یادداشت|ترکیه٬ بیشفعالی در خارج٬ نخوت در داخل
تحلیل کارنامه دولت اردوغان در چند سال اخیر٬ موید این واقعیت است که در اتاق فکر حزب عدالت و توسعه٬ تحرکات نظامی٬ مداخله و دیپلماسی اهمیت حیاتی پیدا کرده اما مزیتهای داخلی٬ رفته رفته کمرنگتر شدهاند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم٬ این روزها ترکیه را میتوان همچون کشوری توصیف کرد که در یک حوزه گسترده از آسیای میانه گرفته تا عراق و سوریه و از آنجا تا مدیترانه و آفریقا٬ مداوماً در حال تحرک نظامی و دیپلماسی است٬ مداخله میکند٬ هجوم میبرد٬ توجه جلب میکند و میخواهد خود را قدرتمند و مصمم نشان دهد.
حال باید پرسید: آیا ترکیه برای رسیدن به چیز خاصی عجله دارد و سران این کشور٬ معتقدند که دچار تاخیر شده و برای رسیدن٬ به درنگ افتادهاند؟ آیا ترکیه در مشی سیاسی٬ نظامی و به نمایش گذاشتن ایماژ ملی خود٬ همچون یک عنصر بیش فعال (hyperactive) عمل میکند؟ و سوال مهمتر این است: آیا بین میزان تحرک دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه در منطقه و جهان و میزان تحرک این دولت در داخل کشور و در حوزه خدمت و حکومتداری٬ موازنه و تعادل٬ وجود دارد؟
یک تاریخچه کوتاه٬ از شرق بزرگ تا آکپارتی
تاریخ تلاش ترکیه برای بازگشت به منطقه و تاثیرگذاری بر معادلات مختلف سیاسی٬ فکری و اجتماعی خاورمیانه و جهان اسلام٬ ریشه در نخستین سالیان پس از مرگ مصطفی کمال آتاتورک (1938 – 1881 میلادی) دارد.
تا زمانی که آتاتورک به عنوان پایان دهنده حیات امپراتوری و خلافت عثمانی و همچنین در مقام موسس نظام جمهوری لاییک٬ در قید حیات بود٬ اسلامگرایان محافظهکاری که به حاشیه رانده شده بودند٬ شانس و مجالی برای حضور در ساختار قدرت نداشتند و در همان حال٬ ترکیه نیز سکان خود را به سمت غرب چرخانده و کاری به شرق نداشت.
اما تنها سه سال پس از مرگ آتاتورک٬ با انتشار مجله «شرق بزرگ» (büyük doğu) توسط شاعر عارف مسلک و ملیگرایی به نام نجیب فاضل٬ رفته رفته گفتمان ضرورت توجه به شرق و افکار دینی و اسلامی ترکیه بر سر زبانها افتاد.
اما نه نجیب فاضل و نه بدیعالزمان نورسی٬ نتوانستند در برابر قدرت ساختار لاییک و نظامی ترکیه کمالیست٬ قد علم کنند و به ویژه پس از عضویت ترکیه در ناتو در سال 1952 میلادی٬ دامنه قدرت کمالیستها٬ نظامیان٬ دموکراتها و ملیگرایان٬ گستردهتر شد و در ربع پایانی سده بیستم نیز٬ نجم الدین اربکان تبدیل به رهبر و نخست وزیری شد که کودتای مدرن 1997میلادی٬ او را از پای درآورد.
بنابراین٬ کل روند تحولات سیاسی ترکیه از سال 1923 میلادی و تاسیس جمهوری ترکیه تا سال 2001 میلادی و تاسیس حزب عدالت و توسعه٬ در واقع٬ گونهای مقطع آماده سازی کادرهای سیاسی اسلامگرا برای رسیدن به قدرت و ایجاد تحولی بزرگ در ترکیه بود.
سالیان اوج
آکپارتی یا حزب عدالت و توسعه٬ در ساختار مدیریتی و بدنه حزبی٬ علاوه بر سران و چهرههای صاحب فکر٬ دهها بروکرات و پراکتیسین و کارگزار ماهر و کارکشته در اختیار داشت که البته غالب آنان از زیر شنل اربکان بیرون آمده بودند و از این لحاظ٬ بدون تعارف باید گفت: حزب عدالت و توسعه از حیث تامین کادر و مدیران توانمند٬ بر یک سفره آماده نشست و توانست میوههای درختی را بچیند که اربکان٬ آٖن را با خون دل٬ آبیاری کرده بود.
اما آکپارتی٬ در گذر زمان٬ از حوزههای دانشگاهی٬ محفلی٬ اجتماعی٬ فرهنگی٬ امنیتی و عرصههای عمومی نیز دهها کادر و مدیر دیگر جذب کرد و توانست در حوزههای مهمی همچون اقتصاد٬ تجارت٬ گردشگری٬ پروژههای عمرانی٬ توجه به کرامت و عزت قشر محافظهکار٬ تضعیف گفتمان نژادپرستی و توجه به حقوق کردها و علویان٬ برجستهسازی اهمیت کار فرهنگی و رسانهای٬ توجه دقیق و علمی به توسعه بخش سلامت و بهداشت٬ راه و ارتباطات٬ دریانوردی٬ انرژی٬ برجسته سازی مفاهیمی همچون عدالت و توجه به رفاه و حقوق قشر فقیر و محروم٬ خودکفایی دفاعی و دیپلماسی پویا٬ گامهای بلندی بردارد و در همه انتخاباتها٬ پیروز شود.
اما واقعیت این است که رفته رفته٬ این حزب٬ قدم در راهی گذاشت که در آن٬ تلاش شبانهروزی برای «حفظ بقا»٬ جای پایبندی به آمال و آرمانهای دینی و معنوی و مبارزاتی را گرفت و حالا حزب عدالت و توسعه٬ در میدان عمل٬ حزبی است که بیش از هر مفهوم عینی و ذهنی٬ به مفهوم «قدرت» میاندیشد و برنامه و پروژههای امروز و فردای خود را بر این اساس تنظیم میکند.
این در حالی است که در ایستگاههای آغازین٬ حفظ بقا و مقام٬ حتی از اولویتهای دست چندم حزب نبود. پیشتر٬ چهرههای سیاسی مستقل و صاحب فکر حزب عدالت و توسعه٬ در مواقع لازم٬ به نخست وزیر و رهبر حزب هشدار میدادند و ترمز او را میکشیدند٬ اما حالا٬ تمام شواهد نشان دهنده این واقعیت است که هیچکدام از سران حزب عدالت و توسعه و اعضای کابینه اردوغان٬ خود را در شرایطی نمیبینند که جرات کنند هیچکدام از تصمیمات و اقدامات شخص رئیس جمهور و رهبر حزب را به چالش بکشند و این یکی از بزرگترین آفات این حزب است.
عدم موازنه در داخل و خارج
تحلیل کارنامه دولت اردوغان در چند سال اخیر٬ موید این واقعیت است که در اتاق فکر حزب عدالت و توسعه٬ تحرکات نظامی٬ مداخله و دیپلماسی اهمیت حیاتی پیدا کرده اما مزیتهای داخلی٬ رفته رفته کمرنگتر شدهاند.
در حال حاضر در ترکیه٬ انتقادات علیه حزب عدالت و توسعه مطرح شده که برخی از آنان جنبه سیاسی و فکری دارند و برخی نیز٬ حاکی از انتقادات مربوط به حوزه مدیریتی و اجرایی است.
از جمله این که گفته میشود که دانش اقتصاد و مدیریت اقتصادی در دولت اردوغان ضعیف است و چنین چیزی موجب افزایش آمار بیکارها و فقرا شده و اصل مهم و ارزشمند عدالت اجتماعی و پر کردن شکاف طبقاتی را به چالش کشانده است.
علاوه بر این٬ حالا اردوغان و یاران او٬ در بیان عواطف ملیگرایانه٬ دست کمی از دولت باغچلی و حزب حرکت ملی ندارند و تعامل با کردها و علویان٬ در اهداف و بیانات آنان محلی از اعراب ندارد و مفاهیم ارزشمندی همچون آزادی بیان٬ رسانه آزاد و استقلال قوه قضائیه چندان قابل دفاع نیستند.
دولتی که در لیبی، تونس، الجزایر و شرق مدیترانه به دنبال نفوذ است٬ دولتی که در عراق و سوریه دست به حمله و مداخله میزند٬ دولتی که با وجود مخالفتهای آمریکا٬ با روسیه تعامل دفاعی و امنیتی برقرار کرده و در برابر اتحادیه اروپا نیز قدرتنمایی میکند، در خارج از مرزها٬ تصویری از یک کشور قدرتمند را به نمایش گذاشته اما در داخل مرزهایش٬ نه تنها در حوزه حقوق شهروندی و حاکمیت قانون٬ بلکه در حوزه کار٬ تولید٬ خدمت و برقراری عدالت اجتماعی و پرورش مدیران قابل و توانمند٬ تا حد مشهود و قابل توجهی٬ ضعیف عمل میکند.
محمد علی دستمالی کارشناس مسائل ترکیه
انتهای پیام/