برادران افغانستانی پای رکاب رهبر انقلاب/ مانتودوزی که به علت کرونا تعطیل شد اما رونق گرفت!

برادران افغانستانی پای رکاب رهبر انقلاب/ مانتودوزی که به علت کرونا تعطیل شد اما رونق گرفت!

سخنان حضرت آقا نوعی فتوا برایمان بود؛ حرفشان برایم این معنا را داشت که "بیا الان وقت جهاد است، شما که امکانش را داری، در این جهاد سهمی داشته باش."

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آقای موسوی از جمله اتباع افغانستانی ساکن در ایران است که دهه 1360 و هم‌زمان با جنگ تحمیلی عراق به ایران مجبور به ترک افغانستان به همراه خانواده‌اش می‌شود. موسوی از دهه 1370  کار خیاطی را شروع کرده و پس از دو بار ورشکستگی باز هم توانسته روی پای خودش بایستد و حتی دست خیلی از اتباع را بگیرد و سر کار ببرد. در ادامه روایتی از جهاد برادران افغانستانی در اصفهان را می‌خوانید که با مدیریت آقای موسوی منجر به تولید هزاران محصول برای پشتیبانی مقابله با کرونا شده است.

لبیک به امر رهبری

از سال 72 در کار خیاطی هستم و از سال 90 کارگاه دوخت مانتو را توسعه دادیم. 2 کارگاه داریم که 26 نفر مشغول‌اند. در خانه‌‌ها هم خیاط داریم. خانواده‌های بدسرپرست یا بی‌سرپرست یا زنانی که سرپرست خانواده‌اند با ما کار می‌کنند، همه افغانستانی‌اند. بعضی‌ها را خودمان چرخ دادیم که فعال بشوند. تا اینکه کرونا در کشور اتفاق افتاد و احساس نیاز پیدا شد.

روز درخت‌کاری بود که حضرت آقا صحبت‌هایی ایراد فرمودند. آقا فرمودند همه دست‌به‌دست هم بدهید و به کمک مدافعان سلامت بیایید، به نظرم این صحبت نوعی فتوا بود و وظیفه‌ای برای ما تعریف شد. آیت‌الله خامنه‌ای برای من سمبل است. حرفشان برای من این معنا را داشت که رهبرم می‌گوید کارت را ول کن! بیا الان وقت جهاد است. شما که امکانش را داری و در این جامعه سال‌هاست زندگی می‌‌کنی و استفاده بردی، الان بیا در این جهاد سهمی داشته باش.

کشور افغانستان , مهاجرین افغانستانی , گروه‌های جهادی , کلیدواژه‌های بیانات مقام معظم رهبری , روز درختکاری ,

راه‌اندازی کارگاه با سرمایه شخصی

به یکی از بیمارستان‌های اصفهان رفتم، داروخانه‌اش ماسک پارچه‌ای را دانه‌ای 10 هزار تومان می‌داد. با خودم گفتم اینکه زیر 2 هزار تومان قیمت تولیدش درمی‌آید، این بابا چرا این‌قدر می‌فروشد. جامعه مهاجر اگر این پول را نداشته باشد، در شرایطی که همه کارها و مشاغل کاملاً تعطیل شده بود، چه کار باید بکنند؟

این شد که تصمیم گرفتیم ماسک بدوزیم. اولش آمدیم پارچه تهیه کنیم، آن روز پول نقد در حسابم نبود. دو تا دوست داشتیم در کارخانه پارچه‌بافی که فقط نقد قبول می‌کردند. از یکی پرسیدم چقدر می‌شود، گفت 10 میلیون تومان. آمدم به خانمم گفتم چقدر پول داری خانم؟ گفت 7 میلیون در حسابم هست. گفتم پنج میلیونش را قرض بده. چهار و نیم میلیون دیگر هم چک از خودم کشیدم. 500 هزار تومان هم چانه زدیم با بنده خدا. بعد هم رفتیم کش خریدیم. شانزدهم اسفند بود که به لطف خدا پارچه را بریدیم.

سفارش‌های مانتو هم داشتیم. به مشتری گفتم فعلاً تولید نداریم. بچه‌ها به خاطر کرونا تعطیل کردند و کارگاه بسته است. کارگاه را شبانه شستیم و ضدعفونی کردیم. باید آن قانون‌هایی که بهداشت گفته بود، تمام و کمال مراعات می‌کردیم. کارگاه را آماده و شروع به دوخت ماسک کردیم. دو روز اول 2 هزار تا ماسک دوختیم. از 2 هزار ماسکی که دوختیم، 500 تا خراب شد. نوزدهم اسفند، کارها آماده شد و بسته‌بندی کردیم. چند جا بردم نمونه نشان دادم. تا اینکه سه هزارتایش را مجموعه‌ای دولتی از ما خرید. با این خرید، پول مواد اولیه‌اش در آمد. همان ماسکی که 10 هزار تومان می‌فروختند، ما دانه‌ای 2 هزار و نهصد تومان فروختیم.

کشور افغانستان , مهاجرین افغانستانی , گروه‌های جهادی , کلیدواژه‌های بیانات مقام معظم رهبری , روز درختکاری ,

تولید 23 هزار ماسک در دو هفته

به بسیج اعلام کردیم اتباع افغانی را می‌توانیم رایگان ماسک بدهیم. به امور اتباع استانداری هم اعلام کردیم ما ماسک داریم، اگر می‌­خواهید در کار خیر شریک بشوید، این کار را حمایت کنید. چون هنوز پول کارگرها مانده بود. به هیئت‌ها اعلام کردیم هر هیئتی یتیم و خانواده نیازمند تحت پوشش دارد، ماسک رایگان می‌دهیم. با 40 تا هیئت افغانستانی که خودم مستقیم در ارتباط بودم، تماس گرفتم و نزدیک 12 هزار ماسک توزیع کردیم.

از 20 اسفند تا روز دوم سوم عید، از ساعت 8 صبح تا 1 نیمه‌شب. سر جمع 23 هزار ماسک زدیم. بخشی را فروختیم. 2 داروخانه از ما خرید کردند. بالاخره پول کارگرمان هم در آمد. البته استفاده خودم اینجا صفر شد، اما خدا را شکر توانستیم قدمی برداریم.

تعامل خوب با بهداشت و درمان

سازمان غذا و دارو رفتم که ببینم چه نیازهایی هست. نمونه ماسک را نشان دادم، بنده خدا گفت ما لباس بیشتر نیاز داریم. گفتم خب نمونه‌ای به ما بده. عکس هم بگیرم کافی است، لازم نیست ببرمش. خلاصه به قول خودمان آن را وجب کردیم. لباس‌ها سرتاپایی، کلاه‌دار و پلاستیکی بود.

آنها اصلاً نمی‌دانستند من افغانستانی‌ام! گفتم می‌­توانم برایتان تولید کنم. پرسید چقدر می‌توانی؟ گفتم روزی هزارتا! راستش را بخواهید بدون حساب کتاب قبلی گفتم هزارتا تولید می‌کنم! نه بودجه مواد اولیه داشتم و نه پارچه مناسب. برای همین گفتم اگر پارچه‌اش را برسانید، هیچ کاری ندارد.

یک پیش‌فاکتور نوشتیم که 10 هزار دست لباس و 50 هزار گان از ما بخرند. پیش‌فاکتورمان را تأیید کردند ما هم از فردایش الگو را درآوردیم و شروع کردیم. نمونه نهایی را که بردم، گفتند برو بده مسئول تجهیزات بیمارستان امین، تست و تأیید کند. او هم گفت 2 جایش را اصلاح کن و تأیید نهایی را داد. به ‌آنها گفتم خداوکیلی یک جوری به ما تسویه بدهید که بتوانیم دوباره جایش را پر کنیم. گفت هر دو روز یک بار تسویه می‌دهیم. حالا دو روز یک بار نشد، ولی هفته‌ای یک بار تسویه شد.

کشور افغانستان , مهاجرین افغانستانی , گروه‌های جهادی , کلیدواژه‌های بیانات مقام معظم رهبری , روز درختکاری ,

کسب تجربه تولید محصول استاندارد

25 اسفند شروع کردیم. روزهای اول 150-200 تا زدیم. لازم شد بروم برای خیاط اعلام نیاز کنم. به چند جا اعلام کردم. به کمیته امداد و پایگاه بسیج گفتم هر کسی خیاطی بلد است معرفی کنید بیاید، به او کار می‌دهیم. اولویت هم کسانی‌اند که سرپرست خانواده‌اند. دیگر برایم فرقی نمی‌­کرد ایرانی باشد یا افغانستانی. از کمیته امداد 45 نفر معرفی کردند. بعد هم هیئت‌­ها معرفی کردند. از طریق فضای مجازی هم فراخوان زدیم. الان در کل 105 تا نیرو داریم.

الان به تولید روزی بین 500 تا 1000 دست لباس رسیدیم و نیاز سازمان غذا و داروی اصفهان برطرف شده است. الحمدالله کیفیت­مان هم عالی است، بسته‌بندی‌مان هم عالی است. می‌توانم بگویم با کسانی که سابقه چندین ساله در این کار دارند، می‌توانم رقابت کنم.

در کارگاه همه لباس مخصوص کار اعم از ماسک و دستکش و این‌ها را دارند. شب‌ها وقتی می‌روند، کاملاً محیط را ضدعفونی می‌کنیم. شب‌ به شب. صبح هم کارمان را با زیارت عاشورا شروع می‌­کنیم. خیاط‌ها ناهار و شام را خودشان می‌آورند. حقوقی که می‌­دهیم، آن حقوقی نیست که واقعا دستمزد خیاط باشد. بالأخره کار جهادی و فوری برای کرونا بود.

از: مردم عادی، به: مسئولان جمهوری اسلامی

تعداد کرونایی‌ها را در بین مهاجرین رصد کردیم. البته آمار درستش را نداریم. چون مخفی‌کاری می‌کنند. فکر می‌کنم علتش ترس از هزینه‌های بیمارستان است. هنوز باور ندارند که اگر بروند بیمارستان مشکل تأمین هزینه پیدا نمی‌کنند. برای همین می‌رویم پرس‌وجو می‌کنیم کدام بیمارستان خوابیدند و چقدر پول دادند. دیروز به من گفتند شبی یک‌ونیم میلیون تومان یکی از اتباع که بیمه هم نبوده پرداخت کرده است. به استانداری نامه نوشتیم تا پیگیری کنیم. سربرگ مخصوص اتباع که نداریم. نامه را خودمان نوشتیم، بالایش از: مردم عادی نوشتیم و گفتیم ما این مشکل را داریم لطفا پیگیری کنید. رئیس جمهور گفته رایگان، پس چرا از این بنده خدا هزینه گرفته‌اند. هنوز جواب این نامه را نگرفتیم. فقط شماره نامه را به ما دادند. از این طرف، خیرین به ما قول این را دادند که اگر نتیجه نداد، حتماً مسئله را حل کنند.

انتهای پیام/ 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران