یادداشت| آیا مصوبه پارلمان مصر بهمعنای دخالت نظامی در لیبی است؟
مصر پس از مدتها ضعف سیاسی ناشی از حوادث مربوط به عزل مرسی، حالا دوباره سعی دارد تبدیل به بازیگر منطقهای بشود و هر قدم بلندپروازانهای میتواند عواقب جدی داخلی و خارجی را برای این کشور بههمراه داشته باشد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مجلس خلق (شعب) مصر روز دوشنبه در یک جلسه غیرعلنی با رأی جامع نمایندگان آن به ارتش مصر اجازه داد برای تأمین امنیت ملی مصر و لبیک به ندای کمک همسایهاش، تعدادی از نیروهای خود را برای جنگ به داخل خاک لیبی اعزام کند. ترکیه نیز در اواسط دی ماه سال گذشته مجوز مشابهی به ارتش این کشور داد که در همان زمان مورد اعتراض شدید اتحادیه عرب قرار گرفت.
وزارت خارجه مصر نیز در همان زمان این اقدام را نقض قوانین بینالمللی خواند، حال چگونه مصر چیزی را که نقض قوانین بینالمللی دانسته بود؛ اکنون خود آن را تصویب میکند؟ البته این عادت بین برخی کشورهای عربی وجود دارد که دخالت خود و یا یک کشور عربی دیگر را در درون کشورهای عربی دخالت تلقی نکنند، به همین دلیل است که اتحادیه عرب دخالت کشور غیرعرب ترکیه را در لیبی برنمیتابد؛ اما با دخالت مصر در لیبی مخالفت نمیکند.
ارتش مصر سالها با تکیه بر روحیه صهیونیسمستیزی مردم مصر، با یادآوری جنگهای مصر و رژیم صهیونیستی در مناسبتهای مختلف، همواره خود را قهرمان مردم مصر مقابل دشمن صهیونیستی و همچنین پاسدار کیان مصر معرفی و برای آن تبلیغات فراوانی میکرد. اما پس از کشتار طرفداران اخوان در میدان رابعه در سال 92، ارتش مصر وجهه خود را تا حد زیادی از دست داد. همچنین توجه و انرژی ارتش به داخل مصر معطوف شد. این دو رخداد باعث شد دستاوردهای گذشته ارتش که همیشه مایه اعتبار آن بهشمار میرفت؛ در حاشیه قرار بگیرد.
در نتیجه ارتش در شرایط کنونی، تلاش دارد برای پاک کردن آن خاطره از اذهان مردم مصر، محبوبیت و موفقیت جدیدی برای خود دستوپا کند تا بتواند اعتبار ازدسترفته خود را بازگرداند. اولین قدم ارتش در این زمینه، مبارزه با گروههای تروریستی در صحرای سینا بود که با افزایش امنیت مصر، ارتش میتوانست تا حدی وجهه خود را ترمیم کند. اما در قدمی بزرگتر، حالا ارتش سعی دارد با تعریف یک دشمن جدید در خارج از مرزهای مصر و معرفی آن بهعنوان عنصر تهدیدکننده امنیت این کشور، موفقیتی بزرگتر و حماسیتر از مبارزه با گروههای تروریستی داخلی را کسب کند. در این راستا ارتش و السیسی با ایجاد شعار "همه ما ارتش مصر هستیم" در صدد ایجاد یک مفهوم مردمی برای نقشآفرینی ارتش در یک موضوع ملی هستند تا مقبولیت خود در جامعه را به رخ مخالفین داخلی و خارجی خود بکشند و از این کار برای خود مشروعیت کسب نمایند.
همچنین این موضوع نیز قابل توجه است که یکی از انگیزههای ژنرال سیسی برای ورود به لیبی، مبارزه با نیروهای اسلامگرا است، زیرا او به مخالفت با فایز سراج که او را اخوانی میخواند؛ برخاسته است و از ژنرال حفتر حمایت میکند. البته سراج نسبت به حفتر دارای امتیاز خاصی است زیرا توانسته است مشروعیت بینالمللی را از آن خود کند و این مسئله کار را برای حامیان حفتر در محیط بینالملل سخت کرده است، در نتیجه مصوبه مجلس مصر مخالفتهای زیادی در جهان علیه مصر و سیسی برانگیخته است. از سوی دیگر برخی منابع اعلام کردهاند که تصمیم مجلس مصر برای جنگ نیروهای ارتش مصر در لیبی مورد موافقت طرفداران ژنرال حفتر قرار گرفته و برخی از قبایل لیبی از آن استقبال کردهاند. صرفنظر از درستی این موضوع که شاید بخشی از جنگ روانی مصر علیه طرفداران فایز سراج باشد؛ اصل دخالت مصر در امور همسایهاش، تجزیه و فروپاشی لیبی را در سراشیبی تندی قرار خواهد داد.
اکنون مصر و ترکیه مسابقهای برای دخالت آشکار در امور لیبی بهراه انداختهاند و معلوم نیست کدامیک زودتر به خط پایان آن میرسند، اما روند حوادث نشان داده که عزم ترکیه برای این کار بسیار جدیتر از مصر است و ترکیه اگرچه از مسیری دورتر آمده؛ اما بسیار از مصر جلوتر است و بعید است ارتش مصر بهراحتی بتواند این فاصله زیاد را جبران کند. یکی از تفاوتهای مصر و ترکیه در این است که اردوغان با پشتوانه اعتبار مردمی وارد این میدان شده است ولی سیسی برای کسب اعتبار اجتماعی پا به چنین میدانی میگذارد. از آن مهمتر این که سیاستهای سیسی مورد حمایت برخی شرکای او مانند آمریکا نیست. سیسی قبل از مصوبه پارلمان مصر با ترامپ گفتگوی تلفنی داشته است؛ اما موضع آمریکا درباره لیبی منطبق بر موضع مصر نبود. در بیانیهای که کاخ سفید بعد از این مکالمه تلفنی صادر کرده بر لزوم آتشبس فوری در لیبی و پیشروی در مذاکرات سیاسی و اقتصادی تأکید شده است.
در مجموع بهنظر نمیرسد ارتش مصر بهصورت عملی در لیبی وارد جنگ مستقیم شود. ارتش مصر در همین حد متوقف خواهد شد و شاید موضوع را در چند نمایش جنگی و یا چند عملیات محدود خلاصه کند، زیرا که مصر پس از مدتها ضعف سیاسی ناشی از حوادث مربوط به عزل مرسی، حالا دوباره سعی دارد تبدیل به بازیگر منطقهای بشود و هر قدم بلندپروازانهای میتواند عواقب جدی داخلی و خارجی را برای این کشور بههمراه داشته باشد. واقعیت آن است که ارتش مصر در میانه راهی قرار دارد که از یکسو آنقدر ضعیف نیست که همانند نقش نیروهای نظامی سودان در یمن، خود را بهصورت نیروهای مزدور در جنگ داخلی لیبی وارد کند و شأن خود را در کشورهای عربی فراتر از این میبیند. از سوی دیگر نیز فاقد قدرتهای عملیاتی و روحیه جنگاوری است و توان و تحمل بودجههای سرسامآور این لشکرکشی را ندارد.
جامعه بینالملل به این نتیجه رسیده است که لیبی راهحل نظامی ندارد؛ اما گوش شنوایی برای این یافته منطقی وجود ندارد. در پی انقلاب مردم لیبی علیه قذافی، این ناتو و بهخصوص فرانسه هستند که باید بهخاطر دخالت نظامی در لیبی سرزنش شوند؛ زیرا بخش زیادی از بحران امروز لیبی نتیجه دخالتهای عجولانه، غیرمسئولانه و فرصتطلبانه آنها است. ترکیه از یکسو و مصر از سوی دیگر بهدنبال تحقق منافع خود در آن هستند. غرب نیز مرموزانه و منفعتطلبانه به آن نگاه میکند. درهرحال مشکل اصلی لیبی این است که نفت فراوانی دارد و این طلای سیاه در طول تاریخ اثبات کرده است که هرجا حضور داشته باشد؛ غربیان آنجا خواهند آمد و آنها از پس این پرده سیاه، هیچ چیزی را نخواهند دید، چه کودکان غرقهبهخون یمنی باشند و چه جوانان و زنان و کودکانی که در این میدان جنگهای گوناگون این مناطق به خاک و خون کشیده میشوند.
یادداشت: مجتبی امانی رئیس پیشین نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در قاهره
انتهای پیام/+