واکنشهای مجازی مردم به یک عکس:«برگرد تنها یک بغل بابای من باش»
تصویری از وداع فرزندان شهید مدافع حرم، جواد الله کرم با پیکر مطهر پدرشان در رسانهها منتشر شد. تصویری که دل خیلیها را لرزاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هرچند تا کنون تصاویر زیادی از وداع فرزندان شهدای مدافع حرم با پیکر پدرانشان در معراج شهدا منتشر و دیده شده است اما گاهی یک تصویر بیش از سایر عکسها آشوب در دل مخاطبین ایجاد میکند و به اندازه صفحهها حرف ناگفته را در یک لحظه بر دیدگان مردم پدیدار میکند. تصویر فرزندان شهدای الله کرم از جمله این تصاویر است.
دو روز گذشته تصویری از وداع فرزندان شهید مدافع حرم، جواد الله کرم با پیکر مطهر پدرشان در رسانهها منتشر شد. در این تصویر دختر خردسال شهید روی تابوت پدر خوابیده است و برادر خردسالش در کنار او تابوت پدر را نوازش میکند. تصویری که دل خیلیها را لرزاند. عکسی که ناخودآگاه هر کس برایش دلنوشتهای نگاشت، درد و دلی کرد و اشکی ریخت. و شاید تلنگری برای عدهای شد تا به یاد بیاورند که امنیت امروز را مدیون چه کسانی هستند. به یاد بیاورند که در میان جنجالهای سیاسی و اقتصادی و آمار مرگ و میر کرونا هنوز عده زیادی جان بر کف در خط مقدم جبهه مقاومت ایستادهاند تا پای تروریستها به کشور نرسد.
انتشار این عکس واکنشهای زیادی را از جانب مردم در برداشت. واکنشهایی که در صفحات مجازی و شبکههای اجتماعی جای گرفت. برخی با چند بیت شعر عجین شد و برخی با همذات پنداری با فرزندان شهدا و برخی نیز هشداری را روانه اتاق مسئولان کشور کرد. برخی از این واکنشها در ادامه قابل مشاهده است:
«دلم برای همه مهربانی ها تنگ شده است بابایی... دلم برای عشق پدرانه تنگ شده است بابایی... دلم تنگ شده... قاصدک آمدنت را خبر آورد.. دلتنگم برای دستهای پر از عشقت... عطر وجودت دلم را پر کرده و من مشتاقانه دلم پر میکشد برای پریدن به آغوش تو بابایی... بدون تو چه کنم در این روزگار پر از نامردی..؟ دلم خوش بود حاج قاسم را دارم و برای ما پدرانه واژه می سازد ولی دیگر او هم نیست... تنها شدیم بابایی... تنهام... تنهام... دلتنگم بابایی...»
«هر وقت داشتی کم میآوردی... هر وقت پایت میخواست بلغزد... هروقت دنیا در چشمت بزرگ جلوه کرد... هر وقت غفلت احاطهات کرد... به این عکس نگاه کن! عکس دختر و پسر شهید جواد الله کرم با پیکر تازه تفحص شده پدرشان.
پایان دلتنگی نازدردانههای شهید مدافع حرم پاسدار رشید اسلام جواد الله کرم: بابا جونم خوش آمدی! دلم برای تو تنگ شده بود... من اینجا در آغوش تو خوشبختترینم.»
« بابا به اندازه تمام ستارههای آسمان شبهایی که نبودی دلم تنگ بود برای آغوشت... بابا راستی سلام من را هم به رقیه خانوم برسان...
آنهایی که دختر دارند میدانند که تا ابد مدیون شماییم.»
«برگرد تنها یک بغل بابای من باش... میگفت چرا بابا نمیآید من را بغل کند؟... حالا بابایش آمده... با چه آرامشی بغل بابا خوابیده...
ای پیش پرواز کبوترهای زخمی
بابای مفقودالاثر بابای زخمی
تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی
یک قاب چوبی روی دست میخ بودی
امشب عروسی میکنم جای تو خالی
پای قباله جای امضای تو خالی
ای عکسهایت روی زخم دل نمک پاش
یک بار هم بابای معلوم الاثر باش
امنیت امروزمان را مدیون خون، اشک و بی بابا شدن فرزندان شهدا هستیم.»
«خداحافظ ای هم نشین همیشه
خداحافظ ای داغ در دل نشسته
تو تنها نمیمانی ای مانده بی من
تو را میسپارم به دلهای خسته»
«حالا که آمدی برای دل فرزندان عزیزتان، خودتان آرامشان کنید. ما را بیش از این شرمنده نکنید. ما دستمان بسته است و از دیدن این صحنه ها فقط از خجالت آب میشویم... شرمندهایم... شرمنده... بمیرم برای دل تنگتان... بمیرم برای دلهای کوچکتان که حالا بعد از 4 سال در آغوش پدر آرام گرفتهاید.»
«این عکس آتش در دلها میاندازد. کاش می شد این عکس را قاب کرد و برای همه مسئولان در جمهوری اسلامی فرستاد.»
«دخترها باباییاند... خیلی بابایی... راستی خوش آمدی بابایی... اگر آغوشت مثل قبل نیست من اما همان دختر همیشگی توام. پر از شوق برای بوییدن و بوسیدنت... پر از شوق برای خوابیدن روی زانوهایت... پر از شوق برای دویدن در آغوشت... من پرم از حرفهایی که سالها در گلویم بغض کرده... من به همه به دوستانم، به مادر و برادرم گفته بودم که تو میآیی و من آرام میشوم. ممنون بابای خوشقولم. ممنون که حرفم را ثابت کردی.»
«نمیدانم چرا وقتی صحنه وداع فرزندان شهدا با پیکرهای مطهر پدران شهیدشان را میبینم، بیاختیار اشک از گوشه چشمم سر میخورد. انگار غمی که بر قلب و وجود این بچهها و مادرانشان نشسته روی دلم سنگینی میکند. دائما یاد بی قراریهای بچههای خودم میافتم و امیدی که به لحظه آمدن پدرشان دارند. با خستگیهای خودم از سروکله زدن با بچهها و دلخوش کردن به لحظه گفتن شکوایهها و گلایهها به پدرشان و آرامتر شدنم. یاد لحظه بیداری همسر و فراموشی تمامی خستگیهای روزانه و خالی بودن جای این امید در زندگی خانوادههای شهدا... یاد قهقههای بچههای خودم برای پدرشان و ذوقی که برای تعریف خاطرات روزانه خود برای پدرشان دارند... یاد لحظه وداع امام حسین(ع) با دختر و خواهرشان... ولی گویا خدا قلب این فرزندان و مادرانشان را از پیش آرام کرده و ایمان به حی و حاضر بودن پدران و همسرانشان را در دل آنها حک کرده است.»
«مفسدین اقتصادی راحت باشند. همیشه انسانهای باشعوری هم پیدا میشوند که جان و مال و فرزند و خانمانشان را فدای ارزشها کنند نه ارزشها را فدای مال پرستی.»
شهید مدافع حرم «جواد اللهکرم» متولد دوم تیر ماه سال 1360 و اهل محله مهرآباد تهران بود. وی از مستشاران زبده نظامی و فرماندهان مقاومت بود که برای دفاع از حرم عمه سادات داوطلبانه به سوریه اعزام شد. او سهبار در سالهای 93 و 94 در جریان جنگ سوریه مجروح شد. در جریان حمله نیروهای تکفیری به خانطومان در جنوب غرب حلب در زمان آتشبس در 19 اردیبهشت سال 95 به شهادت رسید. پیکر وی در منطقه ماند و در زمره شهدای جاویدالاثر قرار گرفت. پیکر مطهر شهید مدافع حرم" جواد اللهکرم" پس از چهار سال مفقودی طی عملیات تفحص پیکر شهدای مدافع حرم در منطقه خانطومان کشف و هویتش شناسایی شد. این پیکر مطهر 10 خرداد ماه 1399سه روز پیش به کشور بازگشت.
انتهای پیام/