتد. اگر بخواهیم واقعگرا باشیم اکنون در موقعیت بیاعتمادی هستیم و با جایگاه اعتماد فاصله داریم و مردم در موقعیت بیاعتمادی با دولت همراهی کردند. اینها نشانهای است که میتوان اعتماد از دست رفته بین مردم و دولت را با همراهی و همکاری ترمیم و بازسازی کرد.
انتهای پیام/