عملیاتی که سنگ بنای ایجاد تیپ انصارالحسین(ع) شد؛ «رمضان» فصل سرخی از تاریخ دفاع مقدس
جان دادند، اما ایستادند. در گرمای بالاتر از ۵۰ درجه دشت «کوشک»؛ بیستم و یکم ماه با رمز «یا صاحبالزمان(عج) ادرکنی» به خط زده و احیایشان را با خون سحر کردند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، رمضان در روزهای پایانی خود بود که عملیات شکل گرفت. رزمی داغ در گرمای بالاتر از 50 درجه و بیابان «کوشک» در غرب جاده اهواز-خرمشهر. نیروهای دلاور استان همدان وقتی با «ثارالله» دست دادند تا آخرین قطره خون ایستادند.
جان دادند، ولی ایستادند، ولی ماندند! سه گردان «نصر»، «فتح» و «خندق» ثلاث مقدسی شدند که اکنون فصل بزرگی در تاریخ دفاع مقدس استانند.
بچههای همدان، بچههای عشق و صفا و اخلاص در «رمضان» شجاعتی وصفناشدنی از خود نشان دادند و ماندگار شدند. بیستم و یکم ماه؛ شب قدر؛ با رمز «یا صاحبالزمان(عج) ادرکنی» به خط زدند و احیای خود را با خون سحر کردند.
علیرضا، حبیبالله، عبدالمحمّد، محمود، محمد و 159 رزمنده دیگر در رمضان حماسهای خلق کردند که صدام را عصبانی کرد. آنقدر که چند روز بعد به تلافی شکست، نماز جمعه همدان را بمباران کرد و دهها نمازگزار با زبان روزه به شهادت رسیدند.
سراسر ورزشگاه پر از پارههای پیکر شهدا بود؛ زن و مرد، کودک و پیر، همگی مظلومانه به شهادت رسیدند تا چهره پلید دشمن رسواتر شود.
مردم نماز را اقامه کردند؛ آیتالله نوری همدانی، امام جمعه وقت همدان با بصیرت بالا، مردم را به آرامش دعوت کرد و نماز را در مسجد جامع خواند.
خواسته سردار سلیمانی از نیروهای همدان برای تسخیر دژ عراق
جعفر مظاهری، فرمانده گردان خندق در عملیات رمضان در کتاب «رقص خاکریز» اثر محسن صیفی کار، روزهای سخت تیر 61 را روایت میکند: «کفگیر ته دیگ خورده بود. گردان ما گردان آخر بودن نه معاون داشتیم و نه نیروی همراه، برخلاف دو گردان دیگر.
آمدیم تا به دژ خودی رسیدیم. به ستون توقف دادم. خودم پیاده شدم. سنگر فرماندهی تیپ ثارالله کنار یک بریدگی بود. خط کاملا درهم ریخته بود و صدای انفجارها لحظه به احظه به گوش میرسید.
یک دفعه صورت مهربان حبیب در قاب نگاهم نشست. سر و ضع خاکی و نگاه صمیمیاش تا هنوز به وجودم گرمی میدهد. مثل اینکه ماهها باشد همدیگر را ندیده باشیم؛ همدیگر را در آغوش کشیدیم. پرسیدم حبیب جان چه خبر؟ حاج بابا(علیرضا حاجی بابایی) کجاست؟
آرام و کسل گفت: خبر درستی ندارم، اما میگویند شهید شده! حبیب میرفت که قاسم سلیمانی، فرمانده تیپ ثارالله سراسیمه و پای برهنه از سنگر بیرون آمد.
پس از خوشآمدگویی با اشاره دست، میدان مین را نشانم داد و گفت: بعد از عبور از میدان مین به دژ عراق میرسید. پس از آن جا به سمت شمال حرکت میکنید. بعدش اضافه کرد: بچهها یک مقداری جلوتر رفتهاند و مواضع را تثبیت کردهاند. شما باید تلاش کنید خط را جلوتر ببرید. عراق پاتک شدیدی را شروع کرده، بچهها دیگر توان مقابله ندارند؛ سریع وارد عمل بشوید».
به گزارش تسنیم، گلهای بسیاری را در کوشک از دست دادیم، اما پایه شکلگیری تیپ 32 انصارالحسین(ع) همدان شد. رمضان نقطه پر افتخاری در کارنامه دفاع مقدس استان همدان به شمار میرود و نام علیرضا حاجی بابایی، حبیبالله مظاهری، محمود نیکومنظر، محمد دلاوری و عبدالمحمد مؤمنی و 159 شقایق خونین بر تارک آن میدرخشد.
بر و بچههای دفاع مقدس برایشان یادواره گرفتند؛ آئینی که به حضور سردار سلیمانی مزین شد و او پس از سخنرانی کوبنده و اتمام حجت با دشمن تأکید کرد که «جنگ را شما شروع میکنید اما ما به پایان میرسانیم».
حاج قاسم که گویی با دیدن تصویر شهدا، یاد روزهای سخت رمضان برایش تداعی شده بود؛ با بغض و گریه، شعری را خواند که خبر از آرزوی دیرینهاش میداد:
«تو مپندار تهدیدم از کشتن که من* تشنه زارم به خون خویشتن/ رقص و جولان بر سر میدان کنند* رقص اندر خون خود مردان کنند...».
انتهای پیام/744/ش