یادداشت|بنبست احزاب سیاسی مخالف در ترکیه
احزاب مخالف آکپارتی در شرایطی این حزب را به باد انتقاد گرفتهاند که خود آنها، برای گذار از مشکلات کنونی ترکیه راهکارها و دیدگاههای روشن و قابل طرحی ندارند و نتوانستهاند مردم را اقناع کنند که به آنان رای دهند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان، همچنان به شکل یک قبضه صاحب اقتدار است و با حمایتهای حزب حرکت ملی به رهبری دولت باغچلی و تشکیل ائتلاف جمهور، توانسته است خود را سرپا نگه دارد.
اما مخالفین مدام به این موضوع اشاره میکنند که حزب عدالت و توسعه به شکل تمامیت خواهانه و با اتخاذ رویکردهای استبدادی، به دنبال آن است که دموکراسی، آزادی بیان و تکثر آراء را از میان بردارد.
البته آنها در حوزههای مدیریتی و اقتصادی نیز از دست حزب اردوغان مینالند و معتقدند که شایستهسالاری در دولت و ارکان اجرایی و حکومتی کنار گذاشته شده و مجموعهای از امتیازات و رانتها به وجود آمده که در آن، جایی برای مدیران کارآمد و توانمند نیست.
دیروز و امروز آکپارتی
بسیاری از کارشناسان سیاسی ترکیه و همچنین نظریهپردازان و موسسین قدیمی آکپارتی که حالا از صف یاران اردوغان جدا شدهاند، معتقدند که این حزب، همان آکپارتی سابق نیست.
آنها بر این باورند که حزب عدالت و توسعه یا آکپارتی، به خاطر 3 ضرورت تاریخی سر بر آورد:
1.بازگرداندن محافظهکاران اسلامگرا از حاشیه به متن در هر دو حوزه دولت و اجتماع. آنها معتقدند که در دوران اقتدار حزب جمهوری خلق و نشر و ترویج تفکرات کمالیستی، ملیگرا و لاییک، به یکباره تمام اسلامگرایان جامعه به حاشیه رانده شدند و آنها نه تنها در بازار و بخش خصوصی، بلکه در حوزههای فرهنگی، آموزشی، حقوقی، اجرایی و دولتی نیز با ظلم و ستم روبهرو شدند و حزب عدالت و توسعه به عنوان تداوم و دنباله یک حرکت محافظه کارانه، به دنبال آن بود که این بخش از جامعه را به کانون حاکمیت و جامعه بازگرداند.
عدالت و دموکراسی برای همه، بازگرداندن استقلال به دستگاه قضا و محوریت حقوق، از ایدهآلهای مهم حزب عدالت و توسعه بود. آنها به درازای چند دهه، در دادگاهها و محاکم حقوقی با احکام ظالمانه روبهرو شده و به حاشیه رانده شده بودند و با درد تبعیض و ظلم، آشنا بودند.
2. سران و موسسین حزب عدالت و توسعه معتقد بودند که تنها محافظهکاری و دفاع و حمایت از تفکرات اسلامی نمیتواند مشکلات ترکیه را حل کند. آنها معتقد بودند که در کنار تلاش برای حفظ ارزشهای اسلامی، باید به 3 مفهوم مهم دموکراسی، توسعه و خدمت نیز بها داد و از آنجایی که فکر میکردند، استادشان نجم الدین اربکان به تفکرات و پیشنهادهای کادرهای جوان پیرامون خود اهمیتی نمیدهد و نمیتواند با دنیای غرب سازگار شود، از زیر شنل او بیرون آمدند و حزب تشکیل دادند.
3.کادرسازی، پرورش مدیران توانمند، لایق، به روز و پاکدست و خدمت به مردم برای ساخت جامعه قدرتمند و پیشرو و بخشیدن ارج و اعتبار به جایگاه ترکیه در منطقه و جهان، از دیگر اهداف تکنوکراتها و کادرهای پیشرو حزب عدالت و توسعه بود.
منتقدین میگویند حالا مدتهاست که آکپارتی از افق و رویکرد آغازین خود دست برداشته و به دنبال این مفاهیم و اصول ارزشمند نیست.
تکرار تاریخ در ترکیه
به محض تأسیس نظام جمهوری ترکیه، حزب جمهوری خلق (CHP) توسط مصطفی کمال آتاتورک و رفقای نظامی او تاسیس شد و این حزب به شکل یک قبضه و در یک نظام تک حزبی قدرت را در اختیار داشت.
مصطفی کمال رئیس جمهور و عصمت اینونو نخست وزیر بود و پارلمان نقش قابل توجهی نداشت. به مرور زمان این حزب، تمام حوزههای سیاسی، فکری، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را در دست گرفت و تا سال 1950 به مدت 27 سال صاحب قدرت بود و پس از آن نیز در چندین دوره، حزبی مهم و تعیین کننده بود.
در تمام آن مقاطع، حزب مزبور، به اسلامگرایان و دیگر جریانات سیاسی میدان نداد و در مقاطع کودتا و اقتدار ژنرالها نیز، استبداد و تمامیت خواهی در ترکیه، مشهود و ملموس بود.
حالا منتقدین بر این باورند که تاریخ در حال تکرار شدن است و آکپارتی نیز با مشی سیاسی بسته و رفتاری که گویی انتقامجویی آن سالیان است، دیگری را برنمیتابد.
تمل کاراملا اوغلو رهبر حزب سعادت و از شاگردان قدیمی اردوغان، در نقد مشی سیاسی اردوغان و تیم او میگوید: "در حال حاضر، فردی رئیس جمهور ترکیه است که روزگاری به خاطر خواندن یک شعر اسلامی، روانه زندان شد. اما خود او، کشور را به شکلی اداره میکند که گویی به شدت دلش برای دوران ترکیه تک حزبی تنگ شده است."
مخالفین دقیقاً چه میخواهند؟
مخالفین، در حوزههای مختلف، انتقادات فراوانی از حزب عدالت و توسعه و تیم اردوغان دارند. اما واقعیت این است که احزاب مخالف آکپارتی، در شرایطی این حزب را به باد انتقاد گرفتهاند که خود آنها، برای گذار از مشکلات کنونی ترکیه راهکارها و دیدگاههای روشن و قابل طرحی ندارند و نتوانستهاند مردم را اقناع کنند که به آنان رای دهند.
آن چه که این احزاب میخواهند، به بیانی ساده، صرفاً در حد انتقال قدرت است. یعنی این که، انتخابات پیش از موعد برگزار شود و حزب عدالت و توسعه با یک شکست سیاسی کنار نهاده شود.
اما مشکل اینجاست که اولاً دلیل روشن و قانع کنندهای برای برگزاری انتخابات پیش از موعد وجود ندارد و دوم این که، دورنمای روشنی از امکان پیروزی مخالفین، دیده نمیشود و نشانه و نمادی از تغییر ذائقه سیاسی مردم و سبد به سبد شدن آراء وجود ندارد.
بنابراین، احزاب مخالف، کاری جز مخالفت مداوم ندارند و از آنجایی که در پارلمان نیز شرایط مساعدی ندارند، عملاً کار چندانی از دستشان بر نمیآید.
آنان، از سویی با هواداران سوگند خورده و دوآتشه ائتلاف جمهور روبرو هستند و از دیگر سو، با فضای رسانهای و سیاسی آسیب دیدهای که روز به روز بستهتر میشود. در این شرایط دشوار، احزاب مخالف چارهای جز تولید فکر و سیاست و تجدیدنظر در مشی کنونی ندارند.
اگر چه برخی از رفتارهای تمامیت خواهانه ائتلاف جمهور، کار را برای مخالفین دشوارتر کرده است، اما آنان هنوز هم میتوانند در حوزههای آموزشی، اجتماعی و آگاه سازی اقشار جامعه، به نحوی عمل کنند که در آینده، رفته رفته نسبت به احتمال تغییر ذائقه سیاسی هواداران احزاب مختلف امیدوار شوند.
محمد علی دستمالی کارشناس مسائل سیاسی ترکیه
انتهای پیام/