مهمترین شاخصه تبلیغ دین، مردمی بودن آن است/ ضرورت بازنگری در روشهای تبلیغ
تبلیغ سنتی شیعه با روشها و فنون خاص خود علاوه بر وابستگی بسیار به توانمندیها و مهارتهای فردی در عین اینکه سیاق و مدل خاص خود را داراست، از مدل و الگوی سازماندهی شده خاصی نیز پیروی نمیکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تبلیغ دینی را انتقال مکرر و تدریجی اندیشۀ روشن دینی، برای تأثیرگذاری بر افکار و اعمال انسانها با مؤثرترین شیوهها و ابزارهای مشروع با توجه به مبانی و اهداف تبلیغی همان دین تعریف کردهاند. برخلاف نظر برخی محققان که ادیان را به دو دسته تبلیغی و غیر تبلیغی تقسیم میکنند، همه ادیان دارای جوهره تبلیغیاند، و دین اسلام به عنوان دین خاتم نیز اهتمامی جدّی به تبلیغ دارد اما وضعیت تبلیغ در جهان تشیع با توجه به سرعت تحولات جهان و در قیاس با وضعیت تبلیغ در ادیان دیگر به خصوص مسیحیت، فاقد وضعیتی رضایتبخش است. خداوند در سوره توبه آیه 122 میفرماید: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ، و شایسته نیست مؤمنان، همگى (براى جهاد) کوچ کنند، پس چرا از هر فرقهاى از آنان، دستهای کوچ نمىکنند تا در دین، آگاهى پیدا کنند و قوم خود را وقتى به سوى آنان بازگشتند، بیم دهند، باشد که آنان (از کیفر الهى) بترسند؟»
در همین راستا و برای ارزیابی وضعیت موجود تبلیغ دین به سراغ «حسین شیخیان» کارشناس ارشد رشتۀ عرفان و تصوّف و مدیر کارگروه مطالعه روشهای تبلیغی در جهان پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم(ع) رفتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
لطفاً از سابقه خود در امر تبلیغ بگویید.
سابقه من در امر تبلیغ غیر از سفرهای فرهنگی تبلیغی که به نقاط مختلف کشور داشتهام بیشتر به پژوهش و تحقیقاتی برمیگردد که در این مورد داشتهام؛ خصوصاً روشهای تبلیغی که ادیان و فرق دیگر در جهان برای معرفی مکتب و آئین خود استفاده میکنند. در واقع این مطالعات پراکنده من از جایی جدیتر شد که با تغییر و تحولاتی که در 40 سالگی انقلاب اسلامی در سازمان تبلیغات اتفاق افتاد ضرورت بازنگری و "بازتعریف روشهای تبلیغی مبلغین جهان تشیع" به پیشنهاد من موضوع یکی از کارگروههای پژوهشکده سازمان تبلیغات قرار داده شد. به هر حال این از مسائل کلانی بود که با توجه به مأموریت ذاتی سازمان تبلیغات اسلامی در نهاد پژوهشی آن شایسته توجه و عنایتی ویژه بود. بدیهی است پرداختن به چنین کلان مسألهای نیاز به مطالعه پیشینی داشت تا به بررسی روشهای تبلیغی در ادیان و فرق دیگر و همچنین روشهای جذب و دعوت سازمانها و جریانهای بزرگ مردمی در دنیا منجر شود؛ لذا بر همین اساس کارگروهی در پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی (باقرالعلوم ع) با عنوان "کارگروه مطالعه روشهای تبلیغی" در سال 1398 تأسیس شد.
ارزیابی شما از فضای موجود تبلیغ دین در جامعه چیست؟
تبلیغ دینی را انتقال مکرر و تدریجی اندیشه روشن دینی، برای تأثیرگذاری بر افکار و اعمال انسانها با مؤثرترین شیوهها و ابزارهای مشروع با توجه به مبانی و اهداف تبلیغی همان دین تعریف کردهاند برخلاف نظر برخی محققان، که ادیان را به دو دسته تبلیغی و غیر تبلیغی تقسیم میکنند. همه ادیان دارای جوهره تبلیغیاند و دین اسلام به عنوان دین خاتم نیز اهتمام جدّی به تبلیغ دارد اما وضعیت تبلیغ در جهان تشیع با توجه به سرعت تحولات جهان و در قیاس با وضعیت تبلیغ در ادیان دیگر به خصوص مسیحیت، فاقد وضعیتی رضایتبخش است.
باید بپذیریم که تبلیغ سنتی شیعه با روشها و فنون خاص خود علاوه بر وابستگی بسیار به توانمندیها و مهارتهای فردی در عین اینکه سیاق و مدل خاص خود را دارد، از مدل و الگوی سازماندهی شده خاصی نیز پیروی نمیکند. حال آنکه در ادیان و فرق مختلفی که به امر تبلیغ در دین خود اهتمام ویژهای دارند گاهی ابتکارات و شیوههایی در امر تبلیغ مورد استفاده قرار گرفته که به نظر حداقل مطالعه و بررسی آنها برای جامعه تبلیغی کشور میتواند مفید فایده باشد. گاهی بیان یک تجربه موفق از یک مبلغ مسیحی در جهت نشر افکار و تحقق اهدافش میتواند در بطن خود مدلی را ارائه دهد که برای مبلغ مسلمان الگودهنده و در بسیاری موارد حتی صرفاٌ انگیزهبخش باشد. از سوی دیگر رصد و مطالعه مجاهدتهای مبلغان ادیان مختلف در راه نشر افکار و عقایدشان و حتی مبلغان افکار کاملاً باطل و غیر وحیانی؛ ذهن مبلغ شیعه را که تمام دنیایش شهر و روستای محل زندگی و تبلیغش است میتواند باز کرده و جنگ عقیدهها را در کارزار شلوغ و پرتراکم جهان ادیان و عقاید به او نشان دهد.
به نظر شما کنشگران سازمانی در عرصه تبلیغ تا چه حد موفق عمل کردهاند؟
بارها در بیان رهبر معظّم انقلاب این مضمون خیلی شیواتر آمده که هر جا در تاریخ انقلاب مردم پای کاری آمدهاند آن کار و آن امر به ثمر نشسته و اصلاٌ حماسهای آفریده که در تاریخ انقلاب ماندگار شده است؛ امر تبلیغ هم همین است. مادامی که ما امر دین و متغیرهای وابسته به آن را امری سازمانی و حکومتی ببینیم عمده انرژی و کار در راهروهای همین سازمان به هدر خواهد رفت؛ البته این صحبت دال بر نفی کامل سازمانها نیست بلکه همواره این تولّیگری و تصدّیگری سازمانها به جای تسهیلگری برای مردم بوده که عملاً کار را به محاق برده است.
به طور کلی تبلیغ دین در شرایط کنونی باید دارای چه شاخصههایی باشد تا کارآمد باشد و چه شاخصههایی آن را ناکارآمد میکند؟
مهمترین شاخصه تبلیغ مردمی بودن آن است. تبلیغ مردمی یعنی تبلیغی که آحاد جامعه را درگیر خود کند و نه فقط یک قشر خاص مثل روحانیت و آن هم نه همه طلاب بلکه فقط طلاب معمم را، تبلیغی که این شاخصه را داشته باشد یعنی تبدیل به گفتمان شده است. یک وقتی در دهه هفتاد همه در و دیوار شهرها را نوشته بودند "شهرماه خانه ما" حتماً خاطرتان هست. این جمله تبدیل به یک گفتمان شد و شما میتوانستید ببینید که اگر یک نفر هم در خیابان زبالهای میریزد خود مردم و رهگذران به او تذکر میدادند و نهی از منکر میکردند. شعائر الله هم میتواند یک به یک گفتمان غالب جامعه شوند، اگر درست تبیین شوند. پس شاخصه دوم تبیین درست و باوراندن انتفاع مردم از تحقق و تعظیم این شعائر است. در همین مثال مردم خودشان را منتفع از تمیزی و زیبایی شهر میدیدند لذا پای کار آن میآمدند. ما هنوز فوائد جامعهای را که در آن زن و مرد با وقار و وزین در محیط عمومی لباس میپوشند نتوانستهایم تبیین کنیم؛ لذا مردم انتفاعی از پوشش درست دیگران و از آن سو ضرری از پوشش نادرست دیگران را متوجه خودشان نمیبینند در نتیجه درگیر تبلیغ حجاب هم نمیشوند، در صورتی که از سمت دشمنان پوششهای مبتذل با عناوین زیبایی مثل آزادی و راحتی و انرژی مثبت و ... معرفی شده و مخاطبین این تبلیغها هم حس میکنند که با مبتذل نپوشیدن واقعاً دارند موهبتی را از دست میدهند بعضی از این افراد با عقیده و باور راسخ برای آنچه آزادی مینامند دارند تلاش و مبارزه میکنند.
روحیۀ خیرخواهی تأثیر تبلیغ دین را مضاعف میکند
البته این بحث خیلی طولانی است و میشود شاخصههایی زیادی را برشمرد اما به یک شاخصه دیگر اشاره میکنم و آن روحیه خیرخواهی است که اگر در مبلغین وجود داشته باشد تأثیر تبلیغشان را چندین برابر میکند. حتماً شنیدهاید تبشیریهای مسیحی هرجا اراده کردهاند ورود کنند در کنار تبلیغ لسانی خود حتماً تبلیغ عملی هم داشتهاند. تبلیغ عملی بدین معنی که خدمتی را به مخاطبین خود به نام دین انجام میدهند. امروز تقریباً میتوان گفت نقطهای از عالم نیست که اتفاقی از جنس بلایای طبیعی رخ دهد و تبشیریهای کاتولیک و پروتستان اولین گروههایی نباشند که برای نجات جان انسانها در آن نقطه حضور پیدا نکنند. در جنگ سوریه نیروهای مقاومت شهید میدادند و جان فدا میکردند اما بهرهبرداری و جنگ روانی را در میدان تبشیریها با انجام کمکهای بشردوستانه به جنگ زدهها رقم میزدند.
در سیل پاکستان، در مسأله آوارگان روهینگیا در کمپهای آوارگان فلسطینی و بعد از حضور نظامی آمریکا در عراق و دهها نمونه دیگر اینها حضور داشتند و بعضاً وقیحانه نان را در ازای تغییر مذهب به گرسنگان تعارف میکردند. این نشان از تیغ برّنده خدمت و عمل در تبلیغ است. در همین سیل اخیر خوزستان و لرستان شما دیدید بازخورد مردم بلادیده از حضور روحانیون و طلاب چقدر بازخورد خوب و مثبتی بود، بسیاری با دین بر سر همین حضور صادقانه طلاب آشتی کردند و شاید همین حضور چند روزه گروههای جهادی طلاب به اندازه سالها منبر وعظ و خطابه کار کرد.
گاهی تبلیغ را از منظر روشی به دو گونه سنتی و جدید تقسیم میکنند؛ این تقسیمبندی تا چه حد درست است و دلالتهای این تقسیم در سازماندهی تبلیغ و نیز الزاماتی که بر یک مبلغ بار میشود چیست؟
ما تبلیغ را به دو صورت کلی لسانی و عملی تقسیم میکنیم. در واقع در صورت کلی تبلیغ، به نظر حقیر، تقسیم سنتی و مدرن تقسیم درستی نیست؛ چراکه از زمان حضرت آدم علیهالسلام تاکنون روش تبلیغ همین بوده اما لایههای دیگری را نیز برای تبلیغ متصوریم؛ یعنی اگر از کل به جزء سیر کنیم در لایه پایینتر از صورت کلی، لایه تاکتیکها را داریم. یعنی استراتژیهای مختلفی زیرمجموعه صورتهای لسانی و عملی قرار میگیرند که البته در این حوزه نیز تعدد و تکثّر زیادی وجود ندارد و ابتکار عمل و اختلاف زیادی با آنچه در میان جوامع تبلیغی جهان تشیع در حال رخداد است نیز در آنها دیده نمیشود. به طور مثال، در تاریخ صدر اسلام میتوان نمونههایی بیبدیل و درسآموز از تاکتیکهای تبلیغی رسول خدا(ص) را در مقابله با کفار، منافقان و یا یهودیان مشاهده کرد که استراتژی کلان آن حضرت درباره گسترش اسلام به حساب میآید.
به عنوان مثال، میتوان به اتخاذ تاکتیک مقابله با منافقان به مثابه یک پدیده روانی و اجتماعی در جامعه آن زمان اشاره کرد یا اینکه مثلاً استراتژی اصلی پیامبر(ص) در برابر منافقان، عفو و مدارا بود که به شکلهای گوناگون تجلّی مییافت؛ هرچند ایشان در مواقع خاص، از خشونت نیز بهره میگرفتند اما پیامبر با منافقان که دشمنان داخلی حکومت و جامعه اسلامی بودند، به عنوان یک پدیده روانی و اجتماعی برخورد کردند و موضع سیاسی و نظامی در برابر آنان نگرفتند. آن حضرت تدابیری اندیشیدند که آنان در جامعه اسلامی منزوی و کم تأثیر شوند و در نتیجه، مسلمانان از خیانتها و نیرنگهای آنان مصون بمانند. لایه سوم لایه تکنیکها یا جزئیات روشی هستند که در این لایه شاید بتوان گفت که تبلیغ سنتی و مدرن داریم؛ این همان لایهای است که تنوع در گونههای مختلف تبلیغ دارد در آن اتفاق میافتد. از فرقههای نوپدید در مسیحیت و در آیینهای هندویسم و بودیسم تا اسلام سنی و شیعه و صوفی و ... را در بر میگیرد که جای بحث زیادی دارد.
برخی پیشنهاد میدهند که تبلیغ جمعی و گروهی هم باید در تبلیغ به رسمیت شناخته شود و حتی جایگزین تبلیغ فردی شود. اولاً این تأکید تا چه میزان رواست؟ ثانیاً آیا فراتر از تبلیغ گروهی و جمعی میتوان از تبلیغ سیستمی سخن گفت یا خیر؟
تبلیغ جمعی و گروهی که به رسمیت شناخته شده و در جای خودش در کنار تبلیغ فردی مغتنم است اما در درباره تبلیغ سیستمی نکتهای که هست این است که در معنای تبلیغ اگر کمی دامنه را بازتر کنیم معانی بلندتری از تبلیغ را میتوانیم اعتبار کنیم و به نتایج با برد وسیعتری نیز دست یابیم. در زبان عربی تبلیغ به معنای رساندن پیام یا خبر یا مطلبی به دیگر یا دیگران آمده و در زبان فارسی هم این واژه به معنای "رساندن" استعمال شده است. دعوت نیز در فرهنگ معین به خواندن و راهنمایی و رهبری کردن معنا شده است. آنچنان که رسالت تمام انبیاء از آدم تا خاتم همین دو کلام بوده است اما قائلیم اتفاقی که در عمده تبلیغهای موفق رخ میدهد فراتر از صرف دعوت یک فرد یا یک گروه به عقیدهمند شدن و باورمند شدن به یک فکر و آیین و تقید است. ماجرا این است که مراحلی نیز پس از این پیوستن به یک مکتب فکری وجود دارد که رها کردن آنها و فکر نکردن به آنها ظلم در حق معنای بلند تبلیغ است. ما قائلیم به اینکه پس از پیوستن فرد و افراد به یک مکتب باید سازماندهی این هسته شکل گرفته اتفاق بیفتد.
یعنی افراد از حالت سیّال و بیشکل به هسته مستحکم و با صلابت تبدیل شوند؛ همانند کاری که پیامبر اکرم(ص) قبل از علنی کردن رسالت خود با عمار یاسر و دیگر اصحاب انجام دادند و هسته نخستین اسلام را شکل دادند. در مرحله بعد تبدیل کردن این هسته به جماعتی بزرگتر است که دارای رتبه و سامان باشد و به اصطلاح کار تشکیلاتی را بتواند آغاز کند؛ همانند کاری که امام خمینی در دهههای چهل و پنجاه قبل از پیروزی انقلاب با شاگردان حلقه اول خود آغاز کرد و و حلقههای بعدی مردم توسط این شاگردان با امام و افکار ایشان آشنا شدند.
در مرحله بعد علنی کردن این جریان توسط این حلقههای مرکزی و همراه کردن آحاد مردم با این تفکر است که این خود همچنان نیاز به نظم، سیستم و سامانهای بزرگتر دارد که توسط هسته مرکزی که حالا قدرتمندتر شده و ورودیهای نخبهتری را نیز از مردم دارد به خود راه میدهد سامان میپذیرد. این حرکت در مکتبی که بن مایه قوی و جهانی داشته باشد تا جهانی شدن آن تفکر پیش خواهد رفت. مثلاً اسلام از این جنس و هدفش برپا کردن توحید در کل جهان است: «لیظهره علی الدین کله». لذا تبلیغ برای ما همه این مراحل و سیر از هر مرحله به مرحله دیگر است. تبلیغ یعنی دعوت از افراد برای تبدیل شدن به هسته مستحکم و تبلیغ یعنی دعوت کردن از هسته برای بزرگتر شدن و بعد دعوت برای مردمیتر شدن و بعد دعوت برای تشکیل دولت و بعد تشکیل امت و بعد جهانی شدن. دعوت از هر مرحله به مرحله بعد دعوت و تبلیغ است. این منظومه را یک سیستم واحد و منسجم میدانیم که البته در فرازهایی از تاریخ اسلام تاکنون محقق شده و در فرازهایی هم ناکام مانده و وظیفه نسل حاضر است که آن را محقق کند.
اگر بخواهیم در میان شخصیتهای حوزوی به نمونههای موفق تبلیغی اشاره کنیم شما کدام شخصیتها را میتوانید ذکر کنید؟
در میان شخصیتهای معاصر و حوزوی یگانه مبلغی که در همه امور میشود ایشان را مثال زد، امام خمینی رحمة الله علیه است، این را شعاری عرض نمیکنم بلکه با تعریفی که از تبلیغ عرض کردم میشود سیر حرکت ایشان را تحلیل کرد و این خود نیاز به مجال دیگری دارد.
انتهای پیام/