یادداشت| منطق مخالفت ایران با درخواست اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی چیست؟
یکی از مسیرهای اعمال تاثیرات سیاسی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی که قرار است یک نهاد فنی باشد از طریق State-Level Approach (SLA) است که پس از ترکیب با اسناد محرمانه، یک خروجی کاملا سیاسی را پیش رو میگذارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، آژانس بینالمللی انرژی اتمی از رویکرد در سطح دولت (State-Level approach) در بخشی از پادمانها استفاده میکند. آژانس هدف از اجرای این مولفه را افزایش اطمینان در خصوص پایبندی کشورهای عضو به الزامات پادمانها عنوان میکند. این مولفه که مبتنی بر (State-level concept) است مربوط به برداشت کلی از اجرای پادمانها به نحوی است که فعالیتها و ظرفیتهای هستهای کشوری را در کل در نظر میگیرد. یعنی به جای تمرکز صرف و مجزا بر روی تاسیسات خاص، چرخه سوخت و کل فعالیتهای هستهای در نظر گرفته می شود. به عبارتی آژانس درباره برنامه و فعالیتهای هستهای کشوری به برداشتی خاص و مشخص میرسد و بر اساس آن میزان حساسیت و مواردی مانند بازرسیها را تنظیم میکند.
این پادمان در خصوص همه اعضا قابل کاربرد است اما تا کنون برای 53 کشور استفاده شده است. لحاظ کردن «کشور به صورت کل» مدت زمان زیادی است که در اجرای پادمانها وجود داشته است و تقریبا به دهه 1990 برمی گردد، اما دبیرخانه آژانس از سال 2004 از عنوان SLC استفاده کرده است. اجزای مشخصی از SLC تا حدودی اجرا شدهاند.
توافقات پادمانی و در صورت امکان پروتکل الحاقی، در اجرای پادمانهای آژانس در قبال کشور مورد نظر، ملاک عمل قرار میگیرند. جزئیات رویکرد SLA در سند پادمانی داخلی و در دبیرخانه آژانس تدوین میشود. در این سند اهداف پادمانی و اقدامات پادمانی که آژانس در قبال آن کشور باید انجام دهد آمده است و آژانس بر اساس فعالیتهای پادمانی به اهداف تعیین شده میرسد. بر اساس SLA، کشورها بر اساس فاکتورهای خاص آن کشور تفکیک میشوند که این موضوع بر طراحی، برنامهریزی، اجرا و ارزیابی فعالیتهای پادمانی آژانس در قبال آنها تاثیر میگذارد.
تاثیر اطلاعات طرف ثالث بر SLA
برای طراحی SLA از تحلیل مسیر دستیابی (Acquisition Path Analysis) به بمب استفاده میشود. APA تقریبا بررسی مسیرهایی است که یک کشور در مدت زمانی مشخص میتواند به مواد بمب هستهای دست یابد. از این روش برای تنظیم و تدوین پادمان کمک گرفته میشود. در اینجا موارد و مراحل و بررسیهای فنی و حقوقی لحاظ میشوند. اما نکته آنجاست که اطلاعات آشکار (open source information) میتوانند در این پروسه و رویکرد موثر باشند.
در مناسبات آژانس با کشورها، یک طرف ماجرا آژانس است و در طرف دیگر کشور مربوطه. یعنی بر اساس تعامل و همکاری فیمابین آژانس به یک ارزیابی و برداشت از برنامه و فعالیتهای هستهای کشور مزبور میرسد. اما گاهی اوقات منبع اطلاعات طرفی ثالث است. اینجاست که بحث، نقش و اهمیت اطلاعات آشکار مطرح میشود.
استفاده از عنوان اطلاعات آشکار به روشنی این مفهوم را تداعی میکند که منظور اطلاعات محرمانه و اسناد جاسوسی کشورها نیست. اطلاعات آشکار هم باید یک سری مولفههایی را داشته باشند. مثلا مقالات و کتب علمی معمولا یک سری تحلیلها و فرآیندهای علمی را بر اساس منطقی مشخص طی میکنند تا گزارهای را تبیین کنند. بنابراین هر مطلب سرراهی و غیرمرتبط را نمیتوان و نباید در این فرآیند دخالت داد؛ چرا که در غیر اینصورت زمینه برای بازی سیاسی با استفاده از موضوعات فنی و حقوقی فراهم میشود.
ضمنا اطلاعات آشکار به صورت خودکار مفهومی را درباره برنامه هستهای کشوری تداعی نمیکنند، بلکه آن اطلاعات باید توسط آژانس مرحله تایید یا اثبات (corroboration) را سپری کنند.
اختلاف نظر کشورها درباره اطلاعات جاسوسی
در طرف مقابل کشورهای مختلف درباره استفاده از اطلاعات و اسناد جاسوسی اختلاف نظر دارند. اسناد جاسوسی به دلیل ماهیت مخفی بودن آنها، به راحتی امکان جعل و دستکاری را دارند و اثبات و رد آنها به سادگی مقدور نیست. برخی کشورها مثل روسیه، ایران و کشورهای نظیر آنها معتقدند که آژانس نباید به محلی برای راستیآزمایی اسناد و اطلاعات جاسوسی، سرویسهای جاسوسی شوند. چون که این روند میتواند آژانس را از مسیر فنی و حقوقی خود به سمتی سیاسی و امنیتی سوق دهد. اما در نقطه مقابل عدهای از کشورهای غربی معتقدند که آژانس نباید جلوی دریافت اطلاعات را بگیرد بلکه بایستی اطلاعات جاسوسی را دریافت و بررسی کند. با توجه به تحولات رخ داده در آژانس طی سالهای گذشته به ویژه در قبال ایران، تقریبا مشخص است که دلیل اصرار این کشورها برای بررسی اطلاعات و ادعاهای جاسوسی در آژانس چیست.
تفکیک اطلاعات جاسوسی از اطلاعات آشکار متقن امری مهم است، چرا که این اطلاعات در صورت دخالت میتوانند بر رویکرد SLA موثر باشند.
ناگفته نماند که اعضا، همین SLA را به طور کامل نپذیرفتهاند، اما آژانس آن را به صورت «دوفاکتو» اجرا میکند. طبیعتا اجرای آن بر کیفیت تدوین و تنظیم توافقات پادمانی آژانس بر کشورها تاثیر میگذارد. حال ترکیب آن با اطلاعات جاسوسی و محرمانه ادعایی، ملغمهای از ابزارهای سیاسی را برای به انحراف کشاندن و خروج یک نهاد فنی از ریل اصلی آن در اختیار برخی کشورها قرار میدهد.
برخورد دوگانه در بستر SLA
به عبارتی سادهتر، بحث SLA خود زمینه برخورد چندگانه آژانس با برنامه هستهای کشورها را فراهم میکند. شاید به همین دلیل است که خیلی کشورها زیر بار آن نمیروند. این رویکرد تقریبا با هدف بازرسی و مواجهه دوگانه و متناقض با کشورها زمینه را مهیا میکند. افزودن چاشنی اطلاعات جاسوسی به این فرآیند، مزه سیاسی آن را به قدری زیاد میکند که به مذاق فطرت عدالتخواه انسانی خوش نمی آید؛ یا در بیانی عامیانه «تو ذوق میزند».
محصول این دست پخت کشورهای غربی، همان شلم شوربایی میشود که مالکیت بمب هستهای برخی کشورها مثل آمریکا را برمیتابد، اما در مقابل، چشم دیدن برنامه هستهای صلحآمیز عدهای از کشورهای دیگر مثل ایران را ندارد.
علت مخالفت اخیر ایران با درخواست دسترسی آژانس
در نهایت اینجا شاید بتوان مبنای استدلال ایران برای عدم دسترسی به درخواست نامعقول آژانس را درک کرد. آژانس اتمی این دو درخواست را بر اساس اطلاعات جاسوسی و ادعای اسرائیل مطرح کرده است. پذیرش این درخواستها، جدای از اینکه سنگ بنای درخواستهای غیرمبنایی آتی را میگذارد، آژانس را به محلی برای راستیآزمایی و ایفای نقش اطلاعات جاسوسی تبدیل میکند.
به عبارتی، ارائه گزینشی اطلاعات محرمانه، یا ارائه اطلاعات جعلی به آژانس میتواند بر SLA تاثیر بگذارد. نتیجه این تاثیرگذاری به سادگی قابل تصور است. در این صورت مبنای گزارشهای آژانس بیش از آنکه مبتنی بر اقدامات فنی و مستقل آژانس باشد، ادعاهای سرویسهای جاسوسی مشخصی خواهد بود.
بنابراین، موضع و منطق ایران، فراتر از بحث دسترسی به دو مکان است. تهران در اصل مانع ایجاد ریلی میشود که آژانس را از مسیری فنی به سمت مقصدی سیاسی سوق میدهد.
اصل ماجرا و ادعای مطرح شده شاید با کمی تامل قابل فهم و غیرقابل هضم باشد. دارندگان و استفاده کنندگان بمبهای اتمی، به شکایت از برنامه هستهای کشوری برخاستهاند که بیسابقهترین نظام بازرسیهای آژانس را پذیرفته است. در بین این همه کشور عضو، 20 درصد کل بازرسیهای آژانس فقط مربوط به ایران میشود. پس اگر ایران بنای بر مخالفت با دسترسی آژانس داشت، بعید بود که چنین سطحی از بازرسیهای آژانس را بپذیرد.
عَلَم کردن دو مکان ادعایی بیشتر به بهانهای برای فشار یا امتیازگیری سیاسی از تهران میماند تا درخواستی فنی و حقوقی. جالب است که منشأ اطلاعات ادعایی اسرائیل است که اصلا عضو انپیتی نیست و دارنده کلاهکهای هستهای هم هست. عجیب است که آژانس و کشورهای غربی و اروپایی چطور میتوانند این حد از تناقض را تحمل کنند.
انتهای پیام/.