در سینمای ملوکالطوایفی ایران؛ بودن یا نبودن پروانه ساخت مسألهای نیست!
جبار آذین منقد و مدرس سینما معتقد است که در سینمای ملوکالطوایفی ایران، بودن یا نبودن پروانه ساخت، مسأله چندان مهمی نیست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مدتی است که زمزمههایی مبنی بر حذف احتمالی تشریفات پروانه ساخت آثار سینمایی در میان سینماگران و اصحاب رسانه به گوش میرسد. این زمزمهها که در پی انتشار پیشنویس جدید نظامنامه تهیهکنندگی به وجود آمد، طی روزهای اخیر موافقان و مخالفان گوناگونی را فراروی خود دیده است.
در همین راستا جبارآذین مدرس و منقد سینما در یادداشتی به بررسی این موضوع پرداخته است؛ متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته است، بدین شرح است:
یکی از صدها موانع و معضل سینمای بیمار دولتی، نفتی، قبیلهای، جناحی و ملوکالطوایفی کشور، دغدغه حذف پروانه ساخت است. این مشکل به دلیل نبود سازوکار اصولی، کارشناسی و تعریف شده و همچنین عدم متخصصان و کارشناسان سینما درشورای پروانه ساخت و ساختار اداری و اجرایی سینمای کشور پدید آمده است. در واقع مشکل اساسی در جای دیگر است و چنانچه حتی دریافت مجوز پروانه ساخت هم از سرراه سینماگران و سینمای ایران برداشته شود، نامسوؤلان و نامدیران کنونی سینما، در جایی دیگر ازجمله حوزههای تولید و اکران در برابر پای سینماگران سنگ میاندازند.
مسأله اصلی این است که ساختار تشکل نابسامانی که عنوان سازمان سینمایی را برخود نهاده، غلط و فرسوده است و گردانندگان آن و زیرمجموعههایش بهویژه بنیاد بودجه بربادده فارابی و خانه تجاری سیاسی سینما، از میان سینماگران متعهد و مدیران فرهنگی و سینماشناسان،گزینش نشده و مبنای انتخاب آنها برای کرسینشینی سینما، سیاست و رفاقت و منافع مشترک است و این عناصر ربطی به سینما و فرهنگ و نظر و سلیقه و نیاز مخاطبان سینما ندارند؛ به عبارت صریح و شفاف اینکه، سینمای بیمار ایران به دلیل وجود انواع بیماریهای فکری و سیاسی، مالی و اداری و فساد و ابتذال و منحرفانی مانند نامدیران ناکارآمد، پولشویان و مافیا و بیگانهپرستان و مبتذلسازان، به تغییرات اساسی و بنیادی نیاز دارد و باید از وجود و حضور علفهای هرز و ناسالم پاکسازی شود و اهالی معتبر، کاربلد و خوشنام سینما، اداره سینما را دراختیار گیرند و هنر هفتم را در مسیر ارزشها واهداف و آرمانهای جامعه، با احترام به فرهنگ و نیاز و سلیقه مخاطب شکل و جهت دهند.
اگر در رأس هرم اداره و مدیریت سینمای ایران یک سازمان استاندارد سینمایی وجود داشت و مدیریت، طراحی و برنامهسازی و اجرای آن را نخبگان و منتخبان سینما بر عهده داشتند، وجود پروانه ساخت میتوانست مقبول، مشروع، قانونی و تخصصی باشد؛ چراکه حاصل کار و تخصص سینماگران و تعامل سازنده با سینماگران و منطبق بر خواست و نیاز مخاطب و ضوابط قانونی بود؛ اما اکنون باتوجه به هرج ومرج جاری و نابسامانیهای سینما و سلطه سلیقهمداری و رفیقنوازی و بازیهای سیاسی و منافع مشترک! بودن چنین بخشی برای ادامه کار سینمای کشور مضر بوده و بر مشکلات سینما افزوده و میافزاید.
واقعیت اینکه تا سینمای کشور از منظر مدیریت، ساختار و مناسبات و ایجاد راهکارهای تخصصی متحول نشود، با بودن یا نبودن فلان و بهمان سازمان و دستگاه و بخش و گروههایی مانند صادرکنندگان مجوز پروانه ساخت و... هیچ مشکلی از سینمای کشور حل نخواهد شد. سینمای بیمار و قبیلهای کنونی ایران در انتهای یک بیراه و انحراف تاریخی ایستاده و باید به یاری معماران و معماری نوین سینما، راهی تازه درپیش گیرد؛ درغیراین صورت درگیری بر سر مسائل کوچک و بزرگ میان صنوف سینمایی، صنوف با نامدیران وگردانندگان سینما و... به دلیل عملکرد دولتی و قبیلهای و سیاسی و سلیقهای نامسوؤلان سینما، حاصلی جز هدررفت و حیف و میل بیتالمال و دور شدن بیشتر از مردم و واقعیتهای جامعه و تخریب سینما و دستاوردهای اجتماعی و فرهنگی و انقلابی آن نخواهد داشت.
به جای کوشش جهت برداشتن مانع سلیقهای پروانه ساخت از سر راه سینمای ایران، باید عوامل و عناصر مخرب سینما و فرهنگ را ازجلوی پای سینما و سینماگران برداشت و با ایجاد یک سینمای ملی و مردمی و قانونی و هدفمند و استاندارد به این مهم نائل آمد.
انتهای پیام/