سروده‌ای در وصف "حمزه سیدالشهدا"|مرگ سرداران کمر خم می‌کند، این مصیبت عمر را کم می‌کند

حضرت حمزه، عموی بزرگوار پیامبر اسلام در پانزدهمین روز از ماه شوال در غزوه احد به شهادت رسیدند و بنابر روایات اولین شخص در این جنگ بودند که پیامبر بر پیکرش نماز خواند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حمزه بن عبدالمطلب، عموی پیامبر اکرم(ص) و از شهدای اُحُد است؛ وی را اسداللّه و اسد رسول اللّه لقب داده‌اند. این لقب، پس از شهادت حضرت حمزه، توسط جبرئیل به پیامبر گفته شد. یکی دیگر از القاب مهم ایشان حمزه سیدالشهداء است. استاد مرتضی مطهری لقب سیدالشهداء را برای حضرت حمزه، مقید و برای امام حسین علیه‌السلام مطلق می‌شمارد و بر این نکته تاریخی تأکید می‌ورزد که این لقب قبل از عاشورا مخصوص حمزه بود ولی بعد از عاشورا لقب امام حسین(ع) شد. به عبارت دیگر حمزه سیدالشهدای زمان خودش است ولی امام حسین(ع) سیدالشهدای همه زمانهاست همان طور که مریم، سرور بانوان دوران خودش است ولی فاطمه(س)، سرور زنان همه دوران‌ها.

ایشان از حامیان مهم دعوت پیامبر اکرم(ص) بود و گفته‌اند که حتی در زمانی که هنوز مسلمان نشده بود، از پیامبر(ص) در مقابل آزار مشرکان حمایت می‌کرد، وی از بزرگان قریش بود و از این رو با مسلمان شدنش از میزان آزار قریش نسبت به پیامبر(ص) کاسته شد.

او در شعب ابی طالب همراه مسلمانان بود و در غزوه بدر و غزوه احد شرکت داشت و در جنگ احد در پانزدهم شوال سال سوم هجری به شهادت رسید. 

در این مطلب، سروده‌ای در وصف عموی پیامبر به مناسبت سالروز شهادت ایشان از منظر می‌گذارنید: 

عذر می‌خواهم ایا صاحب زمان
خود تو می‌دانی چه حالی شد عیان

قلب زهرا و دل حیدر شکست
از جفا دندان پیغمبر شکست

تیغ بوسید از لب نورانی‌اش
کافری زد سنگ بر پیشانی‌اش

از سراپای علی خون می‌رود
هست زخم پیکرش بیش از نود

ملحدی گفتا، پیمبر کشته شد
سید مرسل به خون آغشته شد

همچو شهبازی علی از ره رسید
نوح را از موج غم بیرون کشید

گفت برخیز ای گل افسرده‌ام
یا رسول الله مگر من مرده‌‌ام

مصطفی چون شمع بی‌کاشانه بود
مرتضی در گرد او پروانه بود

الأمان از سستیِ بنیادها
کی رود داغ اُحد از یادها

مشرکین قلب نبی بگداختند
حمزه را از صدر زین انداختند

مرگ سرداران کمر خم می‌‌کند
این مصیبت عمر را کم می‌کند

داغ حمزه بر رسول آسان نبود
رفت بر بالینش اما جان نبود

دید مُثله کرده‌اند آن شیر را
بوسه زد زخم سنان و تیر را

ای قلم این قصه با یاران مگو
شد جگر خون، از جگر خواران مگو

جسم پاک حمزه پاره پاره بود
خاتم مرسل به فکر چاره بود

با على فرمود این جان من است
حمزه پشتیبان قرآن من است

حمزه می‌داندار میدان من است
حمزه آقای شهیدان من است

ای علی جانم، بپوشان پیکرش
جسم عریان را نبیند خواهرش

یا رسول الله فدای غیرتت
خوش حمایت می‌کنی از عترتت

تو طبیب قلب عالم، احمدی
کاش سر بر کربلا هم می‌زدی

تا صفیه عمه‌ات آمد ز راه
حمزه را کردی نهان در قتلگاه

هیچ میدانی حسینت سر نداشت؟
جان فدایش او مگر خواهر نداشت

خواهر حمزه کجا زینب کجا
این کجا آنگونه تاب و تب کجا

سوی مقتل آمد آن مولاشناس
پیکری را یافت اما ناشناس

چون نشانی در بدن باقی نبود
آخر این سینه مگر آن سینه بود

من نمی‌دانم چه‌سان او را شناخت
بوی زهرا آمد و بو را شناخت

گفت ای سرور نگویم سر کجاست
بوی مادر می‌دهی مادر کجاست؟؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مأخذ: سلام کلامی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط