روشنگری امام باقر(ع) به زوال فرقههای منحرف انجامید
حجتالاسلام محمدمهدی زارعی گلپایگانی استاد حوزه علمیه گفت که روشنگریهای امام باقر(ع) باعث شد فرقههایی مانند خوارج یا مرجئه مطرود شده یا از بین بروند.
حجتالاسلام محمدمهدی زارعی گلپایگانی استاد حوزه علمیه و کارشناس مسائل دینی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم گفت: امروز هیچ خبری از آن همه فرقههایی که در دوران امام باقر(ع) بود نیست، مثل خوارج؛ که البته روشنگری امام باقر و شاگردان آن حضرت و به دنبال آن امام صادق(ع) بر جریان علمی جامعه اثر میگذاشت. در حقیقت روشنگریهای امام باقر عرصه را بر پیروان باطل تنگ و تنگتر میکرد.
زارعی از فرقههای مرجئه و مجسمه به عنوان فرقههایی یاد کرد که امروز کسی از آنها خبری ندارد و افزود: البته فرقه مجسمه در قالب وهابیها حضور دارند اما دشمنیای که در گفتار آنان بود به دلیل حضور عملی امام باقر و شاگردانش رنگ باخت.
این کارشناس مسائل دینی اظهار کرد: فرقه مرجئه از مذاهب کلامی اهل سنت است. این عقیده و تفکر در حکومت اموی بوده اما به عنوان مکتب کلامی در اواخر قرن اول بروز مییابد. این اصطلاح از عقیده ایشان برداشت شده، بدین معنا که عمل، مؤخر از نیت و ایمان است و موجب ضرر به ایمان نمیشود و در نتیجه رجاء، به امید داشتن نیز در این فرقه معنی میدهد و میگویند کسی که گناه کبیره مرتکب شده باشد، مخلد در آتش نیست بلکه کار او به خدا واگذار میشود.
حجتالاسلام زارعی گفت: مرجئه از ارجاء، به معنی تأخیر افتاده میآید. بعضی گفتهاند ارجاء به معنی تأخیر به این معنی است که حضرت علی(ع) را از رتبه اول به رتبه چهارم خلفاء مؤخر کردهاند. مرجئه به این معنی هم بر تمام اهل سنت به کار میرود و هم بر خصوص این فرقه اطلاق میشود. فرقه مجسمه به کسانی اطلاق میشد که معتقد به جسم داشتن خدا بودند.
این استاد حوزه علمیه افزود: البته این روشنگریهای امام باقر(ع) بخشی از کارهای آن حضرت بود. چون جامعه به الگوهای رفتاری صحیح نیاز دارد، آن هم در جامعه بنیامیه که جاهطلبی، دنیاطلبی و هوسرانی سکّه رایج آن روزگار شده بود و در اینجا شخصیت اخلاقی و معنوی امام باقر(ع) و آن روحیه صبور و مقاوم و شخصیتی که اهل ذکر خدا و عبادت خالصانه و عاشقانه پروردگار است، به عنوان الگویی برای مردم مطرح میشود.
وی با اشاره به روایت جابربن عبدالله انصاری که از پیامبر خدا(ص) نقل شده، گفت: امام باقر قبل از این که متولد شود، نامش بر زبان جابر بن عبدالله انصاری در میان مردم برده میشد که پیامبر به او بشارت داده بود که ای جابر تو میمانی و فرزند مرا که محمد بن علی بن حسین هست میبینی که در تورات، به عنوان شکافنده دانش شناخته شده وقتی او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان.
این استاد حوزه افزود: پیامبر(ص) وجود امام باقر(ع) را برای مکتب اسلام یک شخصیت بسیار تأثیرگذار میدانستند؛ چون اسلام مکتب حق است که معلم آن خداست و پیامبرش نیز طبق آیه دوم سوره جمعه، معلم است و لذا این مکتب به عنوان یک مکتب عالمانه و متکی به وحی الهی است که امام آن نیز باید عالم باشد.
وی ادامه داد: اگر از این مکتب مراقبت نشود، ممکن است حقایق آن در میان مردم ترکیبی از جهل و هوای نفس شود و برخی با حقایق این دین بازی و چهره این دین را تخریب شده عرضه کنند. به عبارت دیگر وقتی انسانها حقیقتی را نشناسند، میتوانند آن حقیقت را واژگونه کنند. در تاریخ آمده که برخی افراد با افراط و تفریط خود که ویژگی جهل است عمل میکنند.
حجتالاسلام زارعی افزود: این افراد گاهی زهد افراطی را به جایی میرسانند که گویا باید با تمام مظاهر زندگی دنیایی مبارزه کرد؛ مانند کسی که در زمان امام باقر به آن حضرت اعتراض کرد که چرا اینقدر کار میکند. از طرف دیگر به قدری به دنیا میچسبد که آخرت برایش معنا ندارد.
وی افزود: انسانهایی در تاریخ اسلام هستند که میبینند معارف اسلامی با هوای نفس آنها سازگار نیست و باید به گونهای مردم را توجیه کنند که چرا رفتارهای آنها ناپسند است و مجبورند با اسلام و معارف دینی بازی کنند. برخی از این افراد مانند بنیامیه صحبتهای نادرستی را به پیامبر نسبت میدهند تا بتوانند رفتارهای غلط خود را توجیه کنند یا شبهه جبر را دامن میزدند و میگفتند همه چیز دست خداست و اوست که ما را میمیراند و زنده میکند؛ یعنی دیدگاه فکری غلطی که کارهای خود را به خدا نسبت میدهند.
این پژوهشگر مذهبی تأکید کرد: ترکیب جهل و هوای نفس به ویژه زمانی که حاکمان جامعه از تقوا و دینداری صحیح محروم باشند، باعث میشود معارف اسلامی واژگونه فهمیده و جلوه داده شود. اینها میتواند در گذر زمان شبهههای وحشتناکی را در جامعه گسترش دهد. شبهه یعنی اینکه حرفهای باطل با ظاهری شبیه به حق ارائه شود؛ باطلهایی که خود را به چهره حق درآوردهاند، میتوانند منشاء حرفهای غلطی شوند که تا قیامت میتواند ماندگار شود.
وی افزود: حاصل همه اینها برداشتهای اشتباهی است که میتواند امت اسلامی را فرقه فرقه کند و دستهبندیهای فکری عجیب و غریب ایجاد میشود. بنابراین معارف اسلامی دستخوش تفرقههایی میشود که همچون خوره به جان وحدت امت اسلامی میافتد. اگر معلمی نباشد که به خوبی آموزش دهد و نهضتی علمی راه بیندازد و بسیاری از حرفهای جاهلانه را از بیخ و بن از ذهن جامعه بکَند، جامعه دچار آسیب سختی میشود و در چنین شرایطی زمانه و روزگار امام باقر(ع) اقتضا میکرد که نهضت علمی بزرگی را به راه اندازند.
وی گفت: ممکن است تصور کنیم امام باقر(ع) با تعدادی از شیعیان و مجموعهای اندک به معلمی پرداختند در حالی که علم امام باقر(ع) مانند خورشیدی بود که یخهای جهل را آب میکرد. در چنین فضایی بود که آن حضرت بسیاری از حرفهای جاهلانه را از بین بردند.
این استاد حوزه نتیجه حضور علمی امام را در بالا بردن فهم عمومی جامعه دانست و گفت: افراد گوناگونی مخاطب این حرفها واقع میشوند و در نتیجه بسیاری از حرفهای جاهلانه و باطل کم خریدار میشود. برخی از مورخان گفتهاند که آن حضرت مورد مراجعه بزرگان اهل سنت بود و از سخنان امام استفاده میکردند. افراد گوناگونی خدمت امام میرسیدند و اختلافات خود را مطرح میکردند و امام را به عنوان شاخص و ملاک قرار میدادند.
انتهای پیام/