نگاهی به ۴ دهه فعالیت موسوی خوئینیها؛ مردی که درباره «رادیکال» بودن او اجماع هست
هر جناح سیاسی به رسم مألوف برخی شخصیتها از طرف مقابل را به تندروی و رادیکالیسم متهم میکند؛ اما موسوی خوئینیها در این باره وضعیت منحصر به فردی دارد. هم جناح منتقد و هم جناح همسو با او معتقدند که «رادیکالیسم» همواره همنشین او بوده است.
گروه تاریخ انقلابخبرگزاری تسنیم – نامه اخیر سیدمحمد موسوی خوئینیها که در دهه شصت مسئولیتهای مهمی همچون دادستانی کل کشور و نایب رئیسی مجلس شورای اسلامی را داشت، با واکنشهایی در حوزه رسانه مواجه شد.
گستره این واکنشها مربوط به یک جناح خاص نیست و حتی همفکران سیاسی وی یعنی اصلاحطلبان نیز او را مورد انتقاد قرار دادند و او را در وضعیت کنونی جامعه مسئول دانستند. برخی از اصلاحطلبان متکبرش میخوانند و معتقدند که او همواره بر مدار تندروی و رادیکالیسم حرکت میکند.
در گزارش زیر به بازخوانی رفتارها و مواضع موسوی خوئینیها در چهار دهه اخیر پرداختهایم که شامل 4 برهه جلسات تفسیر قرآن پیش از انقلاب، مقطع تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام، مدیریت روزنامه سلام و فتنه سال 88 است.
** "فرقان"؛ فرزندان فکری موسوی خوئینیها
موسوی خوئینیها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در مسجد جوستان در خیابان نیاوران قدیم، اقدام به برگزاری جلسات سخنرانی و تفسیر قرآن میکرد. به اعتقاد بسیاری از جمله شهید مطهری و شهید بهشتی تفسیرات موسوی خوئینیها مادی و بر مبنای نگاه مارکسیستی بود. شهید بهشتی نیز مستقیم یا غیرمستقیم به او تذکراتی میداد.
اکبر گودرزی از جمله افرادی بود که در جلسات سخنرانی و تفسیر قرآن او شرکت میکرد و از اندیشههای او تاثیر میپذیرفت. گودرزی مدتی بعد، اقدام به تاسیس گروه فرقان کرد. جالب اینکه فرقانیها نیز گاو بنیاسرائیل را همچون موسوی خوئینیها، نظام سرمایهداری و ذبح آن گاو را به معنای نابودی واسطههای بازار، سرمایهداران و صاحبان شرکتها و کارخانهها میدانستند. در واقع هم موسوی خوئینیها و هم گودرزی، اصالت در اسلام را درگیری و مبارزه میدانستند.
اکبر گودرزی مسئول گروه تروریستی فرقان به اعتقاد بسیاری تحت تاثیر تفکرات مارکسیستی موسوی خوئینیها بود. او همانند موسوی خوئینیها اصالت در اسلام را درگیری و مبارزه میدانست.
هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت و از اعضای ارشد نهضت آزادی درباره چگونگی رشد و فعالیت فرقانیها میگوید: «در آن زمان بعضی از برداشتهای نادرست و مخربی که از سادهزیستی میشد به تفسیرهایی برمیگشت که آقای موسوی خوئینیها در مسجد جوستان ارائه میکرد و همینطور برداشتهای آقای دکتر پیمان که برداشتهایی مارکسیستی و چپگرایانه بود و موجب چنین افراطهایی میشد. خود من بعدها ماهیت آنها [فرقانیها] را فهمیدم و متوجه شدم که از محصولات جلسات تفسیر آقای موسوی خوئینیها هستند.»
علی اکبر ناطق نوری قاضی اصلی دادگاه اعضای گروهک فرقان نیز به صراحت میگوید که اعضای گروهک فرقان از آموزههای موسوی خوئینیها استفاده کردهاند: «من بعدها در دادگاه فرقان، از یکی از اینها (اعضای گروهک فرقان) سوال کردم که شما از کجا به اینجا رسیدید؟، او گفت: «ما اول تفسیر پرتوی از قرآن را خواندیم. بعد دیدیم یک کسی روشنفکرتر از او تفسیر میگوید و رفتیم به مسجد جوستان در خیابان نیاوران قدیم!»
گروه فرقان پس از پیروزی انقلاب برمبنای همین تفکرات و به بهانه مبارزه با «زر، زور و تزویر» چهره خشن خود را نشان داد و اقدام به ترور مقامات و چهرههای شاخص نظام جمهوری اسلامی ایران از جمله آیتالله مطهری، آیتالله مفتح و سرلشکر قرنی کرد.
** موسوی خوئینیها در قامت یک مبارز ضدآمریکایی
موسوی خوئینیها پس از پیروزی انقلاب اسلامی چهره ضدآمریکایی خود را تشدید کرد و با همراه شدن با دانشجویان پیرو خط امام، آنان را به تسخیر سفارت آمریکا ترغیب کرد. هرچند تسخیر سفارت آمریکا اقدامی هوشمندانه و به موقع از سوی دانشجویان بود، اما موسوی خوئینیها در قبال درخواست دانشجویان مبنی بر مطلع شدن از نظر امام پیش از اقدام، امتناع کرد و به تسخیر سفارت اصرار ورزید.
موسوی خوئینیها در 25 تیر 59 در این خصوص گفت: «دانشجویان پیش از اقدام به این عمل چند نفری روی این امر مطالعه کردند، آنها به دلیل روابطی که از قبل با من داشتند جریان را در میان گذاشتند و گفتند که چنین برنامهای داریم آیا این امر مطابق با نقطه نظرهای امام میباشد؟ من با توجه به ضوابطی که آن روز در دست داشتم به نظرم رسید که این عمل در جهت اجرای نقطه نظرهای امام میباشد. باز این برادرها برای به دست آوردن اطمینان بیشتر میخواستند که این امر را با امام هم در میان بگذارند که اگر احیانا مخالف هستند بفرمایند، من با این امر مخالفت کردم گفتم این کار را ما انجام میدهیم و اگر موافق بودند بسیار خوب و اگر به دلیلی که الان نمیدانیم چیست با آن مخالفت کردند بلافاصله به عنوان اطاعت از دستور امام محل را ترک میکنیم.»
دانشجویان پیرو خط امام اصرار داشتند که پیش از تسخیر سفارت آمریکا نظر امام خمینی (ره) را جویا شوند، اما موسوی خوئینیها در مقابل این درخواست آنان مقاومت کرد و گفت که اگر امام مخالفت کرد، تبعیت میکنیم و از سفارتخانه خارج میشویم.
او همچنین در جریان انتشار اسناد، تلاش به سیاسیبازی کرد. به طوری که جواد منصوری اولین فرمانده سپاه میگوید: «در جریان اشغال سفارت آمریکا موسوی خوئینیها به دنبال یافتن اسنادی مبنی بر رابطه شهید بهشتی با آمریکاییها بوده است.» او همچنین مانع از انتشار اسناد جاسوس بودن بنیصدر شد.
موسوی خوئینیها در جریان تسخیر سفارت آمریکا، سخنگوی دانشجویان شد و مسئولیت ارتباط آنان با امام را برعهده گرفت. وی پس از تسخیر سفارت به گروههای چپ و مارکسیستی که با آنان هماندیشه بود، پشت کرد و در روز 11 اردیبهشت سال 59 و در مراسم روز کارگر در محل لانه جاسوسی گفت: «این چپنمایان به اصطلاح انقلابی در خط آمریکا عمل میکنند.»
او در سالهای بعد و تا روی کار آمدن دولت خاتمی نیز اظهارات ضدآمریکایی شدیدی داشت. به طور مثال موسوی خوئینیها چند روز پس از تسخیر سفارت و در روزهای 22 آذر و نهم دی ماه 58 گفت: «هر جا سخنی غیر از مبارزه با آمریکا است ماموران سیا نفوذ کردهاند.» «آمریکاییها جز اینکه با اطلاعات غلط دولت ما را به اشتباه بیندازند کاری نمیکنند.»
موسوی خوئینیها در دهه شصت مواضع به شدت ضدآمریکایی داشت و حتی در آن دوره به گروههای چپ و مارکسیست پشت کرد و آنان را هم آمریکایی خواند.
موسوی خوئینی در مراسم نخستین سالگرد تسخیر لانه جاسوسی در روز 13 آبان 59 نیز گفت: «نیاید آنروز که مرگ بر آمریکا بیفتد.»
او در بیستم دی ماه سال 60 نیز گفت: «آیا بر سر این اختلاف داریم که امروز خطرناکترین دشمن مسلمین و اسلام آمریکا است؟ اگر آمریکا دشمن اسلام و مسلمین نیست چرا این همه در ایران جنایت کرد؟ چرا تا آن حد در برابر پیروز شدن انقلاب اسلامی مقاومت کرد؟ از چه میترسد؟ آمریکا در برابر چه چیز مقاومت میکرد؟ اگر فقط هدف انقلاب این بود که رژیمی برود و رژیم دیگری بیاید ولی باز هم خالی از محتوای اسلام باشد فکر میکنید که آمریکا میترسید؟ ابدا!»
موسوی خوئینیها سالها بعد و آن زمانی هم که مدیریت روزنامه سلام را برعهده داشت، در گفتگویی با یک روزنامه ژاپنی به مناسبت 13 آبان گفت: «اشتباه است اگر فکر کنیم که رابطه با آمریکا مشکلات اقتصادی ما را حل میکند.»
روزنامه سلام تا پیش از انتخابات سال 76 هر ساله به مناسبت تسخیر سفارت آمریکا، مطالب ویژهای با محتوای ضدآمریکایی منتشر میکرد، اما این رویه در دوره اصلاحات ادامه نیافت و در واقع موسوی خوئینیها تغییر چهره داد.
روزنامه سلام تا پیش از انتخابات دوم خرداد سال 76 موضع ضدآمریکایی داشت و هر ساله به مناسبت سالروز تسخیر سفارت آمریکا، مطالبی ضدآمریکایی منتشر میکرد، اما با روی کار آمدن محمد خاتمی، صد و هشتاد درجه تغییر جهت داد و تلاش کرد مذاکره با آمریکا را توجیه کند.
** "سلام"؛ از چپِ چپ تا راستِ راست
موسوی خوئینیها که در دهه شصت برای مدتی دادستان کل کشور بود و با فشارهای او شهید اسدالله لاجوردی مجبور به استعفا شد، بر اساس برخی نقلها، انتظار داشت پس از آیتالله موسوی اردبیلی به ریاست دستگاه قضا انتخاب شود، اما این امر اتفاق نیفتاد و او به همراه دوستان و همفکرانش در دوره ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری رفت. البته همراهی او با هاشمی دوامی نیاورد و پس از مدتی خوئینیها از ریاستجمهوری رفت و اقدام به انتشار روزنامه سلام کرد.
روزنامه سلام تا زمان روی کار آمدن اصلاحطلبان چهره کاملاً ضدآمریکایی و ضدامپریالیستی داشت، اما با انتخاب سیدمحمد خاتمی به ریاستجمهوری که شعار اصلیاش توسعه سیاسی و مذاکره با آمریکا بود، موسوی خوئینیها و روزنامه سلام تغییر چهره دادند و نه تنها حرفی از مبارزه با آمریکا نزدند، بلکه به توجیه مذاکره با آمریکا پرداختند.
روزنامه سلام که تا پیش از انتخابات دوم خرداد، خصوصیسازی، آزادسازی، تعدیل و اقتصاد بازار را مرتب مورد حمله قرار میداد، از سال 76 در حوزه اقتصادی به سمت دیگری مایل شد.
** دمیدن بر آتش 88
موسوی خوئینیها که به مرد خاکستری اصلاحات معروف است، بار دیگر در سال 88 و در جریان انتخابات ریاست جمهوری نقش آفرین عرصه سیاسی شد. او در جایگاه دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز از کاندیداتوری میرحسین موسوی حمایت کرد. پس از آن نیز حمایتهای بسیاری از او و مهدی کروبی انجام داد.
مجمع روحانیون مبارز در روز 23 خرداد 88، با صدور بیانیهای خواستار ابطال نتایج انتخابات ریاست جمهوری شد. مجمع در روز 1 تیر نیز در بیانیهای عنوان کرد: «ما قویاً از جناب آقای مهندس میرحسین موسوی حمایت میکنیم و در برابر تهمتهای ناجوانمردانه و از آن جمله تهمت تسبیب اغتشاشها به ایشان از وی دفاع میکنیم و عامل همه اغتشاشها و زخمی شدنها و دیگر خساراتی را که به مردم وارد شده است، کسانی میدانیم که بیجهت شهر را به صورت پادگان نظامی درآوردهاند و آنها باید شناسایی و محاکمه شوند.»
موسوی خوئینیها دو سال پیش در گفتگویی حملاتی به هاشمی کرد و مدعی شد که او هیچگاه اعتدال نداشته است.
آخرین جنجال رسانهای موسوی خوئینیها گفتگویی بود که او با ایرنا و در خصوص مرحوم هاشمی رفسنجانی انجام داد. او در این گفتگو علاوه بر اینکه علیه هاشمی سخن گفت، ادعاهایی را در مورد امام موسی صدر و شهید چمران مطرح کرد که مورد واکنش بسیاری از چهرهها و شخصیتها قرار گرفت.
او در آن مصاحبه گفت: «مرحوم آقاموسی صدر، تا آنجا که رفتار ظاهریاش نشان میداد، هیچ نوعی همراهی با انقلاب نداشت... چمران گفت این کاری که در ایران شروع شده، اشتباه است و شما بیخود وقت خود را صرف این نهضت میکنید.»
عملکرد و مواضع موسوی خوئینیها در چهار دهه گذشته حتی مورد تحمل اصلاحطلبان هم قرار نگرفته است. محمد قوچانی عضو کارگزاران سازندگی معتقد است که موسوی خوئینیها همواره فردی رادیکال بوده است؛ چه قبل از انقلاب، چه بعد از انقلاب و چه در دهه های بعد از آن.
صادق زیباکلام نیز به تازگی حرفهای چند سال پیش خود را تکرار کرده و گفته است: «هنر موسویخوئینیها این است که هرچندوقت یک بار انگشت اتهام را به سمت یکی از شخصیتهای نظام نشانه میگیرد و روزی علیه آقای هاشمی سخن میگوید و روز دیگر خطاب به رهبری مشکلات را گوشزد میکند در صورتی که اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجود آمدن وضع کنونی احضار شوند، نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسوی خوئینیهاست.»
مجید انصاری عضو مجمع روحانیون مبارز نیز در گفتگو با تسنیم، نامه موسوی خوئینی ها را مواضع شخصی وی خواند و تاکید کرد که این نامه ارتباطی با مواضع مجمع روحانیون مبارز ندارد.
در این بین برخی اصولگرایان نیز با پرداختن به نامه موسوی خوئینی ها ضمن استقبال از طرح مسئله ریشه یابی مشکلات، از او خواستند در گفتگویی مستقیم و یا مناظره، شرکت کرده و به بیان بیشتر مواضع خود بپردازد.
انتهای پیام/