بیتفاوتی تمام قد نویسندگان به ادبیات فسادستیز/جرقه ادبیات اعتراض در دوره قاجار
رضا رسولی معتقد است که نویسندگان پس از انقلاب نسبت به فساد در جامعه بیتفاوت بودند و ترجیح دادند که سکوت کنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات اعتراض به ویژه در حوزه شعر در دوران معاصر در ایران جایگاه ویژهای داشته است، پیش از انقلاب نویسندگان و شاعران بسیاری نسبت به حوادث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روزگار خود واکنش نشان داده و بر ظلم خروشیدهاند. پس از انقلاب اسلامی که گونههای مختلف ادبی از جمله ادبیات انقلاب اسلامی و ادبیات دفاع مقدس شکل گرفت، فرصت برای پرداختن به ادبیات اعتراض به ویژه در حوزه داستان کمتر پیش آمد، اما پس از آن و در بزنگاههای تاریخی و هر زمان که جامعه به ویژه در دهههای 70 و 80 درگیر فسادهای اداری و اقتصادی شد، نیز ادبیات ظهور و بروزی نداشته است، بسیاری معتقدند که ادبیات دین خود را در حوزه اعتراض به جامعه ادا نکرده است. در این میان در سالهای اخیر هم که مفسدههای اقتصادی بسیاری در جامعه شکل گرفته باز هم ادبیات در مقابلش سکوت کرده است. جز چند نویسنده محدود که تلاش کردند در این میان قدمی بردارند. یکی از این نویسندگان رضا رسولی است.
رسولی که رمان «سه راه سرگردون» او به عنوان نخستین جلد از سهگانه «کیان» در حوزه فساد اداری و اقتصادی است و به موضوع آقازادهها میپردازد، در دو دهه اخیر نوعی تجربه زیستی اجتماعی داشته که این امکان را برایش فراهم کرده است که تصویر روشنی از ساختار و سازمان اداری و نظامات و مناسبات دیوانی کشور داشته باشد و همین موضوع سبب انعکاس پر رنگ این تجربه زیستی در آثار اجتماعی فساد ستیزش شده است.
وی در «سه راه سرگردون» به موضوعاتی نظیر فساد اقتصادی، رانتخواری، آقازادهها و اثر لقمه حرام بر زندگی پرداخته است؛ موضوعاتی که به نظر میرسد امروز بیش از هر زمان دیگری مجال مطرح شدن در قالب داستان دارد. به بهانه محاکمههای متوالی مفسدین اقتصادی در ماههای اخیر، درباره ادبیات فسادستیز با او به گفتوگو پرداختیم. متن این گفتوگو به شرح ذیل است:
* تسنیم: ادبیات فسادستیز را شاید بتوان گونهای از ادبیات اعتراض یا ادبیات اجتماعی دانست. ابتدا تعریفی درباره این ادبیات بیان کنید؟
ادبیات فسادستیز- آنچنان که از نامش پیدا است- گونهای ادبی است که با خلق یک اثر ادبی در قالبهای مختلف نسبت به تولید و توسعه فساد اعتراض دارد، بر فساد میخروشد و خود را در تقابل با مفاهیم، موضوعات و تجلیهای فساد میداند و در واقع تلاش میکند که نه با روشهای افشاگرانه سیاسی یا رسانهای بلکه با تشریح زمینهها مبانی و ظرفیتهای فسادستیز یک جامعه، اولاً جامعه را نسبت به اصل موضوع فساد آگاه کند، ثانیاً با ایجاد شور و خروش در جامعه زمینه مبارزه با فساد را فراهم کند و در نهایت طرحی برای مقابله و مبارزه با فساد ارائه میکند.
واقعیت این است که فسادستیزی در معنای عام هم میتواند معنای الهی داشته باشد؛ یعنی بر مبنای اصل عدالت که از اصول مسلم آموزههای دینی ما است و اصل عدل، هر جا که کار غیرعادلانه ای از جمله مفسدهای رخ دهد، فرد مؤمن و مسلمان با آن در تقابل است؛ البته در بحث فسادستیزی با مبانی الهی وطنخواهی هم جای میگیرد، وقتی کسی ببنید در سرزمینش منابع ملی غارت میشود، فسادساختاری، محتوایی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی وجود دارد، به خاطر کشورش هم اگر با این فساد مقابله کند باز میتواند در زمره کسانی قلمداد شود که نگاه الهی دارند. آموزههای اسلامی ما به وطندوستی نیز بهاد داده است.
موضوع اقتصاد هم موضوع مهمی در کشور ما و همه جهان است، مسئله اقتصاد به اندازهای اهمیت دارد که در 200 سال اخیر زمینهساز تحولات بنیادین سیاسی و احتماعی بسیاری در ایران شده است؛ به طور مثال اگر ماجرای مشروطه را بررسی کنیم، میبینیم که بعد از دو هزار و چند صد سال حکومت شاهان در ایران که مشروطه شکل میگیرد و پادشاهی در کشور مشروط به شروطی میشود، علت اصلی اقتصادی و ماجرای گرانی قند و شکر در تهران است.
* تسنیم: این ادبیات در دورههای مختلف تاریخی چه ظهور و بروزی داشته است؟
بحث داستان اجتماعی خصوصاً داستان طنز اجتماعی که با حاکم زمان خود سرستیز و اعتراض داشت، به داستانهای «علی عمو برمیگردد» که نسبت به محمدعلی شاه قاجار معترض بود و سیاستها، اقدامات و موضوعات روز آن دوره را نقد میکرد، در دوره پهلوی هم با وجود انواع محدودیتهای چاپ و انتشار آثار باز هم آثار نقد اجتماعی و اداری خلق میشد، آثاری مانند «تهران مخوف» یا «مدیر مدرسه» اشاراتی به فساد و مشکلات اداری و سازمانی دارند، محصول این دوره هستند.
اما ریشه ادبیات اعتراض از چپ جهانی گرفته شده است. چپ سیاسی جهان که ساختارستیز است، دو ویژگی دارد: اول اینکه دردهای تاریخی را در ادبیات مطرح میکند و دوم اینکه اساساً طرحی برای اداره جهان ندارد. مهمترین نمود آن هم شوروی سابق است که با وجود اینکه سالها بلوک شرق را تشکیل داد، در نهایت از هم فروپاشید و امروز چپ جهانی افسرده و سرخورده بدون طرحی برای اداره جامعه مسیر خود را طی میکند. دلیل ناکارآمدی هم طرح جامعه بیطبقه است که منطقاً و عقلاً امکان شکلگیری ندارد.
* تسنیم: انقلاب چه تاثیری روی این گونه ادبی داشت؟ ادبیاتی که در وهله اول پس از انقلاب باید به فساد اداری و سیاسی و اجتماعی در دوره پهلوی اشاره میکرد.
انقلاب اسلامی یک انقلاب عدالتطلبانه است. اساساً خروش امام(ره) بر بیعدالتیها، ظلم و فساد و درد و رنجی بود که رژیم پهلوی بر مردم تحمیل میکرد و مسکوت ماندن اجرای بسیاری از احکام الهی که خود این احکام منتهی به اجرای عدالت در جامعه میشدند.
انقلاب نه تنها یک انقلاب عدالتطلبانه است، بلکه عدالت جانمایه و جوهره انقلاب اسلامی است. انقلاب طرح و برنامه برای اداره جامعه داشت. توجه نویسندگان مسلمان قبل از انقلاب به موضوعات عدالتطلبانه مثل محمدرضا سرشار که «اصیلآباد» را خلق میکند، مجموعه آثار محمود حکیمی و... نشان میدهد که انقلاب در پی چه چیزی بود.
مفهوم و موضوع عدالت از حیث نویسندگی و خلق آثار ادبی به دوران قاجار برمیگردد. نویسندگان از آن زمان شروع کردند و با وجود انواع داغ و درفشها و آماده نبودن زمینه فرهنگی جامعه در دوره قاجار و پهلوی آثار متنوعی در این زمینه خلق شد. بعد از انقلاب هم زمینه وجود داشت که درباره عدالت و فسادستیزی آثار خوبی از نویسندگان خلق شود.
اثر انقلاب هم روی نویسندگان از جهت فسادستیزی یک اثر مفهومی، مبنایی و معرفتی است که مبانی و معرفت و آگاهی را نسبت به خیر و شر، آگاهی، عدالت و بیعدالتی، فساد، پاکیزگی ساختاری، موضوعی و مفهومی روشن کرد.
* تسنیم: ادبیات فسادستیز بعد از انقلاب چه فعالیتی داشته است؟
متأسفانه تجلی خلق آثار فسادستیز بعد از انقلاب خیلی قابل توجه نیست که دلایل مختلفی دارد و من به آن اشاره میکنم. در فاصله کوتاهی بعد از انقلاب دفاع مقدس رخ داد. دفاع مقدس یک فراز بسیار مهم و تاریخی از کشور ما است که به تعبیر رهبر انقلاب جنگ، گنجی بود که باید استخراج شود و این استخراج در قالب گونههای مختلف ادبی از جمله داستانها، رمانها و زندگینامهها باید شکل میگرفت. روایت سلحشوری، ایثار، شجاعت و قدرتمندی رزمندگان ما اهمیت بسیار داشت که باید انجام میشد. اما دفاع مقدس جزء و بخشی از انقلاب بود و در عرصه دفاع مقدس ماجرای غلبه جز بر کل رقم خورد. دفاع مقدس آنقدر توسعه یافته شد که نویسندگان ما از جانمایه انقلاب یعنی عدالت غافل شدند یا پرداختن به عدالت و فسادستیزی در ذهنشان کمرنگ شد.
از یک منظر میتوان ارتباط ادبیات با فساد را به سه دسته دستهبندی کنیم؛ ادبیات با فساد که توجیهگر رفتار مفسدهانگیز ساختارهای سیستم و قوانین است. ادبیات بیفساد، ادبیاتی که نسبت به فساد و بیعدالتی و غارت منابع ملی کنش و واکنش ندارد، ادبیات بر فساد که علیه فساد میخروشد و با آن مقابله میکند و دنبال پاکیزگی و سلامت ساختاری و محتوایی جامعه است.
با این توضیح، نقطه آغاز ادبیات فسادستیز باید از آغاز دوران تعدیل اقتصادی بعد از جنگ شکل میگرفت، وقتی جنگ تمام شد و دولت جدید بر سر کار آمد، تعدیل اقتصادی شکل گرفت، فاصله طبقاتی روز به روز زیادتر شد، رانتخواریها آغاز شد و به اسم خصوصیسازی جفای بزرگی در حق منابع ملی شد. روح و خوی اشرافیگری در برخی مقامات جلوهگر شد. از همان دوره باید ادبیات فسادستیز در بین نویسندگان ما خصوصاً در بین نویسندگان جبهه انقلاب که دغدغه دین و منافع مردم و شکوه و پیشرفت انقلاب را داشتند، شکل میگرفت که متأسفانه شکل نگرفت و دوره تعدیل اقتصادی خودش منجر به تولید فساد و مفسدههای اخلاقی و اجتماعی شد.
در این میان از موضوعی نباید غفلت کنیم و آن هم بحث اقدامات تولیدی بود که برخی نهادها ایجاد کردند، مثل جشنواره داستان انقلاب حوزه هنری که از اهمیت بالایی برخوردار بود و زمینهای فراهم کرد که نویسندگان روایتگر داستانی انواع ماجراهایی بود که در دوره پهلوی رخ داد و از جمله فساد اجتماعی و سیاسی آن دوره، این اقدام جزو اقدامات ستایشبرانگیر است.
خلق آثار ادبی فسادستیز پس از انقلاب ضعیف و کمرمق شد
* تسنیم: نویسندگان ما بهویژه در سالهای کنونی کمتر به سراغ موضوعاتی از این دست میروند، این همه اختلاسهای میلیاردی از دهه 70 تاکنون وجود داشته است، این همه سلطانهای مختلف که در سالهای اخیر اعدام شدند، به نظر میرسد که نویسندگان ما به این موضوعات بیتوجه و حتی بیتفاوت بودهاند.
بله، متأسفانه خلق آثار ادبی فسادستیز در دوران پس از انقلاب را خیلی ضعیف و کمرمق داریم، در حالیکه زمینههای خلق این آثاربسیار بوده است. با وجود انواع گرفتاریها و مشکلات اقتصادی که وجود داشته است، این ظرفیت بوده که این آثار خلق شوند، سبک زندگی مقامات عالی کشور مثل امام(ره) و رهبر انقلاب سادهزیستی، تقابل با فساد، فسادستیزی بنیانگذار انقلاب و در ادامه رهبر انقلاب، مجاهدان حقیقی، بسیاری از مقامات مسئولان فرماندهان، چهرههای سیاسی و مدیران ارشد نظام زندگیهای پاکیزه، منزه و تمیزی داشتند که نه تنها از رانت و زیادهخواری دور بوده بلکه به حداقلها اکتفا کرده و خودشان عَلَم مبارزه با فساد روی دوششان بود و با انواع مفسدهها مبارزه میکردند، در یک سو رفتار حکومتی و حاکمان بود که می توانست الگو باشد برای خلق آثار مفسدهستیز و در سوی دیگر، مردم مظلوم کشور بودند که با عشق و انگیزه به نیت رسیدن به فراخنای عدالت انقلاب کرده بودند، جانانه در دفاع مقدس از جان و مال و آسایش خود مایه گذاشته بودند حالا گرفتار انواع زیادهخواهی و زیادهخواری در بخش دولتی و خصوصی شده بودند. وجود این مردم اقتضا میکرد که نویسندگان ما رسالت خود را ایفا کنند. دست به قلم شوند و آثاری در این زمینه تولید کنند.
برای گفتمانسازی پیرامون پیام 8 مادهای رهبر انقلاب در سال 80 چه کردیم؟
فراتر از اینها حاکمیت در برخی موارد به طور علنی پرچم فسادستیزی را بالا گرفته و در این مسیر حرکت کرده است؛ برای نمونه میتوان به پیام هشت مادهای رهبر انقلاب در سال 80 خطاب به سران قوا اشاره کرد. ایشان از سران قوا میخواهند که ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی شکل گیرد و جوهره این پیام هم ایجابی است. رهبر انقلاب تأکید و تصریح میکنند که کشور ما تشنه فعالیتهای سالم و ایجاد اشتغال برای جوانان و سرمایهگذاری مطمئن است. اصل را بر سلامت فعالیتهای اقتصادی میدانند و تأکید میکنند هر جا فعالیت اقتصادی است، مراقبت کنید تا زد و بند و غارتی صورت نگیرد.
نویسنده باید نویسنده امروز باشد، دردهای روز را بگویدو مشکلات آینده را پیشبینی کند
در پی این پیام رهبر معظم انقلاب، نویسنده حزب الهی مؤمن برای گفتمانسازی، تکمیل و توسعه زنجیره این پیام در جامعه چه کرد؟ نهادها و دستگاههای فرهنگی ما خصوصاً در دهه 80 که اوج کارهای سفارشی بود، چند اثر سفارش دادند که فسادستیز و عدالتگرایانه باشد؟ تنها در تاریخنگاری فعال بودیم؛ در حالیکه همه ماجرا تاریخنگاری نیست، نویسنده باید نویسنده امروز باشد، دردهای روز را بگوید، مشکلات آینده را پیشبینی کند، گفتمان رهبر انقلاب را توسعه دهد و آن گفتمان را در جامعه جا دهد.
* تسنیم: شما در "سهراه سرگردون" به نوعی به فساد اداری اشاره کردید، چه شد که به عنوان یک نویسنده به سراغ این موضوع رفتید؟
تجربه زیستی من به من کمک کرد که بتوانم رمان "سه راه سرگردون" را خلق کنم، من فارغالتحصیل رشته حقوق هستم، به مسائل حقوق قضایی و ناهنجاری های اداری و اقتصادی آشنایی دارم، اما مسئولیتهایی هم در دستگاههای مختلف داشتم که گردش مالی میلیاردی داشتند و من شاهد انواع بیتفاوتیها و بینظارتیهای دستگاههای درونسازمانی یا برونسازمانی بودم که دغدغه خلق این رمان شد.
* تسنیم: در کشور ما افرادی مانند شهرام جزایریها، بابک زنجانیها، مهآفریدها ئو ... ظهور کردند، که میتوانستند دستمایه خلق آثار ادبی، فیلم، سریال و ... شوند، اما چنین نشد، چرا؟
در مورد خلق آثاری مثل فیلمنامه برای سریال و سینما باید به ماجرای ادبیات اقتباسی توجه کنیم، یک اثر ادبی اول باید یک مجموعه داستان یا رمانی خلق شده باشد که از آن اقتباس کنند، فیلمنامهای بنویسند مثل "بینوایان" که تا به حال صدها فیلمنامه انیمیشن سریالی و سینمایی از روی آن اقتباس شده است.
جنس نویسندههای ما از جنسی نیست که فساد و مبارزه با فساد دغدغهاش باشد
اساساً وقتی جنس نویسندههای ما از جنسی نیست که فساد و مبارزه با فساد دغدغهاش باشد، چه فیلمنامهنویس و چه نمایشنامهنویس سراغ این مسئله نمیرود. واقعاً تئاتر کشور که به انواع موضوعات پرداخته است، فساد اجتماعی، اداری و اقتصادی در جامعه ندیده است که در این مسیر روشنگری نکرده و اثری خلق نشده است. در سینما هم معمولاً فیلمهایی که در این مسیر ساخته میشود، میخواهد نیشی به جمهوری اسلامی بزند، در حالیکه در فضای پیشرفت، تعالی و توسعه انقلابی باید اثری خلق کنیم که چالههای فکری و فرهنگی و اجتماعی را پر کند، نه اینکه اثری خلق کنیم که حکومت و ساختار نظام را مورد حمله قرار دهد. به هر حال جمهوری اسلامی در حکم کشتی است که همه ما بر آن سوار هستیم، سوراخ کردن این کشتی همه ما را غرق میکند.
انتهای پیام/