روایتی از طرح امتسازی قرآن/ "قرآن" در عین دنبال کردن امت واحده، کثرتها را به رسمیت میشناسد
به جای آنکه بر سر اختلافات با هم مشاجره کنید بر سر آن چیزی که وجه اشتراک و وحدت است با هم گفتوگو کنید و گرد آن کلمه «سواء» جمع شوید. این طرح امتسازی قرآنی مبتنی بر کلمه «سواء» است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «سوره» ویژهبرنامه 31 قسمتی شبکه 4 برای ماه مبارک رمضان است. این برنامه با رویکردی جدید و با هدف اُنس بیشتر با معارف قرآن در ایام ماه مبارک رمضان به گفتوگوهای مختلف با قرآنپژوهان کشور دربارۀ قرآن و زندگی، قرآن و سیاست، قرآن و هنر و ... میپردازد.
علی خواجه تهیهکننده برنامه تلویزیونی «سوره» پیش از این و در ابتدای ماه مبارک رمضان در گفتوگو با تسنیم گفته بود: موضوع برنامه "سوره" قرآن است اما رویکردی که ما در این برنامه اتخاذ کردیم، نگاهی متفاوت به برنامهسازی در حوزه قرآن است که کار را از کارهای مرسومی که در رابطه با قرآن با موضوع قرآن یا برگرفته از قرآن انجام شده متفاوت و متمایز میکند.
وی افزود: در این برنامه گفتوگوهای ویژهای طراحی کردیم که برای اولین بار به قرآن در نسبت با مسائل روزمره به صورت تحلیلی و مفصل پرداخته میشود و این اتفاق یک جا میافتد. یعنی 30 شب و هر شب یک بحث از مباحث علمی با رویکرد علمی در نسبت با قرآن را به بحث میگذاریم. منظورمان از مسائل روزمره مردم مسائلی است که به طور کلی مردم با آنها زندگی میکنند. مثل شعر، ادبیات، سینما، تلویزیون، معماری، هنر و مسائل فکری دیگری مانند روانشناسی و ... . اینها در نسبت با قرآن بحث میشود.
سیدحسین شهرستانی عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در روزهای اخیر به عنوان یکی از مهمانان برنامه تلویزیونی «سوره» به نگاه اسلام به مسئله تمدن پرداخت و این نکته را عنوان کرد که قرآن در عین حال که به دنبال امت واحده است، تنوع فرهنگها و عقاید را هم به رسمیت میشناسد.
وی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی تسنیم به توضیح این مطلب پرداخت که در ادامه میخوانید:
ابتدا باید توجه کنیم که جمهوری اسلامی نمونه ایدهآل مدنظر در اندیشه بنیانگذاران خودش را نتوانسته محقق کند؛ یعنی آن چیزی که در نظر بنیانگذاران جمهوری اسلامی و انقلاب مطلوب بود محقق نشده است؛ چه به دلایل شرایط تاریخی و چه سستیها و نواقص و کاستیها، در برخی موارد هم آن ایدهآلها و آرمانها، واقعی و دستیافتنی نبود.
گذشت تاریخ مشخص کرد برخی از این ایدهها فانتزی یا رمانتیک بوده است. همه انقلابها نیز این شرایط رمانتیک را فراهم میکنند اما تا همان حدی که تحقق پیدا کرده نیز به این صورت است که به عنوان مثال در فرهنگ سیاسی ما میزان تفاوت با کشورهای بلوک شرق قدیم و یا کشورهایی نظیر کره شمالی و کوبا و نظایر آن بسیار متفاوت است و نشان میدهد که درجهای از به رسمیت شناختن دیدگاههای متفاوت و لحاظ کردن کثرتها و گوناگونیها در جمهوری اسلامی وجود دارد و ابداً مشابهتی با کشورهایی مثل کره شمالی نداریم.
اینکه برخی مغرضان بخواهند میان ساختار جمهوری اسلامی با کشوری مثل کره شمالی شباهتسازی کنند تفاوت از زمین تا آسمان است. چه به لحاظ زمینههای تاریخی و چه به لحاظ ویژگیهای مردم شناختی و جامعهشناختی و چه به لحاظ ساخت سیاسی ما هیچ شباهتی با ساختارهای استاندارد و یکدستساز و یکنواخت سیاسی نداریم.
سیاست در ایران یک گشودگی و انفتاح دارد. البته همانطور که عرض کردم این مدل ایدهآل نیست اما به هر حال این گشودگی وجود دارد؛ یعنی دائماً جریانهای سیاسی متعارض در درون ایران سر بر میآورند و در برخی موارد هم درجه گشودگی ما از برخی کشورهای غربی نیز بالاتر است که گاهی نیز مشکل آفرین است. مثلاً در ایالات متحده ساختار حزبی و انتخاباتی وجود دارد اما نهایتاً دو حزب مشخص و شناسنامهدار و دارای پشتوانههای اقتصادی و سیاسی خیلی معین و مشخص که با هم مرتبطاند وجود دارد و 100 سال است که موقعیتها بین دو جریان سیاسی دست به دست میشود.
در حالی که در ایران به دلیل عدم وجود احزاب قدرتمند سیاسی و شناسنامهدار هر لحظه شاهد ظهور جریانهای تازه در سیاست میشویم و تحت تأثیر این جریانات تازه تحولات سیاسی تازه رقم میخورد. این گشودگی سیاست در ایران است در عین حالی که معضلی به نام کارآمدی ایجاد میکند. اساساً ساختار سیاسی ما پذیرندگی یک حکومت تک حزبی را ندارد و این نوع ساختار با نگاه قرآنی هم معارض است.
البته باید توجه داشت که این مباحث خرد جامعهشناسی سیاسی را نمیشود با قرآن محک زد که مثلاً بگوییم قرآن بین این مدلهای موجود کدام را انتخاب میکند. قرآن در یک افق دیگری طرح مسئله میکند. آن چیزی که اجمالاً میتوان گفت و در برنامه «سوره» هم عرض کردم این است که طرح قرآنی طرح یکدستسازی جامعه و امت نیست. بله در امت باید یک وحدت وجود داشته باشد اما این وحدت به معنای نفی و سرکوب کثرتها و گوناگونیها و تنوعها و تکثرها نیست.
تکثرها لحاظ میشود و به رسمیت شناخته میشود؛ چه تنوع بومی، چه تنوع جنسیتی یا زبانی و حتی تنوع مذهبی. به عنوان مثال در فرهنگ قرآنی در آیات متعدد داریم که از اهل کتاب دعوت نمیشود که بیایند و به قرآن عمل کنند. از اهل کتاب دعوت میشود که به تورات یا انجیل عمل کنند. مذهب آنها توسط دین اسلام به رسمیت شناخته میشود و احتجاجی هم که رسول الله(ص) با آنها میکند نه بر سر قرآن که بر سر کتاب خودشان است، بنابراین درجهای از کثرتها و تنوعها پذیرفته میشود.
قرآن میگوید: «إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا». همچنین در آیه دیگر میفرماید: «لِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات»؛ یعنی هر کدام از شما قبله و آئین و مذهبی دارید اما مهم آن است که در خیرات با هم مسابقه دهید و توجه به حقتعالی کنید. همچنین به کلمه سواء توجه کنید. قرآن میفرماید: «قُل یا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَكُم»؛ یعنی اختلافاتی دارید و آن اختلافات سر جای خود. به جای آنکه بر سر اختلافات با هم مشاجره کنید بر سر آن چیزی که وجه اشتراک و وحدت است و کلمه سواء با هم گفتوگو کنید و گرد آن کلمه سواء جمع شوید. این در واقع طرح امتسازی قرآنی است که مبتنی بر کلمه سواء است. منظور از کلمه سواء باور مشترک و سخن مشابه است؛ یعنی آن جایی که حرف یکسانی با هم داریم. قرآن میفرماید بیایید بر سر آن سخن مشترک جمع شوید.
درست است که امروز لزوماً فقط با ادیان مختلف مواجه نیستیم و با تنوع عقاید و سبک زندگیهایی مواجهیم که در چهارچوب ادیان نمیگنجند، اما باید توجه داشت که درجه گشودگی سنت اسلامی نسبت به سایر ادیان ابراهیمی و یا حتی ادیان شرق دور بیشتر است و انعطاف آن بیشتر است اما تا آن حد نیست که هر نوع انحطاط و ابتذال و استحاله فرهنگی را در درون خود جای دهد. اگر اینطور باشد نقض غرض است، اگر بتواند هر انحرافی را در دورن خود هضم و توجیه کند نقض غرض است و اصل هدف رسالت و نبوت که هدایت خلق بوده زیر سؤال میرود. بنابراین تا یک درجهای این مسئله وجود دارد.
عصر مدرن عصر ظهور معنای جدید یا سوژه جدیدی از تاریخ است که این سوژه جدید با هر نوع تعهد قدسی یک نوع گریز دارد. این امر نمیتواند به صورت بنیادین با فرهنگ اسلامی جمع شود. مظاهر بیرونی و کالبدی تمدن مدرن تأویلپذیر و قابل اخذ و اقتباس است و میتوان با آن مسامحه کرد. به هر حال فرهنگها با درجه ای از تسامح با هم تعامل میکنند اما به لحاظ بنیادین فرهنگ و تمدنی که در عصر جدید ظهور کرده تفکری است که به دنبال پشت کردن به هر گونه تعهد به امر قدسی است.
این با اختلاف ادیان خیلی متفاوت است؛ چون اختلاف ادیان و ملل و نحل و مذاهب، اختلاف در تفسیر و ظهور و تعیّن و نحوه تعهد به امر قدسی است و الا در همه سنتهای مقدس و سنتهای کهن و همه ادیان و مذاهب نحوی از تعهد به امر قدسی در زندگی اجتماعی وجود دارد. در تفکر، فلسفه، فرهنگ و آداب، سیاست، اقتصاد و ... نحوی از تعهد به امر قدسی محور جدی همه مسایل است اما در عصر جدید با تعهد به امر قدسی مواجه نیستیم بلکه با نوعی گسستن پیمان مقدس رو به روییم. البته آن هم در پس خود عهدی دارد که یک نوع عهد انانیت است اما در مجموع دوره مدرن دوره نقض عهد با پیمان قدسی و نقض پیمان انسان با حقیقت قدسی عالم است. این دیگر چیزی نیست که آن را بتوان به عنوان یک شکلی از تفسیر یا جلوهای از جلوههای معرفت یا سنتی در میان سنتها، با فرهنگ دینی جمع کرد. چون یک تعارض ذاتی با هر نوع روحیه و اخلاقی که مبتنی بر شکلی از دیانت و دینداری است دارد.
بنابراین مظاهر تمدن جدید وضع کاملاً متفاوتی را ایجاد کرده است. همه ادیان و سنتهای مقدس هم در برابر مدرنیته به عنوان یک پدیده نوظهور مواجه شدهاند و این پدیده نوظهور اقتضائات مواجهه متفاوتی دارد.
انتهای پیام/