رئیس مرکز آمار: اشتغال و رشد اقتصادی رابطه یک به یک ندارند
در صورتی که بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند که با رشد اقتصادی, نرخ بیکاری کاهش می یابد. رئیس مرکز آمار در یک بررسی این مسئله را زیرسوال برده و معتقد است که این دو مؤلفه رابطه یک به یک ندارند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم ، بهطور طبیعی رشد اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری باهم رابطه مشخصی دارند.بهعبارت دیگر با افزایش تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی این انتظار بهوجود میآید که اشتغال ایجاد شود و بیکاری کاهش پیدا کند.به اعتقاد کارشناسان اقتصادی نکته مهم در تعریف و تشریح این رابطه این است که هیچ راهی برای ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری وجود ندارد مگر اینکه سرمایهگذاری جدیدی انجام شود تا فعالیتی اقتصادی شکل بگیرد یا سرمایهگذاری برای گسترش یک فعالیت اقتصادی صورت بگیرد.
در این صورت وقتی فعالیت اقتصادی شکل بگیرد یا گسترش یابد، نیاز است تا عامل کار بهعنوان یک نهاده مهم و اصلی در کنار سرمایه به اشتغال برسد. این فرایند که از سرمایهگذاری آغاز شده است باعث افزایش اشتغال و کاهش بیکاری میشود. از طرف دیگر این فرایند به رشد تولید ناخالص داخلی میانجامد که نشاندهنده شاخص رشد اقتصادی است.
بنابراین به اعتقاد کارشناسان اقتصادی هیچ راهی غیر از رشد اقتصادی برای رفع مشکل بیکاری وجود ندارد چه بسا که تمام طرحهایی که تحت عناوین مختلف ازجمله طرح خود اشتغالی، طرح ضربتی اشتغال، طرح بنگاههای زودبازده، فراگیروکاج و دیگر طرحهای مشابه آن به اجرا درآمد، ناموفق بودند و هیچ کدام نتوانستند تأثیر مثبتی در وضعیت اشتغال کشور بگذارند.
علی رغم اینکه اکثر کارشناسان اقتصادی به رابطه بین رشد اقتصادی و بیکاری تأکید دارند, حسین زاده در بخشی از بررسی خود به نفی رابطه بین رشد اقتصادی و بیکاری می پردازد.
حالا جواد حسین زاده, رئیس مرکز آمار ایران به بررسی دلایل و شواهد سازگاری آمار های اشتغال و رشد اقتصادی ایران پرداخته است.
در این بررسی آمده است:
یکی ازدغدغه ها و چالش های مهم نظام آماری کشور در حوزه آمارهای اقتصادی ، تفسیر وتحلیل صحیح این آمارها است . به گونه ای که هر تحلیلی باید مبتنی بر اصول و واقعیت های اقتصادی کشور باشد . در این میان نرخ بیکاری و نرخ رشد اقتصادی به عنوان دو متغیر مهم کلان اقتصادی ، همواره مورد توجه صاحب نظران و سیاستگذاران اقتصادی بوده و هم به صورت مستقل و هم در ارتباط با یکدیگر مورد تحلیل و تفسیر قرار می گیرد . نظر به این که بر مبنای نظریه های اقتصادی ، میان نرخ بیکاری و رشد اقتصادی رابطه عکس وجود دارد ، اما آمار و اطلاعات واقعی اقتصاد ایران در برخی دوره ها این رابطه را به گونه ای دیگر نشان می دهد ، گاهی در رسانه ها و برخی تفسیرها با تحلیل های بعضاً نادرست ، سعی در زیر سوال بردن صحت آمارهای موجود می شود ، از این رو برآن شدیم تا در این گزارش با واکاوی آمارهای نرخ بیکاری و رشد اقتصادی ضمن تبیین اجزا ، نحوه محاسبه و تفسیر مستقل هر کدام از این آمارها ، رابطه بین این دو متغیر بر اساس نظریه های اقتصادی و واقعیات اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گیرد.
در گزارش حاضر دلایل وجود روند ضد چرخه ای نرخ بیکاری از دو منظر عرضه وتقاضای نیروی کار مورد بررسی قرار گرفته است . در بخش عرضه نیروی کار ، مواردی از قبیل هزینه های تعدیل و جابجایی نیروی کار ، وجود اثر کارگران اضافی (ثانویه ) ، اثرات جانشینی و درآمدی عرضه نیروی کار و ترکیب جمعیت شاغلان به لحاظ وضعیت شغلی مورد بررسی قرار گرفته اند. در سمت تقاضای نیروی کار و تابع تولید ضمن بررسی تفصیلی اجزای نرخ رشد اقتصادی ، سهم نیروی کار و سرمایه از رشد اقتصادی و همچنین تاثیر نفت بر رشد اقتصادی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است .
در این بررسی آمده است : بالا بودن هزینه تعدیل نیروی کار موجب کاهش انعطاف پذیری بازار کار در مواجهه با نوسانات اقتصادی شده است به گونه ای که بسیاری از بنگاههای اقتصادی در شرایط رکود به جای کاهش تعداد کارکنان با کاهش دستمزد و ساعات کار به شرایط رکود واکنش نشان می دهد.
کارگران ثانویه:
این افراد در شرایط معمول خارج از نیروی کار هستند که در شرایط رکود به دلیل کم شدن درآمد نان آور اصلی خانوار وارد بازار کار میشوند و باعث ایجاد اثر ضد چرخه ای در نرخ بیکاری و نرخ مشارکت می شود ارتباط بین چرخه های تجاری نرخ مشارکت نیروی کار همچنین می تواند اثر جویندگان دلسرد توضیح داده شود.
اثر جویندگان دلسرد توضیح می دهد که در دوران رکود بسیاری از افراد بیکار یافتن شغل را تقریباً غیرممکن می یابند و بنابراین منصرف میشوند این کارگران به جای تحمل هزینههای مرتبط با فعالیتهای جستجوی شغلی تصمیم میگیرند که از بازار کار خارج شوند در نتیجه نرخ مشارکت نیروی کار روند هم جهت با چرخه تجاری خواهد داشت و در زمان رکود کاهش یافته و به زمان رونق افزایش می یابد.
چرخههای تجاری هر دو اثر کارگران ثانویه (ضد چرخه),جویندگان دلسرد( موافق چرخه) را تولید خواهد کرد. بنابراین در صورتی که از کارگران ثانویه غلبه کند وضعیت رکود اقتصادی افراد بیشتری را به ورود به بازار کار ترغیب میکند و این افراد افرادی هستند که در تامین معاش خانواده خود به نان آور اصلی کمک می کنند.
در صورتی که اثر جویندگان دلسرد غالب باشد نرخ بیکاری بالا در اقتصاد بسیاری از افراد را متقاعد میکند که به یافتن شغل پایان دهند و از بازار کار خارج شوند.
پس رابطه منفی یک به یک بین نرخ رشد اقتصادی و بازار وجود ندارد و باید به خالص این دو اثر توجه شود.
یکی دیگر از دلایل عدم وجود رابطه منفی یک به یک بین نرخ رشد اقتصادی و بیکاری وجود دو اثر متفاوت رشد اقتصادی بر نرخ بیکاری است به عبارت دیگر نرخ رشد اقتصادی دو اثر درآمدی و جانشینی بر نرخ مشارکت و در نتیجه نرخ بیکاری دارد.
اثر جانشینی نرخ رشد اقتصادی منجر به افزایش نرخ مشارکت و کاهش نرخ بیکاری میشود و اثر درآمدی منجر به کاهش نرخ مشارکت و در نتیجه افزایش نرخ بیکاری میشود.بنابراین برآیند این دو اثر چگونگی تاثیر نرخ رشد اقتصادی و نرخ بیکاری را مشخص خواهد نمود.
یکی دیگر از دلایل واکنش متفاوت نرخ بیکاری به نوسانات اقتصادی ترکیب وضعیت شغلی شاغلان است به گونهای که با کمتر بودن سهم افراد مزد و حقوق بگیر از کل شاغلان و بیشتر شدن سهم شاغلان کارفرما و کارکن مستقل تغییرات نرخ بیکاری غالباً اثر ضد چرخه های تجاری خواهد داشت.
متن کامل این بررسی به شرح زیر است.
انتهای پیام/