گفتگوی تاریخی با صمدی| سکوت آیت‌الله خویی در جنگ تحمیلی برای حفظ حوزه‌ی نجف بود/ در انتفاضه شعبانیه همه او را تنها گذاشتند

به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد ارتحال آیت‌الله خویی زعیم حوزه نجف در زمان دیکتاتوری صدام، گفت‌وگویی با محمدعلی صمدی پژوهشگر تاریخ جنگ، درباره نقش مرحوم خویی در رهبری شیعیان عراق داشتیم.

به گزارش خبرنگار تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، شب گذشته (15 مرداد) سومین گفت‌وگوی تاریخی خبرگزاری تسنیم با محمدعلی صمدی  نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس و  تاریخ معاصر به‌صورت زنده از صفحه خبرگزاری تسنیم در اینستاگرام پخش شد.

 

موضوع این هفته «بررسی ضربه 10مرداد به منافقین و سالروز رحلت آیت‌الله خویی و نقش وی در رهبری شیعیان عراق علیه صدام» بود.

صمدی در ابتدا با اشاره به ضربه 10 مرداد به منافقین، اظهار داشت: نیروهای امنیتی کشور پس از ورود سازمان مجاهدین خلق به فاز مسلحانه چند ضربه به آنان وارد کردند که کمتر درخصوص آنان گفته شده است و علاقه‌مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند به کتاب‌های خوبی که در چند سال اخیر منتشر شده است، همچون کتاب‌های عملیات مهندسی، رعد در آسمان بی‌ابر و استراتژی و دیگر هیچ و همچنین مجموعه سه جلدی سازمان مجاهدین خلق که حدود 15 سال پیش منتشر شد مراجعه کنند.

این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه جنگ شهری در سال‌ 60 و به خصوص 61 به وقوع پیوست و با خروج سازمان مجاهدین خلق از کشور عملاً این جنگ به پایان رسید، گفت: به این دلیل که عوامل مقابله با آن جنگ‌ها چهره‌های امنیتی بودند، در چند دهه اخیر کمتر بدان پرداخته شد. همچنین در آن زمان چهار نهاد امنیتی یعنی معاونت اطلاعات نخست‌وزیری، اطلاعات سپاه، گروه ضربت دادستانی انقلاب که چند شعبه داشت و کمیته انقلاب اسلامی در کشور فعال بودند که سه نهاد آن دیگر وجود ندارند.

وی افزود: سازمان مجاهدین خلق پس از اینکه وارد فاز مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران شد، چند عملیات تروریستی بزرگ از جمله انفجار حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست‌وزیری انجام داد. منافقین تا بهمن سال 60 عملیات‌های تروریستی زیادی در کشور انجام دادند و بسیاری از مسئولان و نیروهای انقلابی را به شهادت رساندند. رجوی مرداد ماه همان سال به همراه بنی‌صدر از کشور خارج شده و مسئولیت سازمان در داخل کشور به فرد دوم سازمان یعنی موسی خیابانی سپرده شده بود که روحیه خشنی داشت. خیابانی شخصیت قلدر سازمان و به عبارت دیگر استالین سازمان بود.

صمدی با بیان اینکه منافقین در سطح تهران، خانه‌هایی را در مناطق مختلف برای هماهنگی کارهای تروریستی کرایه کرده و یا خریده بودند، گفت: مهمترین خانه تیمی آن‌ها در زعفرانیه بود که مرکزیت سازمان یعنی موسی خیابانی و اشرف ربیعی (همسر رجوی) در آن ساکن بودند. این خانه توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی سپاه شناسایی شد و مورد ضربه قرار گرفت. در این ضربه، موسی خیابانی کشته شد. فیلم سینمایی ماجرای نیمروز1، همین عملیات را روایت می‌کند.

این پژوهشگر تاریخ در ادامه خاطرنشان کرد: کشته شدن موسی خیابانی، ضربه سختی را به سازمان وارد کرد. هم اینکه شخصیت مهمی در سازمان بود و هم این‌که اعضای سازمان کسانی نبودند که در درگیری‌ها به راحتی کشته شوند و مقاومت‌های سرسختانه و شدیدی انجام می‌دادند. عملیات زعفرانیه که در 19 بهمن 60 به وقوع پیوست، حدود 5 ساعت به طول انجامید.

وی افزود: با سرنخی که از ضربه 19 بهمن به دست آمد، در روز 12 اردیبهشت سال 61 ضربه دیگری به سازمان وارد شد. ضربه 12 اردیبهشت به بخش اجتماعی سازمان که در خانه‌ای در کامرانیه و چند خانه دیگر اسکان داشتند، وارد شد. اینگونه برداشت نشود که بخش اجتماعی، فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی انجام می‌داد، بلکه مسئولیت و موتور ترور در سراسر کشور با بخش اجتماعی سازمان به رهبری محمد ضابطی بود. دو هفته پس از آن نیز ضربه‌ای دیگر به باقی‌مانده بخش اجتماعی سازمان وارد شد. در نهایت بخش اجتماعی سازمان به کلی منهدم شد و موتور ترور در کشور سرعتش بسیار کند شد.

صمدی ادامه داد: سومین ضربه به سازمان مجاهدین خلق در دهم مرداد ماه وارد شد که بخش روابط سازمان شامل روابط داخلی و خارجی و نفوذ در نهادها، سازمان‌ها و گروه‌ها از طریق بخش روابط انجام می‌گرفت. سومین عملیاتی که سپاه انجام داد، شهید صدوقی نام گرفت و این در اطلاعیه سپاه ذکر شد. در آن روز بیست خانه تیمی که از قبل شناسایی شده بود، به طور همزمان زیرضربه قرار گرفت و حدود هفتاد ساعت (نزدیک به سه روز) درگیری‌ها ادامه داشت. منافقین اگرچه در این عملیات‌ها مقاومت‌های شدیدی کردند، اما حدود 70 نفر از آنان در آن عملیات کشته شدند. با وارد شدن ضربه به بخش روابط، عملاً رهبری و هدایت سازمان در داخل کشور از بین رفت.

پس از ضربه مرداد، آن‌هایی که در کشور باقی مانده بودند، از ایران خارج شدند. علی زرکش که جانشین موسی خیابانی شده بود و مهدی ابریشم‌چی از آن تاریخ به بعد از کشور خارج شدند و به مسعود رجوی ملحق شدند.

** سکوت آیت‌الله خویی برای حفظ حوزه علمیه نجف بود

در ادامه این گفت و گوی اینستاگرامی، وی اظهار داشت: آیت‌الله خویی یکی از علمای بزرگ حوزه علمیه نجف بود که در دوره حکومت صدام زندگی می‌کرد. رویه او پس از پیروزی انقلاب، سکوت بود که به نظر می‌رسد این سکوت، پس از به شهادت رساندن آیت‌الله سیدمحمد باقر صدر و خواهرش بنت‌الهدی صدر و کشتار جمعی از خانواده حکیم، بیشتر شد.

وی افزود: من سکوت آیت‌الله خویی را همانند سکوت آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری در زمان سلطنت رضاشاه می‌دانم. ایشان به جهت حفظ حوزه علمیه نجف سکوت کردند. صدام ابایی از حمله به روحانیت و حوزه علمیه نجف نداشت، البته چون 70 درصد ارتش عراق شیعه بود، انجام این کار به آسانی نبود و من بعید می‌دانم که صدام قدرت و جرات چنین کاری را داشت. البته تحلیل ما براساس اطلاعاتی است که دریافت کرده‌ایم و به صورت دقیق‌تر باید از کسانی که آن روزها در حوزه علمیه نجف بودند، پرسید.

این مورخ دفاع مقدس گفت: در زمان جنگ، بنده چیزی له یا علیه ایران از ایشان ندیدم. اگر آیت‌الله خویی به طرفداری از ایران موضعی می‌گرفت و یا حتی به ایران نزدیک می‌شد، صدام به ایشان رحم نمی‌کرد و به شهادت می‌رساند. البته آیت‌الله خویی یک شخصیت اصولی و فقهی دارد که روحانیون و اهل علم دین باید در خصوص آن صحبت کنند. بالاخره ایشان یکی از چهره‌ها و نوابغ عالم تشیع است.

وی در ادامه سخنانش به موضوع انتفاضه شعبانیه و نقش آفرینی آیت الله خویی اشاره کرد و اظهار داشت: در جریان انتفاضه شعبانیه که در سال 1991 و پس از عملیات طوفان صحرا آمریکا به عراق به وقوع پیوست، نمایندگان آیت‌الله خویی نقش‌آفرین شدند. انتفاضه شعبانیه که شامل شیعیان و اهل تسنن بود، توانست به مدت یک ماه و نیم کنترل 14 استان کشور عراق را برعهده بگیرد و به عبارتی این استان‌ها خودمختار شوند.

صمدی یادآور شد: اداره استان‌ها را نمایندگان آیت‌الله خویی که هیئت هشت نفره یا 9 نفره می‌نامیدند، انجام می‌دادند. اداره آن استان‌ها که مردم آن منتظر انتقام‌گیری از صدام و بعثی‌ها بودند، کار بسیار سختی بود و تنها از عهده نمایندگان آیت‌الله خویی برمی‌آمد. در این ماجرا آیت‌الله خویی به تنهایی این کار را انجام داد تا وضعیت 14 استان از لحاظ اجتماعی آرام نگه داشته شود. اما کسی او را کمک نکرد، چون که از صدام ترس داشتند. ما تصوری از ارعاب صدامی نداریم. صدام چندین‌ برابر نسبت به رضاخان دیکتاتورتر و خشن‌تر بود. ایشان حتی سراغ بیوت و خاندان های دیگر شیعه در عراق رفتند اما آنها از ترس صدام و فجایعی که قبلا رخ داده بود، سکوت کردند.

صمدی ادامه داد: آمریکا وقتی که دید کنترل 14 استان کشور عراق به دست انتفاضه شعبانیه افتاده است و عکس‌های امام خمینی در گوشه و کنار این استان‌ها دیده می‌شود، احساس خطر کرد و تصمیم گرفت فعلا صدام باقی بماند و بودن صدام را به روی کار آمدن دولت انقلابی همچون جمهوری اسلامی ایران ترجیح داد. در نتیجه ارتش بعث عراق و صدام به بغداد بازگشتند، کنترل استان‌ها را در اختیار گرفتند و کشتار وسیعی از شیعیان و مردم کردستان به راه انداختند. آیت‌الله خویی را نیز به طرز فجیعی از خانه بیرون کشیدند و مجبورش کردند به دیدار صدام برود. تصاویر آن را هم به صورت گسترده منتشر کردند تا شیعیان را ساکت کنند و انتفاضه را به پایان برسانند.

وی در پایان اظهار داشت: آیت‌الله خویی در سال 71 درگذشت و در یک دهه پس از آن که به سقوط صدام انجامید، شیعیان و علمای نجف وضعیت خوبی نداشتند. آنگونه که بنده مطلع هستم، شیعیان عراق بعد از انتفاضه شعبانیه یتیم شدند. صدام کشتار عجیبی به راه انداخت و گفته می‌شود حدود 300 هزار نفر کشته شدند. چند نفر از فرزندان آیت‌الله خویی نیز توسط صدام اعدام شد. در یک دهه پایانی حکومت صدام، هم شیعیان و هم عراق سامانی نداشت و ساختارهای اجتماعی آن کشور از هم پاشید؛ البته حوزه نجف ساختار سنتی خود را حفظ کرد.

انتهای پیام/

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط