از دهلی تا تهران؛ فارسیزبانان از ابراهیم زمان گفتند/ چه عاشقانه سرود انقلاب انسان را
جمعی از اهالی فرهنگ و ادب از کشورهای مختلف ایران، هندوستان و پاکستان همزمان با سالروز رحلت امام خمینی(ره) به تبیین بخشهایی از شخصیت وجودی ایشان پرداختند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم «شبی با امام(ره)» با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادب از کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان و هندوستان همزمان با سالروز رحلت جانگداز رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره)، به صورت مجازی برگزار شد. در این نشست فرهنگی اهالی فرهنگ به جنبههای مختلفی از شخصیت امام(ره) و همچنین تأثیر ایشان بر ملتهای جهان پرداختند.
مصطفی محدثی خراسانی، شاعر و پژوهشگر ادبی، در ابتدای این مراسم به بعد شاعری از شخصیت امام خمینی(ره) اشاره کرد و گفت: حضرت امام (ره) در کنار اینکه رهبر سیاسی مقتدر و توانمندی بودهاند، وجهی شاعرانه و لطیف هم داشتهاند که شاید برای خیلیها سوال باشد چگونه این دو وجه به ظاهر متضاد میتواند در یک نفر جمع شود.
وی ادامه داد: از این منظر بخواهیم نگاه کنیم حضرت امام (ره) هم به عنوان کسی که اهل عرفان است ارتباطش با شعر چیز غریبی نیست، اما نکتهای که درباره حضرت امام (ره) کاملا مخصوص است این است که ایشان به عنوان بزرگترین رهبر یک جریان فکری و سیاسی در قرن اخیر با آن همه دغدغهها و مشغلههای ذهنی که حجم زیادی از ذهن را مشغول میکند توانسته است به این ظرافت و لطافت در عالم شعر حضور داشته باشد.
به گفته این کارشناس ادبی؛ امام (ره) در واقع در همان مسیر کاملی که مد نظر اسلام است، حرکت میکردند. در واقع آن چه که به شیران روز و زاهدان شب تعبیر میشود. این گونه است که این وجوه به ظاهر متناقض و متضاد در وجود حضرت امام (ره) جمع شده است».
عرفان اجتماعی امام (ره)
وی به بعد عرفانی در شخصیت امام(ره) اشاره و اضافه کرد: عرفان ایشان البته از جنس عرفانی که مردمگریز باشد و زاویهنشینی اختیار کند، نیست بلکه عرفانی فعال و اجتماعی است که به دنبال اصلاح جامعه و بشریت است. عرفانی است که با مظاهر زهدفروشی و ریاکاری مبارزه میکند. همین نگاه را اگر بررسی کنیم در شعر حافظ بسیار متجلی است. از این منظر میتوانیم بگوییم به شعر حافظ نزدیکتر است
اولین غزل
محدثی خراسانی در ادامه به بیان خاطرهای درباره دیدار با امام(ره) پرداخت و گفت: سال 58 برای دیداربا امام که آن روزها در مدرسه فیضیه قم با مردم هر روز دیدار داشتند، به همراه پدرم با کلی مشقات به قم رفتیم. فضای دیدار محشری از شوق و اشک عاطفه جمعیت بود و فریادهای اظهار این عاطفه و شوق که به آسمان پر میکشید. در راه بازگشت این غزل را سرودم، برای من که تازه کاربودم و کمتر ار 20 سال داشتم، اولین غزلی بود که هنوز هم پس از 40 سال آن را با سربلندی در برخی محافل میخوانم، اسم غزل را گذاشته بودم ارمغان دیدار:
ارمغان سفرم شعرتری آوردم
این رهآورد زشیرین سفری آوردم
درسراپرده آن پیر دمی سرکردم
ازپس پرده برایت خبری آوردم
دل سیه رفتم و در محضر نورانی عشق
زدم اکسیربرآن قلب و زری آوردم
مثل مرداب پرازحسرت دریا رفتم
موج گردیدم و شوریده سری آوردم
عمرمن کوچه بی حادثه غفلت بود
خودگری،خودشکنی،خودنگری آوردم
رونق معرفت آنجا نه چنین اندک بود
عیب من بود کز آن مختصری آوردم
پروفسور حسینی، از هندوستان، در این مراسم با بیان اینکه امام خمینی(ره) فقط عالم نبود، عالم با عمل بود، تأکید کرد: اگر انسان به مرتبه والای عمل برسد، خداوند نامش را بلند میکند؛ چنان که درباره پیامبر(ص) میدانیم که فرمود که «وَرَفَعْنَالَکَ ذِکْرَکْ»؛ هرکه با خداوند پیوند حاصل کند، خداوند نامش را برای مردم بلند و باعظمت میکند. به همین دلیل است که مردم به امام(ره) عشق میورزند. این علاقه فقط در ایران و هندوستان نیست، بلکه در همه جهان جاری است. افرادی که با امام(ره) اختلاف فکری داشتند، بعد از ملاقات با ایشان به تعریف از امام(ره) پرداختند.
وی ادامه داد: چندین کتاب از امام مطالعه کردهام، اما به نظرم بهترین اثر وصیتنامه ایشان است که ایشان در آنجا مینویسند «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم». علاوه بر این با خواندن کتاب «پرواز به سمت ملکوت» تا چندماه تحت تأثیر این اثر و شخصیت امام(ره) بودم.
این کارشناس امور فرهنگی با بیان اینکه از اشعار عرفانی امام(ره) حیرت میکنیم که چقدر این مرد عارف بود، گفت: تمام زندگی را در امید وصال پروردگار گذرانده و درد ملت را در دل داشت. تنها درد ملت ایران نبود، بلکه درد و دغدغه همه انسانها را داشت. این امر مهمی است، هرکسی که او را دوست میدارد بر اساس عشقی الهی است. امام عاشق خدا بود و مردم هم عاشق امام(ره) بودند.
زهره ضیا، از پژوهشگران هندوستانی، در این نشست به بخشی از جنبههای ادبی شخصیت امام(ره) و سرودههای ایشان اشاره کرد و اظهار داشت: مردم جهان امام خمینی را به عنوان یک رهبر بزرگ میشناسند که در ایران انقلاب اسلامی را پایهگذاری کرد. اما ایشان بُعد دیگری هم داشت و آن جنبه شاعری ایشان است.
وی ادامه داد: سبک و شیوه امام(ره) در شعر سبک عراقی است. ایشان گاه متأثر از سخنوران بزرگی مانند عطار، مولوی، حافظ و سعدی سرودههایی دارند که ماندگار است. به عنوان نمونه مولوی در غزلیات شمس میگوید:
آن یوسف خوش عذار آمد
وان عیسی روزگار آمد...
و امام(ره) نیز در غزلی دیگر که با همین حال و هواست، گفتهاند:
کوتاه سخن که یار آمد
با گیسوی مشکبار آمد...
و یا در جای دیگری، حافظ در غزلی میگوید:
دوستان عیب من بیدل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری میجویم
و امام(ره) نیز متأثر از این غزل سرودهاند:
من در این بادیه، صاحبنظری میجویم
راه گُم کردهام و، راهبری میجویم
پروفسور عابد حسین، از کشور هندوستان، نیز در سخنانی کوتاه بر توجه به جنبههای مختلف شخصیتی امام(ره) تأکید کرد و گفت: حضرت امام خمینی(ره) یکی از چهرههای انسان کامل قرن اخیر بود که توانست با یاری خدای متعال و شایستگی فردی، همیاری عموم مردم را جلب کند و انقلاب عظیم اسلامی را در ایران به پیروزی برساند.
وی ادامه داد: امام از جمله شخصیتهای بزرگ جامعه انسانی است که بررسی ابعاد مختلف زندگی ایشان بهویژه از دیدگاه روانشناختی، ضرورت تام دارد تا نسل انسانی با خصوصیات برجسته این انسان بزرگ بیشتر آشنا شوند و به مثابه یک انسان کامل او را الگوی خود قرار دهند.
مهدی باقر خان، از پژوهشگران و شاعران فارسیزبان از کشور هندوستان، از دیگر افراد حاضر در این مراسم بود. وی با اشاره به تأثیر اندیشهها و آرمانهای امام(ره) بر ملل مختلف، ایشان را یک فقیه منحصر به فرد خواند و گفت: در طول تاریخ فقهای تاریخ مکتب تشیع، شخصیت امام(ره) منحصر به فرد بود. ما نظیر این شخصیت را در طول تاریخ سراغ نداریم. او تنها فردی بود که نشان داد یک عالم دینی علاوه بر خدمات حوزوی چه کارهای بزرگی میتواند انجام دهد.
وی با بیان اینکه آموزههای امام(ره) و میراث ایشان، به درد همه مکاتب دینی میخورد، افزود: او منحصر به یک مکتب خاص نبود، ایشان همیشه از مستضعفین جهان و کل جهان اسلام سخن گفته است. امام(ره) توانست نکاتی به ما بیاموزد که آبروی اسلام و مسلمین حفظ شود. دنیا اگر تمام اصول امام(ره) را در زندگی خود پیاده کند و اگر سیاستمداران جهان به این آموزهها توجه کنند، دنیا متحول خواهد شد.
باقر خان به بعد سیاسی شخصیت امام(ره) اشاره و اضافه کرد: امام(ره) به اثبات رساند که میشود انسانی مؤمن و سیاستمدار بود. هم میتوان پایبند به اخلاق بود و هم سیاستمدار. معمولاً برداشت عمومی این است که هر کس وارد سیاست شود، از اخلاق به دور خواهد شد، اما امام(ره)
ثابت کرد که انسان میتواند با اخلاص و پایبند به ارزشهای اخلاقی باشد و در عین حال میتواند سیاستمداری مفید و سازنده برای ملت خود باشد.
وی در ادامه تازهترین سروده خود را به مقام والای امام خمینی(ره) تقدیم کرد:
بر لب اهل دل و صدق و صفا خواهد ماند
نام زیبای تو در خاطرهها خواهد ماند
پیکر خلق خدا غرق فنا خواهد شد
از ازل تا به ابد روح خدا خواهد ماند
بعد از سجده و تسبیح و قیام و تقدیس
دست وا کن که همین دست دعا خواهد ماند
گلشن ماست فنای گل و باران و بهار
گر از این جا برود باز کجا خواهد ماند
پَر از این خانه تاریک بزن جانب نور
تا سحرگاه همین پنجره وا خواهد ماند
میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
علی کمیل قزلباش، شاعر و پژوهشگر از کشور پاکستان، نیز در ادامه این جلسه با اشاره به شخصیت معنوی امام(ره) گفت: حضرت امام خمینی(ره) از شخصیتهای الهی بودند که بعد از قرنها ظهور کردند. این ممکن نیست که در چند جمله از ایشان سخن گفت. ایشان کسی بود که باید گفت موسی، عیسی و ابراهیمگونه فرعون، نمرود و شداددان وقت را سرنگون کردند و هم به ملتهای مرده، زندگی بخشیدند.
وی ادامه داد: علامه اقبال لاهوری با در نظر گرفتن این ویژگیها گفته است:
میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیدهام از روزن دیوار زندان شما ...
بخش دیگر این برنامه به شعرخوانی شاعران فارسیزبان از کشورهای مختلف اختصاص داشت. بخشهایی از سرودههای شاعران که به امام(ره) تقدیم شده به این شرح است:
احمدعلی برقی از دهلی نو
خمینی نازش اهل جهان بود
خمینی مظهر عزم جوان بود
خمینی سر گروه بزم عرفان
خمینی مرجع دانشوران بود
خمینی قهرمان قهرمانان
خمینی رهبر دیدآوران بود
خمینی ناشر احکام قرآن
خمینی دوستدار بیکسان بود
ز اوج شکر عزم انقلابی
خمینی موج بحر بیکران بود
فروغ صفحه تاریخ ایران
خمینی رهبر نامآوران بود
***
رضا اسماعیلی
امام آینهها
امام، آن که دلش چشمهسار معنا بود
تمام زندگیاش یک قیام زیبا بود
نگاه شرقی او چلچراغی از رؤیا
به سقف شب زده مشرق معما بود
دلش مترجم آواز روشن خورشید
لبش مُفسر لبخند صبح فردا بود
دلش انار َترَک خورده پر از آتش
گدازههای دلش دانهدانه پیدا بود
تمام زندگیاش بوی سادگی میداد
کسی به سادگی او نبود، آیا بود؟
دوباره آمد و آیینه را تبسم کرد
امام آینههای بهار سیما بود
کسی به پینه دستان ما نمیخندید
امام - حامی ما پا برهنگان - تا بود
قسم به چشمه ز چشمان او نشد سیراب
دلم که عاشق آن بیکرانه دریا بود
شبی تمام دلش جذب نور مطلق شد
غروب او چو طلوعش قشنگ و زیبا بود
***
علیرضا قزوه
هنوز این کوچهها این کوچه ها بوی پدر دارد
نگاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد
هنوز ای مهربان! در ماتمت هر تار جان من
نیستان در نیستان، زخمه های شعله ور دارد
نمیگویم تو پایان بهاری؛ بعد تو امّا
بهار عیش ما لبخند از خون جگر دارد
اگر خورشید رفت، این آسمان خورشید می زاید
اگر خورشید رفت، این آسمان قرص قمر دارد
در این بازار، عاشق تر کسی کز خود نمی گوید
همیشه مرد کم گو درد های بیشتر دارد
مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند
عزیز مصر بودن، یوسف من! دردسر دارد
دو روزی مهربانا! غربت ما را تحمّل کن
میآید آن که از درد تمام ما خبر دارد
***
غلامرضا کافی
بزرگا اماما
مهین یادگارا زمین را زمان را
بلندا نگارا همین را هم آن را
بلندا نگارا مهین یادگاری
تو این خاک خونرنگ غیرت نشان را
زهی صیت نامت ز عالم فراتر
زهی عطر یادت گرفته جهان را
حنیف مقدم خلیل معاصر
که در هم شکستی ستمکارگان را
تو زنجیر زجر زبونان بریدی
هم از یاوه گویان بریدی زبان را
سر سرکشان را به چنبر کشیدی
که گردن شکستی تو گردنکشان را
ستم میگریزد ز درگاهت آری
که درخاک غلتیده آن آستان را
صلابت تو از کوه داری؟ زهی سهو
که کوه از تو دارد شکوه گران را
هم از شانههای تو دارد نشانی
اگر صخره بر خود نبیند تکان را
گره خورده با دین چنان صیت نامت
که فریاد تو یاد آرَد اذان را
سلاح تو ایمان قرین تو قرآن
بریدی امان شاه صاحبقران را
نه تیغ و نه ترگ و نه هیهای لشکر
نه در کف گرفتی عنان و سنان را
نه اسبان تازی ز جیحون جهاندی
نه تسخیر کردی قلاع فلان را
نه بازو شکستی نه بارو گشودی
نه در بند کردی فلان خاندان را
نه تاج زمرد نه تخت زبرجد
نه بر تن قبا دوختی پرنیان را
چه کردی که این خیل مشتاق محروم
به درگاه تو تحفه آورد جان را
حکومت به دلها مرام شما بود
که لرزاند تا بن دل حاکمان را
زهی فکر و تدبیر پیرانه تو
که در شورش آورد خیل جوان را
بزرگا اماما تو را دوست داریم
و هم نزهت نهضت جاودان را
گران بود داغ تو بر خلق زیرا
گرفتی تو از خلق خواب گران را
تو گفتی به اعجاز کشف و شهودت
که اسلام گیرد کران تا کران را
زمان چشم دارد به آن روز موعود
تماشای موعود صاحب زمان را
که خاک از فراوانی سبزه و گل
خجالت دهد باغسار جنان را
جهان از تماشای او گر بگیرد
بسوزاند از غمزه ای کهکشان را
ببخشد به یعقوبها چشم بینا
بگیرد ز ایوبها امتحان را
بسی راز ناگفته را سر گشاید
بشوید هم از گرگ کنعان دهان را
بزرگا اماما تو را دوست داریم
و آن انقلاب بزرگ جهان را!
***
محمدمهدی عبدالهی
بیا و زمزمه کن خاطرات باران را
میان دفتر دل، شعر ناب ایمان را
دوباره چشم غزل زخم خورده ،صدافسوس!
گلاب دیده عیان کرده، بغض پنهان را
ستارگان به تماشا نشسته اند،آرى!
وداع حضرت خورشید و ماه تابان را
چه روى داده که هرسو ستاره مى گرید!
به چشم تر بنگر، وسعتى گلافشان را
چه زود وقت خداحافظى سرآمده بود
به دست خاک سپردند ،جان جانان را
هنوز در گذر ماه و سال مى شنویم
حدیث درد زمین در گذار توفان را
تجسم غزل عاشقى، «خمینى» بود
چه عاشقانه سرود انقلاب انسان را!
***
عبدالرحیم سعیدیراد
برای امام
ای که از آغاز میجویم تو را
از شب اعجاز میجویم تو را
یک جماران حرف با من داشتی
یک نیستان راز می جویم تو را
در دل خرداد گم کردم تو را
در تب پرواز می جویم تو را
گاه در فریاد مظلومان خاک
گاه در یک ساز می جویم تو را
آه و افسوس از تو غافل بوده ام
اینک اما باز می جویم تو را
***
سیده فرشته حسینی
تقدیم به امام خمینی(ره)
تا که بر تن کرد او پیراهن احرام را
ریخت در هم شوکت حکام خونآشام را
در طلوعی آمد و با نور پیشانی خود
جان دیگر داد جسم خسته ایام را
با توسل سینه عشاق را پر شور کرد
با توکل، برد بالا بیرق اسلام را
انقلاب سرخ او شد جوهر دین خدا
تا که بنویسد به خون عاشقان احکام را
با مساکین و فقیران الفتی دیرینه داشت
ارمغان آورد شور و شادی ایتام را
چیست سر عشق او! ای کاش میفهمید دل
راز چشمان صبور و آن دل آرام را
تا ابد دنیا نخواهد دید در آغوش خود
مثل روح الله ما نام آوری گمنام را
انتهای پیام/