یادداشت|نگاه درمانده آمریکا به ائتلاف نوین منطقهای با حضور ایران، چین و پاکستان
انتشار اخباری در خصوص سند راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین بیش از همه لابی آمریکایی را در منطقه به حیرت وا داشته و مشکلات کاخ سفید را افزایش داده است.
به گزارش دفتر منطقه ای خبرگزاری تسنیم؛ شرایط پیچیده سیاسی در شرق، جنوب و مرکز آسیا به همراه التهابات دائمی در خاورمیانه طی حداقل 30 سال اخیر باعث حضور همیشگی آمریکا در منطقه و سیطره کاخ سفید بر منابع سرشار ثروت کشورها بوده است با این حال ظهور قدرت صنعتی چین میدان رویارویی اقتصادی با آمریکا را گرم تر کرده است.
از دهه 80 میلادی دو کشور چین و آمریکا تلاش زیادی انجام داده اند تا روابط خود با دیگر کشورها را گسترش داده و شرایط با ثبات تری برای خود ایجاد کنند. مهم ترین همکار منطقه ای چین طی این مدت کشور پاکستان بوده که به دلایل مختلف نزدیک شدن به چین را نسبت به ارتباط نزدیک با آمریکا ترجیح داده است.
کشور پاکستان چندین تجربه تلخ همکاری با آمریکا را در کارنامه دارد و به خصوص همراهی با این کشور در جنگ افغانستان را که حاصل آن کشته شدن حدود 70 هزار نفر از پاکستانی ها در عملیات های تروریستی طی سال های 2000 تا 2015 بود به عنوان درس عبرتی سخت بارها و بارها مطرح کرده است.
عمران خان در این خصوص به صراحت اعلام کرده است: همراهی با آمریکا در جنگ افغانستان بزرگ ترین و تاریخی ترین اشتباه سیاستمداران پاکستانی بود که باعث تحمیل بیش از 100 میلیارد دلار خسارت به کشور شد. از این رو پاکستان چرخش آشکاری را در سیاست های خارجی خود اتخاذ کرده و به سمت چین گرایش یافت.
اجرای کریدور اقتصادی چین و پاکستان موسوم به سی پیک فصل دیگری از همکاری های مهم دو کشور بود که سرمایه گذاری 46 میلیارد دلاری پکن در خاک اسلام آباد را به همراه داشت. دو کشور روابط استراتژیک و نظامی خود را نیز به شدت افزایش دادند و اینکه هر دو با هند بر سر مسائل مرزی مشکلاتی دارند نیز به تسریع روابط دوستانه چین و پاکستان کمک شایانی کرد.
در سوی دیگر آمریکا که از ایجاد مانع بر سر راه دوستی چین و پاکستان نا امید شده بود حمایت های خود را از هند به شدت افزایش داد تا مسائل در جنوب آسیا به اوج خود برسد. نباید فراموش کنیم که طی روزهای این کشورها نزاع کامل نظامی را نیز تجربه کرده اند.
در سوی دیگر آمریکا مشکلات زیادی را در افغانستان تجربه می کند و علی رغم تلاش شدید ترامپ برای مدیریت یک شوی رسانه ای و خارج کردن نیروهای خود از خاک کابل پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باید گفت: واشنگتن آشکارا در باتلاق افغانستان گرفتار شده و حتی توافق با طالبان نیز نتوانسته مشکلات این کشور را کم کند. در اصل کاخ سفید در تمام سال های ریاست جمهوری ترامپ و حتی قبل از آن هیچ موضع روشنی برای حل مساله افغانستان نداشته و توافق های انجام شده نیز فاقد کارایی لازم بوده است.
در چنین شرایطی سخنگوی دولت جمهوری اسلامی ایران از تصویب پیش نویس برنامه 25 ساله همکاری ایران و چین خبر داد. اگر چه ماجرای آغاز این توافق به سال 94 باز می گردد ولی اعلام آن در شرایطی صورت می گیرد که آمریکا سخت ترین شرایط را سپری می کند.
به طور قطع نزدیک شدن چین و ایران به هم یک شکست بزرگ دیگر برای آمریکایی ها به حساب می آید که مدعی کنترل سیاست های خارجی در خصوص ایران بودند. سخن در مورد آثار این توافق مهم اگرچه در حد گمانه زنی است ولی تجربه ارتباط چین و پاکستان می تواند به ما در این زمینه کمک کند و باعث پیش بینی های مستندی شود:
*نخستین نتیجه این ارتباط اقتصادی (در صورت پایاپای بودن) دسترسی آسان تر به بازار شرق آسیا و حذف دلار از چرخه اقتصادی کشورهای مشارکت کننده خواهد بود که طبیعتا آثار بسیار مثبتی را برای بازارداخلی به همراه خواهد داشت.
*اگر چه شعار «نه شرقی و نه غربی» راهبردی ترین شعار انقلاب اسلامی و مطابق با آرمان های امام راحل بوده است ولی ارتباط چین و پاکستان نشان می دهد که برخلاف عزایی که غرب گرایان از ارتباط ایران و چین به پا کرده اند، پکن به مراتب قابل اتکا تر از مسئولین کاخ سفید، آمریکایی ها و در کل غربی هاست.
*می توان به حضور چین در بسیاری از مجامع حساس بین المللی و حمایت سیاسی این کشور نیز خوشبین بود. اتفاقی که طی این سال ها بارها برای پاکستان رخ داده است و اسلام آباد را از گرداب مشکلات بین المللی خارج کرده است. آخرین نمونه آن محکومیت حمله تروریستی شهر کراچی توسط ارتش آزاد بلوچستان بود که علی رغم مخالفت هند با اصرار چین توسط شورای امنیت سازمان ملل انجام گرفت.
*حضور بهتر چین در ایران روابط اقتصادی میان تهران و اسلام آباد را نیز تقویت کند و حتی مسیر حمل و نقل زمینی به مرزهای چین را از دل پاکستان هموار کند به این شکل فاصله میان ایران و چین از حدود 14 هزار کیلومتر( مسیر آبی و دریایی) به کمتر از 5 هزار کیلومتر ( مسیر زمینی از میرجاوه به مرز خنجراب در شمال پاکستان) کاهش خواهد یافت. علاوه بر این می توان به افزایش حجم تجاری میان ایران و پاکستان نیز امیدوارتر بود. این تحول در رسانه های پاکستانی به چشم می خورد و بسیاری از رسانه ها به محض اعلام خبر تصویب پیش نویس روابط اقتصادی ایران و چین با خوشحالی این خبر را منتشر کرده اند.
*شکی نیست که افزایش روابط تجاری میان این سه کشور مهم که وسعت جغرافیایی آنها عملا از شرق تا مرزهای غربی بزرگترین قاره جهان را در بر می گیرد باعث افزایش روابط استراتژیک، نظامی و دفاعی نیز خواهد شد که خود طلیعه حل مسائل و مشکلاتی را می دهد که سال های سال حل نشده باقی مانده بودند.
آخرین نکته ای که می تواند به مثبت بودن این همکاری اقتصادی مهر تائید بزند نگاه غضب آلود و نگران آمریکایی ها به این ارتباط است که خود نشان دهنده درست بودن مسیری است که تهران آن را پیش گرفته است. طبیعی است که در چنین شرایطی رسانه های وابسته به غرب یا حتی چهره های رسانه ای آنان در فضای مجازی تمام تلاش خود را برای تخریب این روابط انجام بدهند و حتی به انواع شایعه ها نیز دامن بزنند. نمونه این مساله پیش از این در روابط چین و پاکستان بارها مشاهده شده است و دستگاه دیپلماسی آمریکا تلاش های زیادی انجام داده این ارتباط را غیر شفاف، یک سویه و... جلوه دهد. بنابراین پیش گرفتن این سیاست برای روابط ایران و چین نه تازگی دارد و نه اتفاق غیر محتملی است.
یادداشت: محمد رضا کمیلی
انتهای پیام/.